charehjale

وبلاگ-کد لوگو و بنر
" تؤرك دیلینی اؤیره نین، چونكو اونلارین حاكمیتی چوخ اوزون سؤره جكدیر." پیامبر اكرم

" تؤرك دیلینی اؤیره نین، چونكو اونلارین حاكمیتی چوخ اوزون سؤره جكدیر." پیامبر اكرم

یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم

+0 چره جلی

 


 حاشیه ای برزبان تركی آذربایجانی و قواعد نوشتاری آن

بخش اول

«منشا زبان تركی را كوههای اورال – آلتای ( شمال تركستان در مجاورت كشور چین ) دانسته اند كه به مرور ، در اثر جابجایی و كوچ های قومی و یا تهاجمات ، به بخش های بزرگی از آسیای مركزی و گوشه هایی از اروپا رسیده است ... نخستین آثار برجستة مكتوب زبان تركی به تشكیل دولت « گؤك تورك » ( ترك های آسمانی ) همزمان با دورة حاكمیت ساسانیان در ایران ، مربوط است . سنگ نوشته های این نخستین حكومت ملی تركان در كناره رودخانه های یئنی سئی و اورخو و تالاس ( در مغولستان كنونی ) به خصوص نوشته های سنگ قبر كوْل تكین ( گوْل تكین ) كه برادرش « بیلگه خاقان » ( خاقان حكیم ) بر قبر او بنا نهاده است ( قرن هفتم ) ، از نخستین آثار نوشتاری تركی به خط گوك ترك است . بعد از آن آثاری به خط برهمایی كه عمدتا شامل متون دینی جهت تبلیغ آیین بودایی و میان تركان بوده و نیز آثاری به خط اویغوری ( بر گرفته از خط سغدی ) پیدا شده و سرانجام پس از نفوذ اسلام در تركستان خط عربی رایج گشت . از لحاظ جغرافیایی ایران ما بعد از تركیه ، از لحاظ انبوه جمعیت ترك زبان ، دومین كشور در جهان است . و از لحاظ سیطرة جغرافیایی كشور ، آذربایجان ، تركمن صحرا ، اطراف ساوه ( تا حوالی قزوین و تهران ) ، اطراف قم ( خلج ها ) ، بخشی از استان فارس ( قشقایی ها ) و برخی نواحی از حوالی اصفهان و مشهد و ... در حوزة زبان تركی است . به علاوه جمعیت زیادی از تركان به صورت مهاجر در شهرهای مختلف كشور زندگی می كنند .» (1) پروفسور نظامی خودیف در صفحة 47 كتاب « آذربایجان ادبی دیلی تاریخی » در بارة اولین خط نوشتاری تركان قدیم می نویسد : « بی شك الفبای تركی قدیم ( رونیك ) قبل از اینكه در نوشتن كتیبه ها به كار رود تاریخ تكامل چندین هزار ساله را سپری كرده بود و تصادفی نیست كه در اراضی آذربایجان به نشانه ها ، اشارات ، فرمهای نخستین حروف و نوشته های نخستین این الفبا برخورد می كنیم و نوشته های كشف شده در قوبوستان ، نخجوان ، قازاخ ( كازاخ ) و كلبجر یك بار دیگر ثابت می كند كه اقوام ترك زبانی كه از زمان های قدیم در این سرزمین ها زندگی می كرده اند ، در اوایل قرون وسطی نیز قادر به استفاده از الفبای تركی قدیم ( رونیك ) بوده اند » . برای اینكه تصویری از جغرافیای مناطق سكونت و آمار قرین به یقین شهروندان ترك زبان بخصوص تركان آذری در اذهان خوانندگام مجسم شود ، سطوری از كتاب « بحثی در بارة زبان آذربایجان » نوشتة محمدرضا شعار كه در 1326 شمسی نگارش یافته در اینجا نقل می گردد . نوشته های آقای شعار كه خود اهل تبریز و ترك است ، از آنجا كه از مخالفان زبان تركی است ، بی شك یكی از اولین منابع اطلاعاتی صحیح در بارة شمار و قلمرو سكونت تركان ایران است. آقای شعار ضمن اذعان به اینكه نصف بیشتر مردم ایران ترك زبانند ، می نویسد : « علاوه بر آذربایجان شرقی و غربی كه تقریبا آبادترین و پر جمعیت ترین استانهای ایرانند و گذشته از شهرستانها و بخش های واقعه در دشت گرگان از گمش تپه و گنبد قابوس و امچلی و حاجیلر و رامیان و تمام اهالی پنج شهر پر جمعیت خمسه ، زنجان و ابهر و خرم دره ، طارم ، در نقاط مشروحة پایین نیز تكلم عادی اهالی متاسفانه (!!! ) به تركی است / قسمتی از اراك و توابع از قبیل بلوك ، سرابند ، بزچلو و بعضی از قراء كمره از توابع خمین ، بیشتر شهرهای گیلان و مازندران از بهشهر و چالوس و شاهی و بندر پهلوی و آستارا ، قسمتی از شهر مشهد و سایر شهرستان های خراسان از بجنورد و درجز ( دره گز ) و غیره و توابع مضافات آنها ، قسمتی از همدان و تمام اطراف آن بجز سه قصبة مراد پیك و مریانه و حصار پیاز كارها ، حومة اصفهان و اطراف یزد و شهر ها و بخش های قشقایی نشین فارس و قسمت عمدة توابع تهران از شهریار و غار و كرج و لواسانات تمام دهات و بخش های واقعه بین همدان و قزوین و كلیة بخش های اطراف قزوین ، حومة قم و ولایت ساوه و زرند و گهگ تا حدود قم و كلخوران و فراهان .»(2)«زبان تركی از لحاظ قاعده و گرامریكی از با قاعده ترین زبان هاست و از جهت افعال نیز شاید از غنی ترین زبان ها باشد . مثلا در افعال تركی با اضافه كردن پسوند های ویژه می توان از فعل لازم ، افعال متعدی دو درجه ای ساخت بدون آنكه نیازی به بكار بردن كلمات مركب بوده باشد در صورتی كه در اغلب زبان ها باید همین مطلب را با بكار بردن یك جمله و افعال مركب بیان نمود . مثلا : اوخوماق = خواندن ، اوخودماق = وادار به خواندن كردن ، و اوخوتدورماق = گذاشتن كسی به مدرسه تا به او خواندن یاد بدهند و یا گرفتن معلم برای اینكه به كسی تعلیم بدهد .» (3) در مورد اینكه زبان تركی چگونه در بین مردم ایران رایج شده است ، نظرات گوناگونی از سوی محققان مختلف بیان شده است چون این امر مجال و مقال دیگری طلب می كند وارد این بحث نمی شوم و آن را به وقتی دیگر موكول می كنم تنها به بخشی از سخنان مرحوم بهزاد بهزادی اشاره می كنم : « اهالی آستارا طالش هستند و تا پنجاه سال پیش كه نگارنده ( بهزادی ) به خاطر دارد پیران خانوادة ما به این زبان ( طالشی ) تكلم می كردند و اكثریت عظیم اهالی نیز به زبان طالشی صحبت می كردند . در دهات اطراف شاید تعداد انگشت شماری تركی بلد بودند . علیرغم سیاست تركی زدایی پهلوی ها ، اینك بعد از پنجاه سال در شهر آستارا تعداد انگشت شماری طالشی می دانند یا می فهمند و در بین اهالی روستا ها نیز تركی زبان متداول است . اهالی بومی طالش هستند ( نگارنده نیز از خانوادة طالش است ) ولی زبان متداول از طالشی به تركی آذری تغییر یافته است » (4) سخنان مرحوم بهزادی به موضوع جالبی اشاره دارد كه علی رغم فشارها ، محدودیت ها و ممنوعیت هایی كه به مدت پنجاه سال از سوی رژیم غاصب پهلوی جهت از بین بردن زبان تركی می شده است ، این زبان نه تنها از بین نرفته ، بلكه گسترش نیز یافته است . چه سری در این كار نهفته است ؟ جواب ما این است : چون این زبان شیرین ؛ قانون مند ، شیوا ، سلیس ، محكم و ریشه دار ، علمی و هنری است . و این راز ماندگاری این زبان در برابر گرد بادها و تسومی های مهاجمان است .

تقسیم بندی و مورفولوژی زبان ها

«زبان های زندة دنیا را علاوه بر حسب منشا ، برحسب ساختار نیز تقسیم كرده اند . در این تقسیم بندی زبان ها را به چهار دسته عمده تقسیم می كنند :

تك هجایی : مثل زبان چینی كه هر كلمه یك هجا بیشتر نبوده و بر اساس موقعیت آن در جمله معانی متعددی به دست می آید .

قالبی: مثل زبان عربی كه كلمات آن در قالب ( ابواب و اوزان ) خاصی شكل می گیرد . مثلا همة اسم فاعل های افعال مجرد در این زبان در قالب «فاعل» می باشند .

تحلیلی: مثل زبان فارسی و زبان های اروپایی كه در ساختن هر كلمه ای تازه ، كلمه تماما زیر و رو می گردد ( مقایسه كنید : پخت / می پزد را كه هم ریشه اند ولی شباهتی ظاهری به هم ندارند ) .

التصاقی : كه [زبان] تركی از این گروه می باشد و در ساختار آن همیشه كلمه دارای یك اصل ( بن ) ثابت است و كلمات جدید با افزودن پسوند ها بر این بن ثابت به دست می آیند . » (5) « در زبان تركی علاوه بر ریشة كلمات كه از یك یا چند هجا تشكیل می یابند ، ادات پیوندی وجود دارد . این پیوندها با پیوستن به ریشه ها كلماتی با مفاهیم مستقل ساخته و یا ضمن الحاق به كلمات و الفاظ تصریف و حالت پذیری آنها را در كلام میسر می سازند . مثل : سئو + یش + مك = سئویشمك . در این زبانها ریشة كلمات تغییر نمی كنند .ولی در زبان هایی چون فارسی ، ارمنی ، انگلیسی ، هندی و زبان های سامی ، در جریان تركیب و تصریف غالبا در ساختمان خود ریشه نیز دگرگونی هایی روی می دهد . مثل می رفتم و می روم یا go و went . دگرگونی های ریشه در این زبان ها آنها را به سوی بی قاعدگی سوق می دهد .» (6) « در این زبان كلمات جدید از چسباندن پسوند به ریشة كلمات ایجاد می شوند و این مسئله سبب پیدایش لغات جدید و غنای لغوی می گردد. این پسوندها تابع آهنگ ریشه هستند و به آسانی از آنها قابل تشخیص اند ؛ مانند : آت = اسب ، آتلار = اسب ها ،  آت دان = از اسب ، یا ؛ دوه = شتر و دوه چی = شتربان .

تعداد صائت های زبان تركی آذری (واك ها یاحروف صدادار ) و نقش آن ها

در زبان تركی 9 صائت وجود دارد آواهای تركی را برحسب وضعیت دهان و لب ها در حین تلفظ به سه دستة عمده ( بلند و كوتاه / راست و گرد / باز نیمه باز ) تقسیم می كنند  :

 1- آ ( A ) [ بلند و باز/ راست ]2 - او ( U ) [ بلند و باز / گرد ] 3- ای ( i ) [ كوتاه و نیمه باز / راست ] 4- اَ (a) [ بلند و باز / راست ] 5- اِ ( Ee ) [ كوتاه و باز / راست] 6- اوْ ( O ) [ بلند و باز/ گرد ] ظ7- او ( علامت 7 كوچك روی واو) ( ü ) [ كوتاه و نیمه باز / گرد ] 8- اؤ ( ö ) [ كوتاه و باز / گرد ]9 - ایْ (I ) [ بلند و نیمه باز / راست ]

قدرت و امكانات زبان تركی آذربایجانی

قانون هماهنگی اصوات : « قاعدة هماهنگی اصوات چنین است : حروف صدا دار هجای اول ریشة كلمات از هر گروه باشد بقیة حروف صدادار از همان گروه خواهد بود . حتی كلمات خارجی ( دخیل ) هم بعد از آنكه در اثر استعمال جزو لغات تركی شده ، تابع همین قاعده خواهند بود . مصوتها یا صدادارهای تركی نسبت به فارسی و عربی كوتاهند . و حتی مصوتهای بلند فارسی و عربی هم در تركی كوتاه می شوند . ولی دراشعار تركی كه با وزن عروضی گفته می شوند ، بعضی اوقات بعضی هجاها بلند خوانده می شوند.» (7)

« هماهنگی اصوات یكی از زیبا ترین خصوصیات زبان تركی است كه باعث راحتی تلفظ و خوش آهنگی آن می شود .در زبان تركی صداهای خشن ( O، U، A ، I ) و صداهای نازك (ϋ Ö a E i ) نمی توانند در ریشه یك كلمه با هم مخلوط شوند و با همان ترتیب فوق در كلمه می آیند . مانند : Gö zallik و AyrILIq . ترك ها هنگام فارسی صحبت كردن نیز ناخودآگاه از این قانون طبیعی زبان خود پیروی می كنند .» (8)

ب) در زبان تركی كلماتی با اختلاف جزئی در معانی موجود است كه در فارسی نیست . مثلا برای انواع دردها كلمات آغری ، آجی ، سیزی ، یانقی ، زوققو ، سانجی ، گؤینه مك ، گیزیلده مك و اینجیمك به كار می رود كه هر كدام درد به خصوصی را بیان می كنند .

پ) كلمات تركی بر خلاف فارسی انعطاف زیادی برای اصطلاح سازی دارند به عنوان مثال از كلمة « دیل » به معنی « زبان » در تركی 36اصطلاح و تعبیر موجود است : دیل آچماق ، دیل – آغیز ائتمك ، دیلی توتولماق ، دیلماج ، دیل قفسه قویماق ، دیلی اوزون ، دیللی دیلچك لی و ...

ت) علاوه برغنای لغوی ، تحرك و قابلیت لغت سازی ، بیان مفاهیم جدید و غنای مفاهیم مجرد و همچنین تنوع بیان و قدرت بیان تفرعات و تفاوت های جزئی كلام از دیگر عوامل غنای زبان تركی است . به همین دلیل به اعتراف زبان شناسان ، نثر زبان تركی برای بیان اندیشه و مفاهیم و موضوعات مختلف علمی و فلسفی و اجتماعی رساتر و مناسب تر از بسیاری زبان های دیگر است . مفاهیم و اندیشه هایی را كه در تركی می توان با یك جمله بیان كرد ، جملات و شرح مفصلی را در زبان های دیگر ایجاب می كند .

ث) افعال تركی از نظر وجوه و زمان های متعدد بسیار غنی است . تركیب این وجوه و زمان ها منجر به 50 شكل مختلف برای بیان حالات مختلف می گردد . مثلا در فارسی به جای هر دو حالت ؛ گلیدیم و گَلَردیم فعل می آمدم به كار می رود یا برای حالت هایی چون : گله جكدیم ( = قرار بود بیایم ) و گلسئیدیم ( = اگر می آمدم ) در فارسی افعال واحد و مستقلی وجود ندارد .

د) افعال تركی همه با قاعده اند ، جز فعل ناقص « ایمك » به معنی بودن

ذ) افعال متعدی در تركی به سادگی با اضافه كردن پسوند به افعال لازم ساخته می شود : اوخشاماق = شبیه بودن ← اوخشاتماق = شبیه كردن . افعال متعدی درجه دو و درجه سه نیز در تركی قابل ساخت است : وورماق = زدن ( متعدی ) ← ووردورماق = بوسیلة كسی زدن ( متعدی درجه دو ) ← ووردوتدورماق = وسیلة زدن كسی را فراهم كردن ( متعدی درجه سه )

ر) تركیب پسوندها و حالات افعال در تركی به خلق كلماتی منجر می شود كه بیان آنها در زبان فارسی با یك یا چند جمله مقدور است . مثال : سئویشدیرمه لی ییك ( یك فعل در تركی ) = آنها را باید وادار كنیم كه همدیگر را دوست داشته باشند ( دو جمله در فارسی ) .(9)

 آثار مكتوب تركی آذربایجانی

اولین آثار مكتوب ادبی آذربایجان متعلق به قرن سیزده میلادی و اشعار حسن اوغلو و نصیر باكویی است . اثر منظوم تركی این زمان نیز « صحاح النجم » اثر هندوشان نخجوانی است . در قرن چهاردهم میلادی شاهد شاعران بزرگی چون نسیمی ، قاضی برهان الدین و ضریر هستیم ، شاه اسماعیل خطایی و فضولی دو شاعر توانای قرن پانزدهم میلادی است . از شعرای ترك قرون 16 و 17 می توان از صائب تبریزی ، قوسی تبریزی ، تاثیر ، امانی و شاه عباس ثانی نام برد . واقف و آقا مسیح شیروانی نمونه ای از شعرای قرن 18 هستند . در قرن نوزده نیز شاهد شعرای بنامی چون نباتی و هیدجی ، تئلیم خان ساوه ای ، ماذون قشقایی و شكوهی مراغه ای هستیم . دهها شاعر دیگر چون حقیقی و شیخ قاسم انوار و حبیبی و صراف و ادیبان معاصری چون معجز شبستری ، ساهر ، سهند ، حداد ، استاد بارز قره داغی ، كریمی مراغه ای و استاد شهریار و ... كه علیرغم سركوب شدید زبان تركی در دوران پهلوی به تركی شعر گفته اند . (اشعار تركی مولانا  ، نیز دیوان تركی حكیم نظامی به اهتمام ائل اوغلو، چاپ اول 1382 ) . از آثار تركی قدیم معروف در ایران به دیگر لهجه های تركی می توان به كتب : دیوان لغات الترك ( قرن پنجم هجری و اولین كتاب زبانشناسی دنیا ) و قوتادغو بیلیك ، نهج الفرادیس ، عتبة الحقایق و آثار ارزشمند امیر علیشیر نوایی ( قرن نهم هجری ) . (10)

ادبیات شفاهی مردم آذربایجان      

به ضرس قاطع می توان مدعی شد كه ادبیات شفاهی مردم آذربایجان اگر در دنیا بی نظیر هم نباشد ، كم نظیر است . « بایاتی ها یا اشعار شفاهی آذربایجا به تنهایی گنجینه ایست بسیار ارزشمند كه می توان از آن به عنوان آیینه ی مردم ترك آذربایجان نام برد . ادبیات و موسیقی آشیق ها با قدمتی چندین هزار ساله جایگاه و تقدس خاصی بین ترك ها و آذربایجان دارد كه مشابه آنرا شاید كمتر بتوان در ملت های دیگر یافت . آتالار سوزو یا امثال زبان تركی كه عموما پندهای عاقلانه و انسانی است از هویت مردمی متفكر و انسان دوست سخن می گوید . آغی لار ( مرثیه ها ) و لای لای لار نیز قسمتی از ادبیات شفاهی ما را تشكیل می دهند . داستان های فولكلوری چون دده قورقود ، كور اوغلو ، آرزی و قمبر ، عابباس و گولگز ، عاشیق غریب و شاه صنم ، قاچاق نبی ، والح و زرنییار و ... از غنای ادبیات شفاهی ما سخن می گویند . ادبیات شفاهی غنی آذربایجان از قدمت و اصالت این مردم روایت می كند ». (11) « جایگاه ادبیات شفاهی آذربایجان را می توان با ادبیات شفاهی كشورهایی همچون رومانی مقایسه كرد كه بنظر محققان برای فهمیدن و درك ادبیات این كشور بایستی با ادبیات شفاهی و فولكلوریك این سرزمین آشنا شد . اشعار رزمی و حماسی فولكلوریك قابل توجه این كشور سبب شده است كه ادبیات رومانی دارای ارزش جهانی شود . » (12) این ادبیات گونه های گوناگونی دارد كه اختصارا به پاره ای از این موارد اشاره می كنیم : اساطیر ، افسانه ها ، مثل ها ( آتارلار سوزو ) ، داستانهای حماسی و عاشقانه ، داستانها و قصه ها ، انواع چیستانها ، بایاتی ها ، لطیفه ها و ...كه در طول قرن های متمادی سینه به سینه نقل شده و به عنوان میراث گرانبهایی در اختیار ما گذاشته شده است و از میان اینها ادبیات و شعر آشیقی از غنی ترین و با ارزش ترین بخش های ادبیات شفاهی ملت آذربایجان است كه سابقة بسیار طولانی در این سرزمین دارد .

مزیت هایی كه زبان تركی بر سایز زبان های موجود در ایران دارد دلیل این نمی شود كه ترك ها برتر از فارس ها یا سایر اقوام ایرانی هستند . فاكتور نژادی كه به اشتباه به بعضی اقوام می دهند ناشی از عدم اطلاع این افراد از مسایل نژادی است . ما نژاد فارس نداریم همچنانكه نژاد ترك ، كرد، لر و ... نداریم . مفهوم نژادی مربوط به ارگانیزم و رنگ پوست افراد است . به تایید دانشمندان ، در دنیا سه نژاد وجود دارد : نژاد زرد ، نژاد سفید و نژاد سیاه . حتی سرخ پوستان را آمیزه ای از نژاد سیاه و زرد می دانند . در خاتمة شعری از مرحوم بولود قاراچورلو ( سهند ) را ، جهت حسن ختام بخش اول می آوریم :

         من دئمیره م « اوستون نژاد » دانام من              دئمیره م ائللریم ، ائللرده ن باشدی

           منیم مسلكیمده ، منیم یولومدا                           میللت لر هامیسی دوست دی ، قارداشدی

           چاپماق ایسته میره م من هئچ مللتین                 نه دیلین ، نه یئرین ، نه ده امه یین

           تحقیر ائتمه ییره م هده له میره م                      گئچمیشین ، ایندی سین یا گله جه یین

           پوزماق ایسته میره م من بیرلیك لری                اینسانلیق بیرلیگی ایده آلیم دیر

           قارداشلیق ، یولداشلیق ، ابدی باریش                دونیادا ، ان بویوك آرزولاریمدی

           آنجاق بیر سوزوم وار ، منده اینسانام              دیلیم وار ، خلقیم وار ، یوردوم ، یووام وار

           یئرده چیخمامیشام گوْبه لك كیمی                    آدامام حاققیم وار ، ائلیم اوبام وار

به لطف خدا ،اگر عمری باقی باشد در بخش دوم این مقاله در مورد تاریخ رواج و گسترش زبان تركی در آذربایجان و ایران ، همچنین در مورد قواعد نوشتاری و درست نویسی زبان تركی با الفبای عربی خواهم نوشت .

منتظر نظرات و پیشنهادات هستم .

فهرست منابع

۱- لغت نامه جامع اتیمولوژیك (دیل دنیز ) اسماعیل هادی

۲-تاریخ دیرین تركان ایران پروفسور ذهتابی - ترجمه و تلخیص : علی احمدیان

۳- سیری در تاریخ زبان و لهجه های تركی - دكتر جواد هیئت

۴- فرهنگ آذربایجانی فارسی (تركی ) - بهزاد بهزادی

۵- منبع شماره یك

۶-  منبع شماره سه

۷- همان منبع

۸- مقایسه اللغتین - دكتر جواد هیئت

۹- ترك ها و ایران - نشریه دانشجویان آذربایجانی دانشگاه علم و صنعت ایران

۱۰- همان منبع

۱۱- نگاهی گذرا به گسترش و رواج زبان فارسی دری و تركی آذری در ایران - دكتر محمد علی فرزانه

۱۲- نگاهی نوین به تاریخ دیرین ترك های ایران - محمد رحمانی فر 


مزیت های زبان تركی - تورك دیلینین اوستونلیكله ری

زبان تركی



هر شخصی حق سخن گفتن و تعلیم و تعلم بزبان مادری خویش را دارد و گرفتن این حق از وی و نابود سازی زبان وی، در حقیقت ظلمی فرهنگی و تاریخی به كل بشر است! و حقیقتاً، متذكر شدن قدرت زبانیِ زبان تركی، وسیله ای برای برتری جویی نمی باشد. بلكه صرفاً برای اطلاع رسانی و طلب حق مسلم است و عمل به شفارش پیامبر(ص) ااكرم :

اوجا ساوچی و یالواجیمیز بؤیله بویورموش (پیامبر اكرم چنین فرمود) :

" تؤرك دیلینی اؤیره نین، چونكو اونلارین حاكمیتی چوخ اوزون سؤره جكدیر."

(زبان تركی را یاد بگیرید، چراكه حكومت آنها بسیار طولانی خواهد بود. (نقل از دیوان لغات الترك محمود كاشغری)

مقدمه : مقدمتا به سخن حكیم و ادیب ترك علیشیر نوایی را خاطر نشان می كنیم كه گفتند: در محیطی كه ترك ها و فارس ها در شرایط مساوی زندگی می كنند،  می بینی همه ترك ها حتی بی سوادهای آنها فارسی را یاد می گیرند، ولی فارس ها ( حتی با سوادهای آنها) نمی توانند تركی را یاد بگیرند و به آن صحبت كنند. كه این نشان دهنده اولا هوش و ذكاوت خدادادی ترك هاست، و دیگر اینكه زبان فارسی از قاعده خاصی تبعیت نمی كند و اگر كسی 30 درصد فارسی بداند می تواند با سر و هم بندی كلمات، گلیم خود را از آب بیرون بكشد. ولی اگر كسی كمتر از 60 درصد تركی بداند نمی تواند به آن صحبت بكند.شاعر نامدار قرن 15 هجری علیشیر نوایی زمانی این حرف را زده است كه بنا به قول خودش تمام ایران تحت حكومت ترك ها بسر می برده و زبان رسمی ایران تركی بوده است. وی با دیدن عده ای شاعر جوان كه بنا به ضعفشان در ادبیات تركی به شعر سرایی در زبان فارسی پناه برده اند، ناراحت شده كتابی را در همین عنوان، یعنی برتری ادبی تركی بر فارسی با عنوان " محاكمة اللغتین" می نگارد كه این كتاب هم اكنون از گنجینه های ادبی تركی به حساب می آید. وی كه استاد بی چون و چرای ادبیات تركی، عربی و فارسی است و در تمامی آنها آثار گرانبهایی به جای گذارده است، در كتاب مذكور صدها نمونه برای اثبات ادعای خود عرضه می دارد. دراین پست و پست بعدی نمونه هایی از برتریهای زبان تركی را آورده ایم امید كه مفید و مورد استفاده قرارگیرد. برای معلومات بیشتر به كتاب " محاكمة اللغتین" مراجعه بفرمایید.

گوشه ای از برتری های زبان تركی :

(تورك دیلینین اوستونلیكله ری:)


1-فعل واجب الاداء درزبان تركی:

فعل واجب الاداء در فارسی و عربی وجود ندارد و باید حتما از كلماتی همچون " باید " و " المفروض " و مانند آن استفاده كرد. به این فعل در تركی " گركلیلیك كیپی " گفته می شود:

یتیشملیییك: باید خودمان را برسانیم.

یئمه لیسن: باید بخوری

 2-فعل شرط درزبان تركی:

فعل شرط در فارسی و حتی در عربی وجود ندارد. برعكس فعلهای شرط تركی كه از كاربردی ترین افعال است و ترك زبان را از استخدام حروف شرط بی نیاز می كند:

گلسه: اگر بیاید

ده سه: اگر بگوید

ایچسه: اگر بنوشد


3-فعل تمنی در زبان تركی:

فعل تمنی ( ای كاش ...) در فارسی و حتی در عربی وجود ندارد. به این فعل در تركی " دیلك" ویا "ایستك  كیپی " گفته می شود:


اولایدی: ای كاش می بود

قیزیل گول اولمایایدی: ای كاش گل سرخ نبود

سولمایایدی: ای كاش زرد نمی شد


4-قدرت مشتق سازی از كلمه در زبان تركی:

قدرت مشتق سازی ازخود كلمه در عربی و تركی بی نظیر است درحالیكه در زبان فارسی بسیار كم و ضعیف دیده می شود:

ایتی: تیز

ایتیلتمك: تیز كردن

ایتیله شمك: تیز شدن
-----------
دؤز: درست

دؤزه لمك: درست شدن

دؤزه لتمك: درست كردن

دؤزمك: به نظم درآوردن

دؤزولمك: به نظم كشیده شدن
-----------
ساری: زرد

سارالماق: به رنگ زرد درآمدن

سارالتماق: به رنگ زرد درآوردن
-----------
به زك: زینت

به زه مك: زینت كردن

به زنمك: مزین شدن


5-مشتق سازی تبدیل:
دیگر شدن چیزی به چیز

مشتق سازی تبدیل شدن چیزی به چیز دیگر، مثل تبدیل شدن قلب انسان به سنگ در تركی، ازدیگر مزیات این زبان درمشتق سازی است

داش: سنگ---» داشلاشماق: تبدیل به سنگ شدن.

كؤمور: زغال---» كؤمورلشمك: تبدیل به زغال شدن ( این با زغال شدن و یا سنگ شدن فرق دارد. به این حالت در عربی استحاله می گویند. و معادل تركی آن: " داش اولدو" می باشد.(


6-ساختن فعل از ریشه اسم در زبان تركی :

 ساختن فعل از ریشه اسم، همچون عربی اوج قدرت و شاهكار ادبی تركی به حساب می آید:

یومورتا: تخم مرغ---» یومورتلاماق: تخم گذاشتن.

گؤنش: آفتاب---» گؤنش لنمك: حمام آفتاب گرفتن.

داش: سنگ---» داش لاماق: سنگ پرتاب كردن.

ال: دست---» اللمك: با دست ور رفتن، دست كاری كردن.

آیاق: پا---» آیاقلاماق: پایمال كردن---» آیاق لانماق: به پا خواستن، قیام كردن

7-فعل دو طرفه در زبان تركی :

در تركی فعلی وجود داردبنام فعل دو طرفه، یعنی گوینده و فاعل فعل در آنِ واحد، مفعول آن فعل هم محسوب می شود. به این فعل در تركی " دؤنوشلو " فعل می گویند. مثل مزیَّن شدن  در فارسی كه اصل آن از كلمه زُیّن در عربی گرفته شده است كه معنای آن زینت شدن یك وسیله دیگری است. درحالیكه معنای كلمه " به زنمك" در تركی زینت شدن به وسیله خود شخص است. الآن بعضی نمونه ها از این فعل بی معادل در فارسی:

اؤرتونمك: خود را پوشانیدن

یووونماق: خود را شستشو دادن

قوُ جونماق: از درد به خود پیچپدن


8-فعل متعدی در زبان تركی:

متعدی كردن فعل در بسیاری ازافعال فارسی غیر ممكن است و باید از راههای دیگری استفاده كرد. ولی در تركی همه افعال لازم را می توان از همان ریشه متعدی كرد:

كسمك ---» كستیرمك: بُریدن ---» بُراندن ( یعنی كس دیگری را به بریدن وادار كردن)


آلماق---» آلدیرماق: خریدن---» خَراندن! ( یعنی كس دیگری را به خریدن وادار كردن(

ساتماق---» ساتتیرماق: فروختن---» فروختاندن! ( یعنی كس دیگری را به فروختن وادار كردن)

یریمك---» یریتمك: راهاندن  رفتن---»  رفتاندن! ( یعنی كس دیگری را به راه رفتن وادار كردن)


 9-فعل امر در زبان تركی :

فعل امر درفارسی تابع قاعده خاصی نیست و از ریشه فعل درست نمی شود. به نظر زبان شناسان بی قاعده بودن هر زبان نشانه ضعف و سستی آن زبان است. نمونه ها :

پختن---» پز! (خ---» ز تبدیل شده است)

رفتن---» رو! (ف---» و تبدیل شده است)

كردن---» كن! (د---» ن تبدیل شده است)

دیدن---» ببین! ( كه اصلا از مصدر دیدن فعل امر ندارد.)


10-ظرافت های افعال تركی:

بسیاری از ظرافت ها و فرق های ظریف در افعال تركی وجود دارد كه آنها را با زبان فارسی نمی توان بیان كرد. مثلا " قوُوماق " و " قوُوالاماق " هر دو در فارسی به معنای طرد كردن و دور كردن است. درحالیكه بین آنها فرق جزیی وجود دارد كه تركها در استعمال آن را لحاظ می كنند



نكته مهم: تمامی قواعد و مثالهای ذكر شده در حال حاضر در تركی استعمال می شود. و اگر بعضی از آنها در ایران به فراموشی سپرده شده و جای آنرا كلمات فارسی گرفته است، این نتیجه استعمار فرهنگی دیگر زبان هاست. چرا كه در ایران فرهنگستان و نظام خاصی برای یادگیری قواعد دستوری زبان اصلی ایرانیان (تركی) وجود ندارد. پس تركی به نفسه اشكالی ندارد و اشكال در مسلمانی ماست كه مجال ذكر آنها نیست.



اشاره : درمطالب فوق نمونه هایی از برتری ادبی ربان تركی را با استفاده از " محاكمة اللغتین"حكیم و ادیب ترك علیشیر نوایی آوردیم دراین پست  نمونه های دیگری از برتریهای زبان تركی را آورده ایم امید كه مفید و مورد استفاده قرارگیرد. مجددا یاد آوری می شود كه هر شخصی حق سخن گفتن و تعلیم و تعلم بزبان مادری خویش را دارد و گرفتن این حق از وی و نابود سازی زبان وی، در حقیقت ظلمی فرهنگی و تاریخی به كل بشر است! ، متذكر شدن و حقیقت قدرت زبانیِ زبان تركی، وسیله ای برای برتری جویی نمی باشد. بلكه صرفاً برای اطلاع رسانی و طلب حق مسلم است و عمل به شفارش پیامبر(ص) ااكرم :

اوجا ساوچی و یالواجیمیز بؤیله بویورموش (پیامبر اكرم چنین فرمود) :

" تؤرك دیلینی اؤیره نین، چونكو اونلارین حاكمیتی چوخ اوزون سؤره جكدیر."

(زبان تركی را یاد بگیرید، چراكه حكومت آنها بسیار طولانی خواهد بود. (نقل از دیوان لغات الترك محمود كاشغری)



11-اسم آلت در زبان تركی:

اسم آلت اصلا در فارسی معنا و مفهومی ندارد. اما در عربی و تركی از قاعده خاصی تبعیت می كند:

بورماق: پیچاندن---» بورقو: پیچ

چالماق: نواختن---» چالقی: آلت نواختن مثل ساز و غیره

سیلمك: پاك كردن---» سیلگی: پاك كن

سَرمك: پهن كردن---» سَرگی: فرش و یا هر چیز دیگری كه بر زمین پهن شود.


گل- گید: رفت و آمد---» گلن - گیدن ( در اسلحه. این كلمه معادل فارسی ندارد)

قاپاماق: درپوش گذاشتن---» قالپاق (در ماشین كه به همین شكل در فارسی استعمال میشود.(


یاتماق: خوابیدن---» یاتاغان (در ماشین كه به همین شكل در فارسی استعمال میشود(


12-اسم زمان و اسم مكان در زبان تركی:

اسم زمان و اسم مكان را در فارسی اصلا نباید حرفش را زد. فقط در بعضی مواقع با اضافه كردن پسوند "گاه" می توان اسم مكان و یا زمان ساخت كه آن هم از خود كلمه مشتق نمی شود:

یاتماق: خوابیدن---» یاتاق: محل خواب و یا رختخواب

بارینماق: پناه گرفتن---» باریناق: پناهگاه

قونماق: نزول كردن به مكانی---» قوناق: منزل، كاروانسرا، مهمان

دورماق: ایستادن---» دوراق: محل وقوف، ایست گاه.

قوروماق: محافظت كردن---» قوُروق: منطقه محافظت شده یا قورق كه در فارسی هم استعمال می شود


 13-اسم مصدر در زبان تركی:

اسم مصدر در تركی دقیقا از ریشه كلمه ساخته می شود. ولی در فارسی یا از ریشه دیگری ساخته می شود و یا اصلا ساخته نمی شود. به نمونه های زیر نگاه كنید:

قاچیرماق: ربودن---»  قاچاق: در فارسی هم مجبورا لفظ تركی آن استعمال می شود.

چالیشماق: باهم كاركردن، درگیر مسأله ای بودن---»  چالیش و..

چلیشكی: چالِش ( در فارسی مجبورا تركی آن را بكار می برند)

یاساماق: قانون گذاری---»  یاساق: غیر قانونی ) در فارسی مجبورا عربی آن را بكار گرفته اند)


14- تقویت رنگها در زبان تركی:

برای تقویت رنگها در فارسی فقط می توان از پیشوند " بسیار " و مانند آن استفاده كرد. لكن در تركی هر رنگی صفت خاصی دارد كه در نوع خود بی نظیر است:

قاپ قارا: بسیار سیاه

آپ آغ: بسیار سفید، سفید خالص

یام یاشیل: سبز سبز

ساپ ساری: زردِ زرد

ملاحظه می كنید كه در فارسی احیانا با تكرار اسم، رنگ این كار صورت می پذیرد كه قابل مقایسه با زبان تركی نیست


15- مصغر كردن در زبان تركی:

برای مصغر كردن در فارسی مجبورا باید كلمه كوچك یا پسوند "چه‎"‎ و حرف كاف ( در مواردی كمیاب و غیر قابل استعمال‎ (‎ را به كلمه مورد نظر اضافه كرد، مثلا بخاری كوچك، جمله كوچك و یا كوتاه، مرد كوچك ( البته مردك كه در فارسی بصورت مصغر بكار می رود صرفا برای توهین و حقارت بكار می رود و معنای مطلوب را نمی رساند و پسوند "چه‎"‎ هم استعمال های نادری دارد‏) اما نمونه های  تصغیر در تركی:

قالاچیق: قلعه كوچك

تپه جیك: تپّه كوچك

دره جیك: درّه كوچك

محمود جوق: محمود كوچك


16- صیغه ترحم در زبان تركی:

صیغه ترحم در فارسی وجود ندارد و در عربی به اشكال مختلف می توان آنرا بیان كرد. اما در تركی بسیار ساده و قاعده مند است:

قیزجاغیز: دخترك بیچاره

قادین جاغیز: زن بینوا


17- صفت تقویه در زبان تركی:

صفت تقویه در فارسی وجود ندارد. مثلا اگر بخواهی مقدار دایره ای بودن شكلی را با تأكید بگویی، باید از كلمه بسیار دایره وار و امثال آن استفاده كنی. اما در تركی هر صفتی را با لفظ خاصی می توان تأكید كرد:

یوس یووارلاق: بسیار دایره وار

ترتمیز: بسیار تمیز

زیر دلی: صد در صد دیوانه

قاپ قارانلیق: تاریكی محض

ایپ ایستی: خیلی گرم

دارما داغین: بسیار ریخت و پاش، خیلی بی نظم


18- بزرگ نمایی و یا كوچك نمایی:

برای بزرگ نمایی و یا كوچك نمایی فعل انجام شده در فارسی باید از پسوند و پیشوندهای بسیار متعددی استفاده كرد. در حالیكه این امر در عربی و تركی از خود فعل درست می شود. ( بحث پسوند و پیشوند به قدری در عربی كم استعمال می شود كه حتی اگر از بیشتر عرب زبانان معنای كلمه پسوند و یا پیشوند را بپرسید متوجه نمی شوند! چرا كه زبانشان احتیاجی به این مخلفات و حشویات ندارد. در حالیكه این بحث نسبت به فارس زبانان از اهمیت بالایی برخوردار است.(  

گؤزل جه: به شكل بسیار زیبایی

یاواش جا: خیلی آهسته

قالین جا: بصورت خیلی كلفت

برك جه: بطور بسیار محكم

قیزیل جا: بسیار سرخ ، سرخك 


نكته مهم: تمامی قواعد و مثالهای ذكر شده در حال حاضر در تركی استعمال می شود. و اگر بعضی از آنها در ایران به فراموشی سپرده شده و جای آنرا كلمات فارسی گرفته است، این نتیجه استعمار فرهنگی دیگر زبان هاست. چرا كه در ایران فرهنگستان و نظام خاصی برای یادگیری قواعد دستوری زبان اصلی ایرانیان (تركی) وجود ندارد. پس تركی به نفسه اشكالی ندارد و اشكال در مسلمانی ماست كه مجال ذكر آنها نیست
منبع : زبان و ادبیات تركان خراسان - سالاریان



  • [ ]

  • دریافت کد فیدخوان