افسانه “بوزقورد”یا گرگ خاكستری-معرفی انواع گرگ ها
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلیمعرفی انواع گرگ ها
گُرگِ خاكِستَری (نام علمی: ’Canis lupus’) كه گاهی بطور خلاصه گرگ نامیده میشود یكی از پستانداران گوشتخوار و گونهای از سگسانان است.گرگ سگسانی است بزرگ شبیه به سگ با دم افتاده.
رنگ گرگ متغیر است ولی بطور كلی خاكستری و زرد یا قهوهای مخلوط با موهای سیاه میباشد. بصورت یك خانواده یا گلهای كه از چند خانواده تشكیل شده دیده میشود. معمولاً در روز شكار میكند، بویژه صبح زود به گله گوسفندان حمله میكند، و گاهی هم شبها به آغل گوسفندان حمله میكند.
گرگها معمولاً زیر ریشه و تَنهِ درختان افتاده و یا حفرهایی كه بوسیله جانوران دیگر ساخته شده بسر میبرند، احیاناً در سوراخ كوهها نیز آشیانه میگیرند، گرگها درجلگهها و جنگلها و مناطق كوهستانی دیده میشوند. گرگ حیوانی بسیار خطرناك است.
این گوشتخوار بسیار باهوش به صورت اجتماعی و در گروههای ۲۰ تایی زندگی میكند. در داخل هر گروه یك جامعه طبقاتی بخوبی تنظیم شده وجود دارد كه توسط یك نر و ماده غالب هدایت و رهبری میشود، گروههای خانواده گرگها، قلمرو گستردهای تا هزار كیلومتر متر مربع را اشغال میكنند (۴۰۰ مایل مربع). اعضاء یك گروه (گله) برای ردگیری، محاصره و كشتن طعمههای بزرگ مثل گوزن كانادایی با همدیگر همكاری میكنند.از زیر گروههای آن میتوان به گرگ مكزیكی اشاره كرد.
گرگهای خاكستری پس از انسان بطور طبیعی گستردهترین پستانداران بر روی زمین هستند. البته امروزه به علت پیشروی انسانها، گرگها بسیاری از مناطق زندگی قبلی خود را از دست دادهاند.
گرگهای خاكستری بطور متوسط ۸ تا ۱۲ سال عمر میكنند. در حالت حفاظتشده آنها قابلیت زندگی تا ۲۰ سال را نیز دارند.
طول بدن اكثر گرگهای خاكستری بین ۱۰۰ تا ۱۶۰ سانتیمتر، طول دمشان ۳۰ تا ۵۰ سانتیمتر، قد ۵۰ تا ۱۰۰ سانتیمتر و وزنی بین ۱۵ تا ۸۰ كیلوگرم دارند. گونهٔ مذكر معمولاً ۲۰ درصد بزرگتر از گونه مونث است.
رنگ گرگهای خاكستری بطور اصلی خاكستری یا قهوهای است اما میتواند طیف رنگی سفید تا سیاه را نیز شامل شود. نواحی شكم و گلوی گرگها معمولاً رنگ روشنتری نسبت به مابقی نواحی بدن دارد.
گرگهای خاكستری در دستههای ۸ تا ۳۵ تایی زندگی میكنند و یك آلفا (گرگ مونث) رهبری گروه را بر عهده دارد. گرگها توسط ایجاد بو، صدا (شامل زوزه)، حالت چهره و بدن با یكدیگر ارتباط برقرار میكنند.
گرگهای خاكستری زیرگونههای فراوانی دارند كه از آن جمله میتوان به گرگ كوهستان راكی، گرگ قطبی، گرگ مكزیكی، گرگ ژاپنی و گرگ ایرانی اشاره كرد.
گرگ مزرعه
این گوشتخوار كه بسیار شبیه به سگ است به خانواده گرگها، شغالها و روباهها تعلق دارد. گرگ مزرعه در گروههای خانوادگی كوچك زندگی میكند كه هر كدام تعدادی عضو خانوادگی ویژه خود دارند. گاهی به تنهایی شكار میكنند و با نزدیك شدن به طعمه او را شكار میكنند.
خرگوشها و جوندگان از نمونه جانوران كوچكی هستند كه توسط این شكارچی خورده میشوند. آنها همچنین به طور دسته جمعی شكار میكنند و در آن صورت به حیوانات بزرگتر مانند گله گاوها یا گوزنهاحمله میكنند.
گرگهای مزرعه بیشتر گروهی حركت میكنند ولی این دسته از گرگها به هنگام حمله تك میشوند. گفته شده كه گرگها حیواناتی بسیار خسیس میباشند و هنگام حمله به گله تا آنجایی كه میتواند حیوانات را میدرند.
پراكندگی
گرگها در قدیم در همه جهان پراكنده بودند ولی امروزه تنها در خاورمیانه، اوراسیا و آمریكای شمالی دیده میشوند. به دلیل شكار غیر قانونی این جانوران و نیز كم شدن طعمههای طبیعی شان تعداد آنها در جهان رو به كاهش گذارده است. برای نمونه، در سال ۲۰۱۰ میلادی تنها ۲۰۰ گرگ در كشور سوئد شمارش شدند كه بیشترین تعداد از این رده در منطقه اسكاندیناوی اروپا بودهاند.
در اسطورهها
گرگ موجودی مورد احترام برای تركها و مغولها است. در اكثر حماسههای تركی گرگ موجودی راهنما برای نجات و پیروزی است. افسانهٔ آسنا یك اسطوره قدیمی تركی است. كه بر طبق آن نژاد تركها به گرگ خاكستری باز میگردد. همچنین در اسطورههای تركی آمده است كه یك گرگ خاكستری به تركها راه خروج از سرزمین مادری افسانهایشان (Ergenekon) را نشان داد و باعث شد كه آنها بر همسایگان خود مسلط شوند.
گرگ به عنوان یك درنده موفق در رأس هرم غذایی، در بین جانداران خشك زی قرار گرفته است. همتای او در دریاهای عالم كوسه ها هستند با این تفاوت كه گرگ ها از زندگی اجتماعی فوق العاده پیچیده برخوردارند و كوسه ها تك زی هستند و از نظر هوش، فراست، نظم گروهی و انضباط بین افراد داخل گروه خانوادگی، گرگ ها تقریباً در جهان درندگان، به جز خانواده سگ ها، بی همتا می باشند.
كلیه افراد گروه، كه به ندرت از ۱۰ قلاده تجاوز می كند، از قوی ترین گرگ «رهبر» اطاعت می كنند. به كرات و به هر مناسبتی افراد گروه مراتب اطاعت خود را نسبت به «رهبر» آشكار می كنند.
این عمل با ژست های بخصوص مانند مالیدن چانه به خاك، قراردادن سر بین دو دست روی زمین، روی زمین غلت خوردن و بیرون دادن اصوات بخصوص صورت می گیرد.
شكار، در فصل فراوانی طعمه های بزرگ مانند گوزن، به صورت دسته جمعی صورت می گیرد. هر گرگ در هنگام شكار دسته جمعی موقعیت خود را می داند و وظیفه اش مشخص است. رئیس گله یك طعمه را انتخاب می كند.
طعمه معمولاً بزرگ و سنگین، پیر، مریض و یا خیلی جوان و كند است. پس از انتخاب طعمه، گله به حركت درمی آید. گرگ ها به صورت درهم و به ظاهر بدون برنامه به حركت درمی آیند. هدف پراكنده و هراسان كردن گله طعمه است. چه بسا یك گوزن از كنار آنان می گذرد و توجهی به او ندارند چون هدف مشخص است.
استراتژی نهایی منزوی كردن هدف است و حركت هایی كه گله انجام می دهد همگی در راستای همین هدف است. گاه تعقیب و گریز ساعت ها به طول می انجامد و گاه پس از چند دقیقه نتیجه حاصل می آید.
به محض جدا شدن طعمه از گله، افراد قبیله گرگ ها همگی گرداگرد طعمه جمع می.شوند و با به دندان گرفتن نقاط حساس مانند بیضه، پستان ها، پوست زیر شكم، پوزه و لب طعمه(مثلا گوزن) او را به زیر می آورند.
در جنوب كانادا، گوزن.ها بسیار بزرگتر از گرگ.ها هستند ولی مع.الوصف گرگ.ها به راحتی آنان را شكار می.كنند. مطالعه روش شكار آنها نشان می دهد كه پیوسته از یك روش استفاده نمی كنند، بلكه بر حسب موقعیت طعمه و شرایط محیطی، نقشه خود را طراحی می كنند.
می توان سیستم شكاری آنان را به حمله تیم فوتبال تشبیه كرد و یا حركت لشكریان در گذشته كه قلب سپاه و جناح های راست و چپ و با حمله گازانبری اصول كار را تشكیل می داد.
در حین حمله زوزه ها راهنمای رهبر گله برای صدور دستورات است. رهبر در قلب سپاه قرار دارد و بازوهای راست و چپ را به جلو می فرستد، یا به عقب فرامی خواند. جانوری كه در فصول بهار و تابستان در جنوب كانادا با گوزن های ۴۵۰ كیلویی فراوان گرسنگی را برطرف می كند، با فرارسیدن زمستان و مهاجرت گوزن ها به جنوب(شمال ایالات متحده) در محل مانده در منطقه پوشیده از برف با تغذیه از خرگوش و موش روزگار می گذراند.
در ایران، در هنگام كمبود طعمه، گرگ ها گیاه خوار می شوند و به هندوانه روی می آورند. گرگ ها جزو حیوانات پرطاقت هستند كه یك روز كامل را می توانند به طور پیوسته بدوند و طعمه را تعقیب كنند.
سگ های امروزی از گرگ ها ی زمان گذشته رام شده اند. انسان خصوصیات اصلی گرگ ها را پسندید و آنها را به اسارت درآورد تا پس از ۷هزار سال سگ های كنونی حافظ مال و جان او باشند.
صفت وفاداری كه در سگ ها مشاهده می شود، ابتدا در گرگ ها دیده شد، دید بسیار قوی، حس شامه تا حدود ۱۰ تا ۷۰ برابر انسان، طاقت در مقابل سرما و گرما(۴۰- تا۵۰+ درجه سانتیگراد)، توانایی تولید مثل (در هر بار ۱۰ توله می.زاید) و قدرت جفت گیری با گرگ و شغال و سگ و در نتیجه توانایی تولید بچه های فراوان دورگه و بالاخره توانایی كنترل جمعیت جوندگان مانند موش های صحرایی، خرگوش ها، توله های شغال و روباه و… گرگ را جانوری قابل احترام در بین دوستداران حیات وحش قلمداد نموده است.
از كشفیات مهم جدید در مورد تواناییهای گرگ، قدرت خارقالعاده ارتباط این جانور با همنوعان خود است. اثبات شده كه گرگها از مسافات دور، بدون آن كه همدیگر را ببینند، قادرند تقریباً آنچه میبینند با یكدیگر در میان بگذارند و انتقال دهند.
مثلاً اگر در منطقهای یك گرگ به دو قوچ كوهی برخورد نماید و نیاز به نیروی كمكی داشته باشد، به راحتی با زوزه كشیدن، همنوعان خود را از اطراف فرا میخواند و آنچه را كه میبیند برای گرگهای دیگر شرح میدهد.
عكس گرگ و اطلاعات درباره گرگ و تحقیق درباره گرگ ها 5434
گُرگِ خاكِستَری (نام علمی: ’Canis lupus’) كه گاهی بطور خلاصه گرگ نامیده میشود یكی از پستانداران گوشتخوار و گونهای از سگسانان است.گرگ سگسانی است بزرگ شبیه به سگ با دم افتاده.
عكس گرگ سیاه
عكس دیگر از گرگها
عكس گرگ
عكسهای گرگ
افسانه “بوزقورد”یا گرگ خاكستری
افسانه “بوزقورد”یا “گرگ خاكستری” از افسانههای كهن تركان است و ریشه هزار و پانصد ساله دارد این افسانه در حدود یكصدو نود و یك سال بعنوان ایدئولوژی رسمیامپراطوری “گؤك ترك” یا “تركان آسمانی” بود و از دریای چین تا دریای سیاه بشكلهای گوناگون سینه به سینه نقل میشد و توسط پیكرتراشان بصورت تندیسهای مختلف تراشیده و در شهرهای مختلف نصب میگردید . بر اساس این افسانه روزی دشمنان به سرزمین تركان حمله كرده و تركان در مقام دفاع تا آخرین نفر شجاعانه جنگیده و كشته میشوند .آخرین بازمانده زخمی این جنگ مهیب پسركی بود كه توسط گرگی از مهلكه نجات داده میشود . طبق افسانه بر روی زمین غیر از آن پسرك تركی نمانده بود . پس از چندی “نسل جدید ترك” از وصلت پسرك ترك با گرگ پا به عرصه وجود مینهد و در نسلهای بعدی آنها عاقبت امپراطوری عظیم “گؤك ترك” یا “تركان آسمانی” (تركهای آبی) را از دریای چین تا دریای سیاه بنا مینهند .
برای مستند كردن افسانه،نظریات “تونگ تین” دائرهالمعارف و سالنامه نویس مشهور چین را كه در سال 801 یعنی حدود یك قرن پیش از اسلام میزیست در اینجا میآورم . “تونگ تین” در بین دائرهالمعارف 199 جلدی خود، جلد 197 را به تاریخ و منشاء اقوام ترك اختصاص داده و بطور مفصل از آداب و رسوم تركان آسمانی بحث میكند . اینجانب به خوانندگان محترم برای اولین بار در تاریخ ادبیات، متن ترجمه شده چینی به استانبولی را به فارسی ترجمه كرده و در اختیار محققین قرار میدهم .
بر طبق نوشته تونگ تین سرزمین آنان (قبایل تركان آسمانی)توسط همسایه بالای ( hsi -hai)دریاچه ایستی گؤل در آسیای میانه نابود شد . زن و مرد و كوچك و بزرگ همگی قتل عام شدند و تنها فرزند ده ساله از آنان باقی ماند . بخاطر خردسالی نخواستند او را بكشند ولی دست و پاهایش را قطع كرده و به مرداب بزرگی انداختند . ماده گرگی در آنجا به پسرك گوشت میآورد و مانع مرگ او میشد . بعد از مدتی پسرك با گرگ وصلت كرده و گرگ حامله میگردد . گرگ تا دریای مغرب میرود .در آنجا كوهی بود . بر فراز كوه میایستد . این كوه در شمال غربی سرزمین كائو چونیك (تورفان كوچو در تركستان فعلی چین) بود . در آنجا غاری بود . در آنطرف غار (در بین كوههای محصور)سرزمین سرسبز وجود داشت، مساحت این سرزمین بیش از 200 لی حدود200 میل بود . گرگ در اینجا ده فرزند پسر زائید، آنها بعد از بزرگ شدن در خارج منطقه سكونت خود ازدواج كرده و زنانشان حامله میشدند . این فرزندان قبایلی را بوجود آوردند كه بزودی ازدیاد نسل كرده زیاد شدند . بعد از اینكه چند صد عائله شدند در حالیكه چند نسلی از آنها گذشته بود از درون غار بیرون آمدند و به ژوان- ژوان هاپیوستند .
در منابع دیگر از ” غار” به منطقه محصور در بین كوههای سربه فلك كشیده با نام “اركنكون” نام برده میشود كه تركان بعد از چندین نسل ازدیاد چون نمیتوانستند از منطقه محصور سر به فلك كشیده خارج شوند به راهنمایی آهنگری كه گفته بود اینكوهها دارای سنگ آهن است از مقادیر متنابهی پوست حیوانات دم و كوره آهنگریساخته و با زدن تونلی از میان كوهها خارج گردیده و آنروز چون مصادف با اول ماه حمل (فروردین) بود آنرا “عید اركنكون” یا نوروز نامیدند كه برای اولین بار دوباره تركان به صحنه جهانی پای نهاده و به راهنمایی “بوز قورد” این بار از بین كوههای سر به فلك كشیدهی خارج از اركنكون كه گم شده و میرفتند كه دوباره نابود شوند با صدای زوزه گرگ به سوی او جلب شده و با راهنمایی گرگ از مهلكه دوباره نجات مییابند . بعدها این “بوزقورد” در شكل ”گؤك بؤری” (گرگ آسمانی) نیز در زمانی كه اوغوزخان میخواست به فتح جهان اقدام كند با ستون نور آبی رنگ بر چادر او وارد شده میگوید اگر میخواهی در جنگ پیروز شوی هر وقت من پیش رفتم پیشروی كن و هرجا من ایستادم بایست . از آنروز “بوزقورد” پیشاهنگ جنگ تركان میشود و با حمله او به دشمنان فتح و ظفر نصیب تركان میشود .
آنچه از افسانههای فوقالذكر استنباط میشود این است كه در طی قرون و اعصار گذشته “بوزقورد” (گرگ خاكستری) بعنوان سمبل الهی نگهدار تركان و راهنمای آنان تلقی گردیده و در مواردی كه میخواستند از یك ترك اصیل و با غیرت و خالص تمثیلی ارایه نمایند او را به بوزقورد تشبیه میكردند . در نظرتركان بوزقورد فرشتهای از فرشتگان الهی بود كه جهت پایندگی نسل تركان بشكل بوزقورد بر تركان ظاهر شده بود . به نظر میرسد بعدها بوزقورد یك درجه ارتشی گردیده و به كسانیكه در راه بنای ملت ترك فداكاریهای شایان میكردند عطا میشد .
البته غیر از درجه بوزقورد یا مخفف آن “قورد” یك درجه بزرگتری نیز در میان درجات نظامی و اداری تركان باستان دیده میشود كه از همین واژه قورد گرفته شده و آن”آلپاگوت” است . این واژه بشكل های مختلف از قبیل آلپاغوت و آلپاقوت نیز بكار رفته و در تركی جغتایی معنی ” انسان اصیل ” را میدهد .
احتمال دارد این واژه مركب از دو جزء “آلپ” به معنی بزرگ و سترگ و قهرمان و پهلوان و ” قورد ” به معنی گرگ باشد . این لقب تنها مختص كسانی بود كه دورههای مختلفبه اصطلاح كماندویی و رنجری وچریكی و دگریلا یی امروزه را با موفقیت گذرانیده و در شكل عملی به رزمندگانی اطلاق میگردید كه به تنهایی به لشكریان دشمن حمله كرده، بدون اینكه دستگیر شوند از میان آنان خارج میشدند.
واژه قورد بعنوان صفت جانشین موصوف از زبان تركی وارد زبان فارسی گردیده و در ادبیات فارسی بصورت” گرد” و جمع آن “گردان” بكار رفته است . فردوسی در شاهنامه میگوید:
گردان دو صد با درفشی چو باد
همیدون به گرگین میلاد داد
در ادبیات فارسی به كسانیكه میتوانستند در جنگ گردی(قوردی) را دستگیر نمایند لقب “گردگیر” (قوردگیر) میدادند . فردوسی در مورد پهلوانان گردگیر در بعضی از اشعارش سروده :
چنین گفت كاین مرد جنگی به تیر
سوار كمند افكن و گردگیر
***
دلیر است و اسب افكن و گردگیر
عقاب اندر آرد ز گردون به تیر
***
دریغ آن هژبر افكن گردگیر
دلیر و جوان و سوار و هژیر
امروزه نیز در واحدهای ارتش جمهوری اسلامی ایران به جمع چهار یا پنج گروهان، یك “گردان”اطلاق میشود كه از حدود 500 -400 نفر سرباز تشكیل میشود و نیز بهدرجهای از درجات نظامی امروزی ایران “سرگرد” اطلاق میشود كه بالاتر از درجه سروانی و پائین از درجه سرهنگی است و در حقیقت همان “باشقرد” (باش قورد = قورد باشی) زبان تركی است . به هر حال دامنه افسانهی بوزقورد به درجات نظامی امروزی جمهوری اسلامی نیز كشیده شده و نشان از ریشهدار بودن این افسانه دارد .
افسانه مان قوردها
این افسانه بشكل وسیع در میان تركان قیرقیز از قدیمالایام بصورت سینه به سینه نقل گردیده تا اینكه در عصر حاضر توسط “چنگیز آیتماتف” نویسنده بزرگ قرقیزی در رمانیبه نام “گون وار عصره بدل” (روزی به درازی قرن) انعكاس خود را یافته است .
“مان قورد” در حقیقت بعنوان صفت جانشین موصوف به كسانی كه فاقد “شعور ملی” بوده و بطور كامل از خود بیگانه گردیدهاند اطلاق میشود . مان قورد كسی است كه نسبت به ایل و تبار و قوم و خویش خود بیگانه شده و هیچ وابستگی فرهنگی به قومخود احساس نمیكند . او به راحتی زبان مادری و حتی مام میهن و مادر حقیقی خود را در جای جای گفتارش به تحقیر و تمسخر میگیرد و فرهنگ خودی را نفی و به فرهنگ بیگانه به دیده احترام فوقالعاده مینگرد و در این كار آنقدر پیش میرود كه حتی حاضر میشود طبق افسانه به دستور ارباب، قلب مادر خود را نیز نشانهی تیر كند و او را از پای درآورد بدون اینكه خم به ابرو بیاورد یا متاثر گردد . بدین جهت مان قورد یك بی اصل و نسب كامل است كه بیشتر به كوبیدن مظاهر و منافع ملی خود میپردازد .
واژه “مان” در تركی غیر از معنی مثل و مانند در تركیب تركمان (ترك مانند) و ائلمان (ائلمانند) معنی عیب و نقص را نیز در خود دارد و مان قورد در حقیقت مفهوم ”گرگ ناقص” یا به بیان واضحتر “انسان ناقص” را در قاموس تركان افاده میكند . با توجه با اینكه در این قاموس بوز قورد بعنوان انسان كامل و اصیل است لذا مان قورد بعنوان انسان ناقص تلقی میگردد . به عبارت دیگر مان قورد به معنی “گرگ ننگین” یا “انسان ننگین” است. این ننگ بیشتر گریبان گیر همان بوزقوردهاست كه اسیر دشمن شده و بعد از شستشوی مغزی به ننگ ایل و تبار و جامعه و ایدئولوژی خود بدل میشوند .در شكل جدید مان قوردها در رسانههای گروهی وادار به مصاحبه بر علیه ایدئولوژی قبلی خویش میگردند .
افسانه مان قورد در مورد منشا و چگونگی مان قورد شدن بوز قوردها سیر مسخ آنان از گرگ كامل (انسان كامل) به گرگ ناقص (انسان ناقص) را به تفصیل چنین بیان میكند .
روز و روزگاری در صحرای “ساری اؤزیه” آسیای مركزی اقوام مختلف زندگی میكردند . یكی از این اقوام قوم ترك نایمان بود . نایمانها دشمنانی به نام ” ژوان ژوان”هاداشتند . ژوان ژوانها مبتكر مان قورد گردانیدن اسرای خود بودند . آنها اسیران جوان قبیله نایمان را گرفته و طی شكنجههای سخت و طاقتفرسا حافظ تاریخی آنان را مختل كرده و از آنها فردی بی بند و بار نسبت به قوم و قبیله خود میساختند .
مان قوردها طوری تربیت میشدند كه تنها دستورات ارباب خود را مثل روبوت، و آدم آهنیها بكار میبستند اگر ارباب مان قورد میگفت پدر و مادرت را بكش در چشمبهمزنی بدون هیچگونه ترحمی آنان را به قتل میرساندند .
افسانه میگوید : در منطقه ساری اؤزیه چاههای زیادی وجود داشت و همه جا سرسبز و خرم بود ولی ناگهان قحطی بزرگی اتفاق افتاد و اقوام ساكن در آن صحرا به جاهای دیگر كوچ كردند . قوم ژوان ژوانها نیز كه مبتكر شستشوی مغزی جوانان بودند مجبور به كوچ گردیده بسوی رود ادیل (اتیل)- كه همان ولگا باشد- رفتند. آنها چون به لعنت و نفرین الهی به جزای مان قورد كردن جوانان دچار شده بودند موقع گذر از روی آبهای یخ بسته ولگا همگی از كوچك و بزرگ و انسان و حیوان با شكسته شدن یخها به عمق آبها مثل فرعون- فرورفته و از روی زمین محو و نابود شده به جزای خود میرسند .
افسانه در مورد چگونگی مان قورد سازی ژوان ژ وانها میگوید : ژوان ژوانها وقتیكسانی را اسیر میگرفتند آنها را به صحرا برده موهای سرشان را از ته می تراشیدند، بعد شتری را سر بریده و از پوست گردن شتر كه از سفتترین قسمت پوست شتر است قطعاتی را جدا كرده و بلافاصله به سر اسیر چسبانیده ، آنرا محكم میبستند . بعد از این كار دستبند و پایبند اسیران را محكم كرده آنها را در زیر آفتاب سوزان رها میكردند .
بعد از مدتی موی سر آنها رشد كرده و چون جایی برای رشد خود نمییافتند برگشته بتدریج داخل مغز اسیر میشدند . در این موقع بیشتر جوانان تاب تحمل این غذاب را نیاورده فوت میكردند ولی آنهایی كه میماندند در اثر برخورد موها با سلولهای حافظهتمام خاطرات گذشته خود را از دست داده و تنها مهارتهای آنان در تیراندازی میماند . آنها به دستور ارباب خود هر كس را كه دستور میداد بلافاصله تیرباران میكردند . چون از بین ده اسیر یك اسیر مان قورد شده و بقیه میمردند لذا ارزش یك مان قورد ده برابر یك غلام بود و اگر كسی مان قورد كسی را میكشت مجبور به پرداخت جریمه سنگین میشد .
افسانه میگوید: روزی پسر جوانی بنام “ژول آمان” (یول آمان) فرزند پیرزنی بنام “نایمانآنا” برای گرفتن انتقام خون پدر خود از ژوان ژوانها كه در جنگ با آنان كشته شده بود به اتفاق سایر جوانان قبیله نایمان به ژوان ژوانها حمله كرده و بعد از جنگی قهرمانانه اسیر میشود . ژوان ژوانها او رامان قورد كرده و به چوپانی گلههای خود میگمارند .”نایمان آنا” برای نجات پسرش به منطقه ژوان ژوانها رفته و پسر خود را میبیند كه چوپان گله شده است . مادر به فرزند نزدیك شده و اسمش را میپرسد . پسر جواب میدهد كه نامش مان قورد است. مادر در میان حسرت و ناامیدی از پدر و مادر و ایل و تبارش میپرسد . پسر جوان تنها یك جواب دارد آنهم : من مان قورد هستم . مادر سعی میكند حافظهی پسر جوانش را به كار بیاندازد . “چنگیز ایتماتف” – نویسندهمعروف قرقیزی – در همان رمان “روزی به درازی قرن” بقیه ماجرا را چنین به رشته قلم میكشد كه مادر خطاب به پسرش میگوید : ” اسم تو ژول آمان است میشنوی؟ تو ژول آمان هستی . اسم پدرت هم دونن بای (Donan bay) است پدرت بادت نیست؟ آخر او در زمان كودكیت به تو تیراندازی یاد میداد . من هم مادر تو هستم، تو پسر من هستی، تو از قبیله نایمان هستی متوجه شدی؟ تو نایمان هستی .
او (مان قورد) با بیاعتنایی كامل به سخنان مادرش گوش میداد . گویی اصلا این حرفها ربطی به او ندارد .
نایمان آنا باز دوباره تلاش كرد كه حافظه پسرش را بكار بیاندازد لذا با التماس گفت:
اسمت را بیاد بیاور . . .ببین اسمت چیست مگر نمیدانی كه پدرت دونن بای است؟ اسم تو مان قورد نیست ژول آمان است . برای این اسمت را ژول آمان گذاشتهایم كه تو در زمان كوچ بزرگ نایمانها بدنیا آمدی . وقتی تو بدنیا آمدی ما سه روز تمام كوچ خود را متوقف كردیم”.
“نایمان آنا” برای اینكه احساسات پسرش را تحریك كند و او را به یاد كودكی خود بیاندازد برایش ترانه و لالایی و بایاتی میخواند ولی هیچ تاثیری در پسر جوان نمیكند . در این موقع ارباب ژول آمان پیدا شده و نایمان آنا از ترس او پنهان میشود.ارباب ژول آمان از او میپرسد آن پیرزن به تو چی میگفت؟ ژول آمان میگوید او به من گفت كه من مادرت هستم . ارباب ژل آمان میگوید تو مادر نداری تو اصلا هیچ كس را نداری فهمیدی، وقتی آن پیرزن دوباره پیشت آمد او را با تیر بزن و بكش . او بعد از دادن “حكم تیر” به دنبال كار خود میرود . نایمان آنا وقتی میبیند او رفت از مخفیگاه خویش خارج شده میخواهد كه دوباره حافظه تاریخی و قومی و خانوادگی پسر جوان را بكار بیاندازد لذا به او نزدیك میشود . اما ژول امان با دیدن نایمان آنا بدون هیچ ترحمی در اطاعت كوركورانه از دستورات اربابش قلب مادرش را نشانه گرفته و او را از پشت شتری كه سوارش شده بود سرنگون میسازد . قبل از اینكه پیكر بیجان نایمان آن به زمین بیفتد روسری او به شكل پرندهای بنام دونن بای درآمده و پرواز میكند . گویی این پرنده روح نایمان آنا را در جسم خود دارد. از آن زمان پرندهای در صحرای ساری اؤزیه پیدا شده و به مسافرین نزدیك گردیده و دایماً تكرار می كند:
“به یاد آر از چه قبیلهای هستی، اسمت چیست؟ اسم پدرت دونن بای است، دونن بای، دونن بای . . .”
پیكر بیجان نایمان آنا در محلی كه بعدها بنام او به قبرستان “آنا بیت” معروف گردیده به خاك سپرده میشود . پسر مان قورد او حتی برای گرامیداشت خاطره مادر بر سر قبر او نیز حاضر نمیشود چراكه او خود را بی پدر و مادر و بیاصل و نسب میدانست .
ماجرای بوزقوردها و تشكیل امپراطوری بزرگ “گؤك ترك” در رمان بزرگ”Boz Kurtlar”نوشته ”atsiz” در كتابی 555 صفحهای و ماجرای مان قوردها در كتاب : “KUH Bapecpa bəpabəp” (گون وار عصره برابر) نوشته چنگیز آتیماتف، در 348 صفحه چاپ و منتشر شده است . كتاب اخیر با نام “روزی به درازی قرن” به زبان فارسی و با نام ”Gun olur asra bedel” گون اولور عصره بدل به زبان تركی استانبولی و به نام”گون وار عصره برابر” به تركی آذربایجان ترجمه شده است ترجمه شده است .
بر اساس این رمان مشهور چنگیز آتیمایف در سال 2000 نمایشنامهای در تئاتر شهر استانبول با نام اصلی ”mankurt”(مان قورد) و با نام فرعی ”Gun uzar yuz yil olur”(گون اوزار یوز ییل اولور) به صحنه برده شده است .
بدین ترتیب دو اثر بزرگ از دو نویسنده سترگ از دو افسانه كهن ترك چاپ ومنتشر شده كه در یكی به ماجرای تركان اصیل و در دیگری به ماجرای تاسفبار تركان از خود بیگانهپرداخته میشود .
باشد كه روز و روزگاری دیگر داستانهای كهن ترك بشكلهای هنری از قبیل رمان و نمایشنامه و فیلم درآمده و بازسازی گردد.