charehjale

وبلاگ-کد لوگو و بنر
اصطلاحات آب و هوایی تركی

اصطلاحات آب و هوایی تركی

یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم

+0 چره جلی
اصطلاحات آب و هوایی:
آق یئل: بادی است كه از سمت غرب میوزد و خاصیت آن باعث زود رسیدن محصول میشود.
مه یئل/آییش یئل: باد مه از شرق و شمال می آید كه بادی است مفید و مرطوب.
قبله یئل: از سمت جنوب در فصل های پاییز و زمستان وزیده و باعث خشكی هوا می گردد.
سورتوك یئل : این باد از جهت شمال و بیشتر در فصل های تابستان و زمستان می وزد و در زمستان باعث سردی هوا و در تابستان باعث اعتدال هوا می شود.
آیش یئل : این باد از جهت شرق و شمال شرق در فصلهای بهار و تابستان می وزد.
دولان یئل : این باد ازسمت غرب و شمال غرب در تمام فصول می وزد و برای كشاورزی منطقه مفید است. این باد درخراسان از سمت گرگرگان و ازجهت غرب، درتمام فصول و با سرعت ملایم می وزد و باعث رطوبت و بارندگی می شود.
دومان یئل: همان مه غلیظ یا چن است كه بصورت توده های متراكم ابرهای سفید در بالای كوهستان پیدا میشود و علامت بارندگی برف در زمستان و باران سرد در پاییز و بهار است.
بورروغان:گردباد و طوفان كه به آن تنوره هم میگویند. در آذربایجان به گردباد"بوغاناغ" می گویند.
سازاخ:نسیم سردی كه از كوهستان به جلگه می وزد.
آیاز:آسمان بدون ابر و شفا ف و شبهای پر ستاره در زمستان را گویند. با پیداشدن این هوا در زمستان سرما بیداد میكند و بدنبال آن برف شروع به باریدن میكند.
اولكر:ستاره ثریا یا خوشه پروین كه در میان مردم به اولكر مشهور است.
دولی/ تولی: تگرگ و دانه های یخ كه از آسمان می بارد.
شه له ماخ: رطوبت و نم نم باریدن را گویند بی آنكه بارندگی شدید باشد در چند دقیقه همه جا را خیس میكند مانند شبنمی سیل آساست كه روی زمین می نشیند.
قیروو:شبنم یخ بسته در روی زمین- شاخه های درختان و مزارع.
خشه نم:وقتی در پاییز و بهار باران ببارد و زمین خیس شود به اندازه ای كه خیش گاوآهن در رطوبت فرورود گویند باران خشه نم باریده است.
قوراخلیق:خشكسالی راگویند.
چن: مه غلیظ- چنلی: مه آلود-ابر مه آلود.
چووغون / چاخان : طوفان كوچك- كولاك- بوران.
چیسگین:ریز یاغیشلی: ریزش باران ریز در مه غلیظ.
قره یئل: كه از شمال شرقی می وزد و وزش این باد حالت سوزندگی دارد و با وزشش محصول را می خشكاند.
اصطلاحات جغرافیایی :
گٶنی:آفتابگیر-در زبان تركی گونی به معنای آفتابگیر و جبهه رو به خورشید كوهستان را گویند كه در معرض تابش نور آفتاب باشد.
قوزی:محلی را كه آفتابگیر نباشد گویند.
یوقوش:(یوخوش/یوخاری):گردنه- سربالایی- فراز به معنای گردنه كوچك و سربالایی كوهستانی است.
كوفشن:(كفشن):مزرعه كوچك پاره زمینهای پیرامون روستا كه زیر كشت باشد.
كهل:(كوفول): طویله – آغل –محل نگهداری دامها و چهارپایان را گویند كه در داخل تپه ها و كوهها توسط مردم كنده شده یا بطور طبیعی بشكل غار بوجود آمده باشد.
اصطلاحات مرتع و زمین كشاورزی:
چول:صحرا-بیابان-زمین بایر كه زیركشت نرفته باشد.
یئر/زمی:مزرعه زیر كشت غلات و علوفه.
هامار:منطقه هموار و زمین صاف و مسطح قابل كشت.
آرخاج:مكانی در پناه كوه و تپه كه گوسفندان را برای استراحت می خوابانند.
دمه:(قوزولوق) محل نگهداری بره های تازه به دنیا آمده.
گدیح- گدیه:گدوك-گردنه.
قایا- قیه:صخره و تخته سنگ بزرگ.
چانقیل:قوم – سنگریزه – شن.
توزاناخ: طوفان همراه با گردو خاك ....
جین توزاناخ : گردباد
یاغیش، یاغمور = باران
یاغمورلی = بارانی

چیسگین یاغیش = بارانی كه به غبار ماند، بارانی كه همانند غبار در هوا معلق است
ایلدیریم = رعد
شیمشك = برق، صاعقه
یئل،قاسیرقا، طوفان، فیرتانا
شه په = نوعی موج آب
دالغا = موج
بولوت = ابر
په لمه = توده ابرهای پخش شده در آسمان
مئح = مه
دومان = نوعی مه
چه ن = نوعی مه
شاختا، قار، آیاز، دولی، لیسان، بوز، دووماق،
ایستی، داق، سویوق، سرین(سه رین)، ایلیق، مه له مك،
شاختا بابا و بابا نو ایلی = پدر بزرگ سرمای شدید و پدر بزرگ سال جدید.
نو گون عمی = برادر پدر روز جدید یا به گفته ای عمو نو روز
(یئنی و نو هر دو توركی است.)
یاز، یای، خزه ل، قیش، ایلین دورد بولومی
در بین مردم خصوصا روستاییانی كه كمتر با فارسها در تماس بوده اند هنوز واژگان بسیاری با معانی بسیار زیبا برای پدیده های طبیعی كاربرد دارد.
دوغال = طبیعی

  • [ ]

  • دریافت کد فیدخوان