charehjale

وبلاگ-کد لوگو و بنر
صمد بهرنگی را بیشتر بشناسیم

صمد بهرنگی را بیشتر بشناسیم

یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم

+0 چره جلی

سلمان صفریان

صمد بهرنگی جز و نویسندگان است كه به ندرت شاهد آثار علمی و تحقیق بی طرفانه در مورد وی و آثارشان می باشیم.لذا بر آن شدیم تا گامی در جهت شناسایی چهره واقعی او برداشته و به تحلیل محتوای آثارش بپردازیم.اكنون به ترتیب ، به جمع بندی موارد بررسی شده خواهیم كوشید.
    صمد در دوم تیر ماه سال 1318در محلة چرنداب  تبریز، در خانواده ای فقیر دیده به جهان گشوده است.دوران كودكی او همزمان با اشغال تبریز از سوی قشون روس ،جنگ جهانی دوم ،قیام فرقة‌دموكرات آذربایجان و كودتای 28 مرداد 1330بوده است.او تحصیلات متوسطة‌خود را در این شهر به سر برده ،وارد دانشسرای تربیت معلم شده، سپس به ادامة‌تحصیل در رشتة‌ادبیات انگلیسی در دانشگاه تبریز پرداخته است. و در این دوران در فعالیت های سیاسی وقت، خصوصاً‌اعتصابات معلمین به طور فعال مشاركت داشته است.
     علی رغم اینكه صمد در 29سالگی دار فانی را وداع گفته ،آثار قابل توجهی چه ا زنظر كمی و چه از نظر كیفی از خود به یادگار گذاشته است.در حالی كه 29 سال برای یك نویسنده عمر چندان زیادی نیست.همین امرنشان از فعالیت بسیار زیاد وی می باشد.
    در این مدت اندك او هم به گردآوری اشعار تركی و آثار فولكلوریك آذربایجان از جمله تاپماجالار، قوشماجالار(متلها و چیستانها )و افسانه های آذربایجان ،كه كار مشتركی است از وی و دوست و همكارش بهروزدهقانی ،پرداخت ؛و هم دست به ترجمة‌قصه هایی از نویسندگانی مانند عزیز نسین به زبان فارسی و ترجمة‌اشعار فارسی شاعرانی چون احمد شاملو ،فروغ فرحزاد ومهدی اخوان ثالث به زبان تركی زد.
    همچنین شاهد مقالات نسبتاً زیادی در موضوعات مختلف از وی هستیم كه در نشریات مختلف كشور به چاپ رسید، كه بعد از مرگش ،بهروز دهقانی آنها را جمع آوری وتحت عنوان »مجموعه مقاله های  صمد بهرنگی» به زیر چاپ سپرد. صمد اثر تحقیقی دیگری نیز به نام « كندو كاو در مسائل تربیتی ایران » دارد كه با تكیه بر تجربة‌حرفه ای خود به رشتة‌تحریر در آورده ،و مشكلات تعلیم و تربیت در ایران را به صورت لخت و عریان د رمعرض دیدگاه عموم قرار داده است. صمد برای رفع پارهای از این مشكلات كتاب « انشاء و نامه نگاری ساده » ، و خصوصاّ كتاب » الفباء » را تألیف كرد ، كه تاوان و عوارض جانبی اش را نیز پرداخت. 
    اما شاید عمدة تألیفات صمد بهرنگی قصه هایش باشد. 23 قصه از وی در مجموعه ای به نام » قصه های بهرنگ » به چاپ رسیده است. بعضی از آنها افسانه هایی هستند كه طبق افكار، عقائد و اهداف او مورد بازسازی قرار گرفته اند كه در این پژوهش به آنها اشاره رفته است. لكن ده قصه ای كه ما به عنوان قصه های صمد بهرنگی به بررسی آنها پرداخته ایم ، جزو خلاقیت فردی وی بوده اند.
           تحلیل محتوای آثار صمد، شامل دو فصل نگرش توصیفی به آثار وی و نگرش تحلیلی یا شناخت شناسی و منزلت صمد بهرنگی می باشد.
    نگرش توصیفی، در واقع توصیف و معرفی آثار است ؛ كه دربخش قصه ها، ساختار هر قصه از لحاظ روایت شناسی ،شخصیت شناسی وطرح شناسی مورد بررسی قرار گرفت.و در مورد بقیه آثار، بنا به اهمیت كمترشان ،كه در واقع جزو فعالیت های جنبی او بوده است، تنها به توصیف موضوعات آنها بسنده گردید.
    صمد بهدنگی از لحاظ روایت شناسی،از انواع روایت سود برده است.گاهی قصه با سوم شخص آغاز می شود ،یعنی شاهد یك را وی تخیلی در قصه هستیم.مانند قصه های «  اولدوز و عروسك سخنگو »، «اولدوز و كلاغها »، « ماهی سیاه كوچولو » ، و «دو گربه روی دیوار ». كه در این قصه ها راوی ،اغلب دارای زاویة‌دید صفر می باشد و از حیات درونی تمام شخصیت ها و حوادث و وقایع قصه ها در زمانهای گذشته ، حال ، و آینده با خبر است. اما راوی برخی دیگر از قصه ها ،یكی از شخصیت ها ی درونی قصه می باشد كه زاویة‌دید این راوی ها ، از نوع درونی است.قصه های «عادت » ، «پوست نارنج»، «پسرك لبو فروش » و «24ساعت د رخاب و بیداری » از این دسته اند.بعضی از قصه های صمد نیز دارای روایت مركب هستند.بدین معنی كه راوی تخیلی ،قصه را آغاز ، و برای ادامه، آن را به یكی از شخصیت های درون قصه می سپارد.مانند قصه های  « یك هلو هزار هلو » ، و« سرگذشت دانه برف ».
    دربارة‌شخصیت های قصه های صمد بهرنگی باید گفت كه او از چهار گروه شخصیت های انسانی ،جانوری ،گیاهی،  وبی جان یا شیئی سود برده است. ذكر این نكته ضروری است كه در قصه های او، به ندرت شاهد شخصیت پردازی هستیم.به عبارت دیگر ،صمد به توصیف شخصیت ها از لحاظ قیافه ، قد ،جثه واندام و هر گونه توصیف فیزیكی دیگر اهمیت زیادی نمی دهد.
    اما قهرمانان قصه های او از طبقة‌متوسط و پایین جامعه هستند.مانند لطیف در قصه «24ساعت در خواب و بیداری » ، پولاد و صاحبعلی در قصة‌»یك هلو و هزار هلو »، و اولدور و یاشار در قصه های « اولدوز و عروسك سخنگو»، و « اولدوز و كلاغها ». و اگر نماینده ای از طبقة ‌مرفه برخوردار جامعه در قصه های وی حضور داشته باشد،قطعاً‌این نماینده ، جزو  شخصیت های منفی قصه خواهد بود. مانند حاجی قلی در قصة « پسرك لبو فروش » ارباب، و حتی باغبانش در قصة‌ « یك هلو و هزار هلو » و مردی كه  شتر را برای دخترش می خرد ، مغازه دارها و بچه های شیك پوش و ترو تمیز در قصة‌ «24ساعت در خواب و بیداری ».
     تمام قصه های صمد بهرنگی دارای یك طرح نیستند.بلكه بعضی متناسب با اهداف متعدد قصه ها ، دارای چند طرح هستند. این مسئله در قصه های »یك هلو و هزار هلو »»و»ماهی سیاه كوچولو » برجسته تر است.
    در قصة‌»یك هلو و هزار هلو »،یك طرح حول محور تلاش پولاد  و صاحبعلی برای داشتن درخت هلو دور می زند كه در وضعیت آغازین این طرح ،آنها درخت هلو ندارد. در وضعیت میانی ،بچه ها برای داشتن این درخت و مراقبت از آن تلاش می كنند. و در وضعیت پایانی ،صاحبعلی مرده است و پولاد نیز روستا را ترك كرده و به شهر رفته است. طرح دیگر این قصه، تمایل هستة‌هلو برای درخت شدن و باردادن است.كه دروضعیت پایانی ، هسته تبدیل به درخت شده و هلو می آورد. و طرح سوم بر اساس عدم تمایل درخت هلو برای هلو رساندن شكل می گیرد.
    در قصة «ماهی سیاه كوچولو» یك طرح بر اساس روایت راوی تخیلی شكل می گیرد و طرح دیگر ،قصه ای را شامل می شود كه ماهی پیر حكایت می كند.
    در فصل نگرش تحلیلی، با مرور كل آثار صمد بهرنگی، به كشف منابع الهام ،هویت ،شخصیت ،اهداف و اندیشه های وی همت گماشته شده ؛ سبك ،مخاطبین و تأثیر او بر دیگران مورد بررسی قرار می گیرد.
    منابع الهام صمد را زندگی فردی و اجتماعی خود و اطرافیانش ،مشكلات سیاسی ،اجتماعی ،فرهنگی واقتصادی حاكم بر جامعه و همچنین فرهنگ جامعه و ملتی كه او برآن متعلق است و فولكلور غنی آذربایجان شامل می شود.
    صمد اهمیت زیادی به مقولة ‌اصالت و هویت و طبیعتاً به هویت قومی وفرهنگی خود می دهد.چرا كه معتقد است كسی كه رگ و ریشة‌محكم و مطمئن نداشته باشد ،امكان رشد و تعالی نخواهد داشت.و دراین راستا علی رغم مشكلات عدیدة‌موجود به تلاش های فراوانی دست می زند ؛ كه احضارش به ساواك و حكم تعلیق شش ماهه اش به خاطر چاپ جنگ «پاره پاره » ، ‌یكی از آنهاست. هر چند كه بعداً تبرئه می شود.
    صمد مقالات متعددی در حوزة‌زبان و فرهنگ آذربایجان به نگارش در می آورد.همچنین ا زآنان كه اسامی مكان « ساری قیه » ، «آخما قیه » و « سئیوان » را به سارقیه ، احمقیه و سگبان قلب كرده اند انتقاد می كند.در قصه هایش نیز به وفور شاهد رد پای هویت او هستیم.استفاده از اسامی و بعضاً‌كلمات مطرود شدة‌تركی یكی از این نمونه هاست.
    آنگونه كه از كل آثار وی بر می آید ، صمد دارای شخصیتی است متواضع ،با صداقت ،ساده و صمیمی ،با محبت ،دلسوز ، نوع دوست ، فداكار ،وفادار ،قدردان ،منصف و دارای صراحت لهجه ،فعال و پر تحرك ،جسور ، امیدوار و در عین حال واقع بین و هوشیار. كه تمام تلاش وی آنچنان كه بحث شده است برای تبلیغ این ارزش ها معطوف گشته است.
    دربررسی اهداف صمد متوجه شدیم كه هدف اصلی او رسیدن به ارزش های والای انسانی است. او طالب جامعه ای است كه ظلمی در آن نباشد ،فاصلة‌طبقاتی نباشد ،استثمار نباشد ،وكرامت انسانی محترم شمرده شود.لذا برای رسیدن به اهداف ،باید اعلام موضع كرد. باید خوبان را دوست داشت و از بدان دوری جست و متنفر بود. باید پرسشگر بود.و به ریشه یابی مشكلات پرداخت.وبا مشكلات سد راه ،هر چه باشد امیدوارانه و در حد بضاعت مبارزه كرد.از این روست كه آگاهی بخشی و روشنگری، همچنان دردستور كار او قرار دارد. چرا كه بر این مسئله وقوف كامل دارد كه جامعه هر چه می كشد از دست نا آگاهی است.او انواع استثمارهای فكری ،فرهنگی ،مذهبی واقتصادی را ناشی از عدم آگاهی می داند.
     صمد با تعهدی حیرت انگیز ذره ای كوتاه نمی آید.قلم ،زندگی و حتی مرگش را وقف جامعه و مردمش كرده و هر آنچه می نویسد برای سعادت آنهاست. برای او این مهم است كه زندگی و مرگش برای سعادت آنهاست.برای او این مهم است كه زندگی و مرگش چه اثری در دیگران خواهد گذاشت ! اهمیتی ندارد كه او را آدمی خشن و معترض جلوه دهند. حرفی را كه راست می داند بر زبان و قلم خود جاری می سازد.لازم باشد از نزدیكترین دوستش انتقاد می كند.از سیستم غلط نظام تعلیم و تربیت كشور ،از ناشرینی كه تلاش و كوششان به زعم وی  مفید به حاصل جامعه نیست و از شعرا  و نویسندگان پر نفوذ و فاضل مأب معاصر انتقاد می كند. و در كنار اینها از تجلیل شعرا و نویسندگانی كه آثار مفیدی را به جامعه عرضه می دارند فرو گذار نمی كند.
    از آنجا كه صمد یك معلم است ،این رسالت حرفه ای اش را حتی در قصه هایش فراموش نمی كند.و در جای جای قصه هایی كه نوشته به انتقال اطلاعات علمی به مخاطلین خردسال خود می پردازد.
     سبك صمد بیشتر واقع گرایانه است. او با تصویر زشت و زیبا در كنار هم ، امكان مقایسه و نتیجه گیری را برای مخاطبین خود فراهم می آورد.اما در آثارش از نماد و نمادگرایی نیز سود جسته است. لحن او، لحنی صمیمی است. نه كاملاً‌ادبی، و نه كاملا محاوره ای ،حتی در مقاله ها و خصوصاً در نامه هایش نیز همین طور است. در مقالات زیادی طبع شوخش دیده می شود.
    به گونه ای كه از آثار صمد بهرنگی استنباط می شود ،او دارای جهان بینی خاص خود می باشد. بدین معنی كه نمی توان وی را كاملاً‌به یك ایدئولوژی منتسب كرد.هر چند كه از سرمایه دار و سرمایه داری متنفر است. لكن باید توجه داشت كه تفكر او محصول تجارب تلخش از استعمار و استثمار است.
    از نظر صمد این انسان است كه اصالت دارد و همه چیز از جمله علم ،اقتصاد و اخلاق باید در خدمت سعادت بشر باشد.او ارزش های اخلاقی را ثابت نمی داند.بلكه معتقد است ،این ارزش ها بستگی به موقعیت زمانی و مكانی داشته و قابل تغییرند.
    در آثار وی شاهد هیچگونه عبارتی نفی آمیز نسبت به دین نیستیم.بلكه گاهی عبارات احترام آمیز نیز نسبت به مقدسات دینی درآثار وی مشاهده می گردد.
    صمد تنها برای كودكان قصه نمی نویسد.عمدة‌مشكلات جامعه كه در آثار وی متبلور است متوجه بزرگسالان است؛ كه باید هوشیار باشند.البته باید توجه داشت كه مخاطبین اصلی او حاكمان جامعه هستند.او با تصویر ناهنجاری های موجود در جامعه، به ریشه یابی آنها می پردازد. باشد كه چشمی بینا و گوشی شنوا یافت شود. و نیز چنانچه گفته شد، انتقادات متعددی كه در مقالات او موج می زند ،قشر روشنفكر و قلم به دست جامعه را نشانه رفته است.كه باید احساس مسئولیت كرده و برای سعادت جامعه تلاش نمایند.
    هر آنچه صمد می نویسد برای تأثیرگذاشتن و ساماندهی امور است.چه قصه هایش ،چه مقاله هایش و چه نامه هایی كه به دوستان و شاگردان خود می نویسد ،و یا آثار دیگرش ،همه مستقیم یا غیر مستقیم در جهت ایفای نقش در توسعه و سعادت جامعه است.
     می توان گفت كه او در این زمینه به توفیقی نسبی دست یافته است. به طوری كه هم در نامه های دوستان و شاگردانش شاهد این نفوذ و تأثیر هستیم و هم در راهی كه این دوستان رفته اند ،در اظهاراتی كه بعضی از مبارزین كرده اند، و در آثاری كه بعضی از نویسندگان با تأثیر از صمد بهرنگی به یاد گار گذاشته اند.

  • [ ]

  • دریافت کد فیدخوان