charehjale

وبلاگ-کد لوگو و بنر
زندگی نامه ستار خان

زندگی نامه ستار خان

یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم

+0 چره جلی

 

ستار قره‌داغی سومین پسر حاج حسن قره داغی در سال ۱۸۶۶ میلادی در روستای بیشك ورزقان در آذربایجان به دنیا آمد.
وی درخشان ترین ستاره انقلاب مشروطه و بزرگ ترین قهرمان ملی ایران است. سرنگونی پرچم های سفید در تبریز- كه پس از بمباران مجلس تهران و برچیده شدن بساط مشروطه در كل ایران، برفراز بام ها به علامت تسلیم افراشته شده بود از جمله شاهكارهای تاریخی این مرد بزرگ بحساب می آید.
در بین مردانی كه برای دفاع از مشروطیت و حقوق ملت دست به شمشیر برده و آنرا پس از استبداد صغیر دو مرتبه بازگردانیدند، ستارخان سردار ملی مقام اول را دارد؛ بحق او قهرمان مشروطیت ایران است.
ستارخان پیش از انقلاب مشروطیت از لوطیان تبریز بود. لوطیان ایران از قدیم الایام طبقه خاصی را تشكیل میدادند و از حقوق مردم و ضعفا در برابر زورمندان حمایت می كردند و با حكومت و مأمورین دولت همیشه مخالفت می نمودند
او در مدت یازده ماه استبداد صغیر رهبری مجاهدین تبریز را بر عهده داشت و مقاومت شدید و طاقت فرسای اهالی تبریز در مقابل  چهل هزار نفر قشون دولتی، با راهنمایی و رهبری او انجام گرفت، به طوری كه شهرت او به خارج از مرزهای كشور رسید پس از ماهها محاصره تبریز قوای روسیه با موافقت دولت انگلستان و محمدعلی شاه، از مرز گذشتند به سوی تبریز حركت كردند و راه جلفا را باز كرد. ستارخان و دیگران مجاهدین تبریز كه به شدت از روسها متنفر بودند، برای رفع بهانهٔ تجاوز روسها تلگرافی به این مضمون به محمدعلی شاه فرستادند:
    شاه به جای پدر و توده به جای فرزندان است. اگر رنجشی میان پدر و فرزندان رخ دهد نباید همسایگان پا به میان گزارند. ما هرچه می‌خواستیم از آن در می‌گذریم و شهر را به اعلی‌حضرت می‌سپاریم. هر رفتاری كه با ما می‌خواهند بكنند و اعلی‌حضرت بیدرنگ دستور دهند كه راه خواربار باز شود و جایی برای گذشتن سپاهیان روس به ایران باز نماند.
. محمدعلی شاه پس از دریافت این تلگراف به نیروهای دولتی دستور ترك محاصره داد اما روسها به پیشروی ادامه دادند و وارد تبریز شدند ستارخان حاضر به اطاعت از دولت روس نشد سرانجام  به ناچار با همراهانش به كنسول خانه عثمانی در تبریز پناهنده شد. در منابع ذكر شده‌است كه ستارخان به كنسول روس (پاختیانوف) كه می‌خواست پرچم روس را خود به سر در خانه ستارخان زند و او را در حمایت دولت روس قرار دهد گفت: «جناب كنسول! من می‌خواهم هفت دولت زیر سایه بیرق امیرالمؤمنین باشد شما می‌خواهید من زیر بیرق روس بروم؟ هرگز چنین كاری نخواهد شد»
.پس از فتح تهران بدست انقلابیون، در اثر توطئه ای به تهران كوچ كرد و چندی بعد به دنبال همان توطئه در واقعه اسفناك پارك اتابك زخمی شد و دیری نگذشت كه به همان زخم بدرود حیات گفت و در حضرت عبدالعظیم در سن 48 سالگی مدفون گشت.
مرگ سردار ملی را عصر روز سه شنبه 25 آبانماه 1293 شمسی مطابق به 28 ذیحجه 1332 قمری نوشته اند
.همرزم او باقرخان هم در سال 1861 در تبریز و در یك خانواده فقیر به دنیا آمد.اینان در حركات آزادی خواهانه مشروطیت از خود شجاعت و مدیریت فوق العاده ای نشان دادند.وی مردم را بر ضد اردوی دولتی فرا خواند و خود رهبری آن را بر عهده گرفت و به همراه سایر مجاهدین و باقرخان سالار ملی مدت یك سال در برابر قوای دولتی ایستادگی كرد  در نشست انجمن تبریز با اهدا عنوان (سردار ملی) به ستار خان و (سالار ملی) به باقرخان،نهایت قدرشناسی خود را نشان دادند
.از سال 1905 كه حركات ملی - مدنی و سیاسی شروع شده بود. در سال 1907 به رهبری پیشه وری یك حركت مسلحانه آزادی بخش تبدیل گشته ودر زمان اندكی حاكمیت تمام حدود آذربایجان جنوبی را فرا گرفته بود. مدارسی كه در آن زبان تركی آذربایجانی تدریس می شد گشوده شده بود.بیمارستانها برپا و كارهای آبادانی رونق یافته بود و اگر كار به این منوال ادامه می یافت،آذربایجان می توانست دولت آزاد خود را به جهان اعلام كند.شاه كه اوضاع را وخیم می دید دست به دامن كشورهای انگلیس و روسیه شده و به كمك آنها توانست جلوی شیر مردان آذربایجان بایستد


  • [ ]

  • دریافت کد فیدخوان