دكتر صدیق و تاج الشعرای اردبیلی نوحه سرای معاصر
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلیدكتر صدیق و تاج الشعرای اردبیلی نوحه سرای معاصر
این مقاله متن سخنرانی استاد دكتر حسین محمدزاده صدیق در مراسم تجلیل از مقام مرحوم عباسقلی یحیوی تاج الشعرای اردبیلی (نوحهسرای معاصر) كه در سالن فدك شهر اردبیل برگزار شد، میباشد. از سایت دوستداران دكتر صدیق (www.duzgun.ir) تشكر میكنم كه متن این مقاله را در اختیار اینجانب گذاشت.
ادبیات مرثیه
و
آفرینش رثایی تاج الشّعرای اردبیلی
- 1 -
«ادبیات مرثیه» بخش اعظمی از مجموعهی گرانجای شعر و ادب تركی آذربایجان را تشكیل میدهد كه پیوسته از سوی سلالهی پاك روحانیت معظم شیعه مورد حمایت قرار گرفته است. ولی با كمال تأسف باید گفت كه بعد از انقلاب مقدس اسلامی، آن گونه كه باید و شاید مورد اعتنای مسئولان فرهنگی نبوده است. تا كنون هیچ نهادی برای تدوین و تبویب تاریخ ادبیات مرثیهسرایی در آذربایجان و یا تصحیح و تنقیح متون مرثیهای قدما تشكیل نشده است. و همتی اگر بوده است، از سوی خود دلسوختگان عاشورایی و با بضاعت شخصی آنان صرف این مهم گردیده است. در حالی كه توقع چنان است كه فرهنگستان و دانشكدهی ادبیات مرثیهای تركی تأسیس گردد و آثار كمنظیر و بینظیر مرثیهسرایان و نوحهگران سرزمین ما مورد مداقهی فرهیختگان و دانشجویان و استادان ادبیات و هنر قرار گیرد.
گرچه آئین نوحهسرایی شیعی در تركی از قرن دوم و سوم هجری آغاز شده است، اما ظاهراً نخستین مجموعهی شعری مدوّن در موضوع مراثی اهل بیت عصمت و طهارت - علیهم السلام- «شهدانامه»ی نشاطی اردبیلی است كه در روزگار شاه تهماسب صفوی در تبریز سروده شده است. این كتاب را «حدیقه السّعدا» اثر حكیم ملامحمد فضولی دنبال كرده است. این اثر در تاریخ ادبیات تعزیهای ما، جایگاهی بسیار والا و شایسته دارد كه به لحاظ تركیستیزی دربار پهلوی در ایران كه در راستای اسلامستیزی پیش میرفت، مانند دیگر آثار ارزندهی اسلامی- تركی ایران به بوتهی فراموشی سپرده شد. متاسفانه دولت جمهوری اسلامی هم در سالهای گذشته توجهی به نشر متون مذهبی تركی و آذری نداشته است و نظارت و حمایت خود را از این مهم، در سالهای اخیر دریغ داشت. حتی هفتهنامهها و نشریاتی نظیر «سهند»، «اسلامی بیرلیك»، «یول» و جز آن كه چند سال پیش انتشار مییافت و در تبلیغ معارف اسلام در منطقه نقشی مهم داشت، یكی پس از دیگری تعطیل شد.
حدیقةالسعداء بیش از ده بار به چاپ سنگی رسیده است، در قاهره، تبریز و استانبول در سالهای 1271، 1261، 1253 هـ. (قاهره)، 1296، 1389، 1286، 1273 و 1302هـ. یك بار نیز در سال 1955م. در استانبول با برگردان به الفبای لاتینی و تغییر در شیوهی بیان و ساخت زبانی نشر شده است و در انتظار یك نشر علمی و انتقادی از سوی خود ایرانیان است.
حادثهی جانسوز و جانگداز كربلا، موضوع اصلی این اثر است و ذكر مصایب همهی انبیا و اولیا در این كتاب به خاطر طرح این حادثه است.
در تمامت ادبیات تركی ایرانی و شیعی، حادثهی كربلا موضوع انواع ادبی گوناگونی بوده است و اثر فضولی در واقع كاملترین نوع مرثیهنگاری منظوم و منثور در موضوع این حادثه است. پارههای نثر آن مسجع و بسیار شیوا و مشحون از تعقیدات دلنشین و دلانگیز لفظ خاص فضولی است.
این كتاب در میان ما شیعیان هم مأخذ و منبع دریایی از كتب نوحه و مرثیه در چهار صد سال اخیر بوده است و هم رایجترین كتاب در نوع خود به شمار میرفته است.
من این كتاب را به عنوان ثقل اصلی هستهی مركزی كلیت آفرینش ادبی فضولی ارزیابی میكنم. ملامحمد فضولی نه تنها در این اثر، بلكه در سرتاسر خلاقیت ادبی خود، جای جای به آویزش عاطفی خویش به خاك كربلا اشاره دارد.
كتاب «حدیقةالسعداء» با یك دیباچه شروع میشود. آغاز آن دو بیت زیر است:
یارب ره عشقینده منی شئدا قیل،
احكام عباداتی منه اجرا قیل.
نظّارهی صنعونده گوزوم بینا قیل،
اوصاف جبینینده دیلیم گویا قیل.
دیباچه به شیوهی نوینی كه تا آن روزگار در ادبیات مكتوب تركی كمنظیر بوده، تدوین گشته است. در فرجام دیباچه از «مقتل» ابوحنیف و «مصرع» طاوسی در زبان عرب از سید ابوالقاسم علیالطاوسی و از «روضة الشهداء» در لسان عجم از مولانا حسین واعظ كاشفی یاد میكند و به ویژه دومی را به تتبع تواریخ و تفاسیر میشناسد و تصمیم خود را بر قرینهسازی آن در لفظ تركی به نام «حدیقةالسعداء» بیان میكند.
توجه به همانندسازی در تاریخ ادبیات تركی، انتقال معارف اسلامی و مفاهیم قرآنی از متون گرانبهای عربی و ادب فارسی به تركی، و پربار ساختن متون تركی مقولهای است كه پیوسته اندیشهی فضولی را به خود مشغول داشته است. چنانكه مثلا، در مقدمهی دیوان غزلیات خود گوید:
ای عقدهگشای عرب و ترك و عجم،
ائتدین عربی افصح خلق عالم.
قیلدین شعرای عجمی عیسی دم،
من ترك زباندان التفات ائیلمهكم.
این نوع استغاثه برای توفیق در همانندسازی، نظر صاحب مثنوی هزار بیتی «قوتادغو بیلیغ» در قرن چهارم و پنجم، خواجه احمد یسوی ملقب به پیر تركستان، قاضی برهانالدین، سرایندهی «عتبةالحقایق»، امیر علیشیر نوایی، عاشیق پاشا و جز اینها را نیز به خود جلب كرده است. سلطان ولد فرزند مولوی هم كوشیده است آثاری همانند با برخی از متون فارسی در تركی ایجاد كند. و پس از او از سوی تركان تلاشی پرتوش و توان در گسترش آنچه ما «مكتب مولوی» میگوییم شده است.
باری، فضولی پس از دیباچه، عنوانهای ده باب اثر خود را میشمارد:
- باب اول در بیان صورت احوال بعضی انبیاء عظام و رسل گرامی.
- باب سوم در بیان وفات حضرت رسول (ص).
- باب چهارم در بیان وفات حضرت فاطمه (س).
- باب پنجم در بیان شهادت حضرت مولیالموالی علی مرتضی (ع).
- باب ششم در بیان احوال حضرت امام حسن (ع).
- باب هفتم در بیان حركت حضرت سیدالشهداء، حضرت امام حسین (ع) از مدینه به مكه.
- باب هشتم در بیان وفات حضرت مسلم بن عقیل.
- باب نهم در بیان آمدن حضرت امام حسین از مكه به كربلا.
- باب دهم در بیان شهادت حضرت امام حسین (ع).
- باب یازدهم در بیان آمدن اهل بیت از كربلا به شام.
باب نخست با ذكر مصایب پیشوای مصیبتزدگان و مقتدای دلشدگان حضرت آدم صفی (ع) آغاز میشود. تمام این باب مستند به آیات قرآنی است. باب را با ذكر آیهی شریفه« وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَـؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِینَ قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِیمُ الْحَكِیمُ» شروع میشود.
به لحاظ ساختشناسی و بهرهوری از آرایههای سخنسنجی این بخش از كتاب قطعاتی دلآویز و بس والا دارد. مثلا،«...آدم، حوّادن آیریلیق اختیار قیلدی، هربیری، بیر دیاره دوشدو، و هربیری مین بلایا ساتاشدی. آدم، وادی سرندیبده سرگردان اولوب، حوا ساحل دریای هنده دوشدو:
نه ایشدیر ای فلك دلداری دلداریندن آییرماق،
جفاكش عاشقی یار وفاداریندان آییرماق.
حضرت عزتدن ندا گلدی كه ای جبرائیل آدم غریبدیر، آنینلا موانست قیلیكل.
آه آتشباری عشّاقین سرایتسیز دگیل،
عاقبت هر غم یئتر پایانه غایتسیز دگیل... .»
همینگونه در حكایت ضمنی در چند بیت، از مصایب حضرت آدم - علیهالسلام- شمهای بیان میكند و سپس از حضرت نوح كه نهصد سال گرفتار سیاست سفهای قوم بود، حضرت ابراهیم خلیل (ع)، حضرت یعقوب، حضرت یوسف و حضرت موسی كلیمالله (ع)، حضرت ایوب (ع)، حضرت عیسی، ذكریا، یحی سخن میگوید. این باب در واقع تلخیصی از قصص قرآن و بیان حكمت مستتر در آنهاست با برداشتی عاطفی و پیوند دادن با ماجراهای گوناگون كربلا. بدینگونه كه در ذكر هر ماجرای محنتخیز از مصایب انبیا، گریزی به یكی از حوادث كربلا میزند. مثلا، در حادثهی امتناع برادران حضرت یوسف از آب دادن به وی و گرفتن مشربه از سوی شمعون از دست وی یكباره اشك از چشم مؤمنان درمیآورد و خشم در دلهاشان بیدار میسازد و میگوید: نتكیم دشت كربلادا، زلات فرات جمیع مخلوقاته مباح ایكن، آل مصطفادان قطع ائتدیلر و طریق هدایت ظاهرایكن راه ضلالتی دوتدولار:
روز رزم كربلا راه خطا توتموش فرات،
قیلمامیش آل محمد دردینین درمانینی.
اول سببدندیر بو كیم عذر ایله توتموش متصل،
ائیلهییب فریاد خاك كربلا دامانینی.
و یا در فصل ذكر ابتلای كلیمالله- علیهالسلام- و سخن از قلت اعوان و انصار ایشان و جفای آن فرعون میگوید:«فیالواقع آئین شدت احوالی و كثرت اهوالی شبیهدیر وقایع شاه كربلایا كه استیلای اعدادان منزجر اولوب ترك روضهی رسول ائدیب یار و دیاریندان محروم قالیب، دشت كربلا دا گرفتار دام مصایب اولدوقدا تحمل ائدیب متزلزل اولمادی.
محنت موسی دگیل مانند اندوه حسین،
فرقین ائتمیش آنلارین میزان اندوه و بلا.
شمع بزم افروز دور وادی ایمن آتشی،
نار عالمسوز دور برق بلای كربلا.
و یا در آغاز فصل، ذكر محن حضرت عیسی (ع) دو بیت زیر را:
قصد قتل عیسی مریم قیلان ساعت یهود،
ائیلهمیشدی مضطرب آنی مجرد بیم جان.
گور شهید كربلا حالینا هم جان قیلدی ترك،
هم فراق آل و اولادیله اولدو امتحان.
زیباترین فصل این بخش، فصل مصایب حضرت ایوب (ع) است. فضولی ضمن شرح موجزی از بلا و محن ایوب، تفسیری زیبا از تعارض عقل و عشق و برتری عشق بر آن نیز میآورد و این سخن از او است كه ورد زبانهاست:
عشقدیر هرنهوار عالمده،
باشقا بیر قیل و قالدیر آنجاق.
و در فرجام فصل، باز به كربلا گریز میزند و میگوید: ای عزیز! اگر ایوب صبور، فوت اموال و موت اولادیله متغیر اولماییب، صبر قیلدی، شهید كربلا ایسه خانمانی یغمایا وئریب، اخوان و اولاد و انساب موتون مشاهده ائدیب صابر اولدو. و اگرچه ایوبون بدنینده دورد مین ایگیرمی قان ایچن قورد منزل توتدو، شهید كربلانین تنینده یوزمین پیكان آبدار قرارگاه ائتدی.
دئمه كیم شاه كربلا المی،
غم ایوب دلفگارجهدیر.
سانما كیم زخم نیش كرم ضعیف،
ضرب شمشیر آبدارجادیر.
- 2 -
پس از حدیقه السّعدا، كتاب «سحاب الدّموع» اثر حكیم ملامحمد نخجوانی قابل ذكر است كه در سه جلد تدوین شده است. پس از آن از «كنز المصائب» اثر قمری، مظلومترین نوحهگر مصائب كربلا باید یاد كنم. محمد تقی قمری، «كنزالمصائب» را با اخذ قوت و الهام از آفرینش ابدی حكیم سید ابوالقاسم نباتی، عارف نامآور آذربایجان، با تحمیدیهی «عشق» آغاز میكند. این تحمیدیه چنین شروع میشود:
حمد بسمالله دیر سردفتر فرقان عشق،
مشقِ عاشیقدیر بطونِ آیهی قرآن عشق.
صُنع صانعدن بینای عالم ابداعده،
كلك قُدرت ابتدا تحریر ائدیب عنوان عشق.
هئچ بینا، عشقین بیناسی تك دگیل محكم حصار،
ماشاءالله، آفرین، مرصوصدور بنیانِ عشق.
دور خلقت مجمعینده، روز میثاق الست،
انبیاء و اولیاءدان آلدیلار پیمان عشق.
این تحمیدیه در 20 بیت و مقطع آن چنین است:
قاسم الارزاق، تقسیمینده قسمت ائیلهدی،
قُمری شیرین زبانه نغمهی الحان عشق.
عنوان این تحمیدیه «فی توحید صانع» است و سرشار از تلمیحات زیبا و دلنشینی به آیات قرآنی است. در این تحمیدیه، قمری تسلط خود را به مباحث فلسفی و عرفانی نشان میدهد. از هیولی، نقطهی فرد، فناء فی الله، ذرّ ازلی و جز آن سخن میگوید. پس از این تحمیدیه، قمری قصیدهای در فضیلت شعر و سخن منظوم میآورد كه بیشباهت به «مقالت شعر» در مخزن الاسرار نظامی نیست:
شعر دیر قائمهی عرشده بیر كنزِ خفا،
اصلِ مفتاحی او كنزیندی لسانِ شعرا.
شعری انصاف ایله هر گه چكهلر بازاره،
دارِ دونیادا تاپیلماز اونا هئچ وجه بها.
شعردیر حّد كمالا یئتیرین معرفتی،
شعردیر انجمن آرای عموم عرفا.
شعر بیر چشمهی شیرینده گلیر جنتّدن،
نوش ائدن جورعهسین عالمده تاپار نهجِ هُدا.
به دنبال این قصیده، در كنزالمصائب قمری، پس از بخش منثور زیبایی در فلسفهی خلقت و اسرار كاینات، مناظرهی «عقل و عشق» در چهارده چكامهی زیبا میآید. شرح تعارض عقل و عشق در ادب عرفانی فارسی و تركی از مضامین اصلی شعر است كه اغلب شعرا در این موضوع آثاری بدیع و دلنشین آفریدهاند. چكامهی نخست چنین آغاز میشود:
بو سئودادن كئچ ای عاقل، داها عُمر جوان كئچدی،
شباب ایامی گئتدی، ذوق سودای جهان گئچدی.
قوام عنصرّیتدن، قوای خمسه سست اولدو،
یقین آبای علوی التفاتیندان عیان گئچدی.
آغاز چكامهی دوم نیز چنین است:
مگر دیوانه دیر عشاق، عشق یاردان كئچسین،
هوای وصل سودای رخ دلداردان كئچسین.
روادیر تشنهی جام محبت، مَیدن اَل چكسین،
قویوب ذوق صفانی بادهی گولناردان كئچسین؟
هر چكامه را به چكامهی دیگر با یك بیت «ترجیع» پیوند میدهد. این تكبیتها در بحرهایی كه كمك به فرود آواز میكند، سروده شدهاند. مانند:
طوطی طبع درج دهان آچدی بیحجاب،
سلطان عقله وئردی بو نوع ایله اول جواب.
و یا:
تازهدن سلطانِ عشقِ مهربانِ دلنواز،
اولدو میدانِ نصیحتده مكرر یكّه تاز.
در فرجام این چكامههای عرفانی، قصیدهی جزیلی با عنوان «احتجاج عشق» آمده است. قصیدهای بسیار آهنگین و ریتمیك است و در شورانگیزترین زحاف بحر رمل سروده شده است:
دوتدو یاران باشیما سودای عشق،
آلدی الدن صبریمی غوغای عشق.
آچدی گول تك قلبیمین گلزاری باخ،
حدّه چاتدی باده حمرای عشق.
این قصیدهی شورانگیز را غزلی به مطلع:
بحمدلله عجب سئودایا دوشدوم،
بیر آیری عشق ایچون غوغایا دوشدوم.
دنبال میكند و پس از آن، شاعر شش غزل دیگر در موضوع «ابتلای عشق» میآورد. این غزلها در اقتفای سرودههای محمدبن سلیمان فضولی سروده شدهاند. پیداست كه فضولی در تاریخ ادبیات دورهی اسلامی تركی و فارسی، یگانه شاعری است كه در موضع «عشق» دیوانی ترتیب داده است. دیوان وی با این مطلع شروع میشود:
قد انار العشق لللعشاق منهاج الهدا،
سالكِ راه طریقت، عشقه ایئلر اقتدا.
قمری نیز در این شش غزل، مضامین ابداعی فضولی را به كار میبرد و سپس زیر عنوان «كیتابین ابتدا كیفیتی» مثنوی پنجاه بیتی معروف خود را با این بیت شروع میكند:
قویان زماندا گلستان كربلایا قدم،
نه گؤردوم اوندا دوزولموش عناء ایلن ماتم.
پس از این مثنوی «سبب تألیف كتاب» را هم با قصیدهای غرّا بیان میكند. این قصیده در تشبیب و نسیب، حمد خدا و نعت رسول؛ و در شریطه ستایش عشق و ذكر فضیلت عشق سیدالشهداء را دارد و چنین شروع میشود:
هزار شكر و درود و هزار حمد و ثنا،
او كردگار غفوره، سمیعدیر، دانا.
او حاكم ازلی دیر كه بدو خلقتده،
بویوردو آدمه تعلیم علم الاسما... .
سپس باز، چكامهای در تعریف شعر میآورد و با استناد به آیهی « وَالشُّعَرَاء یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ » سخن منظوم را نوعبندی و اشارهای به «قصیدهی برده» میكند و سپس با ردیف «بسم الله» وارد ذكر مصایب سیدالشهدا - علیه السلام- میشود:
الا ای طوطیِ شیرین لب گفتار، بسم الله،
نظام نظم ایلن لعل شكّربار، بسم الله.
و پس از این چكامهی موزون حزنانگیز، و پیش از ذكر 47 واقعه و «مجلس» گوییهای جانسوز و جگرسوز، 8 ساقینامه میآورد. مطلع ساقینامهی هشتم چنین است:
پیاله وئرمنه ساقی، الم هواسی گلیر،
یواش- یواش گؤزومون درّ پر بهاسی گلیر.
و مقطع آن چنین:
بو فخر بسدیر، عزا گلشنینده قمری نین،
قولاغا حشره كیمی واحسین (ع) صداسی گلیر.
پس از ساقینامه، كنزالمصائب با چهار قصیده، نخستین در حمد و سه چكامهی دیگر در نعت حضرت ختمی مرتبت، آغاز میشود.
مطلعهای قصیدهها چنین است:
ای خاتم نبوته مهرنگین اولان،
گنجینهی رسالته درّ ثمین اولان.
شاهباز طبع غرّا، دورِ بالا آختاریر،
ارتفاع طارمِ افلاكِ مینا آختاریر.
طایر طبعیم فراز عرشه شهپر آختاریر،
الده خنجر، تنده جوشن، سرده مغفر آختاریر.
این چكامهها بیش از صد بیت دارند و بهدنبال آنها «باب القصائد فی مدح مولای متقیان» گشوده میشود كه چهارده قصیدهی دلنشین در مدح و منقبت مولای متقیان، علی- علیهالسلام- را در بر میگیرد. پس از مناقب حضرت علی وقایع پس از رحلت حضرت پیغمبر (ص) ذكر میشود و سپس نزدیك ده هزار بیت به ذكر مصیبت در 47 مجلس میپردازد.
از محمد تقی قمری علاوه بر«كنزالمصائب» دوازده هزار بیت شعر تركی آذری دیگر برجای مانده است. در آن سوی ارس به بهانهی اینكه او را «مرتجع» نامیدند، آثارش راه به «آكادمی»ها نیافت و هیچگاه چاپ نشد و ذكر خیری هم از او نشد. در این سوی ارس هم به بهانهی اینكه پان تركیسم و ملیگرایی و ناسیونالیسم و تجزیهطلبی قومگرایی و واگرایی و دیگر انگها دامن ما را میزند، از اعتنا، رغبت و حمایت و نظارت رسمی دولت جمهوری اسلامی محروم ماند. در تركیه هم او را شیعه و رافضی نامیدند و كسی جرأت نشر و تبلیغ آثار او را نیافت. به گمانم شما نیز با من همنوا خواهید شد كه: قمری مظلومترین نوحهگر مصایب كربلاست...
اگر بخواهم به دخیل مراغهای، راجی تبریزی، كریم صافی، میرزا علی لعلی، دلریش،ذهنی، ذهنیزاده، هندی، صحاف و جز آن نیز بپردازم، سخن به درازا خواهد كشید و بیان آن چه در باب آفرینش رسایی تاجالشّعرا اردبیلی تعهد كردهام، مسكوت خواهد ماند.
- 3 -
گفته میشود تاج الشّعرا اردبیلی از دورانسازان شعر مرثیه در زبان تركی آذربایجان و خالق سبك نوین در این رشته است. یحیوی، خود آگاه بر این بود كه سبك جدیدی در شعر مرثیه ایجاد میكند. در چند جا اشاره به این دارد كه شیوهی نو و طرز جدید ابداع كرده است:
آغلار گؤز ایلن یازدی چون یحیوی اشعاری،
بیر سبك جدید آچدی خلق ائتدیگی آثاری.
به نظر میرسد این شیوهی نو از دو زاویه قابل بررسی و واكاوی است. نخست گزینش بحور و اوزان شعر عروضی و دیگر تصویرسازی و بهرهجویی از صور خیال، نمادهای ذهنی و همهی آنچه كه به آن ایماژ میگوییم.
من برای اثبات آن چه كه ادعا میكنم، از چندین جلد آثار مرثیهای تاج الشّعرا، تنها یك جلد آن با عنوان «اسرار عاشورا» را برمیگزینم و 260 صفحه از آن را تورّق میكنم:
در این جلد، شاعر 9 بار از بحر هزج سود برده است. نخست در صفحهی 25 با مطلع:
تمدّن عصریدیر، فصل ترقی، علم دورانی،
ائدر سیر علم و صنعت پرده پرده اوج اعلانی.
كه در وزن هزج مثمن محذوف سروده شده است.
دوم، در صفحهی 70 با مطلع:
ذرّ عالمی باغلانمیش پیمانه سلام اولسون،
یئتمیش ایكی دوغرانمیش قربانه سلام اولسون.
كه در وزن هزج مثمّن اخرب سروده شده است.
و یا در صفحهی 77 مخمّسی با عنوان «در فضیلت ارض كربلا» و به مطلع:
ای خاك مقدّس، محراب عبادت،
زهرا سنه اوغلون تاپشیردی امانت.
در وزن هزج مثمن اخرب مقصور سروده شده است.
و یا در صفحهی 110 مخمس دیگری با عنوان «مبارزات حضرت حسین (ع) با لشكر اشقیا» و به مطلع:
سواره تیغ برقافشان الینده فكری دعوادیر،
مرصّعدیر لجامی مركبین زینی مطلاّدیر.
كه در بحر هزج و وزن مثمّن سالم سروده شده است.
و یا در صفحهی 127 منظومهای با گونهی نوین شعری و طرزی كاملا جدید با عنوان «ورد مقابله» و با مطلع زیر:
بابام احمد مختار
آتام حیدر كرار
آنام مطلع انوار
منم باعث ایجاد
منم مخزن اسرار
در وزن هزج مثمّن مكفوف محذوف و با تقطیع «مفاعیل فعولن، مفاعیل فعولن» سروده شده است.
و یا در صفحهی 175 مسدّسی با عنوان «جواب حضرت حسین (ع) به صدای علی اكبر (ع)» و با مطلع:
علی، جان بالا لبیك، لبْ عطشان بالا لبیك،
سسین خیمهیه گلدی، هایاندان بالا لبیك.
در همان وزن اخیر، و در صفحهی 202 دیگرباره در گونهای نوین با عنوان «آب آوردن حضرت ابوالفضل» و با مطلع:
ای صاحب بارگاه كاشی،
احبابه ائدن سخا ابوالفضل.
گرداب بلاده قالسا هر كیم،
سسلر سنی داده یا ابالفضل.
در بحر هزج مسدّس اخرب مقبوض محذوف و با تقطیع «مفعول مفاعلن فعولن» سروده است. و در صفحههای 225 و 232 با عناوین «شهادت حضرت ابوالفضل (ع)» و «توسّل به حضرت عباس (ع)» را با مطالع:
قرین ظهر عاشوراده عباس،
اولوب وصل حقّه آماده عباس.
ركوع ائتدی دوشوب بیردن سجوده،
سالیب قاندان یئره سجّاده عباس.
* * *
اولا هر مطلبین بزم عزادا،
دخیل اول درگه باب المرادا.
با تقطیع «مفاعیلن مفاعیلن فعولن» سروده است.
بدین گونه میبینیم كه تاج الشّعرا از میان بحور و اوزان گوناگون رایج در شعر رثایی تركی تنها در بخش یك كتاب خود، 9 بار از بحر هزج سود برده است. در كنار این بحر، بیشترین استفادهی وی در درجهی دوم اهمیت، بحر «مُجتث» است.
در صفحهی 19 از كتاب «جای گفتگو» در وزن «مجتث مثمن مخبون محذوف اصلم» و با تقطیع «مفاعلن فعلاتن، مفاعلن فعلن» منظومهی غرّایی در توصیف «شب نیمهی شعبان ولادت ولیعصر (عج)» سروده است كه مطلع آن چنین است:
اؤز عرشینه ایكی مولودی ایستهییب معبود،
بیریسی، قیرمیزی قونداق ایدی بیریسی كبود.
و یا در صفحهی 58 مثنوی شیوایی «در تولد حضرت سید الشهدا (ع)» در همین وزن سروده است كه چنین آغاز میشود:
او گون كی قویدو قدم بو محنسرایه، حسین،
سالیبدی عرش خدا تك جهانه سایه، حسین.
و در صفحهی 66 قصیدهی غرّایی با عنوان «در عظمت مقام امام حسین (ع)» با مطلع زیر:
نه تئز یئتیشدی تمامه شب جهاد، حسین جان،
او گئجه كاش آچیلمازدی بامداد، حسین جان.
و یا در صفحهی 101، مثنوی تأثرانگیزی با عنوان «خروج اهل بیت رسالت از مدینه» سروده است كه چنین شروع میشود:
او وقت اولوب شه بطحا مدینهدن چیخسین،
كه یعنی ظاهره گوهر خزینهدن چیخسین.
همین گونه در صفحهی 143 مثنوی دیگری با عنوان «نامهی فاطمهی صغری در روز عاشورا» و با مطلع:
شكسته شیشهی قلبیمی ائتدی بو قصه،
نه قصه، قصه دگیل، هر كلامی مین غصه.
سروده است. و در صفحهی 150 مخمس شیوایی با عنوان «وداع علی اكبر» و با مطلع زیر:
علی! او زلف ایله دام بلانی نئیلیرسن،
سنین هلالی قاشین وار، كمانی نئیلیرسن؟
ذبیح كوی وفاسان، دعانی نئیلیرسن،
گئدیرسن اؤلمهگه بو بینوانی نئیلیرسن؟
كه یعنی لیلی بختی قرانی نئیلیرسن؟
در صفحهی 166 غزلی با مطلع:
سالیبدیلار سنی آتدان هایاندا یا ولدی،
ضعیف گلیر سسین هانسی مكاندا یا ولدی!
و در صفحهی 170 با عنوان «زبان حال امام در بالین نعش علی اكبر (ع)» و با مطلع:
سنه نه گلدی علی اكبر ای ملك منظر!
جمالی صورت ختم پیمبره بنزهر.
و در صفحهی 179 با عنوان «زبان حال امّ لیلا به نعش علی اكبر (ع)» مثنوی جگرسوزی با سرآغاز زیر:
یوواردیم آب گل عطردار ایلن زولفون،
نئجه گؤروم اوتوروبدور غبار ایلن زولفون.
سروده است و در صفحهی 181 مثنوی دیگری بازپرداخته است كه با بیت زیر شروع میشود:
مدینهدن ائلهییب كوچ كاروان بلا،
قطارلر دوزولوب با صدای زنگ و درا.
و یا در صفحهی 197 قصیدهای كه پس از تشبیب، گذر به مثنوی میكند با مطلع زیر و با عنوان «راجع به حضرت ابوالفضل (ع) شب عاشورا» آمده است:
مه منیر بنیهاشم، افتخار عرب،
او سید علوی، شیر كردگار نسب.
و در صفحهی 212 دیگرباره مثنوی جانگدازی با عنوان «راجع به شهادت حضرت عباس (ع)» و با مطلع زیر:
بو غملی محنتی راوی بئله روایت ائدر،
كنار خرمالیقا غفلتا دوشوبدو گذر.
آفریده است.
بدین گونه میبینیم كه تاج الشعرا از بحر مجتث، سیزده بار تنها در بخشی از یك كتاب خود استفاده كرده است و ظرفیتهای این بحر و زحافات آن را در ید تصرف و اختیار خود گرفته است تا جانسوزترین و شیواترین گونههای شعری را به ادبیات رثایی تركی آذربایجان، ارزانی دارد. در كنار دو بحر هزج و مجتث، تنها بحر دیگری نیز كه مورد توجه وی در سرایش مرثیههای عاشورایی بوده، بحر رمل است كه از این بحر نیز در كتاب مورد بحث در نه موضع استفاده كرده است. كه به ذكر آنها نیز میپردازیم:
نخست، به صفحهی 62 نظر اندازیم كه در آن مربعی در بحر «رمل» و وزن «مثمن محذوف» با مطلع زیر سروده است:
یا شریح! آدیوی تاریخده رسوا ائیلهدین،
بئش گونون عشقینه آللاه ایله دعوا ائیلهدین.
و در صفحهی 74 با عنوان «در تعریف تربت سید الشهدا (ع)» در مربعی گوید:
سن كیمی جاندان كئچن قوربانه قوربانام حسین،
گول بوغازیندان آخان آل قانه قوربانام حسین.
و در صفحهی 147 با عنوان «زبان حال صغری به جناب علی اكبر (ع)» گوید:
علی قارداش! آدیوی ائتمیشم ازبر دئیهرم،
هر زمان ایستهییرم سؤز دئیهم اكبر دئیهرم.
و در صفحهی 154 با عنوان «زبان حال جناب لیلا به علی اكبر (ع)» با مطلع:
اؤز الینله علی گل قبره بو لیلانی آپار،
سونرا دوغرانماغا اول قامت رعنانی آپار.
مربعی سروده است و در صفحهی 188 «زبان حال عروس به سر جناب قاسم (ع)» و با مطلع:
تار زولفونده عماوغلی رشتهی دل باغلانیب،
ناقهی عشق اوسته گویا بند محمل باغلانیب.
مربعی دیگر سروده است. و در صفحهی 191 با عنوان «در تعریف حرم مبارك حضرت عباس (ع)» مخمسی دارد كه بند اول آن چنین است:
حضرت عباس قبرین كیم گؤره آمادهدیر،
اهلینه مشكل دگیل گؤرمك اونی، چوخ سادهدیر.
قبر عباس و حسین دایم دل بینادهدیر،
نقشهی صحن و حرم عیناً همین انشادهدیر.
دقت ایله وئر قولاق گر فكرین اول مأوادهدیر.
و در صفحهی 221 مربعی با عنوان نوحهی توسّل به حضرت عباس و با مطلع زیر دارد:
چاره ایسته دردیوه، صاحب سخا عباسدان،
گؤز یاشینلا یاز عریضه آل دوا عباسدان.
و در صفحهی 240 با عنوان «گریستن امام حسین (ع) به جناب عباس (ع)» مربعی با بیت برگردان زیر دارد:
باش آچین خیمهده یاس ساخلایاق عباسا باجی،
آناسی بوردا دگیل آغلایاق عباسا باجی.
و در صفحهی 260 با عنوان «نوحهی وداع امام حسین (ع)» و با بیت برگردان زیر سروده است:
گل حسینین گئدیر الدن اونو گؤر آغلا باجی،
ممكن اولسا باشیمین یارهسینی باغلا باجی.
كه همهی این اشعار در بحر «رمل مثمن محذوف» سروده شدهاند.
و مجموع آنها نه قطعه شعر رثایی است. اوزان و بحور سهگانهی هزج، مُجتث و رمَل در بقیهی كتابهای تاجالشعرا مورد توجه و اعتنای وی بوده است. در كتاب مورد بحث به بحرهای دیگر عروضی بسیار اندك برمیخوریم. چنان كه از بحر مُقتضَب فقط در دو مورد استفاده شده است. یكی در صفحهی 139 در شعری با عنوان «آمادگی زعفر جن» با مطلع:
یا بن مصطفی لبیك، یا بن مرتضی لبیك،
نور دیدهی زهرا، شاه كربلا، لبیك.
و در صفحهی 217 در شعری با عنوان «رجز شهادت حضرت ابالفضل (ع)» و با مطلع:
دوشدو قوللاریم لشكر اوخلارا نشانام من،
یوخ هراسیم اؤلمكدن شیر دل جوانام من.
و همچنین از بحر طویل، شاعر فقط در دو مورد بهره برده است. مورد اول در صفحهی 80 با عنوان «در وقایع ولادت حضرت سید الشهدا (ع)»، كه تنها شش بند است و چنین شروع میشود:
بویوروب ام الائمه ثمر نخل زكیه، او خانم زهرهی زهرا، آدی صدّیقهی كبرا . . .
و مورد دوم، در صفحهی 92 با عنوان «منظرهی طوفان عاشورا و شهادت امام (ع)» كه چنین آغاز میشود:
او زمانی كه حسین دوشدو آتیندان یئره خورشید كسوف ائیلهدی، دونیا قارالیب . . .
همین جا باید اشاره كنم كه دو بحر طویل زیر به گونهای بازپردازی شده است كه به نظر میرسد تاجالشعرا به اركان و مبانی شعر نوین كه در نسل پیش از او از سوی رفعت تبریزی پایهگذاری شده بود، توجه داشته است و میدانسته كه جنبش شعر نو در ادب فارسی نیز بر پایهی بحر طویلهای تركی آذری پا گرفته بود.
به هر انجام، تاج الشعرا در 260 صفحه از 600 صفحه كتاب «اسرار عاشورا» یك مورد از بحر «مضارع» و سه مورد نیز از بحر «رجز» استفاده كرده است. بهرهگیری از بحر «مضارع» را در صفحهی 38 شاهد هستیم كه قصیدهای با عنوان «اسرار شهادت حضرت حسین (ع)» و با مطلع زیر سروده است:
چون انبیانی دعوتِ بزم غم ائتدیلر،
سرّ غمه او طایفهنی محرم ائتدیلر.
و بحر «رجز» نیز نخست در صفحهی 209 با عنوان «حالات حضرت ابوالفضل (ع)» و با مطلع:
آلدی فراتی شهزاده عباس،
سو مشكین ائتدی آماده عباس.
و دوم در صفحهی 228 با عنوان «رجز شهادت علمدار حسین(ع)» با مطلع:
عباس علَمی یاتدی، شمع شهدا كئچدی،
ایام بنیهاشم، دونیادا قارا كئچدی.
و سوم در صفحهی 253 با عنوان «وداع آخرین امام حسین (ع) با اهل بیت طهارت» و با مطلع زیر آمده است:
اول ساعتی كه شمس سپهر هدا، حسین،
فخرالائمه خامس آل عبا حسین . . .
گزینش این اوزان از سوی تاج الشعرا و بهرهجویی فراوان از آنها در ادبیات حماسی- مرثیهای نیم قرن پیش، گونهای گام نهادن در نوآوری و دگرگونسازی نوحهسرایی به شمار میرود. شعر مرثیهای در گذشته و پیش از ظهور تاج الشعرا، اغلب در بحر «متقارب» و زحافات آن سروده میشده است كه وی حتی یك بار نیز در كتاب مورد بحث، از آن استفاده نكرده است. و برای تصویرسازی بدیع خود، آن را فاقد ظرفیت كافی میدانسته است.
و این، نشان میدهد كه مرحوم میرزا عباسقلی یحیوی ملقب به تاجر الشعراء اردبیلی، تسلطی استادانه و ماهرانه به ظرایف و دقایق زبان شعر تركی از یك سو و قواعد و قوانین اوزان عروضی از سوی دیگر داشته است و با مهارت و توانایی ادبی كمنظیر خویشتن و با آمیزهای از باورهای پاك و خالصانه و صافیضمیرانهی شیعی به خلق زیباترین و مؤثرترین نمونههای شعر رثایی دست زده است. روحش شاد و قرین رحمت الهی باد!
والسلام
آبانماه 1388
http://isamajidi.blogfa.com/