charehjale

وبلاگ-کد لوگو و بنر
سیر ادبیات عاشورا در آذربایجان

سیر ادبیات عاشورا در آذربایجان

یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم

+0 چره جلی

مرثیه سرایی و تعزیه خوانی در تاریخ آذربایجان از قدمتی بسیار برخوردار است. تركان در قدیم، ماتم را «یوغ» و سوگ سرود را «آغی» می گفتند. آنان حتی علاوه بر مرثیه سرایی در سوگ عزیزان از دست رفته خود، گاه در رثای برخی از حیوانات اهلی نجیب و وفادار چون اسب نیز، قطعاتی سوزناك و مرثیه گونه می سروده اند.

این مراثی اغلب در قالب «مانی» (بایاتی و دو بیتی آذری در هفت هجا) سروده می شد. در بین قبایل بسیار دیرینه ی ترك، نوع دیگری از مرثیه بود كه به آن «ساغور» می گفتند و آن را در ماتم جوانمردان، پهلوانان، سخاوتمندان، پیران قبایل و... به همراه ناله ی «قوپوز» (ساز) با آهنگهای غم انگیزی می خواندند.

از دوره صفویه در آذربایجان و برخی مناطق شیعه نشین همچون عراق كه تركهای شیعی مذهب در آنها ساكن بودند - مرثیه سرایی و تعزیه خوانی به زبان تركی، به مراثی و مصایب اهل بیت عصمت و طهارت - علیهم السلام - منحصر شد و توجه شاعران و نوحه سرایان شیعه، بیش از هر چیزی، به حادثه خونین و جانگداز از كربلا و شهادت مظلومانه سالار شهیدان، امام حسین - علیه السلام - و یارانش معطوف گشت. از آن پس، توجه به مرثیه سرایی در تاریخ ادبیات آذربایجان به مراتب بیش از دیگر انواع شعر بوده است. حماسه حسینی قسمت اعظم ادبیات كلاسیك - نظم و نثر - آذری را به خود اختصاص داده است. شاعران دلسوخته اهل بیت پیامبر «ص» در گستره عظیم زبان آذری - ایران، عراق، آذربایجان، قفقاز، تركیه و... - در ماتم عظمای سیدالشهدا اشعاری جانسوز سروده، دیوانها پرداخته اند و حماسه ها ساخته اند!... صدها دفتر و دیوان عاشورایی كه امروز از انبوه این شاعران آل عبا در دست داریم شاهد این مدعاست.

ما در این نوشتار به طریق اجمال، به بیان سیر تاریخی ادبیات عاشورایی و نوحه سرایی در زبان آذری می پردازیم و اذعان می كنیم كه تبیین و تشریح كامل این موضوع از زوایای گوناگون - تاریخی، اعتقادی، سیاسی، اجتماعی، هنری و... - مجال بیشتری می طلبد.

ملا محمد فضولی بغدادی، بزرگترین شاعر عارف ترك زبان (متوفی به سال 997 ه.ق و مدفون در كربلا) در تاریخ آذربایجان، نخستین شاعر شیعی است كه در مدح و رثای چهارده معصوم «ع» مراثی و مدایح ماندگار و پرسوز و گداز بسیار سروده است. او علاوه بر اشعار زیادی كه در قالبهای مختلف شعری در این مورد سروده، كتاب معروف خود «حدیقة السعداء» را به نظم و نثر مسجع تركی آذری در ده باب تألیف كرد كه بخش اعظم آن، به واقعه كربلا اختصاص یافته است. فضولی در مقدمه این كتاب، در بیان سبب تألیف آن می نویسد:

«... در ایام محرم و عزاداری، شیعیان ترك زبان در كربلا جمع می شوند به عزاداری می پردازند. آنان به اشعار و مراثی عربی و فارسی گوش می كنند و می گویند، اما معانی و مفاهیم آنها را خوب درنمی یابند. من تصمیم گرفتم كه كتابی را به نظم و نثر تركی در مصایب حضرت سیدالشهدا بنویسم تا آنان نیز این كتاب را در این ایام و مراسم بخوانند و عزاداری نمایند.»

این كتاب یكی از مهمترین گنجینه های ادبی و مذهبی شیعی به زبان تركی است كه بارها در ایران و آذربایجان به چاپ رسیده است و هنوز هیچ كتابی را در سرتاسر قلمرو زبان تركی، یارای برابری با آن نیست.

فضولی در دیوان تركی خود نیز اشعاری در نثار و رثای اهل بیت «ع» سروده است، بویژه تركیب بندی بسیار زیبا و آكنده از اندوه و حماسه و خیال و هنر و حسرت، در خصوص حلول ماه غم انگیز محرم و آغاز سوگواری حسینی دارد كه كم نظیر است. چند بیت از آن تركیب بند را همراه با ترجمه اش می آوریم:



تدبیر قتل آل عبا قیلدین ای فلك!

فكر غلط، خیال خطا قیلدین ای فلك!



برق سحاب حادثه دن تیغلر چكیب

بیر بیر حواله ی شهدا قیلدین ای فلك!

بیر رحم قیلما دین جگری قان اولانلارا

غربتده روزگاری پریشان اولانلارا!

- ای فلك! در قتل آل عبا، چه تدبیر باطلی كردی!

چه اندیشه ی غلط و خیال خطایی كردی!

از برق سحاب حادثه ها، خنجر آختی

و بر یك یك شهدا نواختی... ای فلك!

هیچ رحمی بر دلهای خونین روا نداشتی

دلهای كسانی كه در دیار غربت، پریشان روزگار بودند!



ای درد پرور الم كربلا حسین!

وی كربلا بلالرینه مبتلا حسین!



غم پاره پاره با غرینی یا ندیر دی داغ ایله

ای لاله ی حدیقه ی آل عبا حسین!



یاخدی و جودینی غم ظلمتسرای دهر

ای شمع بزم بارگه كبریا، حسین!



- ای حسین! ای پرورده ی درد و رنج كربلا

كه به بلاهای «كربلا» مبتلا شدی!



تیر اندوه داغدار، دلت را پاره پاره كرد

ای لاله ی خونین جگر بوستان آل عبا، حسین!



غمهای این خانه ی تاریك دهر، وجودت را به آتش كشید

ای شمع بزم بارگه كبریا، حسین!



ملا محمد فضولی شاعر شوریده آل رسول «ص» در اشعار فارسی خود نیز عاشقانه از كربلا می گوید:



چون خاك كربلاست، «فضولی» مقام من

نظمم به هر كجا كه رسد، حرمتش رواست



زر نیست، سیم نیست، گهر نیست، لعل نیست

خاك است شعر بنده، ولی خاك كربلاست!



فضولی طلیعه دار ادبیات عاشورایی در تاریخ آذربایجان بود. از آن پس با ترویج مذهب شیعه در ایران آگاهی بیشتر شیعیان از مصایب اهل بیت «ع» شاعران آذربایجان با الهام از واقعه جانگداز كربلا، به سرودن اشعاری در قالبهای گوناگون پرداختند و یاد و خاطره خونین شهدای لاله پیكر دشت نینوا را در دلها زنده كردند.

نظام الدین محمد توفار قانلی (متوفای 1170 ه.) اشعار جانسوزی در رثای امام حسین (ع) و یارانش دارد و فرهنگ عاشورایی شهادت و فداكاری در راه دین خدا و مبارزه با دشمنان حق را جانمایه اشعار كربلایی خود قرار داده است.

سید فتاح مراغه ای، متخلص به «اشراق» از شاعران قرن دوازدهم هجری، به دو زبان فارسی و تركی در ماتم شهدای كربلا مرثیه ای زیبایی سروده است. كتاب «ریاض الفتوح» او شامل مثنویهای فارسی در همین موضوع است.

حاج خداوردی خویی، متخلص به «تائب» (متوفای 1201 ه.ق.) از شاعران توانای مرثیه است و در ماتم سالار شهیدان امام حسین (ع) و یارانش سوگ سروده های ارزشمندی به دو زبان تركی و فارسی دارد.

آخوند ملاحسین مراغه ای، معروف به «دخیل» یكی از مشهورترین و بزرگ ترین شاعران نوحه سرای آذربایجان در قرن سیزدهم هجری است. كلیات وی در هفت مجلد به نظم و نثر تركی در مدایح و مصایب آل علی «ع» بسیار مشهور است. دخیل در قالبهای متنوع نظم، نگاهی شاعرانه و عاطفی به واقعه ی طف بویژه در تصویر و توصیف میدان كربلا دارد و با مهارت و ظرافتی شایسته و بااستمداد از تخیل سیال و قوی خود، به شرح جزئیات حادثه عاشورا پرداخته است.

از اشعار كربلایی آخوند، در اجرای مراسم عاشورا، شبیه خوانیها و شبیه گردانیها و سینه زنیها بسیار استفاده می شود و هنوز هو مردم مسلمان و شیعی آذربایجان با عشق و علاقه خاصی اشعار عاشورایی دخیل را می خوانند و گریه می كنند و به احیای شعایر حسینی می پردازند.

دخیل در شعری با محتوای مفاخره و حماسه و به زبان رجز، از قول حضرت علی اكبر «ع» خطاب به لشكر یزید بد اختر چنین می گویند:



سیزده اگر یزید بد اختر نشانی وار

گوندن ایشیقدی بیزده پیمبر نشانی وار



اولماز حریف كیمسه منه، منده بی خلاف

عباس نامدار دلاور نشانی وار!...



- اگر در شما - ای لشكر كفر! - نشانی از پیامبر رحمت (ص) است!

كسی از شما را یارای برابری با من نیست،

زیرا من نشانی از شجاعت عمویم عباس نامدار و دلاور دارم!

دخیل، ضمن پرداختن به جزئیات نمایشی كه اغلب زبان حال و زاییده خیال شاعرانه اوست، سعی می كند فضایل، عظمتهای روحی، شجاعت، جوانمردی، اخلاص، پاكی و توكل شهدای كربلا را نشان دهد و در مقابل آن رذالت ترس، ناجوانمردی زشت كرداری بدگوهری، قساوت قلب و خبث سیرت یزیدیان می پردازد. از این جهت اشعار او بسیار پربار و حایز اهمیت است و بارها در تبریز و تهران چاپ شده است.

میرزا محمد تقی قمری دربندی (متولد 1235 ه.ق) یكی دیگر از مشاهیر عرصه ادبیات عاشورایی آذبایجان است. كلیات اشعارش تحت عنوان كنزالمصائب - كه تماما در مدح و منقب و مرثیه اهل بیت «ع» است - دهها بار در تبریز و دیگر بلاد شیعه نشین به چاپ رسیده است. این سه بیت از یكی از قصاید كربلایی اوست:



ماه محرم اولدو گنه گویلر آغلادی

دوشدو جهانه غلغله عالملر آغلادی



اولاد حیدرین چكن آه و فغانینه

كرب و بلاده مؤمن و هم كافر آغلادی



شاما طرف اولاندا روان كاروان غم

یئر آغلادی، گوی آغلادی، نه كشور آغلادی!...



- ماه محرم آمد، باز هم آسمانها گریستند!

غلغله ای در جهان افتاد و جهانیان گریستند



از آه و فغان جانسوز فرزندان علی «ع»

در كربلا مؤمن و كافر گریستند



و آنگاه كه كاروان غم ]اسرا[ روانه شام شد

زمین و آسمان و نه فلك گریستند!...



میرزا ابوالحسن راجی تبریزی (1292 - 1242 ه.ق)، هم از غزالسرایان بزرگ تاریخ ادبیات آذربایجان است و هم از معروف ترین شاعران اهل بیت (ع). بیش از صد سال است كه نوحه ها و مرثیه های او در شهرها و روستاهای آذربایجان در ایام محرم خوانده می شود. قسمت اعظم دیوانش را اشعار عاشورایی تشكیل می دهد.

حاج رضا صراف تبریزی (1325-1271 ه.ق) یكی از بزرگ ترین شاعران غزلسرای آذربایجان است و كسانی چون فضولی بغدادی را می توان با او مقایسه كرد. نوحه ها و مراثی صراف در سوگ آل محمد «ص»، همانند غزلهایش بسیار پراحساس و مشهور خاص و عام است. بیشتر اشعارش مربوط به واقعه كربلاست. صراف غزلی دارد به مناسبت عصر تاسوعا كه همه ساله در شبهای عاشورا توسط عزاداران حسینی در كوچه و بازار و مساجد و تكایا خوانده می شود و از زن و مرد، بزرگ و كوچك، شهری و روستایی و باسواد در آذربایجان، كمتر كسی پیدا می شود كه نخستین بیت آن را در خاطر نداشته باشد:



گل گلزار رسالت بو گئجه

شمردن ایسته دی مهلت بو گئجه



یا تماییب آل علی صبحه كیمی

شیعه یا تسین نئجه راحت بوگئجه



شهدالر آدینا كلك قضا

یازادی فرمان شهادت بوگئجه...



- گل گلزار رسالت [امام حسین]

امشب را از شمر مهلت گرفت.



امشب چشم آل علی (ع) تا صبح به خواب نرفت

شیعه چگونه راحت و آرام بخوابد؟!



كلك قضا، امشب فرمان شهادت را

به نام شهدا رقم زد.



اصغر دلریش، از شاعران توانا و پركار نوحه سرای آذربایجان در نیمه دوم قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری است. دیوان اشعارش به صورت سنگی در تبریز چاپ شده و بعدها چند بار به صورت افست به طبع رسیده است. برخی از ابیات عاشورایی او به قدری مشهور شده كه بیشتر مردم، آن را از برمی خوانند و در واقع به شكل شعار عاشورا و ترجیع تعزیه خوانیها در آمده است. از جمله، این بیت:



حسینه یئرلر آغلار گؤیلر آغلار

رسول مصطفی (ص)، پیغمبر آغلار



- آسمان و زمین در غم حسین گریه می كنند،

رسول برگزیده، محمد مصطفی، پیغمبر خدا «ص» نیز در این ماتم می گرید.

بسیاری از شاعران بعد از «دلریش» این بیت او را در اشعار خود به صورت ترجیع، تضمین كرده اند. از جمله مرحوم استاد شهریار كه در بیتی از شعر تضمینی خود، به عظمت تأثیر شعر عاشورایی دلریش در دلها، می گوید:



حسینین نوحه سین «دلریش» یازاندا

مسلمان سهل دیركی، كافر آغلار



- اگر نوحه امام حسین «ع» را «دلریش» بنویسد

مسلمان سهل است كه كافر هم - در ماتم حسین - گریه می كند!



میرزا علی حكیم «لعلی»، طبیب، ادیب و شاعر طنزپرداز بزرگ و نوحه سرای برجسته آذربایجان، در سال 1252 ه.ق. در «ایروان» متولد شد و سالها در تبریز به طبابت و سرودن شعر پرداخت و زندگی كرد و بالاخره در سال 1325 ه.ق در «تفلیس» از دنیا رفت. لعلی با اشعار طنز خود لبخند را بر لبها می نشاند و با نوحه های آتشین و جانسوزش دلها را در ماتم آل طه «ص» آتش می زد و چشمها را اشكبار می ساخت. شعری در رثای حضرت علی اصغر طفل شیر خوار امام حسین (ع) و بیان قساوت قلب حمله و لشكر سنگدل كوفه و شام سروده است كه بسیار معروف و چاشنی مجالس عزاداری حسینی است:



آلدی اله تیر و كمان حرمله

سالدی حریم حرمه ولوله



حلق علی اصغری ائتدی نشان

چكدی او دم و حدیله بیر هلهله



سویئرینه حرمله پیكان وئریر

گؤر نئجه بی رحم دی بو حرمله



- حرمله تیر و كمان به دست گرفت،

و ولوله ای در حریم حرم [امام حسین] افكند،

گلوی علی اصغر را نشانه گرفت،

و خود از شادی سر به هلهله برداشت!

چه پست و بی رحم است حرمله،

كه به جای آب، تیر به تشنه می دهد!



قاسم بیگ ذاكر، شاعر شیعی و مبارز قرن سیزدهم هجری است كه سالها با فئودالهای مناطق گنجه مبارزه كرد و حتی چندین سال به باكو تبعید شد. نوحه ها و مراثی او در سوگ شهدای كربلا مشهور است. این دو بیت، مطلع یك شعر سینه زنی از اوست كه از زبان امام حسین (ع) خطاب به پیكر خونین علی اكبر (ع) سروده است:



دور ایاقه ائیله مه خواب اوغول

قورو یئرده یاتما یارا لیسان!



اورگیمده قالمادی تاب اوغول

قورو یئرده یاتما یارالیسان!



- برخیز ای فرزندم، مخواب،

بر زمین خشك و تفتیده مخواب، پیكرت زخمدار است.

قلبم بی تاب شد [ای پاره ی دل!]

بر زمین خشك و داغ مخواب، كه جراحت داری!

خورشید بانو ناتوان، دختر مهدیقلی خان از شاعره های بلند آوازه آذربایجان در سال 1253 ه.ق (1837 م) در شهر «شوشا» - از شهرهای جمهوری آذربایجان - به دنیا آمد. او به دو زبان فارسی و تركی شعر می سرود. خورشید بانو، زندگی غم انگیز و توأم با ناكامی داشت، از این جهت سایه ی حزنی در اشعارش دیده می شود. مرثیه ها و سوگ سرودهای وی در ماتم امام حسین (ع) و شهدای كربلا، از مشهورترین اشعار عاشورایی تاریخ ادبیات آذربایجان است. این بیت مطلع یكی از اشعار سینه زنی اوست:



سؤیله حسینه ای صبا، كرب و بلایه گلمه سین

گلسه دوشر بو دشتیده درد و بلایه، گلمه سین!



- ای باد صبا، به حسین (ع) بگو: به كربلا نیاید،

اگر بیاید، در اثر ظلم و جور، به درد و بلا در این دشت گرفتار می شود.

عباسقلی باكیخانوف قدسی، شاعر، عالم، نویسنده و دانشمند شیعی قرن سیزدهم هجری، كه آثارش را به زبانهای تركی، فارسی و عربی می نوشت. «مرآت الجمال» دیوان اشعار فارسی اوست و كتاب «گلستان ارم» را در زمینه دستور زبان فارسی نوشته است. كتاب «ریاض القدس» او به نظم و نثر مسجع و ادبی تركی، یكی از كتب مقتل است كه به واقعه كربلا اختصاص دارد.

سید عظیم شیروانی، از دیگر شاعران بزرگ غزل و طنز آذربایجان و بنیانگذار مدرسه به سبك جدید در شهر «شاماخی» جمهوری آذربایجان است و در سال 1304 ه.ق (1888 میلادی)، در همان شهر وفات یافت. او در خانواده ای روحانی و عالم پرور پرورش یافته و بزرگ شده بود و با علوم و معارف دینی و ادبیات فارسی و عربی به خوبی آشنایی داشت. مراثی و نوحه های سید در ماتم جدش، بسیار زیبا و جانسوز است. با شعر خویش به پاسداری از حرمت خون جدشان امام حسین (ع) و یارانش برخاسته بودند: یكی سید حیدر حلی در عراق و به زبان عربی و دیگری سید عظیم شیروانی در آذربایجان و به زبان تركی. سید حیدر حلی حدود یك سال بعد از وفات سید عظیم شیروانی از دنیا رفت (1306 ه.ق)

میرزا اكبر طاهر زاده صابر (1329 - 1278 ه.ق / 1911 - 1862 م) شاگرد سید عظیم شیروانی و بزرگ ترین شاعر اجتماعی و طنزپرداز آذربایجان در دوره مشروطه و صاحب كتاب «هوپ هوپ نامه» و صاحب سبك در شعر اجتماعی و انقلابی. در چاپهای نخستین هوپ هوپ نامه بود، ولی بعدها در چاپهای باكو، اشعار عاشورایی وی از دیوانش برداشته اند.

ملامحمد نخجوانی، شاعر، نویسنده و از علمای بزرگ شیعه در قرن چهاردهم هجری است. او فقه و اصول و دیگر معارف را در حوزه علمیه نجف اشرف در محضر فاضل شرابیانی، میرزا حبیب الله رشتی، فاضل ایروانی و... آموخت و بعد از وفات فاضل شرابیانی، مرجع تقلید شیعیان نخجوان و آذربایجان شد. او در سال 1334 ه.ق در شصت و شش سالگی در كربلا وفات كرد و در نجف به خاك سپرده شد. ملای نخجوانی آثار علمی متعددی در زمینه های فقه و اصول و حدیث و... دارد، اما معروف ترین اثرش، كتاب «سحاب الدموع» است كه در آن به رحلت پیشوایان معصوم - علیهم السلام - و واقعه كربلا پرداخته و به نظم و نثر ادبی و عالمانه تركی نوشته است. این كتاب در سه مجلد بارها در تبریز و تهران به چاپ رسیده است.

از دیگر شاعران معروف مرثیه سرا و عاشورایی آذربایجان می توان به اینان اشاره كرد:

مرحوم عباسقلی یحیوی تاج الشعرای اردبیلی، مرحوم حاج قدیر انور، منم، مرحوم صافی، حافظی تبریزی، مرحوم ذهنی زاده، مرحوم استاد سید رضا حسینی، مرحوم شهاب، ذاكر مراغه ای، عابد تبریزی، نجمی تبریزی، میرزا حسین كریمی و مرحوم استاد سید محمد حسین شهریار.

به خاطر پرهیز از اطناب، از ذكر نام آثار دیگر شاعران مرثیه گوی زبان آذری خودداری می كنیم. تذكر این نكته را بر خود لازم می دانم كه شاعران نوحه و تعزیه و عاشورایی، دهها برابر آن است كه در این نوشتار اجمالا به معرفی یا ذكر نامشان پرداختیم.

در پایان، بی مناسبت نیست كه مقاله را با دو بیت از اشعاری كه مردم مسلمانان سراسر آذربایجان در روز عاشورا تا هنگام ظهر، ترجیع وار زمزمه می كنند و به عزاداری می پردازند، ختم كنم:



آخدین عالمده ندن كوه و بیابانه فرات

اولما دین قسمت حسینه دونه سن قانه فرات!



- ای فرات! چرا به كوه و بیابانهای عالم جاری شدی،

اما قسمت امام حسین نشدی؟! ای كاش خون گردی ای فرات!



نئجه قان آغلاماسین داش بوگون

كسیلیب یئتمیش ایكی باش بوگون!



- چرا سنگ به گریه نیاید امروز؟!

در چنین روزی كه هفتاد و دو سر بریده شده است!


  • [ ]

  • دریافت کد فیدخوان