اوخشامالار و آغلاشمالار
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلیاوْخشاما
ادبیات مرثیه ای تركی دارای سابقه تاریخی و وسعت و گسترش فراوان آن چنان در بین تركان اهمیت یافته است كه جز لاینفك زندگی آنان گشته است و به جرات می توان گفت كه این شاخه از ادبیات مكتوب تنها شاخهای است كه می توان نام ادبیات كاربردی و عام برای آن به كار برد. ادبیاتی كه همه مردم ترك در سال حداقل 20 روزی به طور مستقیم با آن سروكار دارند و خیلی ها ابیاتی از آن را حفظ هستند. اما این شاخه مكتوب ادبیات تركی نیز ریشه ای در ادبیات شفاهی مردم دارد كه بهترین دلیل برای این امر "اوْخشاما" می باشد. در این مجال سعی خواهیم كرد نگاهی به اوْخشاماها داشته باشیم.
اوْخشاما به زبان آوردن خصوصیات خوب اخلاقی و رفتاری شخص درگذشته بر سر مزارش است[البته در مجلس عزاداری نیز بیان می شود] كه با سبك و شیوه خاصی گفته میشود. اوْخشاما آنقدر جانسوز است كه هركس معنی آن را هم نفهمد به خاطر لحن خواندن اوخشاما تحت تأثیر قرار میگیرد. اوْخشاما فقط در قالب بایاتی كه یك قالب خاص در شعر تركی است گفته میشود. بایاتی قدیمیترین قالب شعر تركی است. در حال حاضر بایاتیهای زیادی وجود دارد كه شاعر هیچكدام از آنها مشخص نیست. بایاتی چهار مصرع دارد. هر مصرع هفت هجایی به دو قسمت 3 و 4 هجایی تقسیم میشود كه در هر قسمت باید یك كلمه یا جمله كامل بیاید*
اوْخشاماها را شاید بتوان همان آغێهای تركی باستان دانست همان ها كه در مرگ بزرگان و امیران و شاهزادگان ترك سروده می شد و نمونههایی از آن در مرگ الب ارتنكا یعنی افراسیاب شاهنامه سروده شده است (كاشغری 1985ـ1986 ج 3 ص 149 368 د.ا.ترك ج 4 ص 192 كوپریلی ص 47 بانارلی ج 1 ص 14). بندهایی از این مرثیه در دیوان لغات الترك (ج 1 ص 41 همو 1375ش ذیل «الب») نقل شده است:
آلـپ ارتــونقـا اؤلــدو مــی
ایسسیز آجی كالدی می
اؤزلك اؤجـون آلــدی می
ایمــدی یـۆرك ییـرتیـلیــر
(آیا آلپ ارتونقا كشته شد؟
آیا فقط تلخی و ناكامی باقی ماند؟
آیا توانست انتقامش را بگیرد؟
حالا دیگر پاره پاره میشود)
حالا شعر فوق را با نمونه زیر كه الان رواج دارد مقایسه كنید:
آغــلایان باشــدان آغــلار
كیپریكدن، قاشدان آغـلار
قارداشــی اؤلـهن باجـی
دورار اوْبـاشــدان آغـــلار
(گریه كننده یكسره میگرید
او با مژهها و ابروانش میگرید
خواهری كه برادرش مرده است
وقت سحر برمیخیزد و گریه میكند)
اوْخشاماها نیز در محتوای خود دارایمضامین مختلفی می باشند از وصف سمبولیك گرفته تا اسم بردن واضح و بیان خوبی شخص مورد نظر كه به نظر من هر چه به وصف فردی نزدیك می شویم اصطلاح اوْخشاتما مناسبتر است.
اوْخشاماها در مجالس زنانه توسط زنی كه آغلاشما را هدایت می كند بیان میشود و در مجالسی كه نوحهخوان هست توسط وی بیان میشود در بیان و اجرای اوْخشاما ایفای همراه با سوز و گداز اوْخشاما كه جز ذات آن است اهمیت فراوانی دارد و به همین خاطر هر كسی نمی تواند آنرا درست ادا كند. و درست به همین دلیل است كه در بین مداحان بزرگ فقط چند نفری قادر به خواندن اوْخشاما می باشند.
در خواندن اوْخشاما به دلیل اینكه اكثر مردم با شعر و محتوای آن آشنا هستند همخوانی نیز صورت می گیرد و به عبارتی نوعی "آغلاشما" هم هست.
در آغلاشما هنگامی كه زنان (بالاخص مادر و خواهران متوفی) برای فرد خاصی (معمولا" عزیزان و نزدیكان عزیز از دست رفته) گریه و شیون می كنند و در رثای او می سرایند و مجلس ترحیم را پرسوز و گداز می كند علاوه بر اوْخشاماهای مرسوم نوعی متن (نثر) نیز استفاده می كنند كه بیشتر با كلمه لای-لای شروع می شود و دارای الفاظ و تعابیر بسیار پرسوز و گداز است ولی مثل اوْخشاما دارای وزن و فرم خاصی نیستند. و این نوع زمزمه كردن را در منطقه ما "آغلاشما" (همان اوْخشاتما كه بیان شد) میگویند. (اوْ قادێن بالاسێنا آغلاشما دئییر آغلایێر) و این زمزمه در مجلس زنان معمولا" بین زنان به نوبت (مخصوصا" پیرزنان) تكرار می شود. و اهم گفتهها را می توان در عبارات زیر بیان كرد: با گفتن لای-لای و اسم بردن از متوفی (اگر با فرد نسبت داشته باشد از كلمه نسبت فامیلی استفاده می شود) شروع و با بر شمردن چند خصوصیت و ابراز دلسوزی از مرگ وی تمام میشود. و البته همان طور كه گفتم این را نیز باید نوعی اوْخشاما به حساب آورد. (خانمی كه اوْخشاتما را تمام كرد به یكی دیگر می گویند: سن اوْخشا، و همانطور كه گفتیم مخصوص مجلس زنان است، ولی گاها" در مجالس عزاداری نیز توسط مداحی با همراهی جمع بصورت تیكه های كوچكی اجرا می شود) برای مثال متن زیر در رثای فرزند توسط مادر داغداری بیان می شود:
«یاندێم یاناسان ، اۇجا بوْی بالامێ دوْیۇنجا گؤرمهدیم ، آنان اؤلسۆن ، كاش قایێدێب من یئریوه اؤلهیدیم ، یارالێیام بالام هئی و ...»
و یا قطعه زیر داغ دل مادری را در از دست دادن نوزاد عزیزش بیان می كند:
«بئشیگین مرمر باشێ یاندێ اۆرهگیم باشێ»
البته بعضی از این اوْخشاتماها به علت طبع شعری گویندهاش دارای وزن خاصی بوده و ماندگار گردیده است. كه برای نمونه اوْخشاتماهای دختر علی اكبر سلطان (از قارا پاپاق های استر آباد)، بنام تئللی خانم كه در مرگ پدرش در مجلس سوگواری بالبداهه سروده است (مئهران بهاری)
هراتین قالاسێندا
لشكرین آراسێندا
سلطان دهدهم جنگ ایلهر
قان آخار یاراسێندا.
الینده قمچی گئزهن
دیزینهجك چكمه چئكهن
استر آباد حربینده
ایگیتلهر یئره توكهن
و نیز این ترجیع بند:
دیزینهجك چكمهلی
دیرسهگهجك دۆگمهلی
اَینێ ماهۇت گئیمهلی
آغام دهدهم خان دهدهم
مئیداندا سلطان دهدهم.
یئتیملهرین اؤرتۆسی
اۆزۆ قوْنداق اؤپۆسی
درین سۇلار كؤرپۆسی
آغام دهدهم خان دهدهم
مئیداندا سلطان دهدهم.
ائوده محبتلی آتام
دروازه كۆرهكلی آتام
قۇرقوشوم بیلكلی آتام
آغام دهدهم خان دهدهم
مئیداندا سلطان دهدهم.
ماهوتین (ماهوتویون) ساخلارام.
بَئسلهرهم ساغ ساخلارام.
اوْغلۇن جنگه گئدنده.
بوْی چینینه ساللارام
آغام دهدهم خان دهدهم
مئیداندا سلطان دهدهم.
چنانچه در ترجیع بند بالا ملاحظه می شود در اوْخشاتما سعی در توصیف قد و قامت و اخلاق متوفی است. و به خاطر همین هم چنین وصفهای ماندگار نبوده مگر اینكه دارای خصوصیت خاصی باشد. در اوْخشاتمای معمولی علاوه بر آن حرف و سخنانی كه فرد داغدار احساس درونی خود را نشان می دهد در هنگام ابراز نارحتی خود به خاطر از دست رفتن عزیزی شروع به توصیف اینكه او چه بلند قد بود و چه بازو و پنجه ای داشت می كند و البته كه اغراق نیز در این گفته ها به چشم خواهد خورد.
به اوْخشاتماها در دده قورقود كیتابی نیز برمی خوریم:
وای آل دۇواغێم ییهسی
وای آلنێم باشێم اۇمۇدۇ
وای شاه ایگیدیم
دوْیۇنجا اۆزۆنه باخمادێغێم خانێم ایگیت
هارا گئتدین،منی یالقێز قوْیۇب؛ جانێم ایگیت
گؤز آچێبان گؤردۆگۆم،
كؤنۆل وئریب، سئودیگیم
بیر یاسدێقدا باش قوْیدۇغۇم
یوْلۇندا اؤلدۆگۆم،قۇربان اوْلدۇغۇم
وای قازان خانێن ایناغێ،
وای قالێن اوْغۇزۇن ایمرهنجیسی بئیرك
اوْخشاماها گرچه در هر مراسم عزاداری بیان می شوند ولی به تناسب مجلس بیان می شوند و در مجالس عزاداری امام حسین (ع) نیز با توجه به موضوع مرثیه و اینكه برای كدامیك از دلاوران دشت بلا خوانده می شود به تناسب آن نیز اوْخشاما بیان می شود. كه به ذوق و سلیقه مداح نیز بستگی دارد. اما چنانچه قبلا" گفته شد. هر مداحی نمی تواند اوْخشاما بخواند. و دوم اینكه اوْخشاما در اوج مرثیه بیان می شود و همراه با آغلاشما و همراهی مستمعین است. مثلا" اوْخشامای زیر از زبان حضرت ابوالفضل (ع) بیان می شود:
بیلمهیهنلهر بیلدی گل
غم اۆرهگیم بؤلدی گل
پرچهمیوه صاحیب اوْل
اباالفضلین اؤلدی گل
(هركس نمیدانست، خبردار شد
غم، دلم را به دو نیم كرد
پرچمت را بردار
بیا كه ابوالفضلت كشته شد)
یا در بیان مصیبت حضرت زهرا (س) و مادر از بایاتی زیر استفاده می شود:
باغدان باغا گلمیشم
گۆل درماغا گلمیشم
ایتیرمیـشــم آنامـــێ
آختارماغا گلمیشــم!
در فراق عزیز از دست رفته سروده میشود:
كؤینهگین آغ ساخـــلارام
یـۇیـــارام آغ ساخــــلارام
بیرده منه قـوْناق گلسهن
یۆز ایل قوْناق ساخــلارام
قیزیل گۆل اوْلمایایــدێ
سارالێب سوْلمایایـدێ
بیر آیرێلێـق بیر اؤلـــۆم
هئچ بیری اوْلمایایــدێ
و در داغ برادر اوْخشامای زیر را سر میدهند:
قارداشلار، آی قارداشلار
یاغێش یاغار قار باشـلار
باجـێـــلار غمــــلهنهنده
گؤیــلۆن آلار قارداشــلار
و زبانحال حال مادر فرزند مرده را این چنین داد می زنند:
داغلار باشێ چمهنلر
كهلیكلهر داغدا دنـلهر
اوْغلـۇ اؤلـــهن آنانێـن
اۆرهگـی تئز ورهملـهر
اۇلدۇز گؤیه دۆزۆلهر - علی
خۇمار گؤزلهر سۆزۆلهر
آهۇ ملهر، سس گلهر - بالا
منیم قلبیم اۆزۆلهر – علی
در این بایاتی آخر مداح با ذوق و سلیقه خود با افزودن كلمهای (مثلا اسم فرد و یا فرزند و نسبت دادن آن به یكی از بستگان متوفی) اوْخشاما را مناسب روضه خودش بیان می كند. مثلا" حاج سلیم موذن در روضه حضرت علی اصغر (ع) با افزودن كلمه "بالا: فرزند" و "علی" این را از زبان مادر آن حضرت بیان میدارد. اینك اوْخشاماهای دیگر با اجرای حاج سلیم موذن در باره حضرت علی اصغر از زبان مادر آن جناب: (قابل ذكر اینكه مداح بزرگ ترك حاج سلیم موذن این اوْخشاماها را با توانایی بی نظیری به صورت نوحه اجرا كرده است.)
من گۆل اكیب درمهدیم
اوْغۇل دادێن بیلمهدیم
های دۆشدۆ اوْخلانمێسان
اوْخ یاروْوی -بالا- گؤرمهدیم ----[یاراوۇ]
باغلێ قالێب اللـهرین
پارچالانێب حنجهرین
گۆلمهدین بیر یول منه
اوْخا گۆلهن – بالا- لبلهرین
غملهریمی سانارام
زیلفلهریمی یوْنارام [یوْلارام]
گهوارهوی ترپهدیب
لایلای چالێب یانارام
آهو كیمی ملهرهم
قان یاش گؤزه الهرهم
سنی سالێب یادیمه –علی
قۇنداق آچێب بلهرهم
عئشقون آتێب منظهره – علی
بالا- آدۇن دۆشۆب دیللـهره
قلبی یارالێ آنان – بالا
قۇربان خۇمار گؤزلهره – بالا
آللاه اكبر دئییر علی: (سینه زنی متوقف می شود و مجلس اوج می گیرد. اوْخشاماهای بعدی جانسوزتر می شود)
آلنۇندا قارا تئلون – بالا
گؤرمهدیم –آی- شیرین دیلون
قالدێ سندهن یادێگار
سینهمده –بالا- دێرناق یئرون
گۆندۆز گئجه – بالا- آغلارام
بالا- اۆرهك باشێن داغلارم
گلسوْن منیم سینهمه – بالا
اوْخ یاروْوۇ باغلارام – بالا
سێنێب منیم شهپهریم
قان اوْلۇب اشك-ی-تریم
سۇ ایچمیشهم –بالا-سۆد گلیب
الوْو وئرئی – بالا- دؤشلهریم
اینجیدیب عالهم منی
درده سالێب غم منی
بالا- دؤشۆمۆ سۆد آغرێدار
گل سینهمه ام منی
باغچادا گۆل درمیشهم
دیلبهره گؤندهرمیشهم
بیر اوْلان آللاهیمه – بالا
سنی قۇربان وئرمیشهم
فرود از اوج:
فلهك دانێب دۇزۇوۇ
باتێرێب اۇلدۇزۇوۇ
تارێ قبۇل ائلهسین
منیم املیك قۇزۇمۇ
ظالێم گؤزۆ اوْیمادێ
آنان سندهن دوْیمادێ
آیاق دۆتۆب گزمهگه- علی
فلهك سنی قوْیمادێ
آنان زیلفین هؤرمهییب
سنسیز آغ گۆن گؤرمهییب
هئچ قانادێ باغلێ قۇش - علی
سن كیمی جان وئرمهییب – بالا
علی- چێرمادێن دوْرانۇوۇ
آلدێ عطهش جانۇوۇ
اوْخ وۇران صیادیدهن
تاری آلار –بالا- قانۇوۇ
در بین مداحان بزرگ ترك حاج سلیم موذن اردبیلی، حاج محمد باقر تمدن، حاج داوود علیزاده و حاج اصغر زنجانی و ... اوْخشاما خوان ماهری هستند البته كسان دیگری نیز می توان به این لیست اضافه كرد. كه انشاء در آینده بتوانیم آنها را هم معرفی كنیم. (حاج تمدن در اوْخشاتما هم تبحر كافی و وافی دارند.)
از نوشته بالا و مثالهای ارائه شده با قاطعیت تمام می توان گفت كه:
نوحه، مرثیه و عزاداری تركی بخشی از اعتبار خودش را مدیون همین اوْخشاماهای جانگداز است، و اوْخشاما جزئی از فرهنگ عامه است. در حقیقت این بخش از ادبیات مرثیه تركی یك شاخه از فرهنگ عامه (فولكلور) نیز حساب می شود.
چند اوْخشاما از روستای باغمعروف تبریز:
داغلار دالی قرانلێخ
سۇلار گلیر بۇلانلێخ
گئجهلهریم اوْلدێ گۆندۆز
گۆندۆزلهریم اوْلدێ قرانلێخ
كؤنهیین آبێ دهییر
یوموشام آبی دهییر
سنین او جوان ( مظلوم) جانین
قره یئیب آبی دهییر
كؤنــهیین آغ ساخــلارام
یـۇوارام آغ ساخـــــلارام
بیرده قاپێمنان گیرسـهن
سنی قوْناخ ساخــلارام
اینك چندین اوْخشامای دیگر از تورك خلق ادبیاتی – یازان علیرضا صرافی
آغاجدا خزهل آغلار
دیبینده گؤزهل آغلار
بئله اوْغلۇ اؤلهن آنا
سرگردان گزهر آغلار
كوچه ده خوْنچا گئدهر
ایچینده نیمچه گئدهر
عالهمین گۆلۆ گئتسه
بیزیمكی قوْنچا گئدهر
آغلایان باشدان آغلار
كیپریكدهن ،قاشدان آغلار
قارداشێ اؤلهن باجێ
دۇروب،اوْباشدان آغلار
هر یئرده دومان گؤرسهم
غوصصهیه یانان گؤرسهم
اۆرهك یانار،آلێشار
اۇجا بوْی جاوان گؤرسهم
قێزیل گۆل كوْلدا قالدێ
درمهدیم كوْلدا قالدێ
دۆشمهن ائوین یێخیلسێن
گؤزلهریم یوْلدا قالدێ
گؤرۆنهن داغلار ایمیش
اۆستۆنده باغلار ایمیش
آنا بالادان آیرێ
نه یامان آغلار ایمیش
گؤزۆم قالدێ یوْلۇندا
قان دۇردو ساغ – سوْلۇندا
بالا آنان اؤلهیدی
یارا واردێر قوْلۇندا
آهۇلار تك ملهرهم
اۆزه قان یاش الهرهم
قانا باتمێش بلهگین
گاه آچێب،گاه بلهرهم
هیجرینده آغلارام من
عالهمی داغلارام من
اوْتاغێوێن قاپێسێن
هی آچێب،باغلارام من
بۆلبول گۆلشهنه گلدی
نه گلدی ،منه گلدی
منی گؤرهنلهر دئییر:
اوْغۇلسۇز ننه گلدی
داغلار داغێمدێر منیم
غم اوْیناغێمدێر منیم
دیندیرمه قان آغلارام
یامان چاغێمدێر منیم
كؤینهگیوی یۇمارام
ایسلاتمارام،یۇمارام
بوْش یئریوی گؤرهنده
گؤزلهریمی یۇمارام
عزیزیم اۇلو داغلار
چشمهلی، سۇلو داغلار
بۇردا بیر ایگید اؤلۆب
گؤی كیشنهر بۇلود آغلار
من اؤلدۆم آغلاماقدان
باغا سۇ باغلاماقدان.
باغدا یارپاق قالمادێ
یاراما باغلاماقدان
اوْتای بۇتایا باخار
آراسێندان چای آخار
چێخسێن منیم گؤزلهریم
سنسیز دونیایا باخار
آناسێ یانار آغلار
حریفی قانار آغلار
آنا دئییر گؤوهرچین
تابۇتا قوْنار آغلار
بۇ داغدا اوْزان آغلار
اوْد یانار ،قازان آغلار
غۆربهت یئرده اؤلهنین
قبرینی قازان آغلار
قاراباغ وطهنیمیز
هئچ دۇرماز یاتانێمێز
بیزیمكی قوْنچا گئدهر
حاصیله یئتهنیمیز
(آغ كؤینهك- 25/9/1387)
منابع:
1. گئنه گؤیلر آغلادی-پدیدآورنده:* داود بهلولی- مجله خیمه
2. اینترنت
3. كاست مداحی حاج سلیم موذن زاده – نوار 69 – علی اصغر و آهو
4. تورك خلق ادبیاتی – یازان: علیرضا صرافی