charehjale

وبلاگ-کد لوگو و بنر
ترکان سکایی -سکاها اجداد ترکان

ترکان سکایی -سکاها اجداد ترکان

یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم

+0 چره جلی
Saka Türkleri - iskitler


امپراطوری ترکان سکایی


ترکان سکایی - ایسکیت ها


http://s5.picofile.com/file/8112461826/sakalar.jpg
خلاصه مقاله
سکایی ها اولین دولت ترکان بعد از امپراطوری ترکان بوزقیر bozkır imparatorluğu بود.ترکان بوز قیر  شکل  حکومتی خود را به شکل کنفدراسیون های تاریخی ترکان باستان قرار داده بودند و محدوده ی حکومتی شان از شرق اسیا تا اروپای میانه بود.
سکایی ها مردمی بودن که در محدوده ی آسیای میانه تا دریای سیاه می زیستند و از اقوام مختلفی تشکیل شده بوده اند . بیشتر این اقوام را مردم پروترک(اجداد ترکان) شامل می شدند.
ساکا ها را نیز تشکیل دهندگان اصلی امپراطوری عظیم ترکان هون میدانند.
از ساکاها کتیبه های ترکی فراوانی با الفبای رونی ترکی - الفبای اورخون - باقی مانده است.
علاوه بر کتیبه های خود سکایی کتیبه ای از داریوش در شوش به زبان سکایی موجود  است که بیشتر لغات و تمامی افعال موجود در این کتیبه به زبان ترکی می باشد.
در منابع مختلف از سکاها با نام توران یاد شده است.ولی متاسفانه برخی از تحریف گران حتی به ساده ترین اسناد نیز رحم نمی کنند و به دگرگون جلوه دادن تاریخ میپردازند.
حتی در شاهنامه فردوسی از افرسیاب به عنوان شاه سکاهایی به عنوان گروهی از تورانیان یاد شده است.
در تاریخ ترکان سکایی افراسیاب همان آلپ ارتونقا پادشاه قدرتمند سکایی ها است که امروزه نیز حماسه آلپ ارتونقا به زبان ترکی موجود می باشد.

علاوه بر آلپ ارتونقا میتوان به تومریس خاتون ملکه سکاییان آذربایجان-ایشغوز ها =ایچ اوغوز- نیز اشاره کرد که جنگ او با کوروش مشهور است.

شرح مقاله

ترکان باستان دارای شیوه حکومتی کنفدراسیونی بودند.دوره های تاریخی حکومت کنفدراسیونی ترکان باستان به سه دوره تقسیم میشود

این سه کنفدراسیون عبارتند از
کنفدراسیون بیر اوی بیل
BİR-OY BİL KONFEDERASYONU (M.Ö. 9000-M.Ö.1517)
کنفدراسیون آت-اوی بیل
- AT-OY BİL KON FEDERASYONU (M.Ö.1517-M.Ö.879) (Bir adı da AT-UKUS BİL)
کنفدراسیون توروک بیل
- TÜRÜK BİL FEDERASYONU (M.Ö.879-M.S.580)

یکی از حکومت های کنفدراسیون پایانی ترکان باستان مربوط به امپراطوری ترکان بوزقیر bozkır imparatorluğu بود که قسمت وسیعی از مناطق آسیا واروپا را تحت حکومت خود داشت.بعد از نابودی امپراطوری بوزقیر ها اولین حکومت ترکان که دوباره در این محدوده شکل گرفت مربوط به ترکان ساکا -سکایی ها- بود.

Bozkır imparatorluğu Türk  topluluklarında bilinmeyen bir tarihte geliştirilmiş ve en az 2000 yıl boyunca Avrasya'nın büyük bir kısmı üzerinde (özellikle bozkır iklimi'nde) çok başarılı şekilde uygulanmış bir yönetim sistemidir.


bu devlet modeli konfederatiftir. beylikler güçlü bir hanın çevresinde birleşerek genişlerler.
bu genişleme kimi zaman savaşlarla, kimi zamansa çevre beyliklerin kendi istekleriyle hanlığa katılımıyla olur.
Hanlık yalnızca otlakları ilhak eder; diğer bölgeleri haraca bağlar.
han ölünce hanlık oğulları arasında üleşilir.

لینک هایی درباره امپراطوری ترکان بوزقیر bozkır imparatorluğu

http://tr.wikipedia.org/wiki/Bozk%C4%B1r_imparatorlu%C4%9Fu
http://en.wikipedia.org/wiki/Nomadic_empire

تا آنجا که تاریخ بخاطر دارد، سکاها «تیرۀی» از «تبار» تورانی‌اند، در ساحۀ وسیعی از آسیائی میانه یعنی از ترکستان چین گرفته تا ایران و تا سواحل رودخانه دانوب در اروپا می‌زیستند:

«پاره از دانشمندان را عقیده بر این است که سکاها از تیرۀ بیابان‌گرد «تورانی» بوده‌اند، که در جنوب و شمال خراسان و همچنین در قفقاز نامی از آنها به میان آمده است.» اما فرهنگ نویسان ایران آنها را قومی مخلوط از ترک و مغول می‌داند که در آن عنصر‌ آریایی نیز وجود دارد : «سکا Saka نام قومی مختلط است که عنصر ایرانی نیز در ان موجود است این قوم در زمان هخامنشیان و پیش از آن در پیرامون ایران‌ می‌زیسته اند. در ازمنۀ تاریخی قوم «سکا» در درون آسیای وسطی یعنی از ترکستان چین تا دریاچۀ اورال و ایران و بافاصله‌های تا رود دانوب در اروپا پراکنده بودند… راجع به سکاها کسانی مانند: بقراط، ارسطو، استرابون، بطلیموس اطلاعاتی داده‌اند، در آغاز سدۀ هفتم ق.م سکاها از جبال قفقاز عبور کردند و در آذربایجان به تاخت و تاز  مشغول شدند، «هووخشتره» پادشاه ماد، در نزدیکی دریاچه «ارومیه» از سکاها شکست خورد و ناچار شد شرایط سنگین آنها را بپذیرد.



موطن سکاها از منظر محمد حسن‌خان اعتمادالسلطنه

«سرزمینی که قطعۀ از آن را ایران و ناحیه‌ای را توران می‌گویند جولانگاه قبائل سکائی صحرانشین بوده و آن طوائف از پشت یافث ابن نوح آمده‌اند در اصقاع این دو مملکت ییلاق و قشلاق می نموده‌اند یعنی از هندوکوش تا جبال قفقاز و از کناره‌ای فرات تا ساحل چپ رود سند را این جماعت گاه و بیگاه مضرب خیام خود داشته‌اند بسیاری از آنها به فرنگ و سائر ممالک مهاجرت نموده‌اند.» از بررسی‌های گذشته‌های دور چنین بدست می‌آید که قبائل معروف به «سکاها» در تکوین جوامع طبقاتی و اولین نظام‌های دولتی نقش اساسی را بازی نمودند. مخصوصاً در تأسیس نخستین دولت «باکتریا» رول تکاملی داشتند، اینک از قول رقیه بهزادی می‌خوانید: «تشکیل یک جامعه طبقاتی و نخستین نظام‌های دولتی در مناطق قابل کشت و زرع در آسیای مرکزی در نخستین سده‌های هزارۀ اول ق.م مصادف با نفوذ شدید، یا تصرف این مناطق بدست طوائف ساکن در جولگه‌های مجاور بود که «دوره استیلاءبربرها» بر جنوب آسیای مرکزی نامیده می‌شود، همین نکته درباره تاریخ کهن «باکتریا» صدق می‌کند،  که در انجا یک نظام حکومتی بصورت‌های نخستین آن در سده‌های هفتم و ششم وجود داشته است در این زمان بود که طوائف سکاهای ایران شرقی بر ارتفاعات پامیر و مرزهای افغانستان رخنه کردند. کاوش‌های تازه در جنوب تاجیکستان در باکتریای باستانی نشان داده است که گروه‌های مختلفی از طوائف دام پرور تازه وارد …… در آنجا در پایان هزاره دوم و نخستین سده‌های هزاره اول ق.م ساکن شدند، همۀ این فرآیندها ظاهراً به یکدیگر مربوط بودند، یکی از عامل مهمی در تکامل جامعۀ باستانی و دولت باکتریای به شمار می‌‌آمدند، نقش این طوائف در تحکیم مبانی سیاسی بخوبی آشکار است.»




شاه عبدالله بدخشی یکی از نویسندگان مجلۀ وزین «اریانا» (که مدیر و مؤسس آن احمد علی‌خان کوهزاد بود) چنین می‌نویسد:

«راجع به ملیت سکاها و نژاد ایشان عقایید و آراء در طول ایام بالنسبه از هم مختلف بوده. مثلاً درباب دهم «تورات» از سفر پیدایش سکاها را قوم مأجوج معرفی کرده و آنها را از نسل یافث ابن نوح  می‌داند، بقراط راجع به ایشان اظهارنظر نموده که این طائفه به جز خودشان به مردمی دیگر شباهت ندارند، رنگ پوست‌شان زرد، تن‌شان ثمین است چون ریش ندارند مردان شبیه زنانند اینان دشمنان یونانی‌ها بودند. مطلعین علم تاریخ این عقیده‌ای بقراط را به سکاهای پادشاهی نسبت می‌دهند. که بعداً برسکائیه استیلا یافته و با یونانیان از در دشمنی پیش آمدند در قرن هفتم ق.م «ماد»، «ارمنستان» و «کاپادوکیه» را مورد تاخت‌وتاز خودشان قرار دادند نزدیک به همین مضمون آقای حسن پیرنیا می‌نویسد: ظن قوی است که سارمات‌ها و سکنۀ قدیم سکائیه یعنی فلاحین سکائی آریائی بوده‌اند، ولی سکاهای پادشاهی که بعدتر به این سرزمین آمده‌اند و بر سکائیه قدیم مسلط شده‌اند از نژاد تورانی آلتای به شمار می‌آیند تاخت‌وتاز و غارت و چپاول پیشۀ اینها بود، جنگ سکاها را با داریوش کار اینها می‌دانند. موصوف سکاهای آلتای را از نژاد زرد می‌شمارد.


زبان سکایی ها در کتیبه داریوش در شوش
براساس کتیبه های شوش که به زبان سکایی آمده است تمامی افعال زبان سکایی ترکی می باشد و از بین بقیه لغات بیشترین سهم نیز به ترکی مربوط است ولی لغاتی نیز از دیگر زبان ها از جمله مغولی و چینی و فارسی نیز به چشم می خورد.

İskitlerin dili hakkında en önemli bilgileri Sus’tan bulunmuş olan çivi yazılı metinler vermektedir. Bu dağınık olarak bulunmuş metin parçalarında fillerin hemen hemen tamamı Türkçedir. Kelimelerin büyük çoğunluğu ise Türk lehçelerinde kullanılmış ve halen kullanılmaktadır. Dağınık olarak bulunmuş bu metinlerde anira, onamak; arat, oturmak; daldu, doldurmak; du, dutmak, tutmak; git, götürmek, götürtmek; kappika, kapama; katzavana, kazımak; kutta, katmak; piri, barmak, varmak; rilu, yazmak; tartinta; tartınmak; taufa, dayamak; tiri, deymek vb. filler bulunmaktadır. Aynı metinlerde çok sayıda Türkçe kelime bulunmaktadır. Bunlara örnek olarak Ata, Attata, Attati, Atta; ati, orta; ativa, ortasında; atzaka, uzak, uzun; balu, baru; garni, gemi; gik, gök; karata, kart; kiçi, kişi; çagri, oğul; vitavana, öte yana; taka, tuğ; ufarri, öbürü; yal, yol; vurun, yer, urun vb verilebilir.

Sus’tan bu metinlerin tahlili sonucunda Mordtmann, bu lisani delillere dayalı olarak Sakaların Türk-Ugor dil köklü bir halk olduğunu, yani Ural-Altay dilinin kolları olan Fin-Ugor ve Türk-Tatar dilinin henüz ayrılmadığı zamandan olduğunu kabul etmektedir. Darius’un yazıtında adı geçen Saka haumavarga ve Saka tigrakhaudanın da arî kavimlerden olmadığını kabul etmesine rağmen, “Qui trans mare habitant”, yani Deniz’in ötesine geçmiş olan Sakaları bu gruba dahil etmemektedir. Oysa Kral Darius İskitler üzerine sefer yapmadan önce, İskit hükümdarları Sakesphares, Homarges ve Thamyris bir yerde toplanıp vaziyeti görüşmüşlerdir. Daha önce de üzerinde durduğumuz ve hangi Saka gruplarına mensup olduklarını belirlemeye çalıştığımız hükümdarlar rahatlıkla mevcut durumu görüşebilmişlerdir. Bu, ancak üçüncünün de aynı dili konuşmuş olmalarıyla açıklanabilir.




نظر دانشمندان در باره اصل نژادی سکاها

محمد رحمانی فر به نقل از ذکی ولیدی طوغان نوشته است: «من هم مانند: ا.منس (E.minns)، هـ . تریدلر (H.Triedler), ب . لوفر (B.laufer) دانشمندانی که سرگرم تحقیق در زمینة مسایل فرهنگی و منشاء نژادی اسکیت‌ها (سکاها) هستند، بر این عقیده‌ام که طبیقه حاکم این قوم ترک بودند.» در انسیکلوپدی اسلامی ج۲، ص ۹۷، هم این نظر تکرار شده است: ترکان ابتدا شاید در سدة هفتم ق.م در اثنای یورش سکاها به اینجا (آذربایجان) آمده‌اند و طبقة حاکم را تشکیل داده‌اند. البته دانشمندان دیگری چون پروفیسور اقدس، نعمت کورات نیز از این نظر که قبایل ترک در میان سرمت‌ها و سکاها نفوس داشته‌اند، جانب‌داری کرده‌اند.

توفیق حاجی اف بر ترک زبان بودن سکاها تأکید کرده می‌نویسد: «ترک زبان بودن سکاها را آثار مادی کشف شدة آنها که مربوط به اراضی و ادوار مختلف هستند، نیز به اثبات می‌رساند مثلاً تزئینات روی فلز و سنگ مربوط به سده‌های ۱۰ – ۹ میلادی اوکراینی‌ها و روس‌ها نقش‌های ویژة سکاها به شمار می‌روند، این نقش‌ها در زبان سکاها (ترکی) «باسما» نامیده می‌شود و در رومی تینیه. حاجی اف خاطر نشان کرد که ترک‌ زبانان ساکن آذربایجان قدیم با آمدن سکاها … که بخشی از آنها هم زبان‌شان بودند، تقویت شدند. برحجم و وزن عمومی تودة آن‌ها در این سامان افزوده شد.»


alp er tunga adlı en bilinen hükümdarlarının adına destanlar yazılmış, tarihte bilinen ilk türk topluluklarından biridir. 

orta asya kökenli bir halk. hatta türk oldukları sanılmakta. tarih te med'lerden tut da assurlar'a ve uraratular'a kadar olan bir çok uygarlığın doğrudan ya da dolaylı olarak yıkılmasına neden olmuş yarı göçebe topluluk. ayrıca altın işçiliğinde dönemim en iyisidir, at biniciliği ve ok ve yay yapımında tavan vurmuşlardır. günümüzde ahalen daha iskitler'e ait kurganlar (tümülüs benzeri mezar) andolu'da, ermenistan'da sıkça görülür. esasında hakkında en az şey bilinene demir çağ topluluğudur, nedeni ise bir zamanlar sovyet rusya'nın gizli kapaklı yaptığı orta asya arkeolojik çalışmalarının buluntuları ve tutanaklarının bilim dünyasına halan daha sunulmayıp özel koleksiyonlarda ve özel depolar da saklanmasıdır. 

ذکی ولیدی طوغان و بارتولد با استناد به کتاب‌های وزین «دیوان لغات الترک» و «قوتاد قوبیلیک» بر این عقیده‌اند که افراسیاب تورانی‌ همان «آلب آرتونقای» مشهور و خاقان ترکان سکائی بوده است. گفتنی است: «آلپ ارتونقا» از ترکیب سه کلمه تشکیل شده است: ۱- آلپ (قهرمان) ۲- آر (مرد) ۳- تونقا (حیوانی یلنگ آسا که فیل را بدرد مانند یوزیلنگ) پس آلپ ارتونقا یعنی قهرمانی که به زورمندی تونقا. از شاهنامة فردوسی چنین بر می‌آید که افراسیاب (آلپ تونقا) فرمان روایی دلیر، حکیم و فهیم بوده است. بر خلاف پادشاهان کیانی که چندان بهره‌ای از حکمت و دلاوری نداشتند وی علاوه بر دارا بودن تاج و تخت شاهی بعنوان دلیرترین، قهرمان تورانیان در میدان حاضر می‌شود

http://s5.picofile.com/file/8112461750/alpertunga1a.jpg

Alp Er Tunga or Alp er Tonğa ("Brave Soldier Tunga": Alp "Alp, brave, hero, warrior", er "man, male, soldier, Tom", tonğa "bebür, lion (derived from Urdu)") is a mythical hero who was mentioned in Mahmud al-Kashgari's Divânu Lügati't-Türk (Arabic: دیوان لغات الترک Compendium of the languages of Turks), Turkic mythology and Turkish literature.

In Turkic literature he is considered to be the same character as Afrasiab in the Persian Epic Shahnameh. He is  mentioned as a khan of Saka.

کتیبه ترکی ایسیک گول یادگار ترکان سکایی با الفبای ترکی اورخون 

http://s5.picofile.com/file/8112461776/issyk_gol.jpg

http://s5.picofile.com/file/8112461800/Issyk_inscription.png

http://s5.picofile.com/file/8112461850/talas_dash_yaziti.jpg



سکاها  اجداد ترکان

محمد تقی زهتابی نوشته است: برخی از تاریخ‌نگاران اروپایی سکاها را اجداد ترکان دانسته‌اند بعنوان مثال «مئناندر» تاریخ نگار بیزانسی سدة ششم میلادی می‌نویسد: «در قدیم ترکان را «ساک‌ها» می‌خواندند.]»

ی، و، پیانکوف محقق «اشکوز» (سکا) شناس نوشته است: «آنجا که نام مازکیت (ماساگت) که از اشکوزها هستند برده می‌شود، ترک‌ها مد نظر هستند.» در نوشته‌های مؤلفی بنام «سیموکاتتا» می‌خوانیم: »من اکنون دربارة اشکوزها که در قفقاز و شمال زندگی می‌کنند صحبت خواهیم کرد… این ترکان …

دانشمندی بنام ر، ق، لاتام نوشته است: «اسکیف‌های کومان ( روس‌ها پچنک‌ها را کومان می‌نامند) ماساژت‌ها، ساک‌ها، پچنئق‌ها، خزرها و هون‌ها به لحاظ منشاء خویش ترک هستند و این موضوع نیازی به اثبات ندارد.»

ف، ق، میشچنکو که تاریخ هیرودوت را به زبان روسی منتشر نموده است در مورد کلمة اسکیف‌ها که در این اثر بکار رفته می‌نویسد: «جلوه خارجی اسکیف‌های که هیپوکرات تصویر نموده، با تمام جزئیات خود با تیپ ترکان منطبق است.» همین دانشمند جملة کوتاهی از «سئیس» که تاریخ هیرودوترا به زبان انگلیسی منتشر ساخته آورده است، جمله «سئیس» چنین است:‌اسکیف‌های هیرودوت اقوام ترک – تاتار می‌باشند.»

نام سکا یا ساکا در منابع آشوری «آشکوزا» در منابع بابلی «اشکوزا» در منابع عبری «آشکوز» نوشته شده است. در منابع آشوری نام سرزمین آنان در دوران حاکمیت ۲۸ سالة اشکوزها «کشوراشکوز»‌ثبت شده است. کلمات اشکوز و اسکیت اشکال مختلف تلفظ یک کلمه واحد در زبان‌های گوناگون، بر اساس ساختمان صوتی این زبان‌ها می‌باشند. این اقوام در زبان روسی و برخی السنه‌ای اروپای «اسکیف» خوانده شده‌اند این کلمة در طول تاریخ بصورت‌های «شکیدا=شکودا Skida و حتا شکنیز Skinz و اغلب بصورت ساک = ساکا= سکا ثبت شده است.





Batılıların Türkleri Avrupa'dan atma girişimleri karşısında Türklerin Avrupa'nın eski halkları içinde yer aldığını göstermek üzere Atatürk'ün ilk incelettiği eski Türk devletleri içinde İskitler ön sırada yer almaktadır. Tarihin ilk dönemlerinde ortaya çıkan ve Orta-Asya'dan hareketle Avrupa'ya gelen ve burada yaygın bir imparatorluk kuran İskitlerin Türk kökenli olduğu konusunda birçok tarih kaynağı birleşmektedir. Tarihin ilk dönemlerinin en büyük imparatorluğunu kurmuş olan İskitler ve Sakalar Atatürk'ün de haklı olarak belirttiği gibi Avrupa'ya gelen ve ilk Avrupa devletini kuran Türklerdir.

İskitler, M.Ö.VII yüzyılda Avrupa ile Asya'nın batı kesiminde, Tuna ile Volga ırmakları arasındaki bölgede yaşamış bir Orta Asya kavmidir. Karadeniz'in kuzey kısımlarında daha önceleri yaşayan Kimmerler Türkistan ve Batı Sibirya'dan gelen İskitler tarafından dağıtılmışlar ve Güney Rusya bozkırlarının dışına sürülmüşlerdir.
İranlılarla beraber Türklerin de Sakalar diye andığı bu kavimin ilk yurtlarının Tanrı Dağları, Fergana ve Kaşgar bölgesi olduğu benimsenmektedir. Sakaların ilk boyları M.Ö.VIII yüzyılda bu bölgeden batıya göç etmişlerdir. Bu göç edenlerden bir grubun Aral gölü dolayında, Seyhun nehri ağzı çevresinde yerleştikleri, diğer bir grubun ise Hazar Denizi'nin kuzeyinden geçerek Güney Rusya'ya gittikleri ve o tarihlerde o bölgede yaşamakta olan Kimmerleri Kafkasya'nın güneyine, Ön Asya'ya doğru göçe zorlayarak yerlerini aldıkları kesin olarak bilinmektedir. İskitlerin konuştukları dil ile İran dili arasında bazı benzerlikler olması nedeniyle tarihçilerin bir kısmı da İskitleri İran asıllı olarak benimsemek eğilimindedir. Diller arasındaki benzerliklere bakarak bir kavimin kökeni hakkında karar vermek son derece hatalı bir tutumdur. Bugün Türkçe'de yaşayan Arapça ve Farsça sözcüklere bakarak Türklerin Arap veya Fars kökenli oldukları ileri sürülemeyeceğine göre, İskit dilindeki İran asıllı sözcüklerin de bu kavimin İran asıllı olduğunu göstermesi yetersiz bir delildir. Ne var ki, İskitlerin geldikleri bölgenin Türkistan olması İskitlerin bir Türk kavimi olduğu konusunda daha güçlü bir kanıtıdır.

İskitler hakkındaki bilgilerin çoğunluğu Yunan kaynaklarından gelmektedir. O kaynaklarda ise İskitlerin İranlı olduklarına dair herhangi bir bilgi yoktur. Herodot tarihi ise İskitlerin Asya'dan geldiklerini ve Massagetlerin baskısı ile Batı'ya göç etmeye zorlandıklarını belirtmektedir. Ayrıca İran İmparatoru Darius'un İskit ülkesini ele geçirmek için açtığı savaşı anlatırken, Herodot, İskitlerin kesinlikle İranlılara benzemediğini açıklamaktadır. İran da tıpkı Anadolu gibi tarihin çeşitli dönemlerinde birçok kavimin gelip yerleştiği bir bölge olduğundan, birçok kavim veya boy ile kültürel etkileşimi olmuştur. Herodot'un tanımlamasına göre İskitler kentlere yerleşmiyorlardı. Beraberlerinde götürdükleri atlı arabalarda yaşıyorlardı. At sırtında, yay ve ok ile savaşa alışmış bir kavim olan İskitler, yiyecek için tarıma değil, hayvan sürülerine dayanıyorlardı. Genellikle pantolon ve bot giyip, atlarında üzengi kullanıyorlardı. İskitler domuz eti yemedikleri gibi bu hayvanı kesinlikle yetiştirmezlerdi. Yemin törenleri sırasında büyük bir kaba şarap koyan İskitler bu şaraba biraz da kanlarından karıştırarak içerlerdi. Türklere özgü olan kan kardeşliği İskitlerde yaygın olarak görülmekteydi. Kral öldüğü zaman kol ve yüzlerini kesmek, saçlarını tıraş etmek de Türk kavimlerinin bir özelliği olarak gene İskitlerde görülmekteydi. İskitlerin Türklere benzeyen birçok yanı vardı, üstelik araba içinde yaşamaları Türk olmayan göçebe kavimlerde pek sık rastlanmayan bir adetti.

  • [ ]

  • دریافت کد فیدخوان