مراسم عروسی در آذربایجان
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلیعزیزیم کــــــــــــیمی گوزلر
تار چالان سیـــــــمی گوزلر
قاشین کیمی قـاش اولـماز
گوزلرین کیـــــــــمی ،گوزلر
وای خدا ترشیدیم این عکسها در عرض 30 دقیقه اینترنت کاوشگری کردم انتخاب کردم ولی 30 سالم شد هنوز ازدواج نکردم حیف اون دختری که منو از دست داده!!!
این پسرها دنبال چی هستن؟!
گؤزلریزی کاسادان چیخاردارم پیس باخانین
پسرها بی رمق، دخترها ترشیده و حجب و حیا هم که خداشکر رفته همه مثل من پر رو زمانه شدن! حالا خود دانید و قبلا در مورد عروسی مطلب داشتیم ولی هر قدر از این اصالت ها و آداب و رسوم سنتی زیبایمان چه در خطه آذربایجان چه در ایران گفته باشم کم گفتم.
مراسم عقد عروس داماد در شبکه سهند بخش۱
QIZIM GEL SENI ERE VERIM ...
قیزیم گل سنی اره وریم
YOX DEDE MEN ERE GETMEK ISTEMIREM ...
یوخ دده، من اره گتمک ایستمیرم
قیزیم گل سنی اره وریم
YOX DEDE MEN ERE GETMEK ISTEMIREM ...
یوخ دده، من اره گتمک ایستمیرم
FB/AzarbaycanGizlari
مراسم طوی (عروسى) از جذابترین و دیدنىترین مراسم در آذربایجان است؛ این رسم کهن با شادى و گرمیِ ویژهاى اجرا مىشود.
مراسم عروسى که معمولاً در فصل پاییز انجام مىگیرد، در واقع با نشان کردن و نامزد کردن دختر شروع مىشود. در آغاز در خانهٔ دختر (نشان کرده) بازىها، نمایشها و معرکههاى زیادى به راه مىافتد. اجراکنندگان این مراسم غالباً دختران هستند.
این نغمه دختر را عشقولانه میکند! به این میگن مخ زدن روش سنتی!
سنه من جان وِریرَم سن منه دیوانه دئمه
یاندیریپ کونلومی گولدون ، باری ویرانه دئمه
ایکی گونلوخدی جانیم،دونیا بو گونلر قوتولار
من گوزدن سالیسان ، بیر کسه جانانه دئمه
آنها حتى نقش مردها را ایفا مىکنند. به علاوه در نقش کسانى که به نوعى در عروسى دخالت دارند در مىآیند. مثلاً در نقش مادر زن و پدر شوهر و عاقد و مانند آنها.
عروسى معمولاً با خواندن سرودها و تصنیفها همراه است. این تصنیفهاى زیبا و تغزلى و حتى طنزآلود در واقع زینتبخش مجالس عروسى هستند و همیشه به همراه موسیقى و رقص اجرا مىشوند.
مراسم عروسى که معمولاً در فصل پاییز انجام مىگیرد، در واقع با نشان کردن و نامزد کردن دختر شروع مىشود. در آغاز در خانهٔ دختر (نشان کرده) بازىها، نمایشها و معرکههاى زیادى به راه مىافتد. اجراکنندگان این مراسم غالباً دختران هستند.
لباسهای سنتی به این خوشگلی آذربایجانی
این نغمه دختر را عشقولانه میکند! به این میگن مخ زدن روش سنتی!
سنه من جان وِریرَم سن منه دیوانه دئمه
یاندیریپ کونلومی گولدون ، باری ویرانه دئمه
ایکی گونلوخدی جانیم،دونیا بو گونلر قوتولار
من گوزدن سالیسان ، بیر کسه جانانه دئمه
عروسى معمولاً با خواندن سرودها و تصنیفها همراه است. این تصنیفهاى زیبا و تغزلى و حتى طنزآلود در واقع زینتبخش مجالس عروسى هستند و همیشه به همراه موسیقى و رقص اجرا مىشوند.
سنتهای ازدواج در آذربایجان؛ ازائلچیلیک تا آیاقآچما
با آغاز ماه ربیع الاول، جشنهای ازدواج در اقصی نقاط کشور و از جمله آذربایجان شرقی رونق دوباره میگیرد.
به گزارش آذپرس، در این میان و با آنکه مراسم امروزین ازدواج همانند سایر سنتهای مشابه، رنگ و بوی قبلی خود را از دست داده و در عصر فناوری و سرعت متحول شده است اما هنوز هم در بسیاری از نقاط آذربایجان برخی آداب گذشته، بیکم و کاست برگزار میشود. با این اوصاف، دیگر نمیتوان از عروسیهای ۷روز و ۷شب دوران نه چندان دور گذشته در آذربایجان به سادگی ردپایی پیدا کرد.
اوووه عروس داماد در حال پرواز عشق
ائلچیلیک
خواستگاری که در زبان محلی به آن «ائلچیلیک» میگویند نخستین قدم برای شروع ازدواج به شمار میرود. دختری برای پسری پسندیده میشد و با مشورت بزرگان و تأیید هر دو جوان با دادن انگشتری آن دو رسما نامزد میشدند و خانواده دختر حق قبول خواستگار دیگر را نداشت. معمولا وظیفه شناسایی دختر بر عهده مادر و خواهر داماد و گاهی فامیلهای دیگر مانند عمه و خاله او بود. قبل از خواستگاری رسمی نیز خواستگاری اولیه توسط خانمها انجام میشد و قرار خواستگاری رسمی در این مجلس یا چند روز بعد از آن تعیین میشد. در مراسم رسمی، معمولا بزرگان هر دو طرف حضور داشتند و بعد از صحبتهای نهایی با توافق پدر عروس و پدر داماد و تأیید دختر و پسر قرار عقد و عروسی گذاشته میشد.
اوزونده خالین آی قیز
خوشدور جمالین آی قیز
اولدوردی نازین منی
نه دیر خیالین آی قیز؟
گئدن گئتمه دایان دور
حالیم سنه عیان دور
گلیشینه من قربان
گئدیشین نه یاماندور
کبین کسمه
«کبین کسمه» در واقع مراسمی بود که برای عقد رسمی برگزار میشد. این مراسم در بیشتر مواقع در خانه پدر عروس برگزار میشد و بیشتر بزرگان فامیل دعوت میشدند تا شاهد ازدواج دو جوان باشند. بعد از این مراسم، دختر و پسر محرم هم میشدند و به راحتی میتوانستند با هم رفت وآمد کنند. کبین کسمه آغاز دوره نامزدی بود که در زبان محلی به آن «آداخلیلیق» گفته میشود. دوره نامزدی از چند هفته تا چند سال میتوانست به طول بینجامد و با آماده شدن امکانات عروس و داماد نوبت به مراسم بعدی میرسید.
چکیر وارلیغیمی دارا گوزلری
آپاریر روحومو هارا گوزلرین
قارا بیر محبس دیر قارا گوزلرین
بوراخ گوزلرینین حبسیندن منی
حنا قویما
یک شب مانده به شب عروسی «حنابندان» یا «حنا قویما» در خانه داماد و عروس بهصورت مجزا برگزار میشد. در ابتدا خانواده داماد یک کاسه حنا به همراه هدایایی به منزل عروس میفرستاد و سپس مراسم شاد حنابندان شروع میشد و تا پاسی از شب ادامه پیدا میکرد. در این مراسم برای داماد «ساقدوش» و «سولدوش» انتخاب میشد و آن دو در طول مراسم مختلف و حتی ادامه زندگی تعهد میکردند که در کنار داماد باشند.
پسره معلومه خیلی ترسیده!
نی نی ها آذری
بئل باغلاماق
در زمانهای گذشته، عروسی در خانه عروس و داماد بهصورت مجزا برگزار و در پایان مراسم، عروس به خانه داماد برده میشد. در این زمان برادر کوچکتر عروس، شالی به کمر او میبست و عروس به اینترتیب با بدرقه فامیل خود و استقبال فامیل داماد راهی خانه بخت میشد. همانند انتخاب ساقدوش و سولدوش برای داماد چند نفر از زنان فامیل نیز بهعنوان «یئنگه» به خانه داماد میرفتند و عروس را تا آنجا بدرقه میکردند. این چند نفر گاهی شب را در خانه داماد میماندند و صبح روز بعد طی مراسمی خاص به خانه خود بدرقه میشدند.
دختر آذری چقدر ملیح چشم نخوره انشالله هوس ازدواج کردم یه لحظه فقط..!
آیاق آچما
«آیاق آچما» یا پاگشا از رسوم اصلی عروسی در آذربایجان بوده است. چند روز پس از رفتن دختر به خانه بخت، خانواده داماد فامیل عروس را به مهمانی دعوت میکردند. آیاق آچما بهطور مفصل برگزار میشد و بعد از این مراسم بود که عروس و داماد یک خانواده مستقل محسوب میشد و اجازه رفت و آمد به فامیل را دریافت میکردند. با پایان گرفتن این مراسم نقطه پایان بر برنامههای عروسی زوج تازه گذاشته میشد و آن دو به زندگی عادی خود بر میگشتند.
<<مریم چرخ انداز>>
مراسم عقد عروس داماد شبکه سهند ۲
طوی ( عروسی ) رحیم شهریاری
آذربایجانی فارسى
قیزاگلمیشیک بیز سیزه براى دختر آمدهایم
حؤرمت ائدینیز بیزه ما را گرامى دارید
بوگئجه قیز سیزیندى امشب دختر مال شماست.
صاباح آپاریق بیزه فردا در خانه ماست.
قیرمیزى یاسدیق اوزو رویهٔ بالش سرخ است
سیز نه تانیردیز بیزى شما ما را از کى شناختید
سوداسیز اتورموشدوق آسوده خاطر نشسته بودیم
سودایا سالدیز بیزى گرفتار عشقمان کردید
آل آلماغا گلمیشم براى گرفتن سرخرویى آمدهام
شال آلماغا گلمیشم براى گرفتن حریر سرخ آمدهام
اوغلانین باجى سى یام خواهر داماد هستم
آداخلاماغا گلمیشم براى نامزد کردن آمدهام.
پس از رفت و آمدهاى زیاد سرانجام رضایت خانوادهٔ دختر جلب مىشود و دختر را به خانهٔ داماد مىبرند. این مرحله نیز سرودههاى خاص خود را دارد:
قیزاگلمیشیک بیز سیزه براى دختر آمدهایم
حؤرمت ائدینیز بیزه ما را گرامى دارید
بوگئجه قیز سیزیندى امشب دختر مال شماست.
صاباح آپاریق بیزه فردا در خانه ماست.
قیرمیزى یاسدیق اوزو رویهٔ بالش سرخ است
سیز نه تانیردیز بیزى شما ما را از کى شناختید
سوداسیز اتورموشدوق آسوده خاطر نشسته بودیم
سودایا سالدیز بیزى گرفتار عشقمان کردید
آل آلماغا گلمیشم براى گرفتن سرخرویى آمدهام
شال آلماغا گلمیشم براى گرفتن حریر سرخ آمدهام
اوغلانین باجى سى یام خواهر داماد هستم
آداخلاماغا گلمیشم براى نامزد کردن آمدهام.
پس از رفت و آمدهاى زیاد سرانجام رضایت خانوادهٔ دختر جلب مىشود و دختر را به خانهٔ داماد مىبرند. این مرحله نیز سرودههاى خاص خود را دارد:
وئردیم بیر دانا یک گوساله دادم
آلدیم بیر صونا یک قو گرفتم
آى قیز آناسى مادر دختر
قال یانا یانا بسوز و بساز
آلدیم بیر صونا یک قو گرفتم
آى قیز آناسى مادر دختر
قال یانا یانا بسوز و بساز
در حین آوردن عروس به خانهٔ داماد نیز سرودهایى خوانده مىشود:
آنام - باجیم قیز گلین خواهرمى، مادرمى عروس
ال - ایاغى دوز گلین دست و پایت بىعیب و ایراد.
یئددى اوغول ایستهرم هفت پسر از تو مىخواهم
بیرجه دنه قیز گلین و یک دختر، عروس خانم.
اته گى چین - چین گلین دامن عروس چین چین است
چینى گوورچین گلین و هر چیناش کبوترى را ماند
گلینلر آراسیندا در بین همه عروسها
هامى دان گؤیچک گلین زیباترین عروس است
ال - ایاغى دوز گلین دست و پایت بىعیب و ایراد.
یئددى اوغول ایستهرم هفت پسر از تو مىخواهم
بیرجه دنه قیز گلین و یک دختر، عروس خانم.
اته گى چین - چین گلین دامن عروس چین چین است
چینى گوورچین گلین و هر چیناش کبوترى را ماند
گلینلر آراسیندا در بین همه عروسها
هامى دان گؤیچک گلین زیباترین عروس است
به به در کنار سبلان و سهند و قره داغ دختر عشایری پیدا کنی عروسی بگیری
گلین گلیر، خان گلیر عروس مىآید، خان مىآید
ائولرى ییخان گلیر خانه خراب کن مىآید
الینده اولگوج، تییه دست به تیغ است
ائولرى ییخان گلیر خانه خراب کن مىآید
الینده اولگوج، تییه دست به تیغ است
باشلارى قیرخان گلیر براى تراشیدن سرها مىآید
وقتى که وصف نوه خود را مىکند:
ساریمساغیم، سوغانیم سیر من و پیاز من
یادقیزیندان دوغانیم زادهٔ دختر بیگانه
یاریسى ایلام بالاسى نیمش بچهٔ مار است
یاریسى جانیم پاراسى و نیم دیگرش پارهٔ تنم
دم بختهای آینده !
وقتى که عروس و داماد و پدر و مادر آنها مىرقصند، باز هم تصنیفهاى مناسب خوانده مىشود. این تصنیفها علاوه بر نشان دادن ذوق شاعرانه و موسیقىپرور مردم آذربایجان، عادات و اعتقادات آنها را نیز حفظ مىکند. این تصنیفها امروزه گاهى جدا از مراسم خاص عروسى نیز خوانده مىشود. یادقیزیندان دوغانیم زادهٔ دختر بیگانه
یاریسى ایلام بالاسى نیمش بچهٔ مار است
یاریسى جانیم پاراسى و نیم دیگرش پارهٔ تنم
دم بختهای آینده !
ازدواج پیوند مقدسی است که در میان مردم آذربایجان از ارزش و احترام والایی برخوردار است و این امر باعث شده است که مراسم مربوط به آن را هر چه با شکوهتر و زیباتر برگزار نماید مراسم ازدواج در سراسر آذربایجان به طور کلی به یک شکل ولی با تفاوت اندکی برگزار می گردد. در آذربایجان مرسوم است که دختر یا از طرف پسر یا طرف خواهر و مادر خود انتخاب می شود. پس از انتخاب خانواده ای مناسب مراسم ائلچی لیک ( خواستگاری ) انجام می گردد. فرهنگ و ادبیات مردم آذربایجان در هنگام ائلچی لیک ترانه های شیرین و دلنوازی به عده نوازندگان محلی از طرف اطرافیان پسر خوانده می شود که در این ترانه ها از دختر خواستگاری می کند. که از ترانه درونی که خوانده می شود ذکر می گردد:
ال آلما گلمیشه م شال آلماغا گلمیشه م
الا گوز بیگ اوغلانا یار الماغا گلمیشه م
شادلینا شؤونیخ ائلییره !
الا گوز بیگ اوغلانا یار الماغا گلمیشه م
شادلینا شؤونیخ ائلییره !
در شب چهارشنبه سوری داماد از روزنه ی بام خانه ی دختر ( قورشاق ) یا شال کمر را آویزان می کند و خانواده ی دختر به آن شال جوراب و دستمال یا هدیه دیگر می بستند که یکی از زیباترین مراسم آذربایجان است و مصدق شعر استاد شهریار است که می گوید:
بایرام دی گئجه قوشو اخوردی اداخلی قیز بیگ جورابین توخوردو
هرکس شالینی بیر باجادان سوخوردو ای نه گوزل قایدادی شال سال لاماق
بیگ شالینا بایرام سنین باغ لاماق
هر کی ازدواج کنه اینطوری پرواز میکنه
ما آذربایجانیها چه مردمان سربلندی هستیم
عروسیتون اینطوری برقصین
هرکس شالینی بیر باجادان سوخوردو ای نه گوزل قایدادی شال سال لاماق
بیگ شالینا بایرام سنین باغ لاماق
هر کی ازدواج کنه اینطوری پرواز میکنه
ما آذربایجانیها چه مردمان سربلندی هستیم
عروسیتون اینطوری برقصین
جشن نامزدی یکی از جشنهای رایج قبل از مراسم ازدواج است. در این مراسم آیینه و شمعدان، دو دست لباس برای عروس، کشمش، سنجد، یک گوسفند، 12 من آرد در خنچههایی (طبقهای چوبی) گذاشته و توسط فامیل داماد به خانهی عروس برده میشوند. بعد از این جشن، زن و مرد دو یا سه سال نامزد (آداخلی) میمانند و بعد از آن معمولا اغلب مراسم عروسی در اواخر پاییز بعد از تمام شدن کار کشاورزی برگزار میشود.
در گذشته، ملاقات دختر و پسر بسیار مشکل بود و دیدار آنها زمانی انجام میشد که خانههای دو طرف نزدیک به هم باشد و این دیدار در دل شب، با ترس و لرز همراه بود.
نامزدها در آذربایجان نیز برای اعیاد و جشنهای ملی مراسم ویژهای دارند، مثلا در شب چهارشنبهسوری داماد از روزنهی بام خانهی دختر، شال کمر (قؤرساخ) خود را آویزان میکند و خانوادهی دختر هم به آن شال، جوراب و دستمال یا هدیه دیگر میبندند و داماد آنها را برمیدارد. این رسم در شعر شهریار هم آمده است: بایرام دی گئجه قوشو اخوردی / آداخلی قیز بیگ جورابین توخوردو/ هرکس شالینی بیر باجادان سؤخوردو. یعنی: شب عید است و پرنده شب به آوازخوانی میپردازد / دختر نامزددار مشغول بافتن جوراب است / و هر کسی شال خود را از روزنهای آویزان میکند.
مراسم جشن و پایکوبی و رقص در خانه ی دختر نیز بر قرار است. شب خانواده ی داماد عده ی زیادی از دوستان و آشنایان را برای بردن عروس به خانه ی عروس می آیند تا عروس را با شادی و سرور به خانه ی بخت ببرند در این هنگام پدر عروس در دم خانه جایی که مردم با هلهله و شادی منتظر عروسی هستند به گوش دختر زمزمه می کند و چنین دعای خیر می دهد : « اوغللو قیزلی اولاسان وارلی دولولی اولاسان قان اتائین، قاین آنانین سوزنده اولاسان خوش گونلر گوره سن ... انشاءالله » .
در آذربایجان در موقع بردن عروس ترانه های محلی زیبایی خوانده می شود مانند : « وردیک بیردانا الدیق بیر سونا ای قیز اناسی قال یانایانا ».
روز عروسی وقتی قرار است عروس به خانهی داماد برود، پدربزرگ یا بزرگتر فامیل، عروس را سهبار دور تنور میگرداند و بعد دست بر شانهی عروس و داماد میگذارد و با ذکر صلوات و آوردن نام «آل عبا» آرزو میکند که عروس و داماد صاحب هفت پسر و یک دختر کچل شوند (البته این آرزو بیشتر جنبهی شوخی دارد).
عروس در روز عروسی، آرایش میکند و قبل از اینکه از خانه بیرون رود، یکی از اقوام داماد، شالی را سهبار از بالای سر و زیر پاهای عروس عبور میدهد و در نوبت آخر، آن را به کمر عروس گره میزند، در این زمان، به صورت کسی که شال را میبندد آرد پاشیده میشود. در زمان اجرای این رسم این اشعار خوانده میشود: گلین، گلین، قیز گلین/ اینچه لرین دؤ ز گلین/ یئدی اوغلان ایستَرَم/ بیری دَ قیز گلین. یعنی: عروس، عروس، عروس دختر / صندوقچههایت را تحویل بگیر عروس / از تو هفت پسر میخواهم / یک دختر، آن هم عروس.
دییسن فرهاد اولوم سنن اوتور داغلار آچیم
یادا کی سنن اوتور حلاج اولوم داردا قالیم
یادا مجنون تکی دیوانه اولوم چولده قالیم
یا زلیخا من اولوم سنده کی یوسف قوجالینجاخ سنین آرخاندا قاچیم
یا سارای تک،سوزولن آرپا چایینان باج آلیم
یا اوزوم تک سنه خاطر اوزومی داردان آسیم
وقتی عروس به خانه ی داماد می رسد می ایستد و حرکت نمی کند تا پدر بیاید و به عروس یک تحفه و هدیه ی مناسب بدهد و اجازه ی ورود به خانه را بدهد. بر طبق رسوم و سنن آذربایجان درشب عروسی عروس را روی صندلی می نشانند و روی سر او کاسه ای می گذارند تا بر داخل آن پول بریزند در این میان ساغدوش عروس کاسه را برداشته و فرار می کند و عروس او را گرفته و هدیه ای به او می دهد و این مراسم را دوواق قاپماق گویند. در صبح عروسی یا چند روز بعد از آن اقوام و خویشان نزدیک خانواده ی عروس و داماد به عنوان پاتختی به خانه ی عروس و داماد می روند و آغاز زندگی جدید را به آنان تبریک می گویند و هدایایی را به آنها تقدیم می کنند و خانواده ی داماد با ناهار از آنها پذیرایی می کنند این چند سطر گذری کوتاه بر مراسم عروسی در آذربایجان بوده است.
در گذشته، ملاقات دختر و پسر بسیار مشکل بود و دیدار آنها زمانی انجام میشد که خانههای دو طرف نزدیک به هم باشد و این دیدار در دل شب، با ترس و لرز همراه بود.
دو گل دور گل آیریلیقین جانیمی آلیر
شیرین شیرین سوزلرینی یادیما سالایر
گل جانیم اول سنسیز حایات منه آجدیر
نفسلرین حیاطیمین احتیاجی دیر
گل منیم نازلی یاریم سنین السون بو جانیم
مارالیم سان مارالیم نازلی یارم گل
Elnaz Ishigh
شیرین شیرین سوزلرینی یادیما سالایر
گل جانیم اول سنسیز حایات منه آجدیر
نفسلرین حیاطیمین احتیاجی دیر
گل منیم نازلی یاریم سنین السون بو جانیم
مارالیم سان مارالیم نازلی یارم گل
Elnaz Ishigh
نامزدها در آذربایجان نیز برای اعیاد و جشنهای ملی مراسم ویژهای دارند، مثلا در شب چهارشنبهسوری داماد از روزنهی بام خانهی دختر، شال کمر (قؤرساخ) خود را آویزان میکند و خانوادهی دختر هم به آن شال، جوراب و دستمال یا هدیه دیگر میبندند و داماد آنها را برمیدارد. این رسم در شعر شهریار هم آمده است: بایرام دی گئجه قوشو اخوردی / آداخلی قیز بیگ جورابین توخوردو/ هرکس شالینی بیر باجادان سؤخوردو. یعنی: شب عید است و پرنده شب به آوازخوانی میپردازد / دختر نامزددار مشغول بافتن جوراب است / و هر کسی شال خود را از روزنهای آویزان میکند.
مراسم جشن و پایکوبی و رقص در خانه ی دختر نیز بر قرار است. شب خانواده ی داماد عده ی زیادی از دوستان و آشنایان را برای بردن عروس به خانه ی عروس می آیند تا عروس را با شادی و سرور به خانه ی بخت ببرند در این هنگام پدر عروس در دم خانه جایی که مردم با هلهله و شادی منتظر عروسی هستند به گوش دختر زمزمه می کند و چنین دعای خیر می دهد : « اوغللو قیزلی اولاسان وارلی دولولی اولاسان قان اتائین، قاین آنانین سوزنده اولاسان خوش گونلر گوره سن ... انشاءالله » .
در آذربایجان در موقع بردن عروس ترانه های محلی زیبایی خوانده می شود مانند : « وردیک بیردانا الدیق بیر سونا ای قیز اناسی قال یانایانا ».
عروس در روز عروسی، آرایش میکند و قبل از اینکه از خانه بیرون رود، یکی از اقوام داماد، شالی را سهبار از بالای سر و زیر پاهای عروس عبور میدهد و در نوبت آخر، آن را به کمر عروس گره میزند، در این زمان، به صورت کسی که شال را میبندد آرد پاشیده میشود. در زمان اجرای این رسم این اشعار خوانده میشود: گلین، گلین، قیز گلین/ اینچه لرین دؤ ز گلین/ یئدی اوغلان ایستَرَم/ بیری دَ قیز گلین. یعنی: عروس، عروس، عروس دختر / صندوقچههایت را تحویل بگیر عروس / از تو هفت پسر میخواهم / یک دختر، آن هم عروس.
دییسن فرهاد اولوم سنن اوتور داغلار آچیم
یادا کی سنن اوتور حلاج اولوم داردا قالیم
یادا مجنون تکی دیوانه اولوم چولده قالیم
یا زلیخا من اولوم سنده کی یوسف قوجالینجاخ سنین آرخاندا قاچیم
یا سارای تک،سوزولن آرپا چایینان باج آلیم
یا اوزوم تک سنه خاطر اوزومی داردان آسیم
وقتی عروس به خانه ی داماد می رسد می ایستد و حرکت نمی کند تا پدر بیاید و به عروس یک تحفه و هدیه ی مناسب بدهد و اجازه ی ورود به خانه را بدهد. بر طبق رسوم و سنن آذربایجان درشب عروسی عروس را روی صندلی می نشانند و روی سر او کاسه ای می گذارند تا بر داخل آن پول بریزند در این میان ساغدوش عروس کاسه را برداشته و فرار می کند و عروس او را گرفته و هدیه ای به او می دهد و این مراسم را دوواق قاپماق گویند. در صبح عروسی یا چند روز بعد از آن اقوام و خویشان نزدیک خانواده ی عروس و داماد به عنوان پاتختی به خانه ی عروس و داماد می روند و آغاز زندگی جدید را به آنان تبریک می گویند و هدایایی را به آنها تقدیم می کنند و خانواده ی داماد با ناهار از آنها پذیرایی می کنند این چند سطر گذری کوتاه بر مراسم عروسی در آذربایجان بوده است.