ماجرای بریدن سرکوروش(پادشاه پارسیان)به دستورآنا تومروس(ملکه آذربایجان):
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلیماجرای بریدن سرکوروش(پادشاه پارسیان)به دستورآنا تومروس(ملکه آذربایجان):
به نقل از « هرودوت » تاریخ نگار یونانی است :
از جمله ملتهائی که از کوروش هخامنش به بدی یاد میکنند سُکاها می باشند که یکی از اقوام ترکان قدیم بوده و در تحت حاکمیت کوروش قرار نگرفته اند . ملکه سُکاها بنام تومروس بائیم(بیگم=خانم)، در نامه ای که به منظور پیشگیری از جنگ، به کوروش فرستاده است می گوید: ای ملک ، به تو نصیحت می کنم که دست از این کار برداری ، زیرا معلوم نیست که به نتیجه مطلوب دست یابی ، به فرمانروائی بر قوم خود خرسند باش و بگذار بر سرزمین خود سلطنت کنم . افسوس که به سخنم گوش فرا نخواهی داد ، زیرا آنچه که کمتر به …
کوروش پس از فتح بابل ، بر آن شد، ماساژت (آذربایجان) را نیز مغلوب کند، ماساژت ها از شمال شرق تا غرب ایران و در کرانه رود آراز (آراکس یا ارس) در همسایگی قوم ایسه دونر زندگی می کردند. ماساژت ها بسیار ماجراجو بودند.
حمله به ماساژت ها زمانی صورت گرفت که پادشاه ماساژتها فوت کرده بود و همسر او که زنی به نام مومیریس (تومروس (بود بر آنها حکومت می کرد. کوروش هخامنش فرستاده ای را نزد ملکه فرستاد و از او خواستگاری کرد . تومروس می دانست که کوروش از او خواستگاری نکرده است ، بلکه می خواهد سرزمین آذربایجان را تصاحب کند،به کوروش پاسخ منفی داد. وقتی درخواست کوروش توسط تومروس پذیرفته نشد، علیه ماساژت ها لشکر کشی کرد.
تومروس برای کوروش پیغام فرستاد که به سرزمین خود باز گردد و فکر خام حمله به سرزمین آنها را از سر خود بیرون کند. ولی کوروش پس از مذاکره با قوم خودبه این نتیجه رسید که برای جنگ در سرزمین ماساژت ها یعنی سرزمین تومروس با آنان روبرو شود. در جنگی که صورت گرفت پسر تومروس را اسیر کردند، تومرس از کوروش درخواست کرد که به صورت مسالت آمیز پسرش را آزاد کند ولی او پسرش کشت. لذا تومروس پس از آن،نیروهای جنگجوی آذربایجانی را گرد آورد و به مقابله با کوروش فرستاد. دراین کشتار، ابتدا طرفین از دور، با تیر و کمان بایکدیگر به نبرد پرداختند تاکاملا به یکدیگر نزدیک شوند. وقتیکه طرفین زمان درازی با یکدیگر جنگیدند، بیشتر نیروهای کوروش فرار اختیار کردند، در پایان این جنگ ماساژت ها (آذربایجانی ها) پیروز شدند. بخش عظیمی از سپاه کوروش نابود شد ودر حین این جنگ کوروش نیز پس از ۲۹ سال سلطنت کشته شد.
تومروس
مَشکی را پر ازخون انسانها کرد و از میان اجساد کشته شدگان، جسد کوروش را
یافت و دستور داد تشتی را پر از خون کرده وسر کوروش را در این تشت
بیاندازند و با لحنی سرزنش آمیز چنین گفت: تو پسرم را از من گرفتی ، من
هنوز زنده ام و بر تو پیروز شدم. «در زندگی از خون خوردن سیر نشدی اکنون از خون خود بنوش تا سیر شوی»
به روایتی نام تبریز ( تیمریس ، تیبریز ، تبریز ) از نام این ملکه ترک گرفته شده است.
مرجع : رفرانس Herodotus Book One (205)-(214)