امپراطوری هون های سفید
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلیامپراطوری هون های سفید
حکومت هون های سفید که در سواحل دریای خزر تشکیل شد،به فرماندهی خاقان «آغ سوار» از ایران گذشت و نواحی شمال هندوستان را ضمیمه امپراطوری خود کرد.
پس از فروپاشی امپراطوری هون های آسیا، قسمت اعظمی از هون ها از طریق ولگا به سمت غرب به حرکت درآمدند. همزمان با این جابجایی، گروهی از هون ها نیز به سمت جنوب حرکت کرده و در ناحیه ترکستان غربی حکومت«آغ هون» یا هون های سفید را تشکیل دادند. در مدت زمان کوتاهی، حکومت هون های سفید گسترش یافته وناحیه تخارستان و افغانستان و اطراف رود سیحون وسمرقند را شامل گردید. از زمان حاکمیت خاقانی با نام «ائفتال» ،از قرن پنجم میلادی به
بعد، با نام حکومت ائفتال(هپتال) نیز شناخته شدند. تا زمان فروپاشی، هم با نام هون های سفید وهم با نام ائفتالیت شناخته می شدند. دو طایفه بزرگ تشکیل دهنده هون های سفید، قبیلۀ اوار و هون ها بودند. اکثر سران از بین این دو قبیله بودند. اوارها فشار خود را بر روی ایرانی ها افزایش داده و به سال 358میلادی تفاهم نامه ای با ساسانی ها به امضا رساندند. با اینحال فشار آنها بر روی حکومت ایران رفته رفته بیشتر می شد. به سال 430میلادی همزمان با بهرام گور این تضییقات ادامه داشت. همزمان با سرکرده گی«آغ سوار» (گون خان) برای هون ها، یزدگرد دوم نیز بر تخت ساسانی تکیه زد. «آغ سوار» خواسته های خود را در ایران طلب می کرد .با پشتیبانی غیر مستقیم او از ولیعهد ایران، فیروز بر تخت سلطنت جلوس کرد. فیروز مدتی خراجگذار«آغ سوار» گردید وقسمتهایی از ایران از جمله ترمذ را به هون ها واگذار کرد.همچنین فیروز به «آغ سوار» وعده داده بود، دختر زیبای خود را به عقد او درآورد.
فیروز، شاه ساسانی در برابر آغ سوار زانوزده، تقاضای بخشش می کند.
آغ سوار به فیروز پیغام فرستاد تا به وعده ای که در مورد دختر خود به او داده است عمل کند. فیروز به جای دختر خود، زن زیبای دیگری به همراه تعدادی از فرمانده هان وبزرگان بسوی آغ سوار رهسپار کرد. لیکن آن زن با احساس اینکه موضوع بزودی روشن خواهد شد، خود لب به اعتراف گشود واصل قضیه روشن شد. به همین دلیل آغ سوار تمامی بزرگان و فرماندهان همراهی کننده را از دم تیغ گذارند. فیروز شاه ساسانی، به منظور گرفتن انتقام کشته شدگان و رهایی همیشگی از فشار هون ها، آماده حمله به سرزمین هون ها گردید. آغ سوار نیز تدابیر لازم را تدارک دیده بود. با شروع جنگ آغ سوار روش نظامی مشهور ترک ها یعنی روش عقب نشینی تورانی را به کار بست و در اوایل جنگ با پیشروی اولیه ساسانی دستور عقب نشینی به هون ها داد. روش تاخت چنان بود که ساسانی ها تصور کردند هون ها در حال فرار و پراکنده گی هستند. بدین ترتیب هون ها، ساسانی ها را به دنبال خود کشانده و در موقعیت از قبل تعیین شده، در داخل گذرگاهی تنگ لشکر ساسانی را در محاصره انداختند. فیروز با مشاهده این وضعیت، ناچار تسلیم شد و خواستار شروط
لازم برای صلح گردید. آغ سوار فیروز را مورد خطاب قرار داد:«بیا و در جلوی چشمان سربازان، پاهای مرا ببوس و عذر خواهی کن تا دستور دهم محاصره برداشته شود.» این شرط قبول کردنی نبود. ولی فیروز قبول کرد و سربازان طرفین بوسه زدن ، فیروز بر پای آغ سوار را تماشا کردند وبدین ترتیب بدون درگیری و نبرد، طرفین به سرزمین های خویش بازگشتند. فیروز جان سالم بدر برده بود ولی غرورش به کلی لگدمال شده بود. آتش انتقام در او شعله می کشید، برای همین نتوانست زیاد صبر کند و به لشکر خود دستور آماده باش داد. این بار دستور داده بود که موقع عقب نشینی هون ها، سربازان توجه داشته باشند که در داخل دره ها و میانه کوهپایه ها اسیر نشوند. لیکن آغ سوار نیز تصمیم نداشت این بار نیز از همان روش استفاده کند، بلکه نقشه دیگری کشید . آغ سوار به دور از کوهپایه ها، در قسمتی از دشتی وسیع دستور داد، کانال ها و خندق هایی حفرشود و روی آنها پوشانده شود و محل های باریک برای عبور خودشان در نظر گرفتند و سربازان هون محل این گذرگاهها را به خاطر سپردند. نقشه آغ سوار این بار نیز کارگر افتاد ولشکریان مغرور ساسانی با سقوط در این خندق ها، تلفات فراوانی دادند و فیروز نیز نتوانست از این مهلکه جان سالم بدر برد. ساسانی ها شکست خورده و تن به شرایط صلح سنگینی دادند وموقتا صلح بر قرار شد.
دروازه های هندوستان باز می شود.
اکنون زمانی است که فرماندهی و خاقانی هون ها با پسر آغ سوار یعنی«تورامان تکین» می باشد. تورامان هجوم گسترده ای را به شمال هندوستان آغاز کرد و ضربات مهلکی برسلسله مشهور گوپته وارد آورد. تمام ناحیه پنجاب در دستان هون های سفید قرار گرفت. تورامان به سال 515 میلادی در گذشت و پسرش«میهیرا قولا» به جای او نشست. در این دوران
هون های سفید در اوج قدرت خویش بودند. هفتصد فیل جنگی در اردوی جنگی هون ها همیشه حاضر بودند. سرزمین هندوستان گسترده بود و هون ها جمعیت زیادی نداشتند، بنابراین در دسته های مختلف به اطراف هندوستان هجوم برده و هر کسی برای خود قلمرو و حاکمیت فئودالی تشکیل می داد. از سال 550میلادی به بعد، هون های سفید در سراشیبی ضعف قرار گرفتند.
تمدن هون های سفید
هنرکنده کاری روی چوب از هنرهای هون های سفید می باشد، همچنین آنها با آلاچیق ها و چادرهای محتشم خود مشهور هستند. همچنین از هون های سفید، بناهای یاد بود ونوشته های سنگی زیادی تا به امروز باقی است. اکثر این آثار باستانی و
کتیبه ها در شهر«کیوالیور» هندوستان موجود می باشد. هون های سفید، بدن خود را خال کوبی می کردند و مردگان خود
را مومیایی کرده و برای آنها از درختان تنومند تابوت درست می کردند و روی این تابوت ها ترسیماتی از حیوانات کنده کاری می کردند. پول ها و نوشته های جدید بدست آمده از مزار هون های سفید به روشن تر شدن تاریخ هون های سفید کمک خواهد کرد.