بولود قاراچورلو معروف به سهند
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلیبولود قاراچورلو معروف به سهند بیوگرافی
او در سال 1305در مراغه یکی از شهرهای عالمپرور آذربایجان، در خانوادهای از تبار قاراچورلو از ایلات مشهور و حماسهآفرین آذربایجان بدنیا آمد و در سال 1358 با جهان هستی وداع گفت. سهند یکی از بارزترین چهرههای شعر مقاومت آذربایجان در دوره تسلط استبداد و ستم ملی است. او با برخورداری از استعداد سخنوری سرشار و سیراب نمودن از چشمه فیاض ادبیات فوکلوریک و بدایع زبان خلق و شعر شاعران نامور معاصر پا به عرصه شعر ترکی آذربایجانی نهاد.
قاراچورلو از شاعران بنام معاصر ادبیات ترکی است که در تک تک اشعار حضور نماد، تاریخ و گوشههایی از فرهنگ آذربایجان را میتوان یافت. چنانچه در طول حیات شعریاش که با حیات زندگیاش سرانجامی داشت در صحنه شعر مقاومت آذربایجان حضور فعال داشته است.
بولود قاراچورلو در سال 1325 به جرم شرکت در جلسات انجمن ادبی شهر تبریز به حبس محکوم میشود. حبسی که نشان از حضور فعالانه این ادیب بنام معاصر از رساندن پیام خلق آذربایجان در دوران استبداد و ستم به موضوع پرده برمیدارد.
«سهند» شاعر آزادهای است که انساندوستی، برادری و برابری در اشعارش موج میزند و دفاع از فرهنگ و فولکور آذربایجان و بیان مظلومیت آن و مبارزه در برابر استبداد از دیگر خصوصیات این شاعر است.
شعر «سهند» سندی غمبار از تهاجمات، تحقیر و ستمهایی است در دوره حیات آن شاعر که بر تارک زبان، آداب و رسوم و سنن آذربایجان روا داشته میشد، میباشد.
از آثار ماندگار و ارزشمند و بیادماندنی بولود قاراچورلو به نظم کشیدن داستانهای ملی و حماسی «دده قورقود» با عنوان «سازمین سوزو»، «شهریارا مکتوب» یا شعر «یاساق» در اعتراض به ممنوعیت زبان ترکی قرار میدهد که شعر شهریارا مکتوب، استاد شهریار را شدیداً تحت تأثیر قرار داده منجر به خلق شاهکار دیگر ایشان «سهندیه» میشود و دیگر اشعار منظومههای جاودان که نامه و یاد او را جاودانه میسازند.
بولود قاراچورلو شاعر فضاهای وهم آلود
بیژن اسدی مقدم
بولود قاراچورلو (1358-1305) متخلص به «سهند» آفریدگار اشعاری بیاد ماندنی همچون «شهریار'ا مکتوب» یکی از بزرگترین و صمیمیترین شاعران آذربایجان است که در بیان قدرت کم نظیر او در تسلط به زبان مادری و خلاقیت در عرصه هنر همین کفایت میکند که استاد بینظیر شعر ترکی ـ استاد محمد حسین شهریار ـ درباره او میگوید:
او دا شئعرین، ادبین شاه داغیدی، شانلی سهند'یم
او دا، سن تک آتار اولدوزلارا شئعریله کمندی
او دا، سیمورغدان آلماقدادی قندی
شئعر یازاندا قلمیندن باخاسان نور سپهله ندی
سانکی اولدوزلار اله ندی
سؤز دییه نده گؤره سن قاتدی گولو، پوستهنی، قندی
یاشاسین شاعیر افندی
بولود قاراچورلو در اقیانوس تحولات اجتماعی ایران زیسته است او میراثدار سه شکست در عرصه مبارزات طبقاتی (انقلاب مشروطیت) مبارزات قومی (فرقه دمکرات آذربایجان) و مبارزات ملی (حکومت دکتر مصدق) بوده و بدین ترتیب تجربه ناب او از هستی در یکی از تلخترین و طوفانیترین برهه از تحولات اجتماعی که همواره داغ جانکاه شکست و تباهی مجاهدان و آزادیخواهان و سر برآوردن استبدادهای سهمناکتر را بر خود داشته انجام گرفته است، روزگاری که در آن فرزانگان و راستقامتان این ملت در زیر چکمه خودکامگان بیشترین هزینه و تقاص را پرداختند و در این میان مردم آذربایجان به واسطه اینکه در هر سه نهضت یاد شده بیشترین نقش را داشته و بالاترین پایداری و استقامت را نموده بودند بیش از دیگر هموطنان خود مورد ظلم و ستم استبداد شاهنشاهی فرا گرفته و عواقب ناگوار آن را چشیدند.
اشعار بولود قاراچورلو را شاید بتوان از جهت ایماژ شاعرانه و خلق فضای ترسآور و وهمآلود در ردیف پیش رمانهای رئالیستی صادق هدایت بخصوص «بوف کور» نمایشنامهها و داستانهای کوتاه دکتر غلامحسین ساعدی بویژه «عزاداران بیل» همچنین رمان «سنفونی مردگان» عباس معروفی محسوب نمود. یعنی هم طراز قلههای ادبیات داستانی معاصر ایران که با استعداد هنری شگرف و صمیمیت و صداقتی کم نظیر با زندگی و آثار قلمی خود و با سینهای گشاده به مصاف خودکامگانی که شعور انسان را تحقیر میکردند رفته، و عمیقترین بنیان استبداد را که ریشه در ذهن و روان تاریخی این ملت دارد یعنی «ترس» و «واهمه» را به ریشخند گرفته و از سر بریده، نترسیدند.
بولود قاراچورلو را از جهتی میتوان مانند دکتر غلامحسین ساعدی «هنرمند ـ چریک» دانست چرا که او شاعری بسیار حساس و از نظر فکری و اجتماعی رزمنده است. او با تخلص «سهند» که نماد مقاومت و پایداری است اغلب اشعار خود را در مقطعی از تاریخ ایران سروده که نظام سیاسی ـ پهلوی دوم ـ در اوج تبلور سلطه و خودکامگی و سازمان یافتگی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی (ساواک) قرار داشت و زادگاه او، پس از شکست نهضت فرقه دموکرات آذربایجان و سرکوب شدید مردم از سوی خوانین و حکومت مرکزی، در حاشیه مسائل و جریانات اجتماعی، سیاسی، بین المللی و ملی قرار گرفته و هویت و فرهنگ و زبان آذربایجان بشدت در معرض تهاجم و اضمحلال بوده و از سوی رژیم تحقیر و تخطئه میشد چنانچه این شاعر ارزنده در اوج خفقان و نهایت درماندگی مردم آذربایجان در بیان این وضعیت تلخ در قطعه شعری چنین میسراید.
طالئعیمه باخ
دوشونجهلریم یاساق
دویغولاریم یاساق
گئچمیشیمدن سؤز آچماغیم یاساق
گلهجه ییمدن دانیشماغیم یاساق
آتا-بابامین آدین چکمهییم یاساق
آتامدان آد آپارماغیم یاساق..
بیلیرسن؟
آنادان دوغولاندا بئله
اؤزوم بیلمه یه ـ بیلمه یه
دیل آچیب دانیشدیغیم دیلده
دانیشماغیم دا یاساق ایمیش، یاساق
( ترجمه فارسی )
سرنوشت عجیبی است
اندیشههایم ممنوع!
همه چیز
همه چیز برایم ممنوع!
نباید از گذشتهام حرفی به میان آورم
و نیز نه از آیندهام
نام بردن از نیاکانم، ممنوع!
و ممنوع،
نامی از مام بردن!
و میدانی آیا؟
از آن دم که چشم به دنیا گشودهام
بیآنکه خود بدانم
از تکلم به زبانم نیز
ممنوع بودهام
ممنوع!
آن دیالیتیک ستبری که شاعر را به زمانه خود پیوندی می زند و ذهن او را در برابر شرایط مادی تاریخ قرار میدهد و از آن میان هنرمند متعهد و مسئول را به مثابه عنصری ساختارشکن عامل تغییر اجتماعی معرفی مینماید به نحوی بارز در مورد بولود قاراچورلو مصداق خود را باز مییابد. او در ایران یعنی «استبداد شرقی» و در بستر شرایط ویژهای از شیوه تولید و روبنای سیاسی همزاد آن یعنی «حکومت فردی» و به عبارتی بدترین نوع حکومت از نظر منتسکیو عالم سیاسی غرب به تجربه زندگی و هستی نشسته است. کشوری که کانونیترین عنصر نظام سیاسی خودکامه آن که مرتباً با استمرار زمان تولید و باز تولید میشود «ترس» است، ترس و وحشتی عمیق و تاریخی از فردی که تمامی قدرت را در خود متمرکز نموده و ارزش ملتی را تا به حد چهارپا (رعایا) کاسته است و این فضای خوف و رعب که همزاد استبداد و تحکیمبخش بنیانهای آن میباشد همواره بخش جداییناپذیر از زندگی و حیات اجتماعی ایرانیان بوده و در جای جای اندیشه و احساس آنها حضور داشته است و بولود قاراچورلو شاعری است که با صداقت و زیبایی تمام، این ساختار تاریخی زندگی جمعی ایرانیان و سرزمین خود را در آثارش بازآفرینی کرده است. از این رهگذر با بیان شاعرانه خفقان موجود در آن فضای مذموم را نفی و بر وجود مادی و عوامل تثبیت کننده آن شدیداً شوریده است. بر این اساس میتوان وی را از آنگونه نخبگان فرهنگی و اجتماعی ایران و بویژه آذربایجان بشمار آورد که نقشی اساسی در تَرُک برداشتن و فروریختن استبداد محمدرضا شاهی در سال 57 داشتهاند و چه غمانگیز میبود اگر بولود قبل از چشیدن طعم آزادی در سال 57 دیده بر خاک میکشید.
بولود، شاعر مقاومت و سهند
دکتر محمدعلی فرزانه
ترجمه صابر روحبخش
در قرن بیستم یکی و شاید پرفروغترین ستاره آسمان شعر ملی مبارزی آذربایجان بولود قارا چورلو پسر مطلب در سال 1926 در مراغه در یک خانواده کارگری به دنیا آمد پدر مادرش اسم فرزندشان را بولود (ابر) گذاشتند آنها با انتخاب این اسم شاید نمیدانستند این ابر کوچک روزی ابری پرباران خواهد بود و گلشن شعر آذربایجان را آبیاری و پرگل خواهد کرد. در ترسناکترین زمان استبداد رضاخان یعنی زمانی که هویت ملی مدنی ملت آذربایجان مورد تاخت وتاز و توهین بود بدنیا آمد و پا گرفت. او با اینکه در مدرسهای که در آن با زبان مادریاش نوشتن خواندن و حتی صحبت کردن ممنوع بود از زمان ادراک شروع به گفتن شعر به زبان مادریاش کرد. و تا آخر عمر بدون توجه به این شرایط سخت در راه هویت، زبان، تاریخ و مدنیت خود بدون خستگی فریاد کشید، و قلم زد بولود در دوران جوانی به خاطر شرایط سخت خانواده بدون اتمام متوسطه، برای کمک به خانواده وارد بازار کار شد. در1940 با اشغال ایران توسط متفقین و برچیده شدن موقتی استبداد رضاخان در آذربایجان حرکتهای ملی دمکراتیک به راه افتاد. بولود جوان مثل خیلیها همراه این حرکت شد اولین شعرش در مجلس شاعران در تبریز خوانده شد.
تاریخلر بویونجا ائی بؤیوک وطن
یاغییا دوشمنه اییلمه دین سن
بوگون طبیعتدن ایلهام آلدیم من
گئچدی سحر واقتی بو سؤز اورکدن
اینسانا روح وئره ن دیلینه آلقیش
در این سالها حکومت ملی تشکیل شده در آذربایجان در عرض یک سال بسیاری از خواستههای مردم را به جا آورده بود اما آنهائی که مسائل دنیا را از دیده خود مینگریستند نتوانستند این موفقیت را تحمل کنند و آذربایجان تازه جان گرفته را فدای افکار استبدادی خود کردند. و این دولت مردمی نوپا از هم پاشیدند. اما آذربایجانسوخته مثل اجاقی گداخته خاموش نشد. شرایط سختزندان و غربت هر چه بیشتر و روز به روز باعث جان گرفتن شعورملیسهند شد او در سالهای1953ـ1951 دو منظومه یکی «آراز» و دیگری «خاطره» را نوشت او در این منظومهها با درد دل از آرزوهای بر باد رفته از قحطی خلق و حیات سخت و دولت از دست رفته در آذربایجان و حاکمیت ظلم و جور و نتیجه تاریخ شوم دو تکه شدن سرزمین خود و از اینکه اگر یک ملت به زبان خود نخوانده و ننویسد چه بلاهایی بر سرش خواهد آمد سخن گفته است شاعر منظومه آراز را با این شعر شروع میکند.
من آراز آدیلان
چوخ زاماندیر تانیشام
ان کیچیک یاشلاریمدان
اونا روانلامیشام
قوجا بابام نه واقتی کن
بوغازیم آغرییاردی
آراز کئچمیشم دییه
بوغازیمی سیغاردی
سوروشاردیم آی بابا
آراز نه دیر کئچمیسن
نه کیمی شئیدیر او کی
سویوندان دا ایچمیسن؟
سوالمیدن بابامین
یاشلاردی گؤزلری
اؤزونین چیینلرینده
گیزله نهردی کدری
اؤزومه مأیوس مأیوس
باخیب دئمهزدی بیر سؤز
گؤرردیم آنجاق اولوب
اونون توکلری بیز بیز
سونرا دا قارداشیمین
آدین قویدولار آراز
لاکین اؤندا دا منه
آیدینلاشماری بو راز
آنجاق آراز بئشیکده
یاتیب ییرغانان زامان
بؤ سؤزلری دینلردیم
آنامین لایلاسیندان
آراز'ی آییردیلار
قومویلن دویوردولار
من سندن آیریلمازدیم
ظولمولن آییردیلار
در سال 1953پس از آزاد شدن سهند و دوستانش از زندان فاجعه کودتای ضد دمکراتیک با همکاری آمریکا، انگلیس و دربار ایران برای سرنگونی دولت مردمی مصدق رخ داد. این کودتا در ایران و آذربایجان خفقان ملی اجتماعی را چندین برابر افزایش داد و نفسها را در سینهها محبوس کرد در این سالها سهند مانند شخص عادی با دوست نزدیک و صمیمی خود فرزانه در تهران زندگی میکند او با راهنمائی دوستش با فوکلور و خصوصاً شاه ادب آذربایجان «ده ده قورقود بویلاری» الفت گرفت و روز به روز این انس افزایش یافت در این ماهها شعر معجزهای حیدربابا یا سلام شهریار باز سهند را روحی تازه بخشید و برای او منبع الهامی شد سهند هم ده ده قورقود بویلاری را شروع به نظم کشیدن کرد، او با ثابت ماندن ماجراها و داستانهای این منظومه برای هر داستان یک آغاز و پایان اضافه نمود در این اضافات شاعر احساسات ملی تاریخی، اجتماعی و فلسفی خود را به قلم میکشید با کامل شدن این داستانها و نوشتهها در فکر چاپ و گسترش آن برمیآید اما در شرایط سخت آن زمان این فکررا عملی ساختن آسان نبود و هیچ چاپخانهای برای انتشار یک اثر ترکی حاضر نمیشد با تلاش زیاد یک چاپ خانه به شرط چاپ و انتقال شبانه آن از چاپ خانه موافقت میکند اولین جلد آن با درج نشدن تاریخ چاپ در روی آن به بازار میآید دوست شاعرش فرزانه در مقدمه این کتاب چنین می نویسد «شاعر بزرگ و صاحب سخن این کار را به بهترین نحو به جای خود رسانده است با در نظر گرفتن ذوق و احساس خواننده در آن هیجان غم و شادی بدیع آفریده و یک اثر اجتماعی عرضه کرده و باوفادار ماندن به ساختار اصلی و اسلوب و خصوصیات سخن در جای خود استعداد خویش را نشان داده و به دریای بیافق ذوق انسان راه یافته است شاعر برای زنده کردن احساسات و معنای جا گرفته در داستانها و همچنین روبرو کردن آنها با مسائل اجتماعی و فلسفی در اول و آخر اثر یک مقدمه و خاتمه آورده است این اضافات منظومه را بدیع و از جهت فکر چندین برابر ارزشمند و خیال را به پرواز میدارد در هر سطر و هر صفحه منظومه عشق شاعر به سرزمین مادری خلق ملت و تاریخ پرافتخار خود دیده میشود.
بو توپراغدا بو دیاردا
اسیرلردن اسیرلهره
السیزلری تالامایام
تؤپوردؤیون یالامایان
دیللرینه یالان گلمهز
حق یولوندان اوز چئویرمز
ظولمکارا بونیین ایمهز
دالیسینی دوشمن گؤرمهز
دیشی اصلان
قوچ ایریلر
قافلان کیمی
یووا سالمیش
بو داغلارین یایلاقلارین
جیران قاچار اولاقلارین
تورپاغلاری قاریشیقدیر
بابالارین تورپاغیلای
در این دفترها آهنگ وموسیقی به کار رفته برای به نظم درآوردن داستانها از یک طرف و وابسته بودن شاعر به هویت ملی و به ملت خود از طرف دیگر شاعر را از همه چیز آشکارتر به عنوان فریاد گر ملت خود ودر سیمای یک عاشق حق جلوهگر میکند.
در حالی که جلد اول داستانهای «ده ده قورقود» سازمین سوز و آن زمانها نشر وبعدا تجدید چاپ هم شد وحتی در ترکیه و باکو چاپ و منتشر گشت، اما جلد دوم آن یعنی «ده ده مین کیتابی» تا امروز هم رویی روشنائی ندیده شاعر در جلد دوم شش داستان از داستانهای ده ده قورقود را به نظم کشیده است و در پایان و شروع آنها نیز مقدمه و خاتمهای آورده است و خصوصا در پایان اثر در خاتمه آورده شده آن سخنپردازی خود را به نحو احسن به نمایش گذاشته است.
بعد از کودتای 1953 بسیاری از عمر خود را بالاجبار در تهران سپری کرد فقط به نظم کشیدن داستانهای حماسی ده ده قور قود کفایت نکرد بلکه این سالها پر مؤثرترین سالهای زندگی او شد در این سالهای سخت از یک سو جوابهای دندانشکن کسانی که زبان او را نادیده میگرفتند و بر تاریخ ملی و هویت او به چشم حقارت مینگریستند و از سوی دیگر به عنوان یک منادیی انسانیت وحقیقت از ویتنام گرفته تا اسپانیا و کوبا از مبارزات مردم در آن سرزمینها حمایت میکرد و آنها را میستود و به آنهایی این آزادیخواهی مردم را به خون و خاک میکشیدند بیزاری میجست. او در شعر «بیر مزار بویدا یئر سوراغیندا» (در پی زمینی به اندازه یک گور) آنهائی که ملت و ارزشهای ملی او را زیر سئوال میبردند در مقابل آنها میایستد و مقابله با آنها را چنین به تصویر میکشد:
اوخودوم دیرچلدیم آیاغا قالخدیم
شیشمک اولوب چاخدیم
ولکانا دؤندوم
بولود تک کیشنه دیم سئل اولوب آخدیم
کؤکسو داغ دالغالی اومانا دؤندوم
وارلیغیمی دانانا قلبزنلره
یامان یاخالاشدیم یامان ووروشدیم
یالان پالانلارین تاپشیردیم یئله
حاقسیزلیغا قارشی یامان ووروشدیم
اورهک سؤزلریمی حاق سؤزلریمی
قایا کیمی دوشمن کؤکسینه ووردوم
قصبکارا جومورد بابالار کیمی
گاه قان قوسدوربان گاه قان اوتوردوم
الیمدن زینهارا زارا گلنله
کؤپک کوشگوتیلر ایت بیراخدیلار
حاق سوزیمه جاواب وئرمه ینلر
قدره قوللانیب غمه تاخدیلار
گوجوم گوجلرینه چاتانمادیقدا
هر طرفدن منی دوره له ییبلر سونگونو بؤیریمه سانجیب آدیما
وطنسیز دئدیلر نهلر دئدیلر
یئنه ده داغلار کیمی دوردوم دایاندیم
نه چکیندیم نه ده چاشدیم
محکمهلرینی ایلنجه ساندیم
دنیز کیمی جوشدوم کوکرهدیم داشدیم
آیاغی کوندلی قوللاری باغلی
سسیمی اوجالتدیم آچدیم دیلیمی
اورهیی قوربالی سینهسی داغلی
دئدیم هر دردیمی هر نیسگیلیمی
چوخ یاخشی بیلیرسیز فیریلداقچیلار
من نه وطنسیزم نه ده گؤبه لک
دوغما دییاریم وار بؤیوک ائلیم وار
منیمدیر هم کئچمیش هم ده گله جک
شعر «طالعیمه باخ منیم» (در مورد هویت ملی) خیلی پرمعنا و پربار است سهند در این شعر یک انسان محروم ازحق ملی و محروم از زبان مادری را چنین به تصویر میکشد:
طالعیمه سن باخ
دوشونجهلریم یاساق
کئچمیشیمدن سؤز آچماغیم یاساق
آتا بابامی آدین چئکمهییم یاساق
آنامدان آد آپارماغیم یاساق
بابا دییاریم ایسه
پیتراق پیتراق بیلیرسن
دوغولاندا بئله
اؤزوم بیلمییه بیلمییه
دانیشماغیم دا یاساق ایشیم یاساق
و این چنین از سال 70ـ1960 سهند در شعر مبارزی آذربایجان جنوبی برای خود جائی ویژه پیدا میکند در این سالها با رفت و آمد پروفسور رستم علیاف به ایران زمینه منتشر اشعار در آذربایجان شمالی توسط ایشان فراهم میشود بارزترین بخش دیوان سهند جائی است که سهند به شاعران و ادیبان شمال آذربایجان شمالی نامه نوشته است او اولین، دومین و سومین اشعار ارمغان خود رابه واسطه رستم به آن طرف میفرستد و از آنجا در جای خود جواب برای نامههایش میگیرد دوستی، برادری و در چشمهای این منظومه یعنی در نامهها، آرزوها خواستهها حسرتها و ناله از هجران به روشنی دیده میشود در بین نامههای این منظومه سهند نامهای به شهریار که همیشه احترام او را نگه میداشت مینویسد و یا به گفته خود در خانه شهریار را میزند. شهریار به نامه سهند با مجموعه معروف «سهند» جواب میدهد این دو نامه نه تنها دو شاعر را به هم نزدیک میکند بلکه بر روحشان بلندا بخشیده، در نوشتههای سهند عرفان کاملاً جان میگیرد، افتخار و غرور شهریار به ارث کلاسیکمان بیشتر میشود و نگاه او به خویشتن افزونی مییابد شاعر در ارمغان سوم ملاقات با رستم علیاف و درد دل با او را چنین به تصویر میکشد:
داغیوی گؤرمهییم رستم قارداش
غریبه دادیم آدوردون
دوغما وطنیم ده دوغما ائلیمده
منی غریب گؤروب حالیمی
بیر عؤمور دردیمی گیزلی ساخلادیم
اودلاندیم آلوووم اوزومی یاخدی
اودوما سوسهپهن اولمادی بیرجه
گؤزلریمین یاشی ایچیمه آختی
حکیم سیز قایقی سیز داوا درمانسیز
سیملهدی سومییه ایشلدی یارام
اوزومه باغلاندی بوتونقاپیلار
اوزومدن ال اوزدوم کسیلدی چارام
چوخلار باشیم اوسته گلدی سوروشدو
لاکین احوالاتیمی سوران اولمادی
دردیمی یانیغمی سوران چوخ اولدی
آنجاق یانیخماری گؤزی دولمادی
نه بیلیم لازیم مولاحیظهلر
یالنیز قورخوردمادی سنی
قارداشیم
ائلین امهیی حالالین اولسون
و بختیار وهاب زاده در شعر«سهنده مکتوب» چنین به سهند جواب می نویسد:
قارداش عینی دردی قارداشلاریلا
اؤ آجی فریاد لار شیرین نفسلر
منیم ده کؤلومون آهی نالهسی
قارداشیم تبربزدن گلن بو سسلر
باکی نین سسی دیر باکی نین سسی
دئییرسن یاری یا بؤلوننلری
دردینی دونیادا بیر بیلمه ین یوخ
بیزده بولوشموشوق آنجاق بودردی
اوجا کورسولردن بیر سؤیلهین یوخ
ییخلار گریدن اتیلی ئین
تکانی یاراداق اؤزوموز گرهک
یئنهده اولارین (همن خاک) اگر
بییز اؤز ایچیمیزدن ایته لنمهسک
خیردا تپهلری سئللر اویاندا
اسهر بو حملهیه داغلاردا زاغ زاغ
بیز اؤز اؤز در دیمیزه آغلامایاندا
بیزیم یئریمیزه کیم آغلییاجاق؟
گوناهکار توتمایاخ بوردا هئچ کیمی
آیریلدیق بیز غونچه غونچه
چوخ واقت اؤزومیزی به یه نمه میشدیک
بیز دئدیک فیلان کسه گرهک اوخشایاک
یاندی اؤز باغریمیز فیلکیر چشمه میز
اؤزگه باغلارینی سوواردیق آنجاق
سالدیق اؤزوموزی اؤزوموز گؤزدن
کؤلیله اوینادیق ال چکیب کؤزدن
کؤلگهلر نور آلدی شفقیمیزدن
گونش بیزیم اولدو سحر اؤزگهنین
هله تانیماییر دویماییر بیزی
اؤز شهریم منیم اؤز کندیم منیم
کیمسهدن اوممایاق طالعیمیز
اؤزوموزدن اومماق سهندیم منیم...
بولود قاراچورلو سهند 1926-جی ایلده آزربایجانین قدیم علم و مدنیت مرکزی اولان ماراغا شهرینده آنادان اولموشدور. والیدئینلری حاقدا سهندین تعبیرینجه دئسک، آتاسی "ایری-اویرو بیر خطله اؤز آدینی جیزمالاردی، طایفادا آغ-قارادان باشی چیخان تکجه آناسی ایدی کی، اودا دوز-غلط، فقط قوران اوخویاردی". آزساوادلی زحمتکئش آتا و آناسینین اوخشامالاری، ناغیللاری، صحبتلری، اؤیودلری اونون قانینا، یادداشینا هوپور، ائلینی، اولوسونو سئون بیر گنج کیمی یئتیشدیریردی.
تحصیلات
ایلک تحصیلینی ماراغا و تبریزده الان بولود 17 یاشیندا ایکن رازی، آز مدت کئچدیکدن سونرا ایسه سهند تخللوصو ایله شعرلر یازماغا باشلاییر.
سهندین گنجلیک ایللری ایراندا آزربایجان خالقینین میللی ایستیقلالیتی اوغروندا اپاردیغی چتین موباریزه دؤورونه – 40-جی ایللردن باشلایان میللی-ازادلیق حرکاتینا تصادوف ائدیر.
میللی حوکومت دؤرو
او، میللی حرکاتدا فعال ایشتیراک ائدیر. 1945-جی ایلده پیشهورینین رهبرلیگی ایله گونئی آزربایجان میللی حکومتینین قورولماسی، اؤلکهده آپاریلان میثلی گؤرونمهین موترققی ایصلاحاتلار اوندا بؤیوک روح یوکسکلیگی یارادیر. سهند همین ایللرده سئوینج و ایفتیخاردان دوغان شعرلر یازیردی. لاکین اوتهنین آزادلیغی اوزون سورمهدی.
او زامان آزربایجان امئریکا، بؤیوک بریتانیا و سووئتلر بیرلیگی کیمی ایری دؤولتلرین سیاسی، ایقتیصادی ماراقلارینین توققوشدوغو بیر مکان اولدوغوندان شرق و قرب قارشیدورماسینین سیناق مئیدانینا چئوریلمیشدی. بئلهلیکله، دونیانین باشی اوزرینی یئنی بیر فلاکت – III دونیا موحاریبهسینین باشلانماسی تهلوکهسی آلمیشدی. یارانمیش تهلوکهنی آرادان گؤتورمک اوچون بو ایکی قارشیدورمانین مئیدانینا چئوریلمیش اوچونجو طرف قوربان وئریلمهلی ایدی. بو قوربان ایسه هلهلیک ایلک موستقیل آددیملارینی آتان و زنگین مدنیته، گئنیش جوغرافی اراضییه، بؤیوک نئفت ائحتیاتلارینا مالیک اولان آزربایجان اولدو...
اوزون ایللر آزربایجان میللی حکومتینین سوپئر دؤولتلر آراسینداکی سیاسی اویونلارا قوربان وئریلدیگی سیاستچیلر طرفیندن آچیقلانمیر، مخفی ساخلانیردی. بعضن سیاستچی و تاریخچیلرین آچیق سؤیلهیه بیلمهدیگینی یازیچی و شاعیرلر بوینونا گؤتوروب ادبی اوصوللارلا خالقا چاتدیرماغا ناییل اولورلار.
اؤمرو خالق و وطن اوغروندا موجادیلهلرده کئچن، بو یولدا هم قلمی، هم ده توفنگی ایله چارپیشان سهندین شعرلرینده سیاسی حادیثهلرین گئدیشی ایله باغلی بیر نؤو "خوروزون قویروغو" گؤرونوردو:
گرکدیر شرقده بوغولا بو سس،
دئیه کؤهنه دونیا وئردی ال-اله.
لوندوندا باشلادی گیزلی حرکات
واشینقتونداکی قوشون، تداروکات
خلیجه یوللاندی حربی گمیلر.
تاریخده وطنه، هدفه یولا
جان قوربان ائدنلر هئچ ده آز دئییل...
آمما بیر میللتین قوربان اولماسی
تاریخ گؤسترمهمیش هئچ واخت، هئچ زامان
قوی بیر ده سؤیلییم دونیالار بیلسین،
صولحه قوربان اولدو بو آزربایجان!؟
و ایللرده یارانمیش بیرلشمیش میللتلر تشکیلاتینین ایلک حلل ائدجیی موناقیشهلی پروبلئم گونئی آزربایجان مسالهسی اولور.
آزربایجانین ایشقالیندان سونرا
قیسا بیر مدتده ایستیقلالینی یاشایاراق چیچکلنیب دیرچهلن دیار یئنیدن زیندانا چئوریلیر. سهند هایقیراراق خالقینین باشینا گتیریلنلری بوتون دونیایا چاتدیریردی.
قارغیش زمانهنین قانونلارینا،
قارغیش اورکلری آییرانلارا
قارغیش اینسانلاری قفسه سالیب
بشر حوقوقوندان دم وورانلارا.
میللی حکومت قان ایچینده بوغولدوقدان سونرا ونون قوروجولارینا، مودافیهچیلرینه دیوان توتولدو، بیر چوخو دار آغاجلاریندان آسیلدی، ساغ قالانلار زیندانلارا آتیلدی، وطندن سورگون اولوندو. میللی حکومتین سوقوطوندان سونرا آزربایجان دیلینده مطبوعات و کیتاب نشرینه قاداغا قویولدوغو اوچون 40-جی ایللرین سونو، 50-جی ایللرین اوللرینده گیزلی چاپ ولونان نشریهلر آنا دیلینین قورونماسیندا بؤیوک رول اویناییردی. و دؤوردهکی اثرلرین اکثریتی زیندانلاردا، سورگونلرده یازیلیر، گیزلی یوللارلا چوخالدیلیب خالق آراسیندا یاییلیردی. تصادوفی دئییل کی، او زامانلاردان باشلامیش، تا 1978-1979-جو ایللر ایران اینقیلابینا قدر اؤلکهده آزربایجان تورکجهسی ایله چاپ اولونان کیتابلاردا چاپ یئری او ایلی گؤستریلمیردی. بولود قاراچورلو سهندین 1951-1953-جو ایللرده زینداندا یازدیغی "اراز" و "خاطیره" پوئمالاری دا ائله بو اثرلرین سیراسیندادیر. بو ایکی اثرده 1945-1946-جی ایللردهکی میللی-آزادلیق حرکاتی و اونونلا باغلی آرزولاری، عمومیتله خالقین آزادلیغی ایله بیرگه فیکیرلرینی بدیعی دیلله قلمه آلمیشدی.
پهلوی شووینیزمینین فارس دیلینی سیلاح گوجونه قافالارا یئریتمک سیاستی ایله هئچ جور باریشا بیلمهیهن عوصیانکار شاعیر "یاساق" شعرینده یازیردی:
طالئییمه سن باخ!
دوشونجهلریم یاساق،
دویغولاریم یاساق،
کئچمیشیمدن سؤز آچماغیم یاساق،
گلجهییمدن دانیشماغیم یاساق.
سهند و دده قورقود
لیریک شعرلر یازان شاعیر آرزو، ایستک و آغریلارینی خالقا چاتدیرماق اوچون "دده قورقود" داستانلارینا اوز توتور. خالق یارادیجیلیغیندان یارارلانیب مشهور "سازیمین سؤزو" اثرینی یازیر. ایللر بویو رئژیمین فارسدیللی علم و تحصیل سیستئمینین طلب ائتدیگی، بئیینلره یئریتدیگی "آزربایجان تورکجهسی دیل دئییل، لهجهدیر" ایدئیاسینی اونون یاراتدیغی "سازیمین سؤزو" اثری آلت-اوست ئدیر.
و ایللرده تورک خالقلارینین ان بؤیوک آبیدهسی اولان "دده قورقود داستانلارینا هم سسری-ده، هم ده ایراندا قاداغا قویولموشدو. سهندین بو داستانلا ایلک تانیشلیغینین دا ماراقلی تاریخچهسی وار. سهند تانینمیش ضیالیلار – م.فرزانه، صباحی، م.شهریار، دوکتور ج.هئیتله سیخ دوستلوق علاقهسی ساخلاییردی. سهند "دده قورقود داستانلاری" ایله یاخین دوستو و مسلکداشی م.فرزانه واسیطهسیله تانیش اولور. کیتابخانادا ایشلهیهن م.فرزانهنین الینه تصادوفن "زیانلی ساییلدیغی اوچون محو اولونماغا محکوم" آدی آلتیندا دامغالانمیش، عصرین اوللرینده تورکییهده چاپ ولونموش "دده قورقود" کیتابی کئچیر، فرزانه و گوندن باشلایاراق تورکییهدهکی همکارلاری واسیطهسیله داستانلا باغلی منبعلری توپلاماغا باشلاییر. م.فرزانه تئهراندا کیرایهلدیکلری ائوده دوستو سهندله قالیردی. بیر گون تورکییهدن گؤندریلن نؤوبتی کیتاب باغلاماسی سهندین ده دیققتینی جلب ئدیر.خالقینین زنگین کئچمیشینی اؤزونده عکس ائتدیرن قدیم داستانلارا و قدر وورولور کی، 10 ایل داستانلارداکی سوژئت اوزرینده ایشلهییب یئنی وا وریجینال "سازیمین سؤزو" آدلی اثر یازیر.
دؤرد جیلددن عیبارت اولان بو اثرین ایکی جیلدینی سهند ساغلیغیندا چتینلیکلر باهاسینا چاپ ائتدیره بیلیر. بو کیتاب اؤزوندن سونرا بیر چوخ اثرلرین (و جملهدن سؤنمزین "عیسانین سون شامی"، باریشمازین "نغمه داغی"، ساوالانین "آپاردی سئللر سارانی" و بو کیمی باشقا پوئمالارین) یارانماسینا سبب ولدو.
سهند و قوزئی آذربایجان
سهند 1967-جی ایلده ایلک دفعه دونیا شؤهرتلی عالیم-شرقشوناس روستم علییئوله تانیش اولور. پروفئسسور واسیطهسیله بو تایداکی قان قارداشلاری ایله علاقه یارادیر. اونلارا شعر ارمغانلارینی گؤندریر. اوزینده بیر-بیرینین آردینجا م.راحیم، س.روستم، ب.واهابزاده، قابیلدن و باشقا شاعیرلردن جاواب منظومهلری گلیر. اؤزونده ایکی قارداشین نیسگیل و حسرتینی داشییان بو چوخسایلی مکتوبلار اونون پوئتیک ارمغانلارینین بیر سیلسیلهیه چئوریلمهسینه سبب اولور. او، روستم علییئوه خیطابن یازدیغی "اوچونجو ارمغان" شعرینده حاکیم پهلوی رئژیمینین قدیم و زنگین تاریخه، ادبیاتا مالیک اولان خالقین دیلینه قارشی آپاردیغی قاداغا سیاستینی پیسلهییردی:
ضحاکلار، فیرعونلار، هیتلئرلر دونیادا،
نئیلهسه، نئیلهسه، نئیلهسه، نئیلهسه،
آچگیلان تاریخی، واراقلا، باخقیلان،
"دیلینده دانیشما!" دئمهدیلر بیر کسه.
شاعیرین یاخین دوستو گنجهلی صباحی سهندی وورغونا اوخشادیردی. بو چوخ یئرینه دوشموش بنزتمه ایدی. سهند هم ظاهیرن، هم ده داخیلن ص.وورغونا بنزهییردی. سهند اؤزو داهی شاعیرین پرستیشکاری ایدی. ائله شعرلریندهده اونون تأثیری حیسسا ولونوردو. اودا ص.وورغون کیمی 30-جو پوئتیک شعر اوسلوبونو داوام ائتدیریردی. و، تک ص.وورغونون دئییل، اوستاد شهریارین، گؤرکملی سؤز اوستالاریمیز م.ا.صابیرین، م.ایبراهیماووون، ص.روستمین اثرلریندن بیر اؤرنک کیمی ایستیفاده ائدیب، فورمالاشمیش ادبی عالمده اؤزونه مخصوص یئرینی تاپمیشدی.
ایسلامی اینقیلاب دؤرو
1978-1979 -جو ایللر ایران اینقیلابینین قلبهسیندن روحلانان شاعیر خومئینی (خمینی) حاکیمیتینین گونئی آزربایجاندا میللی پروبلئملری حللاا ئدهجهیینه اینانمیش و خومئینینین حاکیمیته گلیشینی آلقیشلایاراق اونا "ایماما سالام" شعرینی حصر ائتمیشدی. شاعیر حتتا خومئینینین "نه ساغا، نه سولا، ایسلاما" شوعارینی نظمه چکمهییده واجیب سایمیش، روحانیلرین حاکیمیته گلمهسیندن سونرا آزربایجانلیلاریندا اؤز میللی حاقلارینا قوووشاجاغینا اومید ائتمیشدی.
عومرو "باغلی دؤیوشلرده کئچن" اهییلمز سهند اؤزونه جیبههداش آدلاندیردیغی، "علینین خلف اوغلو" دئیهرک اؤیوندوگو خومئینینین اونون اومیدلرینی دوغرولتمادیغینی، "شؤهرت عدل ایسلام"ین قورو سؤز اولدوغونو و بیر واختلار "دوداق دانیشارسا اود توتار یانار، گرکدیر زخمهلر-اللر سؤیلهسین" دئیهن شاعیر آرتیق حاکیم رئژیمین تکجه انا دیلینده سؤزه دئییل، سازا، موسیقییهده قاداغا قویدوغونو گؤرمهدن اؤلدو.
سهندین باشقا بیر اثرینده – 1978-جی ایل 29 بهمن عوصیانینا حصر ائتدیگی شعرینده اؤز تبددولاتلارینی، داخیلی ترددودلرینی دیله گتیرمهسی ده دیققتی چکیر:
بیلمیرم، آغلاییم، بیلمیرم گولوم،
بیلمیرم، آچیلیب، یا سولوب گولوم.
دانیشماغا توتمور آغزیمدا دیلیم،
آخی، دوستلار، من تبریزدن گلمیشم...
وطن قفسدهدیر، وطن داردادیر.
گؤزلری یول چکیر، اینتیظاردادیر،
شهریار قارداشیم گؤرون هاردادیر،
آمان، دوستلار، من تبریزدن گلمیشم.
سونونجو ایللر
عومرونون سون ایللرینده بؤیوک اورک یانقیسی ایله یازدیغی بو پوئتیک پارچالار سهندین سون اوچ ایلده اوزه چیخاریلان شعرلریندندیر.
زامان-زامان تورکلره قارشی گاه گیزلی، گاه دا آچیق دؤولت سویهسینده آپاریلان تبلیغات، رئپرئسسیا، تئررورلار آز دا اولسا، تاثیرسیز قالمامیشدیر. فداکار شاعیر خالقین آزادلیق حرکاتینداکی مغلوبیتینین بیر سببینی ده میللی روحون زیفلیگینده، میللی تعصصوبسوزلوکده گؤروردو. شاعیر سؤندورولموش میللی روحو و شعورو اویاتماغا چالیشیردی.
بو شرف، بو شؤوکت، بو قودرت، بو شان
بوسا، دوغرودان دا، بیزه عار اولسون
حیاتین بیر آمانسیز قانونو وار،
تعصصوبسوز بیر میللت گرک خوار اولسون.
تورکچولوک آوازی ایله یازیب-یارادان شاعیر بو گون تورکولوقلارین ان اکتوال مؤوضوسونا چئوریلدیگی 12 تورک سویونا 40 ایل اؤنجه شعرینده آبیده اوجالتمیشدیر:
داشدان-داشا چالدیم اورک چاخماغین،
باغریمی قوو ئدیب، تونقال یاخمیشام.
آلیشدیریب ائلین سؤنن چیراغین،
گئجهنین باغرینا مشعل تاخمیشام.
سو گتیریب هاردان، داش ییغیب هاردان،
بیر حصار سالمیشام قلبی داغلاردان.
اون ایکی بورج تیکیب، اون ایکی سویدان،
شعریمله قورموشام یئنی بیر دؤوران.
وفات
1979-جو ایلده سهندین قفیل اؤلومو آزربایجان خالقینی سارسیتدی. بوتون عومرو بویو خالقینین آزادلیغی اوغروندا چالیشان شاعیر، اینقیلابین خالقا وئردیگی نیسبی یئنیلیکلری گؤرمهدن اؤلدو. ایرانداکی آزربایجان ضیالیلارینی اؤز اطرافیندا توپلایان، آزربایجان جمعیتینین فعاللاریندان اولان سهند و زامان اونون اورقانی اولان "وارلیق" ژورنالینین ایلک سایینی گؤره بیلمهدی. درگی ائله 1-جی سایینی ایلک باهاردا دونیاسینی دهییشن سهندین خاطیرهسینه حصر ائتدی، سونراکی سایلاردا ایسه چاپا ولونمامیش اثرلردن اؤرنکلر وئردی. سهندین قلم دوستلارینینا ونا حصر ائتدیگی شعرلر ادبیاتیمیزی زنگینلشدیردی. شاعیرلردن اوستاد شهریار، سؤنمز، جوشغون، موظففر، علی تبریزی و باشقا شاعیرلر اونا شعرلر ایتحاف ائتدیلر. تانینمیش شاعیر سؤنمز یازدیغی شعرینا ئله 1 میصراسیندا اونون حاقدا چوخ شئی سؤیلییردی:
او یالتاقلانمادی، مجاز یازمادی
اؤزون ایتیرمهدی، یولون آزمادی.
وطن خاطیرینه، دیل خاطیرینه
داستانلار یاراتدی، نغمهلر قوشدو.
اونون حاقدا همچینین ادبی یازیلار، خاطیرهلر چاپ اولوندو. بو یازی و شعرلر ده سهندین حیاتیندا، یارادیجیلیغیندا قیمتلی ساییلان کئیفیتلری اؤنه چکیردی.
بو ایستعدادلی شاعیر هلهده موکممل تدقیق اولونمامیش، خیدمتلری اوبیئکتیو دهیرلندیریلممیشدیر. صابیر سهند آنجاق آنا دیلینده یازیردی و بو یولدا نه قدر تعقیبلرله، تضییقلرله اوزلشسهده هئچ بیر قاداغا، مانیعه اونو یولوندان دؤندره بیلمیردی. اثرلری چاپ اولونمادیغیندان گئنیش اوخوجو کوتلهسی ده سهندی اولدوغو کیمی تانییا، قیمتلندیره بیلمیردی. صمد بهرنگی بو مسالهیه دیققتی جلب ائدهرک یازیردی: "شهریار "حیدربابایه سلام" اثری ایله بوتون شرقده یاخشی تانیندیغی حالدا سهندین خیدمتلری دیققتدن کناردا قالمیشدیر".
سهند و گونئی آزربایجان ادبیاتی
ایستر شهریاردان قاباق، ایسترسهده اوندان سونرا چوخلاری هئجا وزنینده شعرلر یازسالار دا دؤورون پیسلیگی اوزوندن تانینمامیش، شعرلری ایله بیرلیکده اؤزلری ده گیزلی قالمیشلار. "وارلیق" درگیسینین ایلک ساییندا گؤرکملی یازیچی گنجهلی صباحی شاعیرین یارادیجیلیغینداکی میللی وطنپرورلیک روحونو یوکسک قیمتلندیرهرک نومونهلر اساسیندا تحلیل ائدیب. و یازیردی: " او اؤز یارادیجیلیغی و ایستعدادی ایله آزربایجان ادبیاتینا ان قیمتلی و اؤلمز اثرلر وئره بیلدی".
گؤرکملی علم خادیمی، دوکتور جاواد هئیت سهندین "سازیمین سؤزو" اثرینه چوخ یوکسک قیمت وئرهرک اونو فیردووسینین "شاهنامه"سی ایله موقاییسه ائدیر و بو اثری گونئی آزربایجان تورکلرینین زنگین لوغت خزینهسی، "میللتنامهسی" آدلاندیریر. موهاجیرتده عومرونو باشا ووران دوکتور قولامحوسئین ساعدی (غلامحسین ساعدی)ده سهند یارادیجیلیغینین خالق کوتلهلرینه چاتدیریلمادیغی، آنجاق آزربایجان مدنیتی تاریخینده خوصوصی حادیثه ولدوغونو قئید ائدیردی: "بولود قاراچورلو عومرو بویو اوجوز آدین، شؤهرتین داشینی آتاراق چاپ ایمکانی اولمادیغی حالدا یئنه یازدی... سهندین اثرلری گئنیش اوخوجو کوتلهلری آراسیندا یاییلماق ایمکانی تاپمادی، بونا باخمایاراق او، یئنی ترکیب، تصویر و ایفاده واسیطهلری تاپماقدا بؤیوک اوغور قازاندی".
سهند شهریارین اؤزونو بئله آنا دیلینده شعرلر یازماغا چاغیراراق:
بو گون من سهندم، سن شهریارسان،
گل باشین اوجالداق قوجا تبریزین.
بیر کره یادلارین داشینی آتاق،
چکک قایغیسینی اؤز ائلیمیزین
سؤیلمهسی شهریارین اونا سس وئرمهسینه و بؤیوک سئوگی ایله "سهندیه" پوئماسینی ایتحاف ائتمهسینه سبب اولموشدو. قئیدا ئتمک لازیمدیر کی، سهند یارادیجیلیغینا دا ان بؤیوک قیمتی بیر شعرینده "او ائله بیر شاعیر ایدی کی، من شهریاردان باج آلیردی" سؤزلری ایله شهریار اؤزو وئرمیشدی. شهریارین اونا بؤیوک سئوگی ایله ایتحاف ئتدیگی "سهندیه" پوئماسی سهندی ادبی موحیطین ان گؤرکملی شخصیتلریندن، اوستادلاریندان بیرینه چئویرمیشدی. قطعیتله دئمک اولار کی، گونئی آزربایجان ادبیاتیندا شهریاردان سونرا اثرلرینه ان چوخ شعرلر، نظیرهلر یازیلان شاعیر سهند ایدی.
قایناق
- Bulud Qaraçurlu Səhənd. "Dədəmin kitabı". Stokholm, 2006.
- Pərvanə Məmmədli. "Cənubi Azərbaycan mətbuat tarixi". Bakı, 2010.