charehjale

وبلاگ-کد لوگو و بنر
کلمه شناسی در ترکی باستان

کلمه شناسی در ترکی باستان

یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم

+0 چره جلی
دکتر ح. م. صدیق

سنگیاد‌های جای گفتگو نشان می‌دهد که ترکی باستان، در آن عصر به لحاظ سنّت کتابت و نگارش، به مرحله‌ی والائی رسیده بود و پیشینه‌ی‌ پر بار ادبی داشته است‌.

پیدائی فرم ادبی زبان ترکی، بحثی دراز آهنگ در دانش ترک شناسی است‌. دشمنان سیاه روی ما، ادعا می‌کنند که زبان ترکی فرم ادبی ندارد و مخلوطی از واژه‌های مغولی و فارسی و عربی و غیره است [1]‌. اما ترکی پژوهان نشانه‌های شیوه‌ی‌ مکتوب و مدروس و ادبی زبان ترکی را در قرن‌ها پیش از میلاد مسیح پی جویی می‌کنند‌. حماسه‌های زیبا و دلنشین «گول تیگین»، «آلپ ارتونقا»، «گیلگه میش»، «دده قورقود»، و ده‌ها سنگ نبشته و کتیبه‌ی‌ بازمانده از اعماق قرون و اعصار، حکایت از فرم ادبی بهنجار و بسامانی از زبان ترکی باستان دارد‌. شیوه‌ی‌ به کار رفته در سه سنگیاد مورد بحث کتاب حاضر نیز نشانگر تکامل شیوه‌ی‌ مکتوب ترکی باستان در قرون اولیه‌ی‌ میلادی است‌.

کلمات در این سنگیادها، صورت مکتوب دارند که بررسی آن، موضوع بخش «کلمه شناسی» یا «ساختار شناسی»[2] است‌.

متن سه کتیبه باستانی ترکی باستان

امروزه بحث کلمه شناسی و یا صرف، بحثی بسیار گسترده در دستور زبان ترکی است و ده‌ها کتاب پژوهشی در این زمینه تألیف شده است‌.

در اینجا، ما فقط به برخی از مباحث صرف ترکی باستان اشاره می‌کنیم و البته هنوز ناگفته‌ها زیاد است که آن را مجالی وسیع بایسته است‌.

اسم‌

 می‌دانیم که در زبان ترکی به لحاظ ساختاری با سه گونه اسم رو در رو هستیم‌:

  1. اسم‌هائی که یک هجائی‌اند و ریشه به حساب می‌آیند‌.

  2. اسم‌هائی که از یک ریشه و یک یا چند پی‌افزوده ساخته می‌شوند.

  3. اسم‌هایی که مرکب از دو یا چند تکواژ پدید می‌آیند‌.

 

در ترکی باستان، به نوع سوم برخورد نمی‌کنیم‌. اما دو نوع اولی و دومی، بویژه گونه‌ی‌ نخست فراوان موجود است‌.

مثال برای گونه‌ی نخست‌: ساب sab (سخن، در ترکی آذری معاصر‌: ساو)، آت at (نام، در ترکی آذری معاصر‌: آد)، باش baş (سر، در ترکی آذری معاصر‌: باش)، ییر (زمین و خاک، در ترکی آذری معاصر‌: یئر)‌.

مثال برای گونه‌ی دوم‌: یازې yazı، در معنای بیابان (یاز +‌ی‌)‌. قاپېغ qapığ، در معنای درب (قاپ + ایق)، آلتون altun، در معنای زر (آلت + اون) که هر سه در ترکی آذری معاصر هم با اندک اختلافی در تلفظ، رایج است‌.

پی افزوده‌های اسم‌ساز

به برخی از پی افزوده‌های به کار رفته در سنگیادها که اکنون نیز در زبان ترکی رایج است می‌توان چنین اشاره کرد‌:

  1. پی افزوده‌ی‌ سه شکلی anç/ unç/ inç که از فعل، اسم مفاهیم مجرد می‌سازد‌. مانند‌: اؤتۆنچ (خواهش)، اؤکۆنچ (غصه)، تارقانچ (آشفتگی)‌.

  2. پی افزوده‌ی‌ چهار شکلی iğ/ ıg/ ug/ üğ  که به ریشه‌ی فعل می‌چسبد و اسم‌های گوناگونی می‌سازد‌. مانند‌: بیلیغ (دانش)، اؤتۆگ (التماس)، اؤلۆگ (مرده)، بیتیگ (نوشته)، کئچیگ (گذرپل)، اریگ (تکیه گاه)، بؤلۆگ (سهم)‌.

  3. پی افزوده‌ی‌ چهار شکلی uş/ üş/ ış/ iş که اسم از فعل می‌سازد‌. مانند‌: اوروش (درگیری و نبرد)، تگیش (برخورد)، اۆکۆش (جمع کردن و یغما)‌.

  4. پی افزوده‌ی‌ چهار شکلی «چی» çi/ çı/ çu/ çü مثلاً در اسم‌های‌: آیغوچو (مشاور)، تامغاچې (مهردار)، یۏلچو (راهنما)‌.

  5. پی افزوده‌ی‌ یک شکلی «داش» daş، مثلاً در اسم‌های‌: آداش (دوست)، قاداش (خویشاوند)‌.

  6. پی افزوده‌ی‌ تک شکلی «دم» dam که اسم ساز است و از اسم، اسم جدید می‌سازد‌. مانند‌: اردم (شخصیت)، تانرېدم (خداوندی، الوهیت)‌.

  7. پی افزوده‌ی‌ دو شکلی mә/ am که اسم از فعل می‌سازد‌. مانند‌: یالما (جامه)، تکمه (کامل)‌. 

تصریف اسم‌

تصریف اسم و ضمیر، ویژگی زبان ترکی و برخی دیگر از زبان‌های التصاقی کامل و گسترده‌ی‌ جهان است‌. در زبان اوستایی نیز که تحت تأثیر و سیطره‌ی‌ ترکی باستان شکل پذیرفته بود، اسم و ضمیر صرف می‌شد‌.

در اوستائی، اسم و ضمیر در هشت حالت صرف می‌شد و مانند زبان ترکی پی‌افزوده‌هائی بر انتهای اسم و ضمیر می‌آمد و به آن‌ها حالت می‌داد‌. در زبان ترکی باستان اسم و ضمیر در حالت نه گانه صرف می‌شود‌.

حالات نه گانه اسم و ضمیر در ترکی باستان و پی افزوده‌های هر حالت به شرح زیر است‌:

1. حالت فاعلی یا «حالت آزاد»‌:[3] در این حالت کلمه به حال خود باقی می‌ماند و پی‌افزوده‌ای‌ ندارد و در جمله اغلب در نقش «مبتدا» ظاهر می‌شود‌. مثلاً:«تۆرک بودون، اۏل ییرگه روبارسار، اؤلته‌چی‌سن !» (=‌  ‌ای‌ ملّت ترک اگر بدان سوی روی، نابود خواهی شد !)‌. در این جمله، اسم مرکب «تورک بودون» حالت فاعلی یا آزاد دارد و مبتدای جمله است‌. در اوستائی هم، اسم در حالت آزاد علامت نداشت‌.

2. حالت مفعولی یا «حالت رائی»:[4] در این حالت به فرجام اسم، دو پی افزوده‌ی‌ چهار شکلی iğ/ ıg/ üğ/ ug و ni/ nı/ nu/ nü می‌چسبد و اسم را در حالت رائی قرار می‌دهد‌. مانند:«چېغان بودونیغ بای قېلدېم‌. » (=‌  مردم فقیر را دارا و مال دار کردم)‌. در این جمله «بودون» budun به صورت budınıg و در حالت رائی ظاهر شده است‌. امروزه در ترکی ما، این حالت با پی افزوده‌ی‌ چهار شکلی i / ı / u / ü ساخته می‌شود‌. در ترکی باستان، این حالت گاهی نیز با پی افزوده‌ی‌ چهار شکلی nı/ ni/ nu/ nü ساخته می‌شود و این علامت در زبان اوستا به صورت «ام» am ـ در آمده است مانند‌: «» (=‌  دو پسر را)‌.

3. حالت مفعولٌ بهی یا «حالت برایی»:[5] آن است که اسم در حالت گرایش به فعل قرار گیرد‌. در ترکی امروز نشانه‌ی‌ آن â / a است و در ترکی باستان پی افزوده‌ی‌ qâ / qa این حالت را می‌ساخت‌. مانند «قانغا» که امروزه می‌گوئیم‌: خانا (=‌  به خان)‌. در اوستائی هم تحت تأثیر ترکی باستان پی‌افزوده a و گاه ya این حالت را می‌ساخت‌. مانند:« » (=‌  به پسر)‌.

4. حالت سوی و جهت یا «حالت سوئی»: همانند حالت پیشین است با این تفاوت که اسم در مسیر و سوی و جهت فعل حرکت می‌کند‌. این حالت اکنون در ترکی نشانه‌ی‌ خاصی ندارد و باحالت «برائی» یکی است‌. در اوستائی نیز این حالت وجود نداشته است‌. در ترکی باستان نشانه‌ی‌ این حالت arü / әru و یا qaru / ğәrü است‌. مانند:«تابغاچ قارو» (=‌  به سوی تابغاچ)‌. و یا:«منه‌ری» (=‌  به سوی من)‌.

5. حالت مفعولٌ عنهی یا مفعولٌ منه و یا «حالت ازی»‌:[6] نشانه‌ی‌ این حالت امروزه در ترکی ما، پی افزوده‌ی‌ dәn / dan است که در ترکی باستان به صورت tәn / tan تلفظ می‌شده است‌. مانند:«اۏغوزتان کؤرۆک کلدی» (=‌  از اوغوز مشاوری در رسید)‌. این پی‌افزوده در متن کتیبه‌های گؤی تۆرک به صورت nın / tin نیز آمده است و این شیوه تا دوره‌ی‌ صفویه در ترکی ایران، به ویژه ایران شرقی و خراسان بزرگ رایج بوده است و در رسم الخط و املای کلاسیک و سنتی ترکی ایران پیوسته به صورت «دین» نوشته شده است‌. در اوستا نیز نشانه‌ی‌ آن t است که بی‌‌گمان از ترکی باستان تأثیر پذیرفته است و باید تأکید کنیم که اساساً حالت مفعولٌ عنهی یا حالت ازی از جدیدترین حالت‌های زبانی است و کهن‌ترین حالت، حالت مفعولٌ فیهی است و احتمال دارد که نشانه‌ی‌ tәn / tan از نشانه‌ی‌ مفعولٌ فیهی tә / ta ساخته شده است‌. مثال در اوستا:«  » (=‌  از پسر)‌.

6. حالت اضافه و مالکیت یا «حالت اضافی»:[7] نشانه‌ی‌ این حالت در ترکی باستان دو پی افزوده‌ی‌ دو شکلی in / ın و nin / nın بود‌. مانند «بیلگه قاغانېن بودونو» (=‌  مردم منسوب به بیلگه خان)‌. امروزه نیز این نشانه در ترکی بر جای است‌. در اوستائی به صورت «هه» می‌آمده است. مانند‌:« » (=‌  مال پسر)‌.

7. حالت مفعولٌ فیهی یا حالت مکانی یا حالت «اندری»:[8] حالتی است که در آن یک اسم داخل اسم دیگر قرار می‌گیرد‌. در ترکی امروز پی افزوده‌ی‌ دو شکلی dә / da چنین حالتی می‌سازد‌. در ترکی باستان نیز همین پی‌افزوده و گاه tә / ta می‌آمده است مانند:«تانرېدا بولموش تۆرک بیلگه قاغان» (=‌  خان دانشور ترک که در آسمان فراز ایستاد)‌. در اوستائی نیز علامت آن da و گاه a بوده است‌. مثال‌:« » (=‌  در پسر)‌.

8. حالت مفعولٌمعه یا «حالت بائی»:[9] حالتی است که اسم همرا ه اسم دیگری در جمله نقش پیدا می‌کند‌. نشانه‌ی‌ آن در ترکی باستان پی افزوده‌ی چهار شکلی in/ ın/ ün/ ün بود‌. در ترکی معاصر، اسم در این حالت با ادات «ایله» صرف می‌شود‌. در لهجه‌ی‌ تبریز، امروزه شکل کهن این نشانه حفظ شده است و به صورت nәn / nan در آمده است‌. مانند: «حسن [ اﯾ ]نن گئتدیم‌. » (=‌  با حسن رفتم)‌. نشانه‌ی‌ این حالت در اوستائی به صورت فتحه بود و به صورت «لا/ له» خوانده می‌شده که از ترکی باستان گرفته شده است‌. مانند:«» (=‌  با پسر)‌. مثال از متن ترکی باستان:«کؤزین کؤرمه‌دین، قولقاقېن ائشیتمدین» (=‌  به چشم ندید و به گوش نشنید)‌.

9. حالت برائی خاص: این حالت را امروزه در ترکی با ادات «اۆچۆن» ادا می‌کنیم‌. در ترکی باستان نشانه‌ی‌ آن سه پی افزوده‌ی ri /rı   و ra و әr / ar و معنای «برای، به خاطر، از جهت» می‌داد‌. مانند‌: «آنقار آنېنگ چیغ برک یاراتوردوم‌. » (=‌  از برای او بارگاهی ویژه بپرداختند)‌. امروزه این نشانه در ترکی معاصر برافتاده است‌. اما در کلماتی نظیر‌: ایچری içəri، ایلری iləri، دیشارې dışarı، اوزره üzrə، و غیره به صورت جوش خورده و مرکب بر جای است‌. این حالت در اوستائی نشانه نداشته و با نشانه‌ی‌ مفعولٌ بهی اداء می‌شده است‌.

10. حالت ندائی:[10] حالتی است که اسم یا ضمیر مورد خطاب واقع می‌شود‌. در ترکی باستان و در ترکی میانه نشانه‌ی‌ چهار شکلی im/ ım/ um/ üm به فرجام اسم و ضمیر می‌چسبید و این حالت را نشان می‌داد‌. در حماسه‌های دده قورقود ترکیب «خانیم، هی !» که فراوان تکرار می‌شود، دارای این حالت است و در متون کلاسیک ترکی میانه اصطلاحات «سلطانیم ! بیگوم ! شاهیم!» نیز اسم را در حالت ندائی نشان می‌دهند‌. امروزه در کتابت ترکی، بویژه در قطعات زیبای ادبی، همین اشکال و صورت ندائی کاربرد دارند، اما نمی‌توان گفت که حالت ندائی، مانند حالت‌های دیگر اسم، فعال و شایع است‌. هر چه هست، این که در ترکی باستان نیز این حالت برای اسم وجود داشته است‌. مانند:«قاغانغېم، آیېتدې‌.» qağaŋım ayıtdı (=‌  گفت‌: ‌ای‌ خان من !)‌. در اوستائی به فرجام اسم پی افزوده‌ی «هو» (ho) اضافه می‌شده و اسم را در حالت ندائی قرار می‌داده است‌. مانند: «» (= ای پسر).

تصریف اسم و ضمیر در ترکی باستانی‌

 

حالت‌ها

پی افزوده‌های ترکی باستان

پی افزوده‌های ترکی معاصر ایران

1‌. آزاد

ـ ـ ـ

ـ ـ ـ

2. اضافه

ın/ ıŋ/ nin/ nıŋ

ün /un / ın / in

3. برائی

 ka / kә - a/ә - ya /ye

ә/ a

4. برائی خاص

  ar / әrـ  ra / rә ـ rı / ri

ـ ـ ـ

5. سوئی

qaru- aru/ әrü ـ karu/kәrü

ـ ـ ـ

6. رائی

nı/ ni ـ ın/ in ـ iğ/ığ/uğ/üğ

ü/ u / i / ı

7. اندری

da/ dә ـ ta/tә

dә / da

8. ازی

dın/ din ـ dәn/dan ـ tan/tәn

dәn / dan

9. بائی

n ـ ın/in

ile

10‌. ندائی

üm / um / im /ım

ـ ـ ـ

ضمیر‌

ضمیرها در سنگیادهای ترکی باستان را می‌توان به چهار نوع تقسیم کرد‌:

  1. ضمایر شخصی

  2. ضمایر پرسشی

  3. ضمایر اشاره

  4. ضمایر رجعی

1. ضمایر شخصی: انواع ضمیر‌ها در ترکی باستان مانند اسم در حالات ده گانه حذف می‌شود‌. ضمیر‌های شخصی در ترکی باستان چنین است‌:

بن / من bən/mən

بیز biz

سن / سین sən/sin

سیز siz

اول ol

ـ ‍‍‍] اولیز ‍[ oliz

 

ضمیر سوم شخص جمع در سنگیاد‌ها، به صورت مفرد به کار رفته است‌. اما می‌دانیم که پس از برافتادن نشانه‌ی‌ جمع iz ـ در ترکی میانه و رواج یافتن نشانه‌ی‌ جمع «لار / لر»، ضمیر سوم شخص جمع به صورت اوللار (ollar) به کار رفته و به قیاس باید در ترکی باستان به صورت oliz (به قیاس‌: iz + bәn = biz و iz + sәn = siz) می‌بود‌. در اوستائی نیز ضمیر شخصی سوم مفرد و سوم شخص جمع یک گونه تلفظ می‌شود و آن «» he است که در آن، گاه صامت h تبدیل به t شده و به صورت «» نوشته می‌شود.

صرف ضمیر، مانند صرف اسم است‌. تنها دگرگونی و تغییر آوایی در ضمیر سوم شخص مفرد (ol) است که صامت دوم در تصریف تبدیل به (n) شده است‌. ظاهراً ضمیر سوم شخص مفرد «او» و «آن» در فارسی نیز تحت تأثیر ترکی باستان ایجاد شده است‌. زیرا در کتیبه‌های بیستون که به ادعای برخی پژوهشگرانِ غرق در احساسات شوونیستی، به زبانی بانام فرضی و جعلی «پارسی باستان» حک شده، ضمیر سوم شخص مفرد «اوهه و اوم» (uhavaom) است که نمی‌تواند ریشه‌ی‌ ضمیر سوم شخص مفرد در فارسی کنونی باشد‌. باید گفت در گویش‌های فارسی کنونی همه‌ی‌ ضمیر‌های شخصی تحت تأثیر زبان ترکی باستان قوام یافته است نه اوستائی یا به اصطلاح پارسی باستان ( ! ) که باستان‌شاناسان شاهنشاهی و برخی از اساتید ادبیات فارسی که ترکی مدان هستند، چنین ادعای پوچی دارند و در مسأله‌ی‌ بررسی تأثیر زبان ترکی در فارسی، جاهلانه و ناآگاهانه به اظهار نظر می‌پردازند و جهالت خود را با تحریف‌ها و توجیهات مضحک پرده‌‌پوشی می‌کنند‌. در اوستائی ضمیر اول شخص مفرد «ازم» (azam) و ضمیر سوم شخص مفرد «ته» (ta) است و ضمیر اول شخص جمع «وه‌‌ائم» (vaem) است که پیوستگی و ارتباطی با تلفظ‌های فارسی کنونی ندارد‌.

تصریف ضمایر شخصی در ترکی باستان‌:

 

نام حالت

دوم شخص مفرد

اول شخص مفرد

سوم شخص مفرد

1. حالت آزاد

san

man

ol

2. حالت مالکیت

sanin

manin

anın

3. حالت برائی

sana

mana

ana

4. حالت سویی

sanaru

manaru

anar

5. حالت رایی

sin

mini

ani

6. حالت ازی

santin

mantin

antın

7. حالت اندری

santa

manta

anta

8. حالت بایی

sanan

manna

annan

9. حالت برایی خاص

sanri

ri[n]mi

anni

 

2. ضمایر پرسشی یا استفهامی‌: ضمایر استفهامی یا پرسشی در ترکی باستان kem و na هستند‌. ضمیر kem درباره‌ی کسی به کار می‌رود که از او صحبت می‌شود و ضمیر na جاندار و بی جان، هر دو را در بر می‌گیرد‌.

مانند‌:«تۆرک بودون! ایلینی، تؤرۆنۆنۆ کیم آراتاتې ؟» Türk budun! ilini törününü kim aratatı? (=‌  ‌ای‌ ملّت ترک! ایل و تبارت را کدامین کس نابود ساخت؟) و یا «نه قاغانقا اېسېق ـ گۆجیگ بئرۆرمن ؟» nə qağaŋa ısıq-gücik berürmən? (=‌  به کدامین خان زندگی ارزانی داریم؟)

گذشته از این ضمیر، ضمیرهای قانې qanı (= کو؟)، قانتان qantan (= کجا؟) نیز در سنگیاد‌ها به کار می‌رود‌. مانند‌:« ایلیم بودون آرتسېم، ایلیم ایمتی قانې؟» ilim budun artsım, ilim imti qanı? (=‌  دولتی با ایل و تبار بودم، ایل و تبارم را چه شد؟)‌.

ضمایر پرسشی، مفاهیم استفهامی یکسانی را در بردارند و معناهائی مانند کدام کس‌؟ چه چیز‌؟ کدام مکان‌؟ و غیره را بیان می‌کنند‌.

زبان ترکی به لحاظ کوتاه آوا بودن، در هر هجا حداکثرِ آواک و ستاک‌ها را می‌تواند جمع کند، اما در گویش اوستائی از آنجا که مانند فارسی، زبانی کشیده آوا، و به قول عوام جماعت، زبان شل و ولی است، آواک‌ها در تلفظ، اغلب اسقاط می‌شوند‌. از این رو، ضمیر پرسشی «کم» در ترکی باستان وقتی به زبان اوستائی وارد شده، با حادثه‌ی‌ اسقاط آواک پایانی مواجه گردیده و به صورت (ka)  درآمده است که امروزه در فارسی کنونی «کی» و «که» تلفظ می‌شود‌.

3. ضمایر اشاره‌:در ترکی باستان دو ضمیر اشاره «بو» «bu» و «اول» «ol» وجود داشت که در ترکی معاصر نیز به کار می‌رود‌. مانند‌:«بو اۆچه‌گۆ قابېیېر» bu üçəgü qabıyır (=‌  این سه باهم در نبردند)‌. امروز، در برخی از شیوه‌های زبان ترکی سه ضمیر اشاره وجود دارد‌:

  1. 1.        بو

  2. 2.        شو

  3. 3.        او

ضمیر «بو» به نزدیک، ضمیر «شو» به مکان مبهمی که خیلی دور نباشد و ضمیر «او» به دور دلالت می‌کند‌.

4. ضمایر مشترک‌: در ترکی باستان «اؤز» و «کنتو»، هر دو گونه‌ی‌ ضمیر مشترک، کاربرد داشته است‌. امروزه ضمیر مشترک «اؤز» در ترکی آذری و ایرانی و ضمیر مشترک «کندی» در ترکی استانبولی به کار می‌رود‌. مانند‌: «اؤزیم قوتوم بار اۆچۆن، قاغان اۏتوردوم‌.» özim qutum bar üçün, qağan oturdum. (=‌  خود که بخت یارم بود، خان شدم).

و یا‌:

«تۏقوز اۏغوز بودون کنتۆ بودونېم ارتی»

toquz oğuz budun kəntü budunım ərti.

(=‌  ملّت دوققوز اوغوز، ملّت خودم است)‌.

صفت‌

صفت نیز مانند اسم، در ترکی باستان به لحاظ ساختاری، دارای دوگونه بوده است‌:

1. صفت ساده: که یک هجا داشت و ریشه‌ی‌ کلمه محسوب می‌شد‌. مانند:«ییگ» yig (=‌  خوب‌، که امروزه «یئی» تلفظ می‌شود)، «آلپ» alp (=‌  تنومند)، «بای» bay (= دارا و برازنده)، «برک» bərk، (=‌  سخت)‌.

2. صفت پیوندی: که از یک ریشه و یا دو پی‌افزوده ساخته می‌شد‌.

پی افزوده‌های صفت‌ساز

برخی از پی افزوده‌های صفت ساز ترکی باستان چنین است‌.

1. پی افزوده‌ی‌ چهار شکلی üğ / ug / ıg / iğ مانند «قاتېق» qatıq (=‌  سخت و ستبر از مصدر «قاتماق» که امروزه در ترکی خراسان هم رواج دارد)، «سوچیگ» suçig (در معنی‌ شیرین، از ریشه‌ی‌ «سوچمک» یعنی: لذت بردن)‌.  

2. پی افزوده‌ی‌ دو شکلی sız / siz که از اسم، صفت می‌سازد‌. مانند:«آش‌سېز» aşsız (=‌  بی غذا)، «تون سوز» tonsuz (=‌  بی لباس)، «یاغې‌سېز» yağısız (=‌  بی دشمن)، «توزسوز» tuzsuz (یعنی: دروغگو و نادرست)‌.

3. پی افزوده‌ی‌ یک شکلی «قان»، از کهن‌ترین پی افزوده‌های ترکی که در نام مکان‌ها (مانند‌: گرگان) هنوز بر جای مانده است‌. در سنگیاد‌های ترکی باستان به ترکیب «تانرېقان» taŋrıqan برمی‌خوریم که معنای «خدائی و منسوب به خداوند» می‌دهد‌.

پی افزوده‌ی‌ دو شکلی kı / ki به فرجام اسم در حالت اندری و گاه حالت ازی می‌آید و صفت می‌سازد‌. مانند:«آجونداکی» acundaki (=‌  دنیوی)، «بیر دانکی» birdanki (یعنی: راست گزین)، «باشدېنکې» başdınkı (=‌  نخستین)، «تاغداکې» tağdakı (=‌  کوه نشین)‌.

4. پی افزوده‌ی‌ تک شکلی «گه» که در دو کلمه‌ی‌ «بیلگه» bilgə (=‌  دانشمند) و «اؤگگه» öggə (=‌  خردمند) در سنگیاد‌ها دیده می‌شود‌.

5. پی افزوده‌ی‌ چهار شکلی lüğ/ lug / lıg / liğ که امروزه در زبان توانمند ترکی، با اسقاط صامت پایانی کاربرد وسیعی دارد‌. مثال در ترکی باستان:«تونلوگ» tonlug (=‌  جامه‌دار‌ و ملبس)، «شن لیگ» şənlig (=‌  نامدار و معروف)، «بیلینگ لیگ» biliŋlig (=‌  دانشمند و دانا)‌. 



 [1]نوچه‌های احمد کسروی بیشتر تأکید بر این ادعا دارند‌. این مدعیان اغلب فاقد دانش لازم در زبانشناسی نیز هستند. نگارنده در کتاب «فرضیه‌ی زبان آذری و کسروی» در این باب بحث کافی کرده‌ام‌.

[2] Morphologie .

[3] Nominative‌ .

[4] Accusative .

[5] Dative .

[6] Ablative .

[7] Genitive. .

[8] Locative.

[9] Instrumenta .

[10] Vocative . 

 قایناق : تورکشناسی2


  • [ ]

  • دریافت کد فیدخوان