معادل سازی مقایسه ای چند کلمه
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلیدر این پست تنها به نمونه های از معادل های این دو زبان، تنها ده کلمه ی روتین را انتخاب و معادل های این دو زبان را به مقایسه گذاشته ایم :
1- کامپیوتر : از" compute " به معنای محاسبه و " er " به عنوان فاعل ساز ساخته شده است :
فارسی : رایانه : این واژه از ریشهیِ فرضیِ ایرانیِ باستانِ –radz* است که به معنایِ « مرتّب کردن » بوده. این ریشه بهصورتِ –rad به فارسیِ باستان رسیده و به شکلِ rāy در فارسیِ میانه (پهلوی) بهکار رفته. این توجیهی است که برای ساخت این کلمه اقامه می شود. پر واضح است که هیچ یک از فارسی زبانان در تمام عمر خود مصدر رایانیدن را نشنیده اند و تنها راه فهمیدن آن حفظ این معادل می باشد.
ترکی : بیلگی سایار: بیلگی (اطلاعات) + سای ( مصدر سایماق به معنای پردازش) +ار (صفت فاعلی) = پردازشگر اطلاعات ... پر واضح است که با نشان دادن این کلمه به یک ترک زبان بدون هیچ دید قبلی او به راحتی معنای پردازشگر اطلاعات را از آن استخراج خواهد کرد. و نیازی به سفر به قعر باستان برای معادل سازی این کلمه نیست.
2- عینک : عین (عربی) + ک (پسوند تصغیری)
فارسی : چشمک؟!!! ( چشم فرنگی )
ترکی : گوزلوک = گوز (چشم) + لوک (پسوند الصاق) = گوزه تاخیلان؛ آنچه که به چشم می زنند
3- ناسیونالیسم(فر)
فارسی : ملی گرایی : ملی (عربی) + گرایی
ترکی : اولوسچولوق = اولوس (به معنای ملت) + چلوق (همت گماشتن به هر کاری) = ناسیونالیسم
4- سوسیالیسم(فر)
فارسی : جامعه خواهی = جامعه (عربی) + خواهی
ترکی : توپلومجلولوق = توپلوم(جامعه) + جولوق(گرایی)
5- رادیکالیسم
فارسی : افراط (عربی بر وزن افعال از ریشه فرط) + گرایی
ترکی : کوکدنجیلیک = کوک (ریشه؛ اساس؛ پایه) + دن (از و صفت موکد) + جیلیک (گرایش)
6- دیسیپلین (فر)
فارسی : نظم؛ ترتیب
ترکی : دوزونجه (مصدر دوزمک به معنای نظم و تریتب دادن )
7- هلی کوپتر
فارسی : بالگرد : بماند که به جای بال پره مناسبتر بود.
ترکی : دیک اوچار = دیک (عمودی) + اوچ (پرواز کردن و بلند شدن) + ار (فاعل ساز) = آنجه که عمودی از زمین بر می خیزد
8- اگزیستانسیالیسم(فر)
فارسی : وجود گرایی = وجود (عربی از ریشه وجد بر وزن فعول) + گرایی
ترکی : واراولوشچولوق = وار (وجود) = اول (گرایش) + چولوق
9- اکسیداسیون
فارسی : اکسایش = ؟!؟!!
ترکی : پاسلاتماق (دقیقا به معنای اکسیداسیون )
10- الکترولیت (فر)
فارسی : ؟؟؟
ترکی : ایلدیری یالیتیق = ایلدیری (الکتریک) + یالیتیق (تجزیه) = تجزیه الکتریکی
به هر حال تلاشمان بر این بوده تا کلماتی را انتخاب کنیم که فارسی معادل داشته است! تا بتوان مقایسه ی نزدیک تری انجام داد و گرنه زبان ترکی از ده ها هزار کلمه برخوردار است که در فارسی هیچ معادلی ندارد. سایقی لار
مقایناق : تلخیص و اقتباس از مقاله آتیللا صفوی