آقا مرتضی سلام و خسته نباشید
پرکاری همراه با دقت شما و انتخاب موضوعاتی ماندگار برای کارهایی که انجام می دهید واقعا جای تشکر دارد.

زحماتی که به رایگان در اختیار سایت و خوانندگان آن قرار گرفته و میراثی برای زادگاهمان خواهند بود، در حالی است که برای شما و خانواده محترمتان وقت و هزینه زیادی را صرف می کند. در روزگاری که هر کسی به حق می تواند بگوید گرفتار است و حتی فرصت نمی کند به سایت سری بزند.

پرکاری شما تا حدودی توانسته است تاثیر کم کاری دیگر اعضای خانواده برگجهان را کاهش دهد و دقتی که کارهای بی دقت افرادی چون من را رفع ورجوع کرده و در نهایت سایتی را در معرض دید و قضاوت خوانندگان قرار داده است که من شخصا به وجود این سایت افتخار می کنم.

کار شما جامع و مستند است و در مواردی بسیاری از سوالات وابهامات مرا نسبت به زبان مادری پاسخ گفته است. قطعا بجز روش علمی و پشتکار تحقیقی و صرف زمان، آشنایی شما به زبان آذری در کنار زبان مادری سبب خلق این اثر ماندگار شده است. اما زبان مادری ما نیازمند تحقیقات مشابهی از زوایای دیگری مانند تاثیر گویش مازندرانی در آن دارد. من ضمن آنکه در جهت تکمیل فرهنگ لغت و ابهاماتی که در نوشته شما برای من وجود دارد لازم هست حضوری خدمت برسم ولی به بعضی از موارد در زیر اشاره می کنم و محتاج راهنمایی:

شما لغت چنگک را ماخوذ از ترکی می دانید. آیا منظورتان این است که ریشه آن یعنی کلمه چنگ ترکی است؟ و این کلمه فارسی نیست؟
در برگجهان بسته به اقوام مختلف کلمات هم متفاوت است. مثلا تصور می کنم اکثر افراد از کلمه موروجه بجای مولجه استفاده می کنند. آیا می توان اسنباط کرد که کلمه موروجه هم از میلجه است؟
کلمه کل در نمونه هایی مثل کله جارو به معنای مستعمل هم هست وشما آنرا به معنای اصلی شانه نخورده ذکر کرده اید. من در فرهنگ آنرا به معنای کوتاه آورده ام و مصداق بارزش کله انگوشتگ است. و اتفاقا معنای مستعمل را هم در کله جارو می دهد زیرا جاروی مستعمل همان جاروی کوتاه است. در مورد کله چاقو هم همین معنا هست ضمن آنکه استعمال در اینجا معنای کند را هم می دهد. کله چاقو یعنی چاقوی مستعمل یا کند. آیا تصور نمی کنید معنای کل کوتاه باشد هرچند من ریشه لغوی آن را نمی دانم.

من نخستین بار ریشه یابی کلمه قلوزنه را از حاج آقا جان نثاری شنیدم. ایشان گفتند احتمالا کلاغ دانه بوده یعنی دانه هایی که باغبان از آن گذشته وسهم کلاغها می شود. قلاغ(کلاغ) دانه که به قلوزنه تغییر یافته. اگر بپذیریم برای همه میوه ها که دانه هم نیستند از این کلمه استفاده می شود شاید قلاغونه یعنی همان سهم کلاغها بوده است. جالب است یاد آوری کنم قلوزنه را برای میوه هایی که روی زمین هم افتاده ولی لابلای سنگ و خس وخاشاک گم شده نیز به کار می رود و دست دراز اینجا معنا ندارد.
کلمه معادل قوووت در فارسی رسمی قوّتو است که به نظرم کلمه ای است فارسی عربی و منسوب به قوّت. آیا نمی شود قوووت را صورت دیگری از قوتو دانست؟