charehjale

وبلاگ-کد لوگو و بنر
خواب و خیال مادی اکراد

خواب و خیال مادی اکراد

یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم

+0 چره جلی

اکراد خود را ماد و آریایی میپندارند! این ادعا آنقدر مضحک و حتی مشمئز کننده است که سیاهپوستان خود را ژاپنی معرفی کنند! البته در این توضیح ژاپنی و سیاهپوست به خاطر جغرافیا و رنگ پوست مقایسه شده اند و نیت نویسنده به هیچ وجه به درایت و ضریب هوشی اشاره ای نمیکند.

 

اکراد چگونه میتوانند ماد باشند؟

 

برای ماد بودن، باید در جغرافیای ماد دارای ریشه بود. یعنی، بدون توضیحی افزونتر، میتوان مطمئن شد که مادها به هیچ عنوان شاخصه ای تحت عنوان کرد در خود نداشته اند. در جغرافیای ماد، هیچ سندی دال بر وجود کردیت در منطقه وجود ندارد. جالب اینکه، حتی اسامی که اکراد به خود خطاب میکنند نیز رگه هایی از فرهنگ قدرتمند و انکارناپذیر تورک یافت میشود.

 

اگر به تاریخی که در کتاب مقدس یهودیان و یا تاریخ یونانی نویس مشهور، هرودوت، استناد کنیم نیز، مادها دارای ریشه و اسمی تورکی بوده اند. بزرگترین طایفه ای که امپراطوری ماد از آنها تشکیل یافته بود دارای اسم "بوز آی" یعنی "ماه خاکستری" بوده است. و، ناگفته میدانیم که ماه و ستاره از سمبلهای تورکها در تاریخ میباشند. ماه، هلال ماه و ستاره های چند پر در تمامی یافته های بشری در جغرافیای دنیای تورک مشهود است. چه در سنگ نوشته ها و سازه های سنگی، چه در تزئینهای فلزی، چه در سکه های اقتصاد اولیه جهان و چه در درفشهای جنگی، تورکها همیشه از این سمبلها استفاده کرده اند. خورشید نیز دارای جایگاه مخصوصی در فرهنگ تورکها میباشد. سالنامه خورشیدی از ابداعات تورکهاست، اسامی بروج فلکی نیز دارای اسامی تورکی میباشد. بنابراین، اکراد نه تنها نمیتوانند ماد باشند، بلکه آریایی نیز نیستند. چرا که برای آریایی بودن، نخست باید ریشه داشت.

 

اکرادی که در بخشهای کنونی محل سکونت خود در جغرافیای ایران قرار دارند اکثرا دارای ماهیت مهاجری هستند. یعنی، در خلال قرنهای اخیر به منطقه مهاجرت کرده اند. این مهاجرتها گاها برای شکرت در ارتش تورکها بوده، گاها اجرا شده از سوی دشمنان برای تضعیف ارتش تورکها بوده و یا بهانه های اقتصادی داشته است. بهانه های دیگری چون دینی، مثلا الحقی و علی اللهی بودن، و یا حقوق بشری، مثلا اعمال زور از سوی دولت عراق، نیز مد نظر میباشد. و، جالب اینکه، بهانه دینی نیز ریشه ای تورکی دارد و اکرادی که خود را "بکتاشی" میدانند ناخواسته اعتراف به ریشه تورکی اعتقاد خود دارند. "بکتاش"، یا در تلفظ صحیح خود "بیگ داش" اعتقادی تورکی است و به خاطر ایجاد اخوت بین رؤسای طوایف مختلف متولد شده است. در زبان تورکی، پسوند "داش" برای نشان دادن رابطه همگون مورد استفاده قرار میگیرد. به عنوان مثال، قارداش (حضور مشابه در یک شکم/رحم)، دیلداش (سخن گفتن به یک زبان مشترک)، وطنداش (شهروند یک دولت ملی/سیاسی بودن) و از این قبیل.

  

بالاخره، صبر ما هم باید اندازه ای داشته باشد. بیگانه بیاید و فرهنگ و تاریخ ما را برداشته و به اسم خود جا بزند و ما هم سکوت کنیم! این اصلا منطقی نیست، انسانی نیز نیست. فارس آمده و زرتشت ما را دزدیده و گردنبند خود کرده و اکراد را نیز تشویق میکند که بیایید به دین آریایی بپیوندید! آنها هم از خدا خواسته، به خاطر وجود کمبود روحانی و مدنی، ندانسته دنباله رو فارسها شده و خود را پسر عموهای آریایی فارسها خیال میکنند! فارس آمده و شیعه بودن ما را حرام اعلام کرده ولی همان شیعه گی را به اسم خود تبلیغ کرده و گسترش میدهد! خفت آمیز اینکه، به اصطلاح روشنفکران آذربایجانی هم همصدا با فارسها "مرگ بر شیعه تورک، مرگ بر دین و درود بر سکولاریزم" فریاد میزنند ولی به خاطر کور بودن از چشم و عقل، تبلیغات دینی و سیاسی فارسها و مانور آنها با شیعه گری را نمیبینند!

ابروی انگلیسی فارسها

 

هر ملتی برای خودشناسی خود نیاز به زبان به خصوصی دارد. اکراد که زبان به خصوصی ندارند، کلمات و جملات مختلط مربوط به زبانهای دیگر را با لهجه ای جالب! ادا کردن دلیل متولد شدن یک زبان برای یک ملت نمیباشد. انگلیسی دارای لهجه های ملی و محلی بیشماری است که اکثرا نیز متکلم یک لهجه سخنان متکلم به لهجه ای دیگر را نمیفهمد. و یا، زبان تورکی دارای لهجه های فراوانی است که مثلا یک ازبک نمیتواند به راحتی سخنان یک آذری (تورک آذربایجانی) را بفهمد. ولی، هم انگلیسی و هم تورکی زبان ملی هستند. آیا کردی هم همین صفات را دارد؟ آیا دارای فرهنگ لغات مخصوص به خود میباشد؟ آیا اگر کلمات وارداتی را از به اصطلاح کردی حذف کنیم، چند درصدش باقی خواهد ماند؟

 

فارسی نیز همین خاصیت را دارد. یک زبان برای یک ملت حداقل باید شاخصه هایی داشته باشد مثلا برای نامیدن اعضای بدن، محیط اطراف و الی هذه. فارسها به موهای بالای چشم میگویند ابرو!

 

در زبان انگلیسی به موهای بالای چشم میگویند " Eyebrow" و تلفظ میکنند "آ.ی.بر.او". تشابه بین این دو کلمه و زمان سروده شدن شاهنامه! گویای وقایعی میتوانند باشند. چرا که، انگلیس همیشه پشت سر شوونیسم فارس بوده و همیشه از آن دفاع کرده است. به عبارتی، انگلیس سازنده و آفریننده فارسهای کنونی میباشد و مهاجرت آنها از هندوستان به جغرافیای ایران کنونی دانسته مخفی نگهداشته میشود. هندوستان نیز مستعمره انگلیس بود!

 

همه روشنفکران میدانند که مثلا چورچیل به اوریانا فالاچی در مقابل این سوال که چرا انگلستان نمیتواند به ایرلند مسلط شود گفته است: "من در آنجا دو کمبود دارم، اقلیت خائن و اکثریت نادان"!

 

و یا، همه روشنفکران میدانند که مثلا گوبلز، وزیر مطبوعات نازیها گفته است که دروغ هر چه قدر بزرگ باشد باور کردنش از سوی عوام راحتتر میباشد. البته مسئله بزرگ بودن دروغ از سوی هیتلر در کتاب "نبرد من" آغاز شده و در آن سؤاستفاده یهودیان از آزادی در اروپا مثال زده شده است، که بعدا گوبلز در مقاله ای دولت انگلستان را به دارا بودن همین سیاست، یعنی گفتن دروغ بزرگ و باورندان آن به مردم با زور متهم کرده است.

 

ولی، وقتی زمان برای استفاده از این سخنان میشودف روشنفکران آذربایجانی در خود غرق میشوند و قدرت خروج از لاک پیدا نمیکنند. مثلا، به جای اینکه وجود فارسها و یا اکراد را در خاک تورکها مورد سؤال ببرند، چسبیده اند به اصلاح حکومت فارسها در منطقه! منطقه ای که تورکها هزاران سال در آن حکمرانده اند و تاریخ نوشته اند، ولی، به جبر تفنگ و خیانت اقلیت دربار تورک، همان انگلستان معروف فارسها را سر کار آورد و برایشان تاریخچه پادشاهی نوشت!

 

آیا کسی از رضاخان پالانی پرسیده است که تاج شاهی و قبای سلطنت را از کدام پدر و یا برادر خود به ارث برده است؟ آیا کسی توانسته است شجره نامه ای واقعی برای خاندان به اصطلاح سلطنتی آریامهر تهیه کند؟ خیر! ولی، دروغ آنقدر بزرگ بوده و فشار آنقدر زیاد، که عوام به آن رضایت داده و حتی برای دفاع از آن جان خود را نیز فدا میکنند! اکراد نیز همینطور، وقتی کسی ریشه ای نداشته باشد، به هر خس و خاشاکی میچسبد و آنرا ول نمیکند. اگر اکراد ماد باشند و فارسها آریایی، من نیز از مریخ آمده ام و میخواهم بر زمینیان حکمرانی کنم!

 

غافلان بدبختند و همیشه بازنده


  • [ ]

  • دریافت کد فیدخوان