پیام آغاز تدریس زبان و ادبیات کردی؛ مطالبه گری آری، رادیکالیسم خیر
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلیپیام آغاز تدریس زبان و ادبیات کردی؛ مطالبه گری آری، رادیکالیسم خیر
به گزارش دورنانیوز، شامگاه روز یکشنبه حسن روحانی رئیسجمهور ایران در کنفرانس خبری سفر یکروزه خود به استان سنندج اعلام کرد دانشگاه سنندج از سال تحصیلی آینده در رشته زبان و ادبیات کردی اقدام به جذب دانشجو خواهد نمود هرچند این خبر پیشتر از طرف رئیس دانشگاه مطرح گشته بود ولی جاری شدن این سخنان از زبان رئیسجمهور ایران حامل پیام مهمی بود که آری مقامات تراز اول کشور صدای مطالبه گری هموطنان کرد را شنیدهاند.
حال سؤالی که مطرح است آیا مردم ترک آذربایجان نتوانستهاند این پیام خود را به گوش مسئولان برسانند؟ و دیگر اینکه پیام ایجاد رشته زبان و ادبیات کردی برای آذربایجانیان چیست؟
برای شروع، نگاهی به مطالبه حقوق اتنیکی از انقلاب شکوهمند اسلامی در سال ۵۷ تاکنون میاندازیم.
همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط حکومت پهلوی و ایجاد فضای باز سیاسی در کشور مطالبات قومی که در دوره استبدادی گذشته به شدیدترین نحو ممکن سرکوبشده بود توانست بار دیگر در جامعه طرح گردد و در اصل ۱۹ قانون اساسی به تصویب خبرگان ملت و تائید ملت ایران در یازده و دوازدهم آذرماه سال پنجاهوهفت با ۹۹٫۵ درصد آرا برسد. اما با شروع جنگ تحمیلی، آشوبهای گروهای ضدانقلاب غالباً چپ در مناطق غربی ایران، اجرای اصولی از قانون اساسی را معوق نمود و مردم ترک آذربایجان که انقلاب و تمامیت ارضی کشور خود را درخطر میدیدند راهی جبهههای جنگ گردیده و طرح مطالبات قومی خود را به بعد موکول نمودند.
پس از هشت سال جنگ پایان یافت و گروهای ضدانقلاب نیز نهتنها موفقیتی به دست نیاوردند بلکه شکسته خورده و راهی کوههای قندیل و اردوگاه اشرف شدند. و این شرایط تقریباً مصادف با فروپاشی شوروی و تشکیل جمهوری آذربایجان بود که معادلات منطقهای را عوض کرد و این شروع نگاه بدبینانه به آذربایجان و نگرانی از احتمال تجزیه این قسم از خاک وطن که اقدام نابجا و غیرمنطقی و تفسیر اشتباه واکنشها به این اقدام، نگاه بدبینانه را تشدید نمود و آن نظرسنجی معروف صداوسیما و واکنش آذربایجانیان در دانشگاهها که غرور ملی خود را خدشهدار میدیدند است. از سویی دیگر نیز شاید بتوان این رخداد را مبدأ طرح مجدد مطالبات قومی ترکها در ایران دانست ولی سوءظن ایجادشده نسبت به آذربایجانیان که در طول تاریخ حافظ منافع ایران بودند باعث ایجاد شکاف سیاسی و اجتماعی بین مرکز و آذربایجانیان گردیده و امروزه نیروهای گریز از مرکز در منطقه به جایگاه اجتماعی خاصی نایل گشتهاند.
اما در کردستان شرایط مسیر دیگری پیمود، مردم کرد که سالهای طولانی ناامنی و کشت و کشتارهای گروههای چپگرا و تجزیهطلب را تجربه کرده بودند دنبال راه چارهای بودند و در نتیجه سعی نمودند تا در معادلات سیاسی کشور مشارکت نموده و با نزدیکی به دولتمردان و همچنین گزینش منتخبانی که حس وطندوستی و پایندی به ارزشها و هنجارهای قومی را دارا باشند، راه را برای تحقق مطالبات قومی خود هموار سازند.
داشتن این ویژگی در منتخبان مردم کرد شکاف بسیار بزرگ ایجادشده در سالهای اول انقلاب را کم کرده و به حداقل رسانید و امروز نیز ثمره این عمل خود را میبینند و شهرهای استان سنندج بدون اینکه القاب منطقه آزاد تجاری و… را یدک بکشند به مناطق تجاری تبدیل گشته و اکنون نیز لذت شیرین ایجاد رشته زبان و ادبیات کردی را تجربه مینمایند.
در خصوص آذربایجان این نکته باید اضافه گردد که هرچند از اول انقلاب آذربایجانیان شریک حکومت بودند اما سوءظن ایجاد شده باعث گردید بخشی از آذربایجان از حاکمیت حذف و افرادی که حس وطنپرستی کم و عدم پایبندی به هنجارها و ارزشهای قومی را دارا بودند به سمتهای دولتی منصوب گردند و با این شرایط، امروز مشارکتهای آنها در کرسیهای دولتی کمتر گردیده و دولتمردان تُرک و منتخبان مردم نیز دچار نوعی از ترس خود گشته و طرح مطالبات قومی را برابر با تجزیه کشور بدانند! و این یعنی تشدید شکاف بین مرکز و مناطق ترکنشین.
حال سؤال اینجاست چه راهکاری میتواند باعث از بین بردن این بدبینی و خودسانسوری خودیها و شکاف ایجادشده شود؟
تشدید شکاف موجود در بین مرکز و مناطق ترک باعث رشد حرکتهای رادیکال میشود ولی اینچنین حرکتهایی نهتنها مشکلی از مشکلات آذربایجان حل نمیکند بلکه باعث پیچیدهتر شدن وضعیت و انباشت مشکلات و گرهها میشود.
باید توجه کرد که قانون اساسی جمهوری اسلامی که برآمده از دین مقدس اسلام است ظرفیت مناسبی برای تحقق حقوق شهروندی منجمله مطالبات قومی دارد ولی عدم توجه به این امر و نگاه بدبینانه و تنگنظرانه برخی مسئولان خصوصاً مسئولان منطقهای که خود جزو ائتنیک ترک میباشند و هر عمل و اقدامی را تجزیهطلبی تفسیر میکنند که شاید این امر هم ناشی از عدم تحمل گروه سیاسی رقیب و یا ترس از دست دادن کسریهای دولتی باشد.
و چه باید کرد؟
انتخابات سال ۹۲ و پیروزی شعار اعتدال، تدبیر و امید و اجرایی گشتن برخی از وعدههای انتخاباتی حسن روحانی، نشان از تغییر فضای سیاسی است اما این تغییر فضا در آذربایجان و سنندج در یکجهت نیست چراکه در کردستان منتخبان، مسئولان و روشنفکران همراهی بیشتری با مردم داشته و راستای تحقق مطالبات بهحق مردم گام برمیدارند و این همراهی باعث گردید هرچند گام کوچک اما مهم و روبهجلو برداشته شود اما در آذربایجان احصاء شدگان این بند کمتر همدل و همزبان با مردم میباشند، زمانی هم دولت قصد داشته باشد تا شعار انتخاباتی خود یعنی ایجاد فرهنگستان زبان و ادبیات ترکی را اجرایی کند بیش از همه همزبانان مرکزگرا مانعی جلوی این امر شدند و این وعده را به بنیاد فرهنگی تعدیل دادند که عملاً هیچ عایدی برای فرهنگ و هنر آذربایجان ندارد.
پیام ایجاد رشته تحصیلی زبان و ادبیات کردی این است که ای فعالان سیاسی و جامعه روشنفکری آذربایجان، به جای تشدید شکاف میان مرکز و مردم، در راستای از بین برد آن گام بردارید. بهجای طرح گفتمانهای غیرمنطقی و غیرعملی روابط خود را با آحاد ملت نزدیکتر کنید و در انتخابات پیش روی مجلس تلاش کنید تا آرای عمومی را بهسوی افراد مطالبهگری سوق دهید که رنگینکمان اقوام در ایران را زیبا میبینند.
و پیام دیگر به مسئولان منطقهای است که وجود قومیت تهدید نیست، طرح مطالبات قومی تجزیهطلبی نیست بلکه تحکیم پایههای همزیستی مسالمتآمیز و برابری و برادری در کشور است. در سال همدلی و همزبانی دولت و مردم که توسط مقام معظم رهبری نامگذاری گردیده با مردم و هنجارها و ارزشهای فرهنگی و قومی خود آشتیکنید و گام در تحکیم و زیبایی هرچه بیشتر این رنگین کمان بردارید و عملاً به غیر عمد برای نابودی رنگینکمان متشکل از ترک و فارس و عرب و لر و کرد اقدام ننمایید.
بهرام جوادی وکیل پایه یک دادگستری