تابستانهای خشک و سوزان آذربایجان پیامد نابودی دریاچه اورمیه
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلیتابستانهای خشک و سوزان آذربایجان پیامد نابودی دریاچه اورمیه
به گزارش دورنانیوز، آذربایجان به عنوان مهمترین، بزرگترین،
پرجمعیت ترین و تاریخی ترین ایالت ایران اسلامی شامل استانهای همدان،
زنگان، آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، قزوین، اردبیل، البرز، و مناطق و
شهرهای بیجار، قروه، سنقر، آستارا، ساوه و تالش است که جمعیتی نزدیک به ۳۵
میلیون نفر را در خود جای داده است و تبریز، اورمیه، اردبیل، زنگان، خوی،
مراغه، سولدوز، ماکو، مرند، قوشاچای (میاندوآب) و… شهرهای مهم آن را تشکیل
میدهند.
تاریخ ده هزار ساله این ایالت با تمدنهای سومر، ماننا، اورارتو، عیلامی و
امپراطوری های صفوی و افشار، دین اسلام، زبان ترکی و مذهب شیعه مهمترین
شاخصه های آذربایجان محسوب میشوند.
نزدیکی به اروپا و قرار گرفتن در چهار راه قفقاز، آسیای مرکزی، خاورمیانه و اروپا جایگاه ممتازی به آذربایجان داده است.
مردمانی فرهنگ دوست، مفاخر، مشاهیر و نامداران و سلاطین بزرگ و معادن غنی
طلا و صنایع شاخصی چون قالیبافی، این خطه را به یک خطه فرهنگی، هویتی و
تمدنی تبدیل کرده است.
کشاورزی پر رونق و زمینهای حاصل خیز و آب و هوای مساعد نشات گرفته از کوه
های سهند و ساوالان، رودهای جیغاتی، قیزیل اوزن، آراز، نازلو، زنگمار، و
دریاچه اورمیه و مناطق توریستی و خوش آب و هوای آذربایجان همچون سرعین،
گردنه حیران، دره یام، جلگه اورمیه، سولدوز، چالدران، گونئی، دامنه های
میشو داغی، کیامکی، سهند و ساوالان و شهرچایی اورمیه، آذربایجان را به بهشت
برین برای زندگی، کار، تلاش و تفریح تبدیل کرده است.
در واقع در سایه این ویژگی ها، مردمانی سخت کوش، فرهنگ دوست و سلحشور با
نام آذربایجان مترادف گشته است و از این روست آذربایجان و مردم این دیار به
کانون مدنیت، انقلابات، آزادی خواهی، عدالت طلبی، و علم دوستی مشهور شده
اند.
زمستان های معتدل، بهار دل انگیز، تابستان و پاییز خنک و ملایم، دره های سر
سبز، کوه های سربه فلک کشیده، رود های خروشان، تپه ماهورها، جنگل های با
صفا و میوه جات الوان و لبنیات های سالم که تحت تاثیر و محصول آب و هوای
مدیترانه ای و قفقازی است، این سرزمین را به یک تابلوی خیالی به مانند
اشعار رویایی استاد شهریار در منظومه سهندیه تبدیل کرده است.
از این منظر است که نگاه های نامحرم به خاک مقدس این دیار توسط توسعه طلبان
و اغراض نژادپرستانه برای تحریف تاریخ، فرهنگ و زبان آذربایجان عملا قابل
احساس، مشاهده و درک شده است که مصداق های آن را میتوان ردیف وار منعکس کرد
که در حوصله این مقاله نمیگنجد.
اما این سرزمین زیبا مدتهاست که به واسطه تغییرات اقلیمی که منشا آن فاجعه
خشک شدن دریاچه اورمیه میباشد، با نازیبائی های قابل وصفی روبه رو است.
خشک سالی و ریزگردهای مهاجم و سدسازی فراوان روند تخریب آب و هوای
آذربایجان را تسریع کرده است به گونه ای که چندین سال است که سرمای شدید در
زمستان، گرمای بالای ۳۵ درجه در تابستان، تگرگها و طوفان های نمک، شرایط
دشواری را برای ساکنان این دیار خصوصا مردمانی که در سواحل مختلف دریاچه
اورمیه زندگی میکنند را رقم زده است.
آب و هوای مطبوع و دل انگیز آذربایجان که با آسمان صاف و پر ستاره و نسیم
های خنک وصف میشد و تابستانهای این دیار بی نیاز به کولر و حتی پنکه
معروفیت داشت، امروز به واسطه بحران دریاچه اورمیه چنان گرمای طاقت فرسای
را بر آذربایجان حاکم شده که انواع کولرها هم جوابگوی نیست.
وجود بادهای گرم که به نوعی مختص استان هایی چون بوشهر، خوزستان، هرمزگان و
بلوچستان است امروز دیگر در آب و هوای آذربایجان قابل کتمان نیست، و یا
سرمای غیر قابل وصف در زمستان و مخصوصا اواخر اسفند که در پروسه میوه دهی
درختان نقش اساسی دارد به حقیقتی تلخ در چرخه کشاورزی آذربایجان تبدیل شده
است.
وقوع نوسانات شدیدتر آب و هوایی آذربایجان را در آینده ای نه چندان دور
وارد چالش های تازه ای خواهد کرد که کاهش منابع آبی و خشکسالی از مهم ترین
آنهاست.
در عین حال مخاطراتی مانند امنیت غذایی، کشاورزی، محیط زیست و سلامت هم از
دیگر مسائلی است که در صورت بی توجهی به موضوع تغییر اقلیم و نوسانات جوی
آذربایجان را تهدید میکند.
اگر بپذیریم که اقلیم جهانی با سرعت بی سابقه ای در حال تغییر و تحول است و
خاورمیانه به عنوان یک منطقه خشک و بیابانی است که قلمرو این اقلیم دائم
در حال گسترش است، آذربایجان نیز از عواقب و خطرات آن در حال آسیب دیدن
است.
استفاده بی رویه از منابع زیرزمینی آب به ویژه در سواحل دریاچه اورمیه و
حفر چاه های بی حساب و کتاب و سیستم غرق آبی در این مناطق، استفاده بی
قاعده از کودها و سموم شیمیایی، تبدیل شدن برکه ها به مردابها، تقلیل سطح
آب چاهها به دلیل برداشت های بی رویه و شور و نیتراتی شدن و نهایتا خشک شدن
سرنوشتی است که حتی موجودیت کاریزهای آذربایجان را به سرعت تهدید میکند.
کمبود آب شرب نیز، یقینا آینده ای دشوار را میتواند برای آذربایجان رقم
بزند و در نهایت بیماری هایی مانند سالک، مالاریا و بیماری های تنفسی و
پوستی از مهم ترین پیامدهای تغییر اقلیم آذربایجان است.
با گرم شدن تدریجی دما در آذربایجان تعریق گیاهان زیاد میشود و بارندگی کم و
کمتر خواهد شد و حیات کشاورزی به سوی قهقرا سوق داده می شود و در نهایت
محصولات کشاورزی که مخصوص آب و هوای کوهستانی و معتدل مدیترانه ای خاص
آذربایجان است همچون انگور و انواع میوه جات دیگر از چرخه کشاورزی
آذربایجان حذف و حداقل کیفیت و کمیت آن به سرعت آسیب خواهد دید.
از این منظر استانهای آذربایجان مخصوصا حومه دریاچه اورمیه یقینا با این
روند جایگاه کشاورزی و حتی دامداری خود را از دست خواهد داد و با این تغییر
و تحول مسائل اجتماعی و حتی فرهنگی با پیامدهای غیر قابل پیش بینی شده ای
این قسمت از آذربایجان را درگیر خواهند کرد.
تغییر رنگ صورتها و حتی رفتارها تحت تاثیر دمای طولانی گرما و تغییر شیوه
زندگی در ادامه این برآیند قطعی است و مهاجرت و تغییر بافت بسیاری از شهرها
و روستا و متروکه شدن بعضی از این مناطق مسکونی را نباید از نظر دور داشت.
لذاست مسئولین امر باید فورا طرحهای علمی و عملی متعددی را که ارتباط
مستقیمی با سلامتی مردم آذربایجان دارند خصوصا (حومه دریاچه اورمیه) را مد
نظر قرار بدهند.
کمبود آب کشاورزی، آب شرب، ریزگردها، گرمای زیاد و طولانی، زمستانهای سرد و
طولانی، مهاجرت، بیماری های مرتبط و متعارف (سرطانی، پوستی، تنفسی و …) و
مشکلات اقتصادی که حاصل خشک شدن باغات و گونه های جانوری است، مسائلی هستند
که جان و زندگی میلیونها آذربایجانی را تهدید میکند.
هر نوع سهل انگاری و چشم پوشی از حقایق تلخ حال حاضر که در گذشته پیدایش
آنها با بی توجهی مسئولین امر مواجه شده بود میتواند اثرات نامطلوبی را
متوجه سلامتی انسانها مخصوصا کودکان و سالخوردگان کند.
فرار سرمایه و نزول جایگاه استانهای آذربایجان در جمیع جهات و تغییر بافت
فرهنگی، بومی، قومی و مذهبی هم میتواند به تهدیدات بالفعل امنیتی تبدیل
شود.
زنگ خطر این بحران ها سالهاست که به صدا در آمده است، اما نبود تدبیر و
عقلانیت و نگاه سیاسی و امنیتی میتواند بحرانها و چالش های دامنه داری را
عملیاتی کند.
به عبارت ساده تر یعنی فردا دیر است!
نویسنده: غلامرضا غلامی قوشچی