سخنرانی دکتر ح. م. صدیق پیرامون ادبیات آشیقی آذربایجان
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلیسخنرانی دکتر ح. م. صدیق پیرامون ادبیات آشیقی آذربایجان
به گزارش دورنانیوز، فرهنگسرای مهر در اولین جلسه سلسله برنامه های جستاری در موسیقی به بررسی تخصصی موسیقی فولکلوریک آشیقلار آذربایجان پرداخت. این برنامه در سالن اجتماعات فرهنگسرای مهر برگزار شد که با استقبال قابل توجه علاقمندان به فرهنگ و ادبیات ایران به ویژه موسیقی آشیقی مواجه شد.
در این برنامه پس از قرائت کلام الله مجید و سرود جمهوری اسلامی، دو مجری محترم آقای اکبر صالحی و خانم الاهه صمدی به مهمانان خوشامد گفتند و دکتر حسین محمدزاده صدیق- استاد زبان و ادبیات فارسی و ترکی آذربایجانی- ضمن معرفی ادبیات و گونههای شعری آشیقی، به معرفی منظومه حماسی آشیقی «ستارخان» ساختهی آشیق «حسین جوان» پرداخت. همچنین آقای سعید رنجبریان، مدیر فرهنگی هنری منطقه ۱۹ و رییس فرهنگسرای مهر در این برنامه گفت: تعاریف مختلفی درباره چیستی موسیقی وجود دارد، بوعلی سینا می گوید، موسیقی علم ریاضی است که ملامت ها و شدت های نغمه ها را با یکدیگر به بحث و جدل می گذارد. تعریف دیگری از موسیقی آن را هنر آواها می داند. یکی از زیباترین تعاریفی که من رصد می کردم، موسیقی را زبان بیان احساسات از طریق صدا عنوان کرده است.»
در این برنامه پس از آن که هر گونهی شعری آشیقی مانند تجنیس، دئییشمه، گرایلی و . . . توسط دکتر صدیق شرح میشد، گروه موسیقی آشیقی «میشو» به سرپرستی آشیق احمد ملکی علیشاه به اجرای آن گونهی شعری میپرداختند. متن سخنرانی دکتر ح. م. صدیق به شرح زیر است:
«مجموعهی شعر و ادبیات آشیقی، بخش اعظمی از فرهنگ عامه و ادبیات شفاهی مردم آذربایجان را تشکیل میدهد که از دل قرون و اعصار به طور افواهی و سینه به سینه به نسلهای بازپسین انتقال مییابد. کنشگران این وادی را در گذشته اوزان Ozan میگفتند که از دورهی صفویه به این سو به آشیق Ashiq معروف شدند. آشیقها پیوسته در میان بینوایان شهر و روستا زندگی میکردهاند و در مبارزههای بیامان با شاهان، ستمگران و فئودالها، پیشتاز و پیش آهنگ بودند. شریک درد و غم و جشن و شادیهای مردم بودند. در مراسم عزاداری نوحه میخواندند و در جشن و شادیها ترانه میسرودند.
در گذشته کار آشیقها فقط ترانه سرودن، آواز خواندن و داستانپردازی نبود، بلکه آنان از سویی مبلغان عرفاندینی و معارف و حکمت قرآنی بودند و از سوی دیگر در مبارزات حقطلبانهی مردم علیه شاهان و ستمگران، رهبری معنوی مردم را به عهده میگرفتند. حتی در برخی مناطق عشایرنشین با توجه به شناختی که از گیاهان شفابخش داشتند، به عنوان طبیب نیز به درمان بیماران میپرداختند.
آشیقها در اصل به دو گروه تقسیم میشوند:
۱- آشیقهای آفرینشگر و استاد که خود سراینده و داستانپرداز هستند.
۲- آشیقهای ایفاگر که سرودهها و ساختههای آشیقهای ماهر و استاد را اجرا میکنند.
اشعار و سرودههای آشیقی جزو مجموعهی ادبیات غنایی و بزمی ایران به حساب میآید. در میان داستانهای آشیقی میتوان به اصلی و کرم، طاهر و زهره، سارا، عباس و گولگز، علیخان و پریخانم، گل و صنوبر، غریب و شاه صنم، شاه اسماعیل و داستانهای حماسی نظیر کور اوغلو، قاچاق نبی، قاچاق کرم اشاره کرد.
منظومههای آشیقی به دو گونهی حماسی و غنایی تقسیم میشوند. در منظومههای حماسی از مبارزات و قهرمانیهای مردم در راه کسب آزادی و دفاع از میهن و نوامیس مذهبی و ملی سخن میرود. شجاعت و دلاوریهای قهرمانان بومی ستایش میشود. مانند حماسههای ددهقورقود، کور اوغلو، ملا نور، قاچاق نبی، قاچاق کرم، ستارخان، قاچاق محمد و غیره.
از میان منظومههای آشیقی، منظومهی حماسی «ستارخان» تا کنون در محافل علمی و ادبی ناشناخته مانده است. آفرینشگر منظومهی حماسی ستارخان، عاشیق حسین جوان است. این داستان با توصیف مظالم فئودالها در آذربایجان و ستمگریها و کشتارهای محمد علی شاه و مقاومت و شورشهای پراکندهی مردم تبریز علیه وی شروع میشود. در میان شورشیان، شخصی موسوم به ستارخان به سنگرهای مبارزان مردمی سر میزند و بارها با ساز و سخن، مردم را در مبارزه به اتحاد برای کسب آزادی دعوت میکند.
او به محمد علی شاه پیغام میفرستد که:
انسان اولان وطنینی ساتماسین
تمیز قانین ناپاک قانا قاتماسین
ناموسون، غیرتین، عارین آتماسین
اؤزو اؤز یوردوندا پایدار اولسون.
محمدعلی شاه از این پیغام خشمگین میشود و امر میکند که قشون دولتی مبارزان تبریز را سرکوب کند. و در مقابل ستارخان به تبلیغ بیشتر در میان مبارزان میپردازد و میگوید:
آزادلیق یولوندا آخسادا قانیم
قورباندیر وطنه بو جسم و جانیم
باغیم دولسون شیرین بارا گئدیم من
باغیم دؤنسون شیرین باغا دؤنوم من.
ستارخان پس از شنیدن امر محمدعلی شاه به «اسب قمر » سوار میشود و در محلهی امیرخیز استقرار مییابد. وقتی محمدعلی شاه از اقدام ستارخان با خبر میشود، او را به دربار دعوت میکند. ستارخان بدون توجه به اعتراضها و مخالفتهای همسنگران خود، به دربار میرود و با محمد علی شاه ملاقات میکند. محمد علی شاه مقداری طلا و پول به ستارخان پیشکش میکند و او همهی آنها را به سوی شاه پرتاب کرده میگوید:
«ای شاه! تو مرا چه حساب کردهای؟ مگر میتوان ستارخان را با پول و طلا خرید؟ بدان که من فریب جیفهی دنیا را نمیخورم.»
محمد علی شاه دستور میدهد ستارخان را حبس کنند. ولی ستارخان هفت تیر خود را میکشد و با مهارت خاصی از مهلکه جان سالم به در میبرد و طرفداران خود را جمع میکند و دسته جمعی به صورت کُر شروع به خواندن میکنند:
آذربایجان جوانلاری
یئریین دوشمن اوستونه
توپلانین بیر یئره هامیز
مرد گئدین میدان اوستونه
آت سالین گیرین میدانا
جنگ ائدین مرد مردانا
بویانسین دوشمن آلقانا
هرهمیز بیر خان اوستونه.
ستارخان به سرکردههای قشون شاه اندرز میدهد که از خون ریختن و حمله به تبریز بپرهیزند ولی آنها به امر شاه بر روی مجاهدان مشروطه حمله میبرند و ستارخان نیز دستور حمله میدهد. سرانجام مجاهدان مشروطه قشون شاه را مغلوب میکنند. در این حال پیری روشنضمیر به ستارخان نزدیک میشود و او را تحسین میکند. ستارخان پس از غلبه بر دشمن به تبریز برمیگردد.
در انجام منظومه اشعار زیر خوانده میشود:
گئجه گوندوز قیلیج ووررام
سنه خوش گون آلیم تبریز
مظلوملار اولسون آسوده
من ده دلشاد اولوم تبریز
این منظومه با تعریف ستارخان پایان مییابد.
آنچه به عنوان موسیقی متعالی در متون فلسفی مطرح است، در طول تاریخ در میان آشیقها رایج بوده است. ساز در واقع وسیلهی نیایش آشیقها به درگاه مبدأ فیض ازلی است. کاربرد اصلی «ساز آشیقی» همین است. شعرهایی که آشیقها در ساز اجرا میکردند، همه صبغهی عرفانی و مذهبی داشت.
عناوین انواع شعرهای آشیقی مانند: وجودنامه و اوستادنامه، خود حکایت از محتوای عرفانی و فلسفی آنها دارد. آشیقها در گذشته، محل رجوع آحاد مردم در تسکین آلام و مصائب روحی آنان بودهاند. حتی – همان طور که پیشتر اشاره کردم- در تاریخ از آشنایی آنان با گیاهان شفابخش و عمل به تداوی برخی بیماریهای روحی و جسمی سخن رفته است. کاربرد دیگر ساز و آواز آشیقی در مجالس شادی و جشنهای مردمی بود که هنوز هم در میان بسیاری از آذربایجانیان، مراسم عروسی با حضور آشیقها برپا میشود.»