هویت تورکان و و نقد تحریفات در باره زبان وتاریخ ترکان ایران (نوشته حسن راشدی)
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلیبخوانیم و تفکر کنیم؛
کسروی
اذعان می¬دارد قبل از کوچ ایران (ایرها= مادها, پارس¬ها) از سرزمین
یخبندان شمالی به سرزمین ایران کنونی, مردمان بومی در آذربایجان زندگی
می¬کردند: «. . . آری ما این را نیز می¬دانیم که پیش از ایران [ایرها]
بومیان دیگری در آذربایجان می¬ نشسته ¬اند و ایران چون به آنجا درآمده و بر
بومیان چیره شدند دو تیره بهم در آمیخته¬ اند. ولی این در همه جا بوده
است. و ما در پی آن نیستیم که بگوئیم مردم آذربایجان یا مردم ایران تنها از
ریشه ایر بوده ¬اند و هیچ آمیختگی با دیگران نمی¬داشته ¬اند.»
کسروی
در عین حالیکه مستحیل شدن بومیان التصاقی زبان آذربایجان را در داخل
مهاجرین تحلیلی زبان «ایر» طبیعی می¬داند و ترکیب جدید را نه به نام مردم
بومی منطقه, بلکه به نام آریائیان مهاجر به حساب می¬آورد, لاکن مهاجرین
بعدی آذربایجان را و به تعبیر خود او مهاجرین ترکی که «در دوران غزنوی,
سلجوقی و. . . با انبوه فراوان به آذربایجان در آمده» و اکثریت جمعیت
آذربایجان را تشکیل داده و زبان ترکی هم, زبان اکثریت و غالب آنان شده است,
راجزء «آذری»های خود ساخته می¬شمارد !
حال
اگر اصل را بر جمعیت غالب بگذاریم و بر فرضیه¬ های کسروی هم استناد کنیم,
بعد از مهاجرت ایرها (مادها و پارسها) به ایران و آذربایجان, جمعیت چیره و
غالب در آذربایجان ایرها و بقول کسروی آذری¬ها بوده ¬اند؛ در دوران بعد هم
مهاجرت دیگری به منطقه صورت گرفته و ترکان جمعیت غالب و چیره در آذربایجان
شده ¬اند و زبان غالب هم زبان ترکی شده است, و اگر مردمی با نام آذری هم در
منطقه بوده است در میان جمعیت انبوه ترکان آذربایجان مستحیل شده از بین
رفته است, پس طبیعی است که آذربایجان نیز با نام و با ترکیب جمعیت جدید و
با زبان غالب که ترکی است شناخته شود نه بر نام چیزی که وجود خارجی ندارد و
در ذهنیات و تصورات کسروی ساخته و پرداخته شده و متناقض با فرضیه خود
کسروی هم هست !
اگر
آذری¬های کسروی بنا به اعتراف خود ایشان در یک دوره با بومیان آذربایجان
(سومریان, ایلامیان, مانناها و. . . که به استناد مورخین و زبانشناسان
معتبر, غیرآریایی و التصاقی زبان و از مردم گروه زبانهای اورال- آلتایی
بودند) آمیخته شده ¬اند و در دورة دیگر با ترکان خزر, هون پچنک, قپچاق, و
در دورة سوم با انبوه ترکان سلجوقی و . . . در آمیخته و مستحیل شده¬ اند
دیگر چه نشان و اثری از این آذری¬های آریایی باقی مانده است که کسروی در پی
زنده کردن آن هست؟ !
اگر
کسروی و کسروسیت¬ها در پی نژاد آنها هستند, که با در آمیخته شدن سه مرحله
¬ای آنها, دیگر چیزی از خصوصیات نژادی¬شان باقی نمانده است که در پی
نژادشان باشند ! زبانشان نیز با این آمیختگی در درون زبانهای التصاقی پرتو
تورک و ترک, به صورت طبیعی مستحیل شده و از بین رفته است و نوشته و اثر
مکتوبی هم از آنها باقی نمانده است که در پی زنده کردن آن باشند ! و به قول
خود کسروی: «پیش از این درباره ریشه و نژاد مردمان هر کسی آنچه میپنداشتی
می¬نوشتی. در توریت ایرانیان را با تازیان یکرشته شمارده. مسعودی و دیگران
کُردان را از «بنی عامر» نگاشته -اند. لیکن اینها عامیانه است و ارجی بر
آنها نتوان نهاد. ما امروز راه برای شناختن نژاد یک توده, زبان ایشان را
می¬شناسیم.»
لذا
با دلایل و مدارک مستند و عقلایی که موجود است و حتی با این دلیل کسروی که
نژاد یک توده را از زبانشان باید شناخت, آیا شک و شبهه¬ ای بر ترک بودن
آذربایجانیان و دیگر ترکان ایران باقی می¬ماند ؟ !
از
طرف دیگر, با اینکه صفویان ۱۲۹ سال (از سال ۱۰۰۶ الی ۱۱۳۵ هـ. ق) اصفهان
را مرکز حکومت خود و پایتخت قرار دادند و به شهادت سیاحان خارجی چون پیترو
دلاواله, آدام اولئاروس, سانسون, رافائل دومان, انگلبرت کمپفر و حتی خود
کسروی, در طول این مدت, در دربار صفوی در اصفهان به جز زبان ترکی به زبان
دیگری صحبت نمی¬شد, و به شهادت تاریخ و اذعان کسروی, از بزرگان لشکری و
کشوری «کار صفویان همه در دست ترکان بود», در طول این مدت نه تنها هیچکدام
از ساکنین شهر اصفهان ترک زبان نشدند بلکه تبریزیهایی که در زمان صفویان از
تبریز به اصفهان کوچ داده شده و در محلة «عباس آباد», معروف به محلة
«تبریزیها» سکونت داده شدند, زبان ترکی خود را از دست داده و فارس زبان
گردیدند, و امروز در محلة عباس ¬آباد اصفهان (که اکنون هم به همین نام
مشهور و موجود است) کسی به ترکی سخن نمی¬گوید!
Hasan rashidi:
حال
چطور این صفویان که ۱۲۹ سال اصفهان را پایتخت خود قرار داده د اصفهانیها
را نتوانستند ترک ربان کنند اما فقط ۲۴ سال (از سال ۹۰۶ الی ۹۳۰ هـ. ق)
تبریز را پایتخت خود قرار دادند و در طول این ۲۴ سال زبان ترکی را آنچنان
در شهرها و روستاهای ترک از اراک, همدان و زنجان و تبریز گرفته تا دربند در
داغستان در شمال جمهوری آذربایجان کنونی توسعه دادند که «ترکی به یکباره
چیره شده و آذری از شهرها ناپدید گردید»! و این معمّایی است که باید مدعیان
زبان ساختگی آذری و کسرویست¬های معاصر- رمز آنرا بگشایند؟!
حال
زبان ترکی مردم آذربایجان و دیگر نقاط ایران چه از زمان سومریان و
ایلامیان و از ۷۰۰۰ سال پیش در این مناطق مرسوم شده باشد, و یا این زبان,
از زمان ساسانیان یا غزنویان, سلجوقیان و یا صفویان زبان اکثریت غالب مردم
منطقه شده باشد, فرقی نمی¬کند, این زبان, زبانِ اکثریت مطلق مردم این دیار
است و مردمشان هم نه آریایی و نه آذری خود ساخته کسروی, بلکه ترک هستند!
آیا
امروز به مردم ترکیه می¬توان گفت شما ترک نیستید؟ ! چه آنها نیز اکثراً
بعداً به این سرزمین آمده و پس از شکست دادن امپراتوری بیزانس بر آن منطقه
حاکم شده و اکثریت مطلق و ترک زبان آسیای صغیر را تشکیل داده و امپراتوری
بزرگ عثمانی و سپس ترکیه امروزی را بنا نهاده ¬اند که مطمئناً در بینشان
اقلیت بیزانسی و یونانی هم بوده است. به خصوص اینکه همه می¬دانند زبان دولت
بیزانس ترکی نبوده و قسطنطنیه (استانبول) تا قرن پانزده میلادی هم شهر
بیزانسی و غیرترکی بوده است, ولی امروز کسی از غیر ترک بودن اهالی استانبول
حرفی به میان نمی¬آورد و اگر هم بیاورد تأثیری در ترکیب ساکنین ترک آنها
نخواهد داشت !
از
این گذشته, ترکانی که بعداً در آسیای صغیر, آن امپراتوری عظیم را پدید
آوردند و تا قلب اروپا پیش رفتند از نوادگان سلجوقیانی هستند که در سال ۴۳۳
هـ. ق اولین بار در مناطق مرکزی ایران چون نیشابور ، شهر ری, اصفهان, قم و
اراک, سپس در آذربایجان حاکمیت خود را تثبیت کرده و حکومت پر قدرت زمان
خود را تشکیل دادند.
یعنی
حرکت سلجوقیان ترک از شرق ایران (خراسان) شروع در مرکز آن (نیشابور، ری و
اصفهان) تثبیت می¬شود, سپس از طریق آذربایجان به ترکیه امروزی می¬رسد! به
بیان دیگر باید گفت ترکانی که در ترکیب دولت سلجوقی در آسیای صغیر (ترکیه
امروزی) مستقر شدند و آن دولتهای پر قدرت را تشکیل دادند از ترکان اوغوز
سلجوقی هستند که در اراک, همدان, زنجان, تبریز, اردبیل, باکو, گنجه و دیگر
مناطق آذربایجان سکونت پیدا کردند و با ترکان بومی این مناطق در آمیخته سپس
ترکان ترکیه, سوریه, عراق و آذربایجان امروزی را پدید آوردند.
نباید
راه دور و دراز را پیمود, همه می¬دانیم مهاجرت اروپائیان به قاره آمریکا
به بیش از چهارصد سال نمی¬رسد ولی سرخپوستان آمریکایی از مردم بومی و شاید
چند هزار ساله این قاره به شمار روند, در حال حاضر آیا می¬توان گفت که چون
زبان بومی مردم این قاره سرخپوستی بوده و آمریکائیان مهاجر, از اروپا به
این قاره مهاجرت کرده و در این مناطق ساکن شده ¬اند لذا این مهاجرین باید
زبان انگلیسی, فرانسوی و اسپانیولی خود را رها کرده به زبان سرخپوستانی که
ساکنین اصلی و بومی آمریکا هستند سخن بگویند و خود را هم از نسل سرخپوستان
بدانند ؟ !
شواهد
تاریخی نشان میدهد ترکان نه تنها در هیچ دوره ای از حاکمیت 1000 ساله اشان
بعد از اسلام بر ایران و کشورهای خاورمیانه ، افریقا و اروپای شرقی زبان
ترکی خودرا چه به صورت اجبار و چه به صورت تشویق شعرا و مورخین بر هیچ قومی
تحمیل نکرده اند بلکه آنها با دادن انعام و اطعام به شعرای دری گوی (
فارسی گوی ) بیشتر زبان فارسی را توسعه و یا به بیان دیگر ، به اقوام تحت
حاکمیت خود تحمیل می کردند ! زبان ترکی که زبان مردم آذربایجان و دیگر
مناطق ترک ایران است وضع و موقعیتش از دو حال خارج نیست:
۱-
این زبان از ۷۰۰۰ سال پیش و از زمان سومریان که بنیان¬گذاران اولین تمدن
بشری هستند, ایلامیان و اعقاب آنها به مردم ترک ایران به ارث رسیده است که
اسناد زیادی در این مورد موجود است و ترکانی هم که بعداً به این سرزمین
آمده¬ اند به همزبانان قبلی خود پیوسته و زبان ترکی آذربایجان و آناتولی را
پدید آورده ¬اند.
-
این زبان, زبان ترکانی است که بعداً و بقول احمد کسروی و کسرویست¬ها از
زمان غزنوی¬ها, سلجوقی¬ها و با جمعیت انبوه به آذربایجان, آناتولی و دیگر
مناطق ایران آمده و اکثریت مطلق جمعیت این مناطق را تشکیل داده و ترکیب
جمعیت را به نفع خود تغییر داده ¬اند. که در هر دو حال اینها ترکان اصیلی
هستند که بعد از حاکمیت اسلام به مدت هزارسال مستمر از چین تا قلب اروپا را
زیر حاکمیت خود داشتند و آذری¬های ترک شده هم نیستند, چه اگر آذری¬های
آقای کسروی در آذربایجان اکثریت می¬بودند و ترکان مهاجر در اقلیت, باید
مهاجرین ترک در داخل بومیان باصطلاح آذری مستحیل می¬شدند و زبان مردم کنونی
آذربایجان هم زبان آذری مورد ادعای آقای کسروی می¬شد نه زبانِ ترکی
آذربایجان !
هم
اکنون هم ترکان در آذربایجان و در دیگر مناطق ترک زبان ایران, اکثریت مطلق
جمعیت این مناطق را تشکیل می¬دهند و در هر جامعه ¬ای هم, بنیان آن جامعه
بر اساس جمعیت اکثریت شکل می¬گیرد و گروه¬های اقلیت, قالب اکثریت را به خود
می¬گیرند و همانند آنها می¬شوند.
با
همة این احوال خود فارسها هم مهاجر هستند و بعدها به ایران آمده ¬اند و
مکان اصلی و بومیشان هم ایران نبوده و استپ¬های جنوب سیبری بوده است. زبان
بومی ایرانیان ساکن استانهای فارس¬ نشین امروز هم قبل از مهاجرت فارسها به
ایران, ایلامی بوده است. ولی چون فارسها با آمدنشان به ایران و مناطق فارس,
اکثریت نسبی جمعیت منطقه را تشکیل داده¬اند, خود را فارس خواندند و کسی هم
نگفت فارسها زبانشان را بر بومیان ایلامی تحمیل کرده -اند, و یا کسی ادعا
نکرد که فارسهای کنونی در اصل فارس نیستند و ایلامی هستند
حسن راشدی