نگاﻫﯽ ﺑﻪ ﭘﯿﺪﺍﯾﺶ ﻋﯿﺪ ﺍﻭﻏﻮﺯ ﯾﺎ ﻧﻮﺭﻭﺯ
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلیدر داستانهای حماسی تورکان،
بالاخص در بین “گوگ تورکها(تورکان آسمانی)
واقعه بازگشت از ارگنه قـون آغاز سال نو محسوب میشد و
آنرا با شکوه و جلال خاصی برگزار می کردند.
این رسم باستانی هنوز نیز برگزار می شود.
رؤسای دول مستقل تورک زبانان آسیای میانه، آذربایجان، ترکیه و…
با کوبیدن پتک بزرگی بر آهن دمیده در آتش،
جشن ارگنه قون و آغاز سال نو را اعلام می کند.
مراسم شکوهمند ارگنه قون هر ساله از تلویزیون دولتی ترکیه مستقیما پخش می شود.
حماسه ارگنه قـون چیست و از کجا نشأت می گیرد؟
گوک تورکان در سراسر امپراطوری خویش با عدالت حکمروانی می کردند.
در زمان حکمرانی ایل خان، سرکرده قوم تاتار بنام “سوینچ خان مغول” با هجومی غافلگیرانه و با حیله گری به سرزمین گوک تورکها هجوم آورده،
تمامی جنگجویان و مردان را از دم تیغ گذرانده،
زنان و اطفالشان را به اسارت گرفت.
فرزند کوچک خاقان بنام “قیان” و پسرعمویش “توقوز” از این حمله وحشیانه جان سالم بدر می برند.
آنها با همسرانشان به جنگلی انبوه پناه برده، این محل پرصفا و خوش منظر را “ارگنه قـون” می نامند(کمره کوه، قون = قونماق، فرود آمدن، ارگنه وصفی برای این محل).
طی سالیان متمادی آنان در ارگنه قون بتدریج قدرتمند می شوند و بر تعداد جمعیتشان نیز افزوده می شود.
تورکها برای اینکه در این جنگل وسیع دچار گرسنگی نشوند،
سه ماه از سال را در تدارک آذوقه زمستانی به جمع آوری غذا می پردازند.
آذوقه های جمع شده را در سوم(غار)می انباشتند.
یکسال زمستان سخت و درازی پیش آمد.
آذوقه تورکان نیز تمام شده بود.
اغوز نامی از تورکان بدنبال آذوقه راهی جنگل شد هرچه گشت خوردنی نیافت،
نا امید در حال بازگشت به بوز قورت(گرگ خاکستری)برخورد می کند و احوال خود را بیان می کند و در وصف برخی فصول سال می گوید:
«اۆچی جنت یآغی دیر،(سه تایش مانند بهشت است)
اۆچی بیزه یاغی دیر،(سه تایش دشمن ماست)
اۆچی یئغیپ گتیره ر، (سه تایش فراهم آورنده است)
اۆچی اوروپ دآغیدار.» (سه تایش پریشانی است)
بوزقورت (گرگ) به وی می گوید: “ای فرزند اوغوز
در مسیرت یک گله گوسفند،
یک دسته گندم، سنگ آسیاب و یک دوک خواهی دید.
آنها را با خودت بردار
گوشت گوسفندها را بخور، پشمش را بریس و برای ایلت لباس بدوز، از پوستش پوستین بدوز.
بعد از فرارسیدن بهار، دانه های گندم را بزمین بپاش و با عرق پیشانی ات آبیاری کن،
بره های گوسفند را در دستانت پرورش بده تا زیاد شوند.”
اوغوز نصیحت بوزقورت را برجای می آورد.
در بهار گندم را درو می کنند،
گوسفندان بره های فراوان می آورند.
تمامی اولوس شاد می شوند و تانگری آسمانها را دعا می کنند.
اوغوز باز هم به همان بوزقورت برمی خورد و بنا به پیشنهاد وی از روز سی ام چله بزرگ جشن بزرگی برپا می کند و همگی دور آتش مقدس به شادمانی می پردازند.
تورکها چهارصد سال در ارگنه قون می مانند.
سرانجام تصمیم می گیرند که به سرزمین پدری بازگردند.
ولی هرچه تلاش می کنند، راه بازگشت را نمی یابند. باز هم بوز قورت(گرگ نجات بخش)به سراغ آنها آمده می گوید:
“اگر در پشت این کوه اتش برافروزید، سنگها گداخته شده راه برای شما باز خواهد شد.”
تورکها این کار انجام می دهند و راه بازگشت به وطن پدری را می گیرند.
این بار نیز بوزقورت آنان را تا رسیدن به سرزمین آبا و اجدادی شان راهنمائی میکند.
روز بازگشت تورکان به سرزمین پدری مصادف با برابر شدن شب و روز بود،
به همین سبب آنرا “تأزه گون” (روز نو/ نوروز) می خوانند که با مصادف با 21 مارت می شود.
این روز سرسبز و پر از لاله و ریحان را “اوغوز گونی” (روز اوغوز) نیز می نامند.
از آن تاریخ تا به امروز این روز، سرآغاز سال نو محسوب می شود. جشن سال نو را خاقان با کوبیدن پتکی بزرگ بر آهن تاخته می گشاید.
در بین تورکان تقویم12حیوانی رایج بود.
بالاخص در بین “گوگ تورکها(تورکان آسمانی)
واقعه بازگشت از ارگنه قـون آغاز سال نو محسوب میشد و
آنرا با شکوه و جلال خاصی برگزار می کردند.
این رسم باستانی هنوز نیز برگزار می شود.
رؤسای دول مستقل تورک زبانان آسیای میانه، آذربایجان، ترکیه و…
با کوبیدن پتک بزرگی بر آهن دمیده در آتش،
جشن ارگنه قون و آغاز سال نو را اعلام می کند.
مراسم شکوهمند ارگنه قون هر ساله از تلویزیون دولتی ترکیه مستقیما پخش می شود.
حماسه ارگنه قـون چیست و از کجا نشأت می گیرد؟
گوک تورکان در سراسر امپراطوری خویش با عدالت حکمروانی می کردند.
در زمان حکمرانی ایل خان، سرکرده قوم تاتار بنام “سوینچ خان مغول” با هجومی غافلگیرانه و با حیله گری به سرزمین گوک تورکها هجوم آورده،
تمامی جنگجویان و مردان را از دم تیغ گذرانده،
زنان و اطفالشان را به اسارت گرفت.
فرزند کوچک خاقان بنام “قیان” و پسرعمویش “توقوز” از این حمله وحشیانه جان سالم بدر می برند.
آنها با همسرانشان به جنگلی انبوه پناه برده، این محل پرصفا و خوش منظر را “ارگنه قـون” می نامند(کمره کوه، قون = قونماق، فرود آمدن، ارگنه وصفی برای این محل).
طی سالیان متمادی آنان در ارگنه قون بتدریج قدرتمند می شوند و بر تعداد جمعیتشان نیز افزوده می شود.
تورکها برای اینکه در این جنگل وسیع دچار گرسنگی نشوند،
سه ماه از سال را در تدارک آذوقه زمستانی به جمع آوری غذا می پردازند.
آذوقه های جمع شده را در سوم(غار)می انباشتند.
یکسال زمستان سخت و درازی پیش آمد.
آذوقه تورکان نیز تمام شده بود.
اغوز نامی از تورکان بدنبال آذوقه راهی جنگل شد هرچه گشت خوردنی نیافت،
نا امید در حال بازگشت به بوز قورت(گرگ خاکستری)برخورد می کند و احوال خود را بیان می کند و در وصف برخی فصول سال می گوید:
«اۆچی جنت یآغی دیر،(سه تایش مانند بهشت است)
اۆچی بیزه یاغی دیر،(سه تایش دشمن ماست)
اۆچی یئغیپ گتیره ر، (سه تایش فراهم آورنده است)
اۆچی اوروپ دآغیدار.» (سه تایش پریشانی است)
بوزقورت (گرگ) به وی می گوید: “ای فرزند اوغوز
در مسیرت یک گله گوسفند،
یک دسته گندم، سنگ آسیاب و یک دوک خواهی دید.
آنها را با خودت بردار
گوشت گوسفندها را بخور، پشمش را بریس و برای ایلت لباس بدوز، از پوستش پوستین بدوز.
بعد از فرارسیدن بهار، دانه های گندم را بزمین بپاش و با عرق پیشانی ات آبیاری کن،
بره های گوسفند را در دستانت پرورش بده تا زیاد شوند.”
اوغوز نصیحت بوزقورت را برجای می آورد.
در بهار گندم را درو می کنند،
گوسفندان بره های فراوان می آورند.
تمامی اولوس شاد می شوند و تانگری آسمانها را دعا می کنند.
اوغوز باز هم به همان بوزقورت برمی خورد و بنا به پیشنهاد وی از روز سی ام چله بزرگ جشن بزرگی برپا می کند و همگی دور آتش مقدس به شادمانی می پردازند.
تورکها چهارصد سال در ارگنه قون می مانند.
سرانجام تصمیم می گیرند که به سرزمین پدری بازگردند.
ولی هرچه تلاش می کنند، راه بازگشت را نمی یابند. باز هم بوز قورت(گرگ نجات بخش)به سراغ آنها آمده می گوید:
“اگر در پشت این کوه اتش برافروزید، سنگها گداخته شده راه برای شما باز خواهد شد.”
تورکها این کار انجام می دهند و راه بازگشت به وطن پدری را می گیرند.
این بار نیز بوزقورت آنان را تا رسیدن به سرزمین آبا و اجدادی شان راهنمائی میکند.
روز بازگشت تورکان به سرزمین پدری مصادف با برابر شدن شب و روز بود،
به همین سبب آنرا “تأزه گون” (روز نو/ نوروز) می خوانند که با مصادف با 21 مارت می شود.
این روز سرسبز و پر از لاله و ریحان را “اوغوز گونی” (روز اوغوز) نیز می نامند.
از آن تاریخ تا به امروز این روز، سرآغاز سال نو محسوب می شود. جشن سال نو را خاقان با کوبیدن پتکی بزرگ بر آهن تاخته می گشاید.
در بین تورکان تقویم12حیوانی رایج بود.