آذربایجان/چاپ «اراجیف پان ایرانیستی» در مجله کودکان آموزش و پرورش ایران علیه ترکان آذربایجان- تصویر
چاپ «اراجیف پان ایرانیستی» در مجله کودکان آموزش و پرورش ایران علیه ترکان آذربایجان- تصویر
سازمان «پژوهش و برنامهریزی وزارت آموزش و پرورش ایران » در اقدامی نژادپرستانه، ضد حقوق بشری و دروغین در مجله کودکان؛ نوشتهای سر تا پا بیهوده و مضحک تحت عنوان «آذریها» منتشر کرد.
«مجله رشد» ویژه کودکان دبستانی؛ در حرکتی توهین آمیز، گستاخی
بزرگ و نژادپرستانهای علیه ملت تورک آزربایجان جنوبی درج کرد. این حرکت
از سوی نظام فاشیستی ایرانی مسبوق به سابقه است.
آنچه که از تفکرات شوونیستی پیداست؛ حکومت ایران سعی دارد، واژه جعلی
آذری را تحت قومی که قبلا فارسی زبان بودند؛ در کتابهای درسی و آموزشی در
مغز کودکان ترویج دهد.
پروفسور اوغور شاهین، دانشمند ترکتبار کاشف واکسن کرونا و
مدیرعامل شرکت بایونتک در گفتگو با خبرنگار آناتولی درباره امضای قرارداد
خرید واکسن با ترکیه اظهار داشت: ترکیه وطن اصلی ماست. کمک به مردم ترکیه
مایه خرسندی است.
شاهین در خصوص جزئیات این قرارداد با تاکید بر ارسال ۵۵۰ هزار دوز تا
پایان امسال به ترکیه در مرحله اول، تصریح کرد: تا آخر امسال این دوزها به
ترکیه ارسال خواهد شد. در ابتدا باید آمادگی لازم در زمینه لجستیک را داشته
باشیم. همچنین درباره عوارض جانبی این واکسن بطور مثال احتمال ایجاد
آلرژی، اطلاعرسانی خواهد شد. میخواهیم کادر درمانی نسبت به این عوارض
احتمالی آمادگی داشته باشند تا بطور ایمن واکسن تزریق شود.
وی افزود: شاید در ارسال این دوزها چند روز تاخیر رخ دهد. ولی قصد داریم
۳۰ میلیون دوز را تا پایان سال ۲۰۲۱ به ترکیه ارسال کنیم. همچنین طبق
برنامهریزیهای صورت گرفته تا پایان ماه مارس سال آینده ۴.۵ میلیون دوز را
به ترکیه ارسال خواهیم کرد. همه جهان نیاز به واکسن دارد. میخواهیم به
صورت عادلانه این دوزها را ارسال کنیم.
شاهین همچنین با بیان اینکه غیر از ۳۰ میلیون دوز میخواهند دوز بیشتری
را درصورتی که امکان داشته باشند و از سوی وزارت بهداشت ترکیه نیز تقاضا
شود، ارسال کنند، گفت: سال آینده قصد داریم به همراه شرکت داروسازی فایزر
بیش از یک میلیارد دوز واکسن تولید کنیم. باید به بیش از ۸۰ کشور این دوزها
را ارسال کنیم.
مدیرعامل شرکت بایونتک همچنین ضمن تشکر از فخرالدین کوجا، وزیر بهداشت
ترکیه بابت امضای قرارداد خرید واکسن با این شرکت، اظهار داشت: با آقای
کوجا در روزهای اخیر ۶ بار تلفنی گفتوگو کردیم و به راهحل دست یافتیم. وی
نیز بسیار کمک کرد. بالآخره موفق به امضای قرارداد شدیم. این یک اتفاق مهم
برای ماست.
شاهین با اشاره به اینکه تا کنون به ۱.۵ میلیون نفر واکسن تولیدی خود را
تزریق کردهاند، تاکید کرد: سردرد، بازو درد، کمی خستگی و گاهی اوقات تب
به عنوان عوارض جانبی این واکسنها دیده میشود، اما در عرض یک یا دو روز
از بین میروند.
وی درباره واکسن تولید چین نیز گفت: واکسن چینی، واکسن بایونتک
و یا واکسن کشوری دیگر مشکلی ندارد. مهم این است که به اندازه کافی واکسن
در ترکیه وجود داشته باشد.
شاهین در ادامه با اشاره به تمایل خود برای سرمایهگذاری در ترکیه تصریح
کرد: با سازمان پژوهش و فناوری ترکیه «توبیتاک» در حال مذاکره هستیم. قصد
داریم یک نمایندگی دیگر شرکت بایونتک را در ترکیه افتتاح کنیم.
وی ادامه داد: همکاری با دانشمندان چند دانشگاه ترکیه را آغاز کردیم.
میخواهیم علاوه بر واکسنهای ضد عفونی، پژوهشهای خود برای درمان
بیماریهای سرطانی را نیز در ترکیه انجام دهیم. اگر خدا بخواهد، تابستان
آینده کارآزماییهای بالینی در زمینه سرطان را در ترکیه آغاز خواهیم کرد.
شاهین همچنین گفت: پس از اینکه در سال ۲۰۲۱ زندگی به روال عادی خود
بازگشت، میخواهیم در مناطق مختلف ترکیه دفاتر بایونتک را دایر کرده و
فعالیتهای تحقیق و توسعه انجام دهیم. میخواهیم با دانشگاهها و شرکتهای
ترکیه همکاری کنیم.
وی از مردم ترکیه خواست در خصوص محافظت از خود در برابر ویروس کرونا
حوصله و صبر به خرج دهند و سلامت عزیزان و بستگان خود و دیگران را به خطر
نیندازند.
شاهین در پایان اعلام کرد که به احتمال زیاد، زندگی تا پایان تابستان
سال آینده به روال عادی باز خواهد گشت و او در ماه آوریل یا می آینده به
ترکیه سفر میکند.
جنگ قرهباغ با همه تلخی و ویرانگری هایش، صورت پنهان دو رویان را آشکار و برملا کرد!
تصور کنید اگر قرهباغ با ساکنین مسلمان آذربایجانی و ارمنی در داخل خاک
ارمنستان می بود و شهرهای اطراف آن را نیز شهرهای ارمنی نشین متعلق به کشور
ارمنستان تشکیل میدادند و ساکنین مسلمان قرهباغ اعلام استقلال میکردند و
آذربایجانهای مسلمان و شیعه قره باغ ارمنیهای ساکن در این منطقه از کودک،
نوجوان، زنان و پیر مردان را به طرز فجیع قتل عام میکردند و دولت آذربایجان
هم با کمک ترکیه به کمک مسلمانان ساکن قرهباغ می رفت و نه تنها قرهباغ
کوهستانی بلکه هفت شهر دیگر ارمنستان را هم سی سال در اشغال خود نگه میداشت
و هیچ اهمیتی به پیشنهادهای گروه صلح مثلا « مینسک » هم نمیداد و ارمنستان
در طول این سی سال ارتش خودرا مدرن و قوی کرده و اقدام به پس گیری
سرزمینهای اشعال شده اش میکرد، آیا آنهایی که امروز برای ارمنستان یقه می
درند، از آذربایجان حمایت میکردند؟!
آنها به آذربایجان نمی گفتند با چه حسابی خاک کشور دیگر را اشغال کرده ای و زور هم میگویی؟!
آنها به آذربایجان نمی گفتند با چه حقی به شهرها و مناطق مسکونی و بی دفاع
ارمنستان موشک پرتاب می کنی و خون زن و کودک و پیر مرد و پیر زن را می
ریزی؟ نمی گفتند با چه منطقی به این حملات ادامه میدهی و خون ریزی می کنی؟ و
به آذربایجان نمی گفتند به مرزهای بین المللی ات برگرد تا صلح برقرار شود و
اینهمه خونریزی هم نکن؟
پس چرا امروزها آنها خفه خون گرفته اند و نه تنها از حقوق بحق آذربایجان
دفاع نمی کنند، پشتیبان ارمنستان اشغالگر از راه های مختلف هم هستند!!
مارا با کشورهای اروپایی و آمریکایی، افریقایی و غیره کاری و انتظاری
نیست، اما برای مردم ایران، کشوری که خودرا مسلمان و شیعه و طرفدار حق نشان
میدهد چه شده است که از باصطلاح روشنفکر کروات زده، کمونیست-
انترناسیونالیستش گرفته تا ناسیونالیست،سلطنت طلب،پان ایرانیست، بیدین و
دیندار و غیره در کنار هم در گرداب نژادپرستی آریایی گرفتار شده بی توجه به
قوانین بین المللی که قرهباغ را خاک آذربایجان و ارمنستان را اشغال کننده
شهرهای آذربایجان میداند، بی محابا در کنار ارمنستان اشغالگر و ناحق قرار
میگیرند؟!
تورکهای آذربایجان ایران و دیگر مناطق کشور حداقل ۴۰% از جمعیت کشور را
تشکیل میدهند که خیلی از آنها اقوام و فامیل در جمهوری آذربایجان دارند و
مشترکات تباری،زبانی، فرهنگی، تاریخی آذربایجانیهای این سوی ارس با آن سوی
ارس یکی و تفکیکناپذیر است،طبیعی است درد و رنج مردم جمهوری آذربایجان درد
و رنج آذربایجانیان این سوی ارس است و این همدردی را هم در دهم مهر ماه در
شهرهای آذربایجان و حتی تهران به نمایش گذاشتند، با این وضعیت آیا این قشر
تابع احساسات نژادپرستانه، عوارض پیش بینی نشده این موضع گیری ناعادلانه
خودرا سنجیده اند؟!
پروفئسور محمد تقی زهتابی وفاتی نین ۲۲-جی ایل دؤنومو – حسن راشدی
پروفئسور محمد تقی زهتابی وفاتی نین ۲۲-جی ایل دؤنومو – حسن راشدی
۱۳۷۷- جی ایلین آذر آیینین- ۲۵ جی گونو سفرده اوْلدوغو آلمانیادان یئنیجه قاییتمیشدی.
بیر آی – بیر آی یاریم آلمانیادا اوْلدوغو گونلرده اوْ اؤلکهده، تورکجه
تحصیل آلان دانیشگاه اؤیرنجیلرینه کونفرانس وئرمیشدی و سوت گونو ،آذر
آیینین ۲۹ – و دوکتور زهتابی آخشام، اوتوبوسلا تهراندان شبستره حرکت
ائتمیش و دوز گونو آذر آیی نین ۳۰- جو گونو یعنی بیزله گؤروشدن یالنیز ایکی
گون سوْنرا و شبستره چاتان گون، سحَر چاغی احتمالا هله ائوینین گاز
بوخاریسینی یاندیرمامیشدان، دونیانی وداع ائتمیشدی…!
دوکتور زهتابینین وفاتی بیر گون سونرا و سه شنبه دی آیی نین
بیرینجی گونو بیلینیب بوتون شهرلره یاییلدی. سه شنبه گونو دی آیی نین
بیرینجی گونو ادبیّات سئورلرین هامیسی بو آجی خبری ائشیتدی، اورکلر
کؤورَلدی، گؤزلر یاشاردی!
پنجشنبه، دی آیینین اوچونجو گونو تورپاغا تاپشیریلاجاغینی هامی بیلدی.
تهراندان، اوُرمیهدن، زنجان دان، اردبیلدن خصوصی ایله تبریزدن بوتون
ادبیّات سئوهرلر گلمیشدیلر.، پنجشنبه گونو و بیر گون عرضینده آنا دیلده
اوُزون پارچالاردا پلاکاردلار یازیلمیشدی بو آغیر ضایعه اوُغروندا. هر
شهردن، هر منطقهدن اورک سؤزلر سؤیلهنیلمیشدی آذرباجانین فداکار اوْغلو
حقّینده .
عظمتلی تشیع جنازه زامانی، شبستر اهالیسی اوّلده ائله تصور ائتمیشدی
عراق- ایران ساواشیندا شهید اوْلانلارین مراسیمیدیر بوگون، یالنیز یازیلان
پلاکاردلار بوتونلوکله تورکجه ایدی!
اوْ گون شبستر اهالیسی بئله بیر فضانی گؤردوکده نه قدر بؤیوک بیر انسانین الدن وئرمهسینی یئنیجه باشا دوشموشدو!
آذربایجانین سارسیلماز و فداکار اوْغلو پرفئسور محمد تقی
زهتابی، پنجشنبه دی آینین اوچونجو گونو، ۱۳۷۷- جی هجری گونش ایلی ( ۲۴
دسامبر ۱۹۹۸ میلادی ایل )، اؤز سئوَنلرینی درین ماتمده غرق ائدهرک تورپاغا
تاپشیریلدی!
دوکتور زهتابینین وفاتی شوبههلی اولدو، چونکو او زامانلار «زنجیرلی
قتل لر» (قتلهای زنجیره ای) آدی ایله مشهور اولان ناجوانمردانه قتللر
زامانی ایدی؛ دوکتور زهتابینی شبستر اوُتوبوس تئرمینالیندان ائوینه
چاتدیران تاکسی سوروجوسو سوْنرالار دئمیشدی:
«پروْفئسور زهتابینی من تئرمینالدان ائوینه آپاردیم. اوُستاد زهتابی
سحر چاغی اوُتوبوسدان یئره یئندیکدن سوْنرا من اوْنو تاکسییه میندیردیم؛
من بیر تاکسی سوروجوسو اوْلاراق اوُستادی ائوینه چاتدیرماق ایستهدیم، اوْ
منی تانیماسادا من اوْنو یاخشی تانیییردیم. اوُستاد تاکسییه مینمَکده چوْخ
احتیاط ائدیردی! هاوا یئنیجه ایشیقلانمیشدی، هله شهرده ماشین گل-گئدی
چوْخ آزیدی، دوکتور زهتابی مندن سوْروشدو: اوْغلوم سن کیمسَن، کیملردَنسن؟
آدیمی دئدیم. اوُستاد دئدی: سن چوْخ جاوانسان و من سنی تانیمیرام، آتا و
باباوین آدی نه دیر؟
هر ایکیسینین آدینی دئدیم. اوُستاد هر ایکیسینی تانیدی، سوْنرا
تاکسییه میندی! اونو تک یاشادیغی ائوینین قاباغینا قدر آپاردیم. اوْ
چوْخ ساغلام ایدی …لاکین اوْ گونون صباحیسی خبر یاییلدی کی: دوکتور زهتابی
….! چوْخ تعجبلندیم، اینانا بیلمیردی …!
از آغاز عملیات آزادسازی قره باغ از اشغال ارمنستان ایران
همواره نگران کوتاه شدن مرزهایش با ارمنستان و نهایتا آزادسازی قره باغ از
سوی آزربایجان بود.
این مسئله دلایل مختلف دارد اما شاید مهمترینش؛ نگرانی ایران از افزایش قدرت آزربایجان و تاثیر آن بر آزربایجان جنوبی باشد.
در طول جنگ تقریبا ۱ونیم ماهه ارمنستان و آزربایجان، ایران علاوه بر
کمکهای نظامی و غیرنظامی به ارمنستان سعی کرد با مطرح کردن جهادیهای
اسلامگرا مشروعیتی برای ورود احتمالی به منطقه قفقاز جنوبی بدست آورد اما
سیاستهای حساب شده دولت آزربایجان شمالی عملا مانع از دست یابی ایران به
اهداف خود شد.
البته روسیه نیز تمایلی به حضور ایران در قفقاز جنوبی ندارد که خود مقوله دیگری است.
در بیان نامه صلح ارمنستان و آزربایجان که با پیشگامی و ابتکار روسیه صورت گرفت، عملا هیچکاره بودن ایران بار دیگر ثابت شد.
حتی در این بیان نامه هیچ اشاره ای به آن جهادیهای مورد اشاره ایران و مدیای فارسی زبان از جمله بی بی سی فارسی نشد.
در طول جنگ نیز فعالین حرکت ملی آزربایجان در طی دو فراخوان
موفق شدند ضمن آنکه افکار عمومی تورکها در ایران را به نفع دولت آزربایجان
رقم زنند، همچنین توانستند مانع از حمایت علنی دولت ایران از ارمنستان
اشغالگر شوند.
ایران به دلیل کریدور نخجوان نگران از دست رفتن مرزش با ارمنستان است که
البته این امر نیز ممکن نمی باشد چرا که مرزهای ارمنستان حداقل تا سال
۲۰۳۰ تحت حفاظت روسیه و پیمان امنیتی مشترک است.
البته این کریدور وابستگی آزربایجان و تورکیه را به ایران کمتر خواهد
نمود و این مهم ضمن آنکه دلایل اقتصادی برای ایران دارد، موجب خواهد شد
اهمیت استراتژیکی ایران برای این دو کشور کمتر از گذشته باشد.
امروز آقای الهام علیاف به همراه همسرش از مناطق تازه از اشغال آزاد
شده و همچنین مرز مشترک با ایران (آزربایجان جنوبی) دیدار می کردند.
این در حالی بود که در طرف مرز ایران لشکریانی از استان های مختلف ایران
حضور داشتند اما آقای علیاف دست به دست همسرشان در نقطه صفر مرزی با
ایران با خیالی آسوده مشغول بررسی مرزهای کشورش بود.
آقای علیاف در پیامی معنادار و با اشاره به رودخانه آراز، گفت اینجا مرز ما با ایران است مرز دوستی دو کشور!!!
جناب رئیس جمهور مطمئن باشید مردمان آنسوی آراز به خوبی معنای پیام شما را فهمیده اند…
آرازی آییردیلار و دردی که جهانی شد! – محمد رحمانیفر
اولین باری که نام آراز به گوشم خورد، کودکی ۹ ساله بودم. در یک
مراسم عروسی که معمولاً جای ترانههای شاد و مهیج است، پس از آنکه همه از
رقص و پایکوبی خسته شدهبودند، آشیق، سازش را بر سینهاش فشرد و با آهنگی
حزین و صدایی که هنوز هم در گوشم طنینانداز است برایمان از “سولطان آراز،
خان آراز” و “آرازی آییردیلار” خواند.
آن روزها، ذهن کودکانه من از درک اینکه چرا باید در “شب وصل”، سخن از
“جداییها” گفت، عاجز بود. من هنوز آراز را از نزدیک ندیده بودم ولی از
همان شب عروسی یکی از بزرگترین آرزوهایم دیدار آراز بود. این آراز چه بود و
درد جداییش چقدر عمیق و جهانکاه بود که مردمان باصفای زادگاه من، خوی، که
دهها کیلومتر از آراز فاصله داشتند، حتی در جشن شب وصلت و عروسی هم
نمیتوانستند این درد جانکاه را فراموش نمایند؟!
آن روزها، مسافرتها مثل امروز مرسوم نبود. اگر ضرورتی پیش نمیآمد کسی
از شهر و خانه خویش خارج نمیشد. برای همین، انتظار من برای دیدن آراز
سالها به طول انجامید. ۱۴ ساله بودم که در جریان یک اردوی دانشآموزی،
انتظار من به پایان رسید و در یک روز بارانی برای اولین بار آراز را از
نزدیک دیدم. یکی از معلمان، با نشان دادن آن سوی آراز برایمان از “تاریخ یک
جدایی غمبار” گفت و ما برای اولین بار دانستیم که در آن سوی این رود
متلاطم “مردمانی از جنس خودمان” زندگی میکنند. مردمانی که به زبان ما سخن
میگویند و همچون ما با زمزمه بایاتی “آرازی آییردیلار…” از “درد جدایی”
شکوه مینمایند!
خوب به یاد دارم که بسیاری از بچهها به اقتضای سنشان بازیگوشی و پرتاپ
سنگ به این رود خروشان را به اندکی تفکر در باب این “غمبارترین درد جدایی”
ترجیح دادند ولی همانگونه که در دفتر خاطرات آن روزهایم نوشتهام من حتی یک
سنگ هم به آراز پرتاب نکردم. در دلم به این درد فراق میاندیشیدم و سعی
میکردم آراز را از یک “اتهام بزرگ تاریخی” تبرئه نمایم! باورم نمیشد که
یک رود بتواند عامل جدایی یک ملت باشد(شاید باور نکنید ولی همه اینها را
در دفتر خاطرات آن روزهایم نگاشتهام.)
در کتابهای درسی ما هیچ اثری از شعرای تُرکیسرای آذربایجان
چاپ نمیشد. برای همین، من هنوز با منظومه “آراز” بولوت قاراچولو، سهند،
آشنا نبودم! ولی خوب به یاد دارم که در همان سالها علیرغم محدودیت
ارتباطات و فقدان امکانات اینترنتی و فضای مجازی، شعر یکی از شاعران خوی
سینه به سینه میگردید و بر زبان همشهریانم جاری میشد: “آی شانلی آراز آخ
کی جانیم قالدی او تایدا / سس وئر سسیمه نخجوانیم قالدی او تایدا”.
سالها بعد که برای خودم نویسندهای شده بودم، در کتاب “شهریارلا
بیرلیکده…”، فصلی را به “ادبیات هجران” اختصاص دادم و نوشتم که مردمان دو
سوی آراز هیچگاه با این “درد جدایی” کنار نیامدند و هیچگاه نتوانستند این
بزرگترین جنایت تاریخ را فراموش کنند. در آنجا نوشتم که سیاستمداران، متن
قرارداد تورکمنچای را امضا کردند و پایان جنگ را اعلام نمودند ولی برای
مردم آذربایجان این جنگ هنوز پایان نیافته بود. برای همین هم از فردای
امضای قرارداد مزبور که سربازان به خانههای خود بازگشتند، شعرا و هنرمندان
آذربایجان سرنوشت این جنگ را بر عهده گرفتند و با اشعار و آثار خویش این
“درد بزرگ” را زنده نگاه داشتند. آثاری که در شکلگیری اندیشههای
ملیگرایانه در هر دو سوی آراز تأثیر غیر قابل انکاری داشتند.
آری، چکامه “آرازی آییردیلار…” از یک “درد بزرگ” حکایت میکند.
از جنس همان دردی که آلفرد دو موسه میگوید: “هیچ چیز به اندازه یک درد
بزرگ، ما را بزرگ نمیکند”! مردمان هر دو سوی آراز سالها با این “درد
بزرگ”، بزرگ شدهاند و امروز با جاری شدن این سمبل جدایی دو سوی آذربایجان
بر زبان اردوغان و واکنش عجولانه و نسنجیده ظریف، این “درد بزرگ” جهانی شد و
بر صفحات خبرگزاریهای مطرح جهان همچون رویترز و الجزیره نقش بست.