charehjale

وبلاگ-کد لوگو و بنر
حقانیت رسمیت تركی در ایران

حقانیت رسمیت تركی در ایران

یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم

+0 چره جلی
حقانیت رسمیت تركی در ایران

حقانیت رسمیت تركی در ایران

جهت پی بردن به این مسئله، طبیعتاً مقایسه پتانسیل های دو زبان فارسی و تركی از ابعاد مختلف لازم وضروری می باشد. گرچه در طول تاریخ هم، بدفعات هر دو زبان را با یكدیگر مقایسه كرده و بر ارجحیت تركی بر فارسی اعتراف نموده اند، اما ما می خواهیم طی این مقاله جایگاه  هر دو زبان را در ایران و دنیا، از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار داده و پتانسیل های جمعیتی این دو زبان و قابلیت های زبانشناختی هر دو را مقایسه و بر ارجحیت یكی بر دیگری پی ببریم.

متأسفانه در نتیجه تبلیغات مغرضانه رژیم پهلوی و نیز ادامه تبلیغات مذكور در دوره جمهوری اسلامی كه كماكان هم ادامه دارد، ذهنیتی غیر واقعی و غلط از این دو زبان و جایگاه آن دو در ذهن همه آذربایجانیها و ایرانیها ایجاد شده است. اما با نظری دقیق بر پتانسیل های انسانی و گستره جغرافیائی این دو زبان و نیز بر قابلیت های زبانشناختی هر دو، می توان بر این مسئله پی برد. لذا بعلت ضرورت بررسی موضوع از ابعاد مختلف مجبوریم طی یك مقاله به مسائل مختلف بپردازیم.

 از لحاظ تاریخی وقتی نظری بر حضور این دو ملت ترك و فارس درمنطقه می اندازیم، می بینیم تمامی اسناد و شواهد تاریخی حكایت از حضور اقوام و طوایف التصاقی زبان(ترك) از هزاره های سوم و چهارم قبل از میلاد در منطقه دارد. در حالیكه برخی باصطلاح عالمان و محققان پان فارسیست بدون در نظر گرفتن تمدنهای درخشانی كه قبل از حضور اقوام آریائی در منطقه بوجود آمده اند، ادعا می كنند كه گویا ترك ها از قرن یازدهم به  آذربایجان مهاجرت نموده اند. البته آنها از این كار هدفی دارند و می خواهند با تحریف تاریخ، هویتی كاذب در تركان آذربایجانی ایجاد نمایند تا آنها در مقابل سیاست آسیمیلاسیون حكومت ایران كمتر از خود مقاومت نشان دهند. منابع تاریخی، آثار و نوشته های بیادگار مانده از تمدنهای منطقه حاكیست كه هزاران سال قبل از ورود اقوام هندو اروپائی و پارس به منطقه در سرزمین فعلی ایران، آذربایجان و بین النهرین تمدنهای درخشانی بوجود آمده بود كه دارای منشاء آسیانی بوده و زبانشان نیز التصاقی بوده است.« حتی هزاره های دوم و سوم قبل از میلاد كه اثری از رد پای اقوام هند و اروپائی در منطقه وجود نداشت در آذربایجان طوایف تركزبان توروك، كومان، قاشقای، آذ، آذر، سوبار، قوت و غیره تشكیل دولت داده و تمدن های درخشانی ایجاد نمودند كه بررسی آثار و اسامی بیادگار مانده از آنها هم  تركزبان بودن همان طوایف را به اثبات میرساند.»1

   علاوه از اینكه تركها هزاران سال قبل از حضور فارسزبانها در این منطقه حضور داشته اند حتی بر اساس آمارهای رسمی و غیر رسمی، تركی آذربایجانی هم، زبان اكثریت اهالی ایران بوده و می باشد. بطوریكه حتی برخی از پان ایرانیستها و طرفداران زبان فارسی هم، بر این مسئله اعتراف كرده اند. سید احمد كسروی سالها پس از طرح و تبلیغ نظریه های دروغین خود در آخر احساس پشیمانی و ندامت نموده و در مقاله ائی تحت عنوان«الغة التركیة فی ایران» مجبور به اعتراف شده است. وی در آنجا به صراحت بیان می كند، كه « اكثریت اهالی ایران ترك است، تركزبانان ایران فرزندان تركان باستانند، تركی در ایران زبانی سراسریست و تركی بر فارسی برتری دارد.»2

«محمد رضا شعار كه خود مخالف زبان تركی در ایران بود در كتاب خود تحت عنوان ” بحثی درباره زبان آذری“ می نویسد كه از 22 میلیون( آنموقع جمعیت ایران 22 میلیون بود) جمعیت ایران یقیناً بیش از نصفش تركزبان می باشند»3

 حال بیش از هشتاد سال است كه تركهای ساكن در ایران با وحشیانه ترین ابزارها و روشهای آسیمیلاسیون تحت فشار قرار گرفته و میلیون ها نفر در نتیجه این روند، آسیمیله شده اند. اما باز آمارهای ارائه شده حاكی از آن است كه در حال حاضر هم، تركهای آذربایجانی در ایران اكثریت اهالی را تشكیل می دهند.

 « بر اساس اطلاعات منتشره از طرف سازمان ملل در سال 1998 جمعیت ایران 000 758 65 نفر می باشد كه به 69 زبان صحبت می كنند. از اینها 5/23 میلیون نفر بزبان تركی آذربایجانی، 22 میلیون نفر به فارسی، 28/4 میلیون نفر به لری، 25/3 میلیون نفر به كردی، 2 میلیون نفر به تركی تركمنی، 2 میلیون نفر به تركی قشقائی، 1/5 میلیون نفر به تركی خراسانی، 2/1 میلیون نفر به عربی صحبت می كنند.

 بر اساس این آمار منتشره از طرف سازمان ملل آمار تركان آذربایجانی، تركمن، قشقائی، خراسانی، خلج، قزاق، سنقر و ابیورد در ایران سال 1998 جمعاً 5/29 میلیون نفر بود كه امروزه به بیش از 30 میلیون نفر می رسد.»4 بدینصورت بر اساس اسناد معتبر تاریخی، آمارهای رسمی و حتی اعتراف های خود پان ایرانیست ها، ایران از قدیم الایام كشوری تركزبان بوده و امروزه هم ترك ها در این كشور در حال اكثریت می باشند. 

 در عین حال گستره جغرافیائی ترك ها هم، در ایران وسیعتر از فارس ها می باشد. فارس های بومی در حدود 8- 7 استان حضور ندارند در حالیكه ترك های بومی در ایران تنها در حدود 3- 2 استان یعنی در استانهای كوچك و كم جمعیت ایلام و سیستان بلوچستان حضور ندارند. ترك ها از رودخانه ارس تا اراك و همدان همه اهالی استان های آذربایجانی را بخود اختصاص داده اند و از اراك و همدان تا خلیج فارس در برخی مناطق بصورت اكثریت و در دیگر مناطق بصورت پراكنده و همراه با فارس ها، عرب ها، لرها، كردها و غیره زندگی می نمایند كه از لحاظ تعداد جمعیت و گستره جغرافیائی زبان تركی بمراتب از حقانیت بیشتری برای رسمیت در كشور نسبت به زبان فارسی برخوردار می باشد. بطوریكه حتی تركی از لحاظ سراسری بودن هم، در ایران مقام اول را دارا می باشد.

با نگاهی به تاریخ و آمارهای ارائه شده در خصوص شمار جمعیت تركزبانان و فارسزبانان كشور و نیز نظری بر گستره جغرافیائی این دو ملت در ایران به این نتیجه می رسیم كه زبان تركی از جایگاه والا و برتری نسبت به فارسی برخوردار بوده و حقانیت تركی برای رسمیت در ایران از فارسی بیشتر می باشد. ضمناً در دنیا هم تركی آذربایجانی نسبت به فارسی  جایگاه برتری دارد. بطوریكه براساس آمار ارائه شده از طرف سازمان ملل شمار تركان آذربایجانی در ایران حدود 30 میلیون نفر می باشد كه با احتساب آذربایجانی های قفقاز در جمهوری های آذربایجان، گرجستان، داغستان، روسیه، تركیه و عراق شمار تركهای آذربایجانی در جهان به حدود 50 میلیون نفر می رسد. در حالیكه بر اساس گزارش سازمان ملل شمار فارس ها در ایران 22 میلیون ذكر شده كه ما آنرا 25 میلیون در نظرمی گیریم. در عین حال جمعیت افغانستان هم بعنوان یك كشوری كه فارس هاهم در آنجا زندگی می كنند در اطلس گیتاشناسی سال 1375 چاپ تهران 000 900 16 نفر ذكر شده كه ما 20 میلیون در نظر گرفته و با احتساب فارس ها و هزاره های مغولی نژاد كه جمعاً 6/36 (8/7+5/28) درصد جمعیت افغانستان را تشكیل می دهند كلاً فارسهای افغانستان را  000 026 7 نفر در نظر می گیریم. درحالیكه در كتاب افغانستان، مجموعه مقالات ، چاپ سال 1376 تهران شمار تاجیك ها 000 500 3 نفر ، شمار فارسیوان ها 000 600 نفر و شمار هزاره ها000 000 1 نفر ذكر شده كه جمعاً  000 100 5 نفر می گردد. 5

در عین حال یكی دیگر از كشورهای فارس نشین تاجیكستان می باشد كه از 6 میلیون جمعیتش 62 درصد6 یعنی 000 720 3 نفر فارس می باشند. در ازبكستان هم تاجیك ها 8/4 درصد7 یعنی نزدیك به یك میلیون از اهالی را تشكیل می دهند كه با جمع بندی همه فارسهای ذكر شده می توان گفت كه در دنیا كمتر از  000 980 36 نفر فارس زبان زندگی می كند. این رقم كمی بیش از شمار تركهای ساكن در ایران می باشد. در حالیكه تنها شمار ترك های آذربایجانی دنیا به حدود 50 میلیون نفر می رسد كه علاوه از ایران و آذربایجان اكثراً در كشورهای تركیه، روسیه، گرجستان، جمهوری خود مختار داغستان و عراق زندگی می كنند.

با این حساب معلوم می گردد كه با زبان فارسی تنها می توان با دو كشور عقب مانده ائی چون افغانستان و تاجیكستان ارتباط برقرار كرد در حالیكه با زبان  تركی آذربایجانی می توان با كشورهای تركیه، آذربایجان، تركمنستان، ازبكستان، قزاقستان، قرقیزستان، قبرس، جمهوری های خودمختاری چون تاتارستان، باشقیرستان، چوواشستان، خاكاس، تووا، آلتای، تركستان شرقی و غیره ارتباط برقرار كرد. بعبارت دیگر فارسزبان های دنیا به 40 میلیون نفر هم نمی رسند اما تركزبان های دنیا بیش از 200 میلیون نفر می باشند و در واقع با زبان تركی شش برابر بیشتر می توان با مردم دنیا ارتباط برقرار كرد. زبان تركی علاوه از دیگر برتری هایش از لحاظ جمعیتی شش برابر از امكانات بیشتری نسبت به فارسی برخوردار می باشد.

         علاوه از برتری های جمعیتی و گستره جغرافیائی زبان تركی بر فارسی در داخل ایران، منطقه و جهان كه خود دلیلی مهم برای حقانیت رسمیت این زبان در ایران می باشد در عین حال خود زبان تركی هم از جهات مختلف زبانشناسی و ساختار زبانی بمراتب نه تنها برتر از فارسی بلكه برتر از تقریباً تمام زبان های موجود در دنیا می باشد كه ما در این مقال كوتاه مجبوریم تنها به برخی موارد اشاره كنیم.

دانشمند و تركولوگ مشهور آذربایجانی  پروفسور جواد هیئت در كتاب  « مقایسة اللغتین» هر دو زبان فارسی و تركی  آذربایجانی را از لحاظ زبانشناسی و از ابعاد مختلف بررسی نمود ودر تمامی  موارد بر برتری تركی نسبت به فارسی اشاره می كند. وی در صفحه 22 كتابش می نویسد: ناگفته نماند با آنكه لغت باعث غنای زبان است ولی غنای زبان بیشتر تابع تحرك و قابلیت لغت شناسی، افاده و بیان مفاهیم مجرد و همچنین تنوع بیان و قدرت بیان تفرعات و تفاوتهای جزئی ( نوآنس) كلام است.

با در نظر گرفتن مراتب فوق نوائی  و بسیاری از شرقشناسان معتقدند كه نثر زبان تركی برای بیان اندیشه و مفاهیم و موضوعات مختلف علمی، فلسفی، اجتماعی و... رساتر و مناسبتر از بسیاری زبانهای دیگر است.

در زبان فارسی واژه های بسیط سخت  گرفتار كمبود است زیرا بیشتر آنها بمرور زمان رها گشته و از یاد رفته است. واژگان فارسی برای مفاهیم علمی مجهز نیست و مترجمان ایرانی بیش از همه این درد جانكاه را احساس می كنند و از این عذاب می برند... خوانندگان هم همواره از مترجمان و ترجمه های فارسی ناخشنودی می نمایند.8

افعال تركی بقدری وسیع و متنوع اند كه در كمتر زبانی نظیر آنها را می توان یافت. گاهی با یك فعل تركی اندیشه و مفهومی را می توان بیان نمود كه در زبان فارسی و زبان های دیگر نیاز به جمله و یا جملاتی پیدا می كند. از طرفی وجود پسوندهای سازنده سبب شده كه قابلیت لغت سازی برای بیان مفاهیم مختلف و تعبیرات جدید بسیار زیاد است.9

زبان تركی در عین حال با قاعده ترین زبانهاست و نیز غنای این زبان حكایت از قدمت تاریخی بسیار دیرین می كند كه در این دوران مدید بدینصورت مكمل شكل گرفته است. در زبان تركی 000 24 مصدر و 44 زمان وجود دارد. در حالیكه در مقابل آن فارسی تنها از 12 زمان برخوردار می باشد و از این مسئله می توان بر تاریخ كم قدمت زبان فارسی پی برد.10

 بر اساس تحقیقات انجام گرفته احتمال می رود زبان تركی مادر حدود 400 6  سال قبل از میلاد بوجود آمده باشد.11

تصادفی نیست كه سازمان بین المللی علمی و فرهنگی یونسكو زبان تركی را سومین زبان زنده و با قاعده دنیا معرفی كرده و زبان فارسی رتبه 261 را بر خود اختصاص داده و بعنوان سی و دومین لهجه عربی از طرف این سازمان معرفی گردیده است.12

اطلاعات اخذ شده از دیگر مراكز زبانشناسی بین المللی دیگر هم در رابطه با اهمیت زبان تركی نسبت به زبانهای دیگر جالب می باشد كه به قسمت هائی ازاطلاعات منتشره از مؤسسه آ. ام. آ. ت. 2002  كه در اروپا و آمریكا واقع بوده و تحت مدیریت برجسته ترین زبانشناسان اداره می شود در همین خصوص اشاره می كنیم.

یكی از مزیت هائی كه در عصر جدید، زبانی را از زبان های دیگر متمایز می كند مناسب بودن قابلیت های قواعدی آن به نیازهای علمی و تكنولوژیكی عصر می باشد. در عین حال از لحاظ حالت معكوس پذیری از طریق فرمولهای ریاضی« زبان تركی را شاهكار زبان معرفی كرده اند كه علناً این مسئله را اعلام كرده اند كه برای ساخت آن از فرمول های بسیار پیچیده استفاده شده است كه یكی از این افراد خانم نیكیتا هایدن متخصص زبانشناسی سرشناسی آلمانی در مؤسسه اروپائی ” یورتوم“ گفته است كه انسان در آن زمان قادر به تولید این زبان نبوده و موجودات فضائی این زبان را خلق و یا خداوند به پیغمبران خود عالیترین كلام ارتباطی را یاد داده است... در حالیكه در این مورد برای زبان عربی خطای موردی 45 درصد و برای زبان فارسی 100 درصد است. یعنی نمی توان زبان فارسی را با فرمول های زبان شناسی به زبان دیگری تبدیل كرد.»13

هم اینك زبان تركی عملاً در بیشتر پروژه های بین المللی جا باز كرده است. بنا به گزارش مجله  International Languages چاپ آلمان و مجله      Science New    چاپ آمریكا :

 «- كلیه ماهواره های هوا شناسی و نظامی اطلاعات خود را به زبان های انگلیسی، فرانسوی و تركی به پایگاههای زمینی ارسال می كنند.

- پیچیده ترین سیستم عامل كامپیوتری 8/052 و معمولیترین ویندوز زبان تركی را بعنوان استاندارد پایه فنوتیكی قرار داده اند و این در حالی است كه زبان عربی را به عنوان اجزاء سطحی در تنظیمات محاوره ای ایجاد كرده اند كه اصلاً مسئله علمی نیست و می توان گفت یك حالت ظاهری دارد چونكه هر كاری می كنند فونت آنان و كلمات تولیدی اصلاً همخوانی ندارد و عملاً نیز شاهد هستیم.

- كلیه این سیستم های ایونیكی و الكترونیكی هواپیمای تجاری  از سال 1996 به سه زبان انگلیسی، فرانسوی، تركی در كارخانه بوئینگ آمریكا مجهز می شوند.

- كلیه اطلاعات ارسالی از رادارهای جهان به سه زبان علائم پخش می كنند.

- كلیه سیستم ها و سامانه های جنگنده قرن 21 جی – اس –اف كه بتعداد 7 هزار فروند در حال تولید است به دو زبان انگلیسی و تركی طراحی شده اند. آمریكا كشور تركیه را بخاطر توان بالای هوا، فضا در سال 2001 بعنوان نخستین شریك تمام عیار با 19 درصد سهام قبول كرد و كشورهای آلمان و سوئد را رد كرد.».14

با این مقایسه مختصر اما همه جانبه دو زبان فارسی و تركی و پی بردن به برتری زبان تركی بر فارسی  و نیز با نظری گذرا بر امكانات زبان تركی كه دیگران هم اعتراف می كنند، معلوم می گردد كه خداوند چه نعمت بزرگی را بر آذربایجانی ها اعطا كرده است و از هر جهت تركی از حقانیت به مراتب بیشتری برای رسمیت در ایران برخوردار می باشد. اما متأسفانه با اینكه تركها در طول تاریخ حتی برزبان فارسی دایگی كرده و آنرا از مرگ حتمی نجات داده اند اما با به حاكمیت رسیدن رضا شاه در ایران زبان نصف جمعیت كشور یعنی تركها كه مستحق رسمیت در ایرن بود قدغن شد و آنها(تركها) از هر جهت مورد تبیض قرار گرفتند. در عرض هشتاد سال جهت از بین بردن این زبان با این همه مزیتهایش، از تمام امكانات كشور و خود مردم استفاده كرده چنان ضربات سختی بر پیكره زبان تركی آذربایجانی وارد كرده اند كه شاید جبران آن امری ناممكن باشد و ظلمی كه در جهت محو معنوی تركها مرتكب شده اند جز نسل كشی معنوی چیزی نتوان نامید. در عرض این هشتاد سال میلیون ها ترك آذربایجانی عملاً در نتیجه سیاست آسیمیلاسیون زبان خود را از دست داده و زبان تركی آذربایجانی از روند شكوفائی طبیعی در تمام زمینه های علمی، ادبی و غیره باز مانده است كه شاید با قدغن كردن فارسی ورسمی كردن تركی در ایران بمدت هشتاد سال بتوان این  ظلم بی امان خسارت وارده بر تركی و تركزبانان را جبران و عدالت را برقرار كرد.

منابع:

1- آراز اوغلو، مختصر آذربایجان تاریخی ، باكو 2000 ، ص. 15 و نیز مراجعه شود به كتاب آذر خالقی اثر فریدون آغاسی اوغلو، نشرآغریداغ ، باكو 2000

2- مجله العرفان ، سوریه، جلد 8 شماره های 2، 3، 4، 5 در سال های 1922 و 1923 كه به عربی چاپ شده و بعد توسط اوان زگال، كسروی شناس و ریاضیدان معاصر آمریكائی به انگلیسی ترجمه شده است. ترجمه فارسی آن از پرفسور محمد علی شهابی  در سایت خط سوم موجود می باشد.- سایت سؤزوموز.

3- پروفسورمحمد تقی زهتابی، « ایران توركلرینین اسكی تاریخی » جلد 1، تبریز اختر نشریاتی 1379، ص.9

4- مجله « باكو- تبریز» شماره 001 ، باكو2005، ص.23 و نیز مراجعه شود به سایت تریبون و سایت

www.ethnologue.com                                

5- نگارش گروهی از پژوهشگران، افغانستان(مجموعه مقالات) ، ترجمه مرتضی اسدی و هوشنگ اعلم، تهران 1376، ص. 53- 52،  و نیز، اطلس كامل گیتاشناسی، با آخرین تغییرات سیاسی جهان وایران تا مهر 1375، چاپ هفتم، تهران 1375، ص.13

6 و 7- اطلس كامل گیتاشناسی، با آخرین تغییرات سیاسی جهان وایران تا مهر 1375، چاپ هفتم، تهران 1375، ص.12

8- دكتر جواد هیئت، مقایسة اللغتین، تهران 1379، ص. 22

9- دكتر جواد هیئت، مقایسة اللغتین، تهران 1379، ص. 34

10- امید نیایش، آلتایلاردان سهندیمیزه (تورك مدنیتلری تاریخی)، جلد 1، تهران 1382، ص. 30                  

11- امید نیایش، آلتایلاردان سهندیمیزه (تورك مدنیتلری تاریخی)، جلد 1، تهران 1382، ص.49

12- روزنامه امید زنجان، شماره 285، زنجان 20 مرداد 1378

13- نشریه دانشجوئی دانشگاه آزاد بناب ” سؤنمز“  شهریور 1382 ، شماره اول، ص. 7  و سایت گجیل.

14- نشریه دانشجوئی دانشگاه آزاد بناب ” سؤنمز“  شهریور 1382 ، شماره اول، ص. 7  و سایت گجیل.
آذربایجانیم
گوشه ای از برتری های زبان تركی بر فارسی و در مواردی بر عربی:

ایتی: تیز
ایتیلتمك: تیز كردن
ایتیله شمك: تیز شدن
-----------
دؤز: درست
دؤزه لمك: درست شدن
دؤزه لتمك: درست كردن
دؤزمك: به نظم درآوردن
دؤزولمك: به نظم كشیده شدن
-----------


ساری: زرد


سارالماق: به رنگ زرد درآمدن


سارالتماق: به رنگ زرد درآوردن


-----------


به زك: زینت
به زه مك: زینت كردن
به زنمك: مزین شدن


نكته مهم: در تركی فعلی وجود دارد بنام فعل دو طرفه، یعنی

 گوینده و فاعل فعل در آنِ واحد، مفعول آن فعل هم محسوب

می شود. به این فعل در تركی " دؤنوشلو " فعل می گویند.

مثل مزیَّن شدن  در فارسی كه اصل آن از كلمه زُیّن در عربی

گرفته شده است كه معنای آن زینت شدن یك وسیله دیگری

است. در حالیكه معنای كلمه " به زنمك" در تركی زینت شدن

به وسیله خود شخص است.

 الآن بعضی نمونه ها از این فعل بی معادل در فارسی:


اؤرتونمك: خود را پوشانیدن


یووونماق: خود را شستشو دادن


قوُ جونماق: از درد به خود پیچپدن


متعدی كردن فعل در بسیاری از افعال فارسی غیر ممكن است

 و باید از راههای دیگری استفاده كرد. ولی در تركی همه افعال

لازم را می توان از همان ریشه متعدی كرد:


كسمك ---» كستیرمك: بُریدن ---» بُراندن ( یعنی كس دیگری

 را به بریدن وادار كردن)


آلماق---» آلدیرماق: خریدن---» خَراندن! ( یعنی كس دیگری را

 به خریدن وادار كردن)


ساتماق---» ساتتیرماق: فروختن---» فروختاندن! ( یعنی كس

دیگری را به فروختن وادار كردن)


یریمك---» یریتمك: راهاندن  رفتن---»  رفتاندن! ( یعنی كس

دیگری را به راه رفتن وادار كردن)


فعل امر در فارسی تابع قاعده خاصی نیست و از ریشه فعل

درست نمی شود. به نظر زبان شناسان بی قاعده بودن هر

زبان نشانه ضعف و سستی آن زبان است.

و اینك مشتی از خروار:


پختن---» پز! (خ---» ز تبدیل شده است)


رفتن---» رو! (ر---» و تبدیل شده است)


كردن---» كن! (د---» ن تبدیل شده است)
دیدن---» ببین! ( كه اصلا از مصدر دیدن فعل امر ندارد.)


درد دل: بدون هیچ تعصبی می گویم كه اگر كسی در ایران

 متولد نشود و اینها را از این و آن نشنود و ازبر نكند، تا سالیان

سال نمی تواند یاد بگیرد. این مشكل را دوستان خارجی مقیم

ایران همگی اظهار می كنند و از بی قاعدگی فارسی شكایت

دارند. در حالیكه فعل امر در تركی از ریشه اصلی كلمه ساخته

می شود و در این خصوص یك استثنا هم در تركی یافت نمی

 شود.


بسیاری از ظرافت ها و فرق های ظریف در افعال تركی وجود

دارد كه آنها را با زبان فارسی نمی توان بیان كرد. مثلا " قوُوماق

 " و " قوُوالاماق " هر دو در فارسی به معنای طرد كردن و دور

كردن است. در حالیكه بین آنها فرق جزیی وجود دارد كه تركها

در استعمال آن را لحاظ می كنند.


اسم آلت اصلا در فارسی معنا و مفهومی ندارد. اما در عربی و

تركی از قاعده خاصی تبعیت می كند:


بورماق: پیچاندن---» بورقو: پیچ


چالماق: نواختن---» چالقی: آلت نواختن مثل ساز و غیره


سیلمك: پاك كردن---» سیلگی: پاك كن


سَرمك: پهن كردن---» سَرگی: فرش و یا هر چیز دیگری كه بر

 زمین پهن شود.


گل گیت: رفت و آمد---» گلن گیدن ( در اسلحه. این كلمه معادل

 فارسی ندارد)


قاپاماق: درپوش گذاشتن---» قالپاق (در ماشین كه به همین

شكل در فارسی استعمال میشود.)


یاتماق: خوابیدن---» یاتاغان (در ماشین كه به همین شكل در

فارسی استعمال میشود.)


اسم زمان و اسم مكان را در فارسی اصلا نباید حرفش را زد.

فقط در بعضی مواقع با اضافه كردن پسوند "گاه" می توان 

اسم مكان و یا زمان ساخت كه آن هم از خود كلمه مشتق

نمی شود:


یاتماق: خوابیدن---» یاتاق: محل خواب و یا رختخواب


بارینماق: پناه گرفتن---» باریناق: پناهگاه


قونماق: نزول كردن به مكانی---» قوناق: منزل، كاروانسرا


دورماق: ایستادن---» دوراق: محل وقوف، ایست گاه
قوروماق: محافظت كردن---» قوُروق: منطقه محافظت شده یا قورق كه در فارسی هم استعمال می شود.
اسم مصدر در تركی دقیقا از ریشه كلمه ساخته می شود. ولی در فارسی یا از ریشه دیگری ساخته می شود و یا اصلا ساخته نمی شود. نگاه كنید:
قاچیرماق: ربودن---»  قاچاق: در فارسی هم مجبورا لفظ تركی آن استعمال می شود.
چالیشماق: باهم كاركردن، درگیر مسأله ای بودن---»  چالیش و چلیشكی: چالِش ( در فارسی مجبورا تركی آن را بكار می برند)
یاساماق: قانون گذاری---»  یاساق: غیر قانونی ( در فارسی مجبورا عربی آن را بكار گرفته اند)
برای تقویت رنگها در فارسی فقط می توان از پیشوند " بسیار " و مانند آن استفاده كرد. لكن در تركی هر رنگی صفت خاصی دارد كه در نوع خود بی نظیر است:


قاپ قارا: بسیار سیاه


آپ آغ: بسیار سفید، سفید خالص


یام یاشیل: سبز سبز


ساپ ساری: زردِ زرد

 ( ملاحظه می كنید كه در فارسی احیانا با تكرار اسم رنگ این

كار صورت می پذیرد كه قابل مقایسه با زبان تركی نیست.)


برای مصغر كردن در فارسی مجبورا باید كلمه كوچك یا پسوند "چه‎"‎ و حرف كاف ( در مواردی كمیاب و غیر قابل استعمال‎(‎ را به كلمه مورد نظر اضافه كرد، مثلا بخاری كوچك، جمله كوچك و یا كوتاه، مرد كوچك ( البته مردك كه در فارسی بصورت مصغر بكار می رود صرفا برای توهین و حقارت بكار می رود و معنای مطلوب را نمی رساند و پسوند "چه‎"‎ هم استعمالهای نادری دارد‏) اما نمونه های  تصغیر در تركی:


قالاچیق: قلعه كوچك
تپه جیك: تپّه كوچك
دره جیك: درّه كوچك
محمود جوق: محمود كوچك
صیغه ترحم در فارسی وجود ندارد و در عربی به اشكال مختلف می توان آنرا بیان كرد. اما در تركی بسیار ساده و قاعده مند است:
قیزجاغیز: دخترك بیچاره
قادین جاغیز: زن بینوا
صفت تقویه در فارسی وجود ندارد. مثلا اگر بخواهی مقدار دایره ای بودن شكلی را با تأكید بگویی، باید از كلمه بسیار دایره وار و امثال آن استفاده كنی. اما در تركی هر صفتی را با لفظ خاصی می توان تأكید كرد:
یوس یووارلاق: بسیار دایره وار
ترتمیز: بسیار تمیز
زیر دلی: صد در صد دیوانه
قاپ قارانلیق: تاریكی محض
ایپ ایستی: خیلی گرم
دارما داغین: بسیار ریخت و پاش، خیلی بی نظم
برای بزرگ نمایی و یا كوچك نمایی فعل انجام شده در فارسی باید از پسوند و پیشوندهای بسیار متعددی استفاده كرد. در حالیكه این امر در عربی و تركی از خود فعل درست می شود. ( بحث پسوند و پیشوند به قدری در عربی كم استعمال می شود كه حتی اگر از بیشتر عرب زبانان معنای كلمه پسوند و یا پیشوند را بپرسید متوجه نمی شوند! چرا كه زبانشان احتیاجی به این مخلفات و حشویات ندارد. در حالیكه این بحث نسبت به فارس زبانان از اهمیت بالایی برخوردار است.)  
گؤزل جه: به شكل بسیار زیبایی
یاواش جا: خیلی آهسته
قالین جا: بصورت خیلی كلفت
برك جه: بطور بسیار محكم
تعابیری همچون: " قرار است كه..." و یا " لازم است كه..." در تركی از خود فعل مشتق می شود كه جدا قدرت نمایی این زبان را می رساند:
چیخماق: بالا رفتن---»  چیحیلاجاق داغ بوراسی: كوهی كه قرار است از آن بالا برویم، همین جاست!
ایچمك: نوشیدن---» ایچیله جك سو بودور: آبی كه قرار است نوشیده شود همین است.
یازماق: نوشتن---» یازیلاجاق اؤدَولری یازدیم: مشق هایی را كه باید می نوشتم، نوشتم.
چؤزمك: حل كردن---» چؤزوله جك تاپماجالاری چؤزدوم: معماهایی را كه قرار بود حل كنم، حل كردم.*
متأسفانه بعضی از تركها تحت تأثیر ادبیات فارسی جمله بسیار شیوای بالایی را چنین بیان می كنند، كه دقیقا ترجمه فارسی آن است: اوُ معمالاری كی قراردی حل ایلیم، حل ایلدیم! ( من به جای آنها خجالت می كشم.)
تیكیله جك كؤینك لری گتیردی: پیراهن هایی را كه قرار است دوخته بشود آورد.
الان ترجمه آن به تركی مندرس و بی محتوا ( یعنی فارس زده): اُو كؤینك لری كی قراردی تیكیلسین، گتیردی!
تعابیری همچون " به حساب آورد" و یا " مهم شمرد " در تركی مانند باب استفعال در عربی  از خود فعل مشتق می شود. كه این هم در فارسی نیست:
اؤنم سه مك: مهم شمردن، مهم به حساب آوردنپ
قریب سه مك: غیر طبیعی و غیر عادی به حساب آوردن
آزیمساماق: كم شمردن
چوغومساماق: زیاد به حساب آوردن
 بسیاری از تعابیر در فارسی مثبت و یا منفی ندارد. مثلا: " عین خیالش نیست" كه مثبت آن " عین خیالش است" می باشد كه عملا كاربرد ندارد. چونكه یك تركیب چند كلمه ای است كه از فعلی مشتق نشده است كه منفی و مثبت داشته باشد. الان معادل تركی آن را به سادگی خواهید دید:
اومورساماق: در عین خیالش بودن
اومورساماماق: در عین خیالش نبودن*
نكته مهم: تمامی قواعد و مثالهای ذكر شده در حال حاضر در تركی استعمال می شود. و اگر بعضی از آنها در ایران به فراموشی سپرده شده و جای آنرا كلمات فارسی گرفته است، این نتیجه استعمار فرهنگی دیگر زبانهاست. چرا كه در ایران فرهنگستان و نظام خاصی برای یادگیری قواعد دستوری زبان اصلی ایرانیان (تركی) وجود ندارد. پس تركی به نفسه اشكالی ندارد و اشكال در مسلمانی ماست.
 از نمونه كلمات اصیل تركی كه در هیچ زبانی معادل ندارد، كلمه " یاكامُوز" است. این كلمه در تركی به معنای انعكاس نور ماه در روی آب دریاست، كه شب ها در روی آب مانند چشمك زنی می درخشد. این كلمه از طرف هییت زبان شناسی آلمان به عنوان كلمه سال برگزیده شد. خوشبختانه رسانه های ایران هم این نكته را در تلویزیون و مطبوعات به خوبی نشان دادند. زبان غنی و اصیل تركی منبع این چنین ظرافت هاست كه روح انسان را نوازش می دهد.
تبدیل شدن چیزی به چیز دیگر، مثل تبدیل شدن قلب انسان به سنگ در تركی، از دیگر مزیات این زبان در مشتق سازی است:
داش: سنگ---» داشلاشماق: تبدیل به سنگ شدن
كؤمور: زغال---» كؤمورلشمك: تبدیل به زغال شدن ( این با زغال شدن و یا سنگ شدن فرق دارد. به این حالت در عربی استحاله می گویند. و معادل تركی آن: " داش اولدو" می باشد.)
 ساختن فعل از ریشه اسم، همچون عربی اوج قدرت و شاهكار ادبی تركی به حساب می آید:
یومورتا: تخم مرغ---» یومورتلاماق: تخم گذاشتن
گؤنش: آفتاب---» گؤنش لنمك: حمام آفتاب گرفتن
داش: سنگ---» داش لاماق: سنگ پرتاب كردن
ال: دست---» اللمك: با دست ور رفتن، دست كاری كردن
آیاق: پا---» آیاقلاماق: پایمال كردن---» آیاق لانماق: به پا خواستن، قیام كردن
اصوات حیوانات و یا اشیاء مثل صدای افتادن قطرات و چكه كردن، خشمگین شدن سگ و گرگ به هنگام دیدن انسان، كه صدای مخصوصی در می آورند و صدای دیگر جانوران در تركی مانند عربی بسیار متنوع است. این صداها در فارسی غیر قابل بیان و یا خیلی سحت است. اما تركی مثل عربی در این زمینه هم غنی است:
 بؤیورمك: صدای غرش گاو نر
كؤكره مك: صدای غرش شیر
شاخماق: صدای غرش رعد و برق*
گؤرولده مك: صدای صاعقه آسمانی
هاولاماق: پارس كردن سگ
اولاماق: زوزه كشیدن گرگ
میریلداماق: صدای تهدید آمیز سگ و گرگ
قیزغیرماق: صدای سوت مانند مار افعی
شاكیماق: چهچهه زدن قناری
اؤتمك: صدای چهچهه بلبل و غیره


* نكته: در فارسی كلمه رعد و برق و صدای آن كه صاعقه

نامیده می شود، همگی برگرفته از عربی است، و گویی فارس

 ها اصلا رعد و برقی ندیده اند، تا برایش كلمه ای وضع كنند.


اسامی گیاهان در فارسی عمدتا از عربی گرفته شده است:


صنوبر: الصنوبر
توت: التوت
شونیز: الشونیز او الحبة السوداء
كرفس: الكرفس
خطمی: الخِطمی
خیار: الخیار
عدس: العدس
فلفل: الفلفل
زنبق: الزنبق
خشخاش: الخشحاش
شقایق: الشقائق
نرگس: النرجس
یاسمین: الیاسمین
رطب: الرطب
نخل: النخل
بلوط: البلّوط
اقاقیا: الاقاقیا
عاقرقرحا: عاقرقرحا
سنبل الطیب: سنبل الطیب


اسامی افلاك و ستاره ها در فارسی تقریبا بصورت كامل

برگرفته از عربی یا تركی و... است:


گؤنش یؤرونگه سی: منظومه شمسی
سؤنوك اولدوز: بنات النعش
دولون آی: بدر كامل
اوُغلاق: برج جدُی
كیچیك آیی: دبّ اصغر
بؤیوك آیی: دبّ اكبر
آی توتولماسی: خسوف
گؤنش توتولماسی: كسوف
اؤلكر: عِقد ثریا
اویدو: قمر مصنوعی
یِنگچ دؤننجه سی: مدار سرطان
اوزون اوخ: مریخ
گزه گن: سیاره
باشاق: برج سنبل
گؤی داشی: شهاب
ییلدیریق: ستاره شِعرا
چولپان: ستاره طارق
چوبان اولدوزو: زهره
ایلدیریم: صاعقه
چاخین: رعد و برق
ا سامی امراض در فارسی عمدتا از عربی گرفته شده است:
فلج: زكام: سل: استفراغ: اغماء: زخم معده: لوزه: سكته: وباء: طاعون: یرقان: دواء: عفونت: معالجه: معاینه: تلقیح  مصنوعی: مریض: طبیب: جمجمه: مخّ: كلیه: ذات الجنب: ذات الریه: عِرق النسا:  كبد: طحال: قلب: بطن راست و بطن چپ قلب و... كه همگی بدون استثناء از عربی قرض گرفته شده است.
و اینك كلمه های انگلیسی و یا فرانسوی رایج در امر طبابت:
آی سی یو: یوغون باخیم
اورژانس: آغیر دوروم
آمبولانس: آجیل تاشیت
رادیولوژی، سونوگرافی، فیزیوتراپی و ده ها پسوند "...لوژی" كه اكثر مریض ها معنای آنرا نمی دانند، بر روی لوحه های بیمارستان ها نمایان می باشد.
و اینك واژه های بیگانه موجود در یك بازی ورزشی را ببینید:
فوتبال: آیاق توپو
اُووت: یان دیش
فول: یانیلقی
هَند: كول
كرنر: بوجاق ووروشو
پنالت: جزا ووروشو
پاس: اورتا
گولِر: قاپیجی
هافبك: یان قاناد
دریبل: چلیم
فوروارد: ایلری اویونجو
استادیوم: اویون آلانی
كاپپتان: تاخیم اؤنجوسو
تیم: تاخیم
مَچ: اویوملولوق
و ده ها كلمه دیگر كه فقط در یك نوع بازی به كار گرفته می شود، به حدی كه می توان ادعا كرد: هركس تمامی الفاظی كه در بازیهای مختلف رزمی و غیر رزمی- انفرادی و جمعی را بخوبی بداند، تقریبا یك سوم لغتنامه انگلیسی را یاد گرفته است!
اسامی موجودات نسبت به سن و یا بزرگی كوچكی آنها در تركی فرق دارد:
اینك از انسان شروع می كنیم:
دده: پدر بزرگ
ننه: مادر بزرگ
آتا و بابا: پدر (فادر انگلیسی)
آنا: مادر (مادر انگلیسی)
قایین: ( برادر زن و یا برادر شوهر)
بالدیز: ( خواهر زن)
باجاناق: ( این كلمه در فارسی معادل ندارد و به همین شكل استفاده می شود.)
گؤرومجه: ( خواهر شوهر)
قارداش: برادر (بطور مطلق)
آغا بَی: برادر بزرگ
اینی: برادر كوچك
آبلا: خواهر بزرگ
باجی: خواهر (بطور مطلق)
مانی: عمو (عمّ در عربی)
تی زه: خاله (خالة در عربی)
دایی: دایی ( این كلمه تركی در فارسی معادل ندارد و به همین شكل استفاده می شود.)
------------
اینك: گاو ماده
سیغیر: گاو (مطلق)
اؤكوز: گاو نر (كه به گاو آهن بسته می شود)
بوغا: گاو نری كه آماده مبارزه و یا جفت گیری است.
گؤنگه: گاو نر گوشتی
دؤیه: گاو ماده جوان
توسون: گاو نر جوان
دانا: گوساله یك ساله
بوزاو: گوساله شیر خوار
دامیزلیق: گاو نر یا ماده ای كه برای ازدیاد نسل نگهداری می شود.
قوُیون: گوسفند
قُوچ: قوچ ( كه كلمه تركی است)
بورولموش اركك: (قوچی كه آخته شده است)
توخلو: گوسفند نر یكساله
شیشك: گوسفند ماده یكساله
قویروق لو: گوسفندی كه از جنس آسیایی است.
قیسا قویروق: گوسفندی كه از جنس استرالیایی و یا مرینوس می باشد.
تاولی: برّه جوان گوشتی
قوزو: برّه
----------
اؤردك: مرغابی
سونا: مرغابی نر
یاشیل باش: مرغابی ماده
چؤركه: مرغابی
جوللوخ: مرغابی نیزار
قارا باتاخ: مرغابی سیاه
قاش قالداخ: مرغابی سرخ
آلما باش: مرغابی كه سر بزرگ دارد.
قاشیق قاقا: مرغابی كه منقارش مثل قاشق* است.
گؤی قاناد: مرغابی آبی رنگ
دمیر قاناد: مرغابی كه در هنگام پرواز دیر اوج می گیرد.
آلا تینجا: مرغابی كه رنگ سیاه و سفید دارد.
باخچان: مرغابی كه چشمان قشنگی دارد.
آنقوت: مرغابی قهوه ای رنگ كه از هوش كمی برخوردار است و زود به دام می افتد.


كلمه قاشق اسم آلت از مصدر قاشیماق در تركی یعنی چیزی

را از ته برداشتن است.


نمونه هایی از معادل سازی زبان تركی كه به اقرار كارشناسان اروپایی جزو مناسب ترین لغات برای تبادل اطلاعات ماهواره های فضایی است:


بیلگی سایار: كامپیوتر
یازیجی: پرینتر
ینیدن باشلات: ری استارت كردن
سؤروجو: درایو
چؤزونورلوك: پولاریزیشین
گؤنجللمك: آپدیت كردن
ایندیرمك: داون لود كردن
یؤكلمك: انستال كردن
قالدیرماق: آن اینستال كردن
دؤزن: اِدیت
اَكله: انسرت
آختار: سِرچ
یاخین لاشتیر: زوم كردن
آرخا دؤزلم: بك گراند
یاردیم: هِلپ
گؤرونگچ: اكران، صفحه نمایش
وارساییم: فرضیه
تاساریم: نظریه
بؤلوم: تراك
سایلام: آمار
سایاچ: كنتور
مه تیك: كتاب
یازیت: كتیبه
یازین: ادبیات
یازگی: قضا و قدر
یاراتیلیش: فطرت
اُورون: مقام و منزلت
اولوسال: ملی و وطنی
قازی: حفریات
گؤمو: زیر خاكی
گوی كونوق سال: مهمانداری در فضا
اویقارلیق: تمدن
دُوندوروجو: فریزر
ایسیتیجی: ترموستات
آراچ: وسیله نقلیه
یوكسلتیجی: ترانزیستور
بوغاجی: گاوبوی
اوزای: فضا
یؤنَتیم: مدیریت
ایله تیشیم: ارتباطات
باسین: مطبوعات
دالقا: موج
اوزای گه میسی: سفینه فضایی
سؤروم: ورژن
یاپیشتیر: پییست
تكرلكلی آراچ: ویلچر
قوروما: بادی گارد؛ اسكورت
یاساخ لاماق: بایكوت
تاخیم: كادر، پرسنل
قایاق: اسكی
تؤی توپو: بدمینتون
سو توپو: واترپولو
ماسا توپو: پینگ پونگ
قونداق لاماق: سابوتاژ
قورولتای: پارلمان
اؤرگوت: اُرگان
اوچاق ساوار: پدافند
اوزون اریملی فؤزه: موشك های دور برد
دؤور بیچر: كمپاین
دولاندیریجیلیق: شانتاژ
سیل: دِلیت
دور: استپ
باشلات: استارت
قاپات: شات داون
تاراما: اسكن
تاراییجی: اسكنر
دؤزه نك: سیستم
سوُن اویون: گیم اوُور


و هزاران مثال دیگر... كه مجال ذكر آنها نیست. هر كس سؤالی در این زمینه داشته باشد، می تواند پیام بگذارد یا ایمیل بفرستد تا در اسرع وقب پاسخ را دریافت نماید.


مسأله دیگر مسأله اصوات و آهنگهای موجود در تركی است.

مثلا كسانی كه فرانسوی و یا انگلیسی یاد می گیرند با اصوات غریبی مواجه می شوند كه همه آنها برای ترك زبانان بسیار ساده و راحت است. بعنوان مثال كلمه (Open) در انگلیسی بصورت ((Öpın در تركی، یعنی صدای اول بصورت اؤ در كلمه اؤلوم (مرگ) و صدای دوم ای در كلمه ایراق (دور) تلفظ می شود. همچنین كلمه ( Bönjö)  در فرانسوی با صدای اؤ در كلمه اؤز (خویش) تلفظ می شود كه هیچ كدام در فارسی و حتی عربی وجود ندارد.


در خاتمه سخن حكیم و ادیب ترك علیشیر نوایی را خاطر نشان می كنم كه گفتند: در محیطی كه ترك ها و فارس ها در شرایط مساوی زندگی می كنند،  می بینی همه تركها حتی بی سوادهای آنها فارسی را یاد می گیرند، ولی فارس ها ( حتی با سوادهای آنها) نمی توانند تركی را یاد بگیرند و به آن صحبت كنند. كه این نشان دهنده اولا هوش و ذكاوت خدادادی ترك هاست، و دیگر اینكه زبان فارسی از قاعده خاصی تبعیت نمی كند و اگر كسی 30 درصد فارسی بداند می تواند با سر و هم بندی كلمات، گلیم خود را از آب بیرون بكشد. ولی اگر كسی كمتر از 60 درصد تركی بداند نمی تواند به آن صحبت بكند.

شاعر نامدار قرن 15 هجری علیشیر نوایی زمانی این حرف را زده است كه بنا به قول خودش تمام ایران تحت حكومت ترك ها بسر می برده و زبان رسمی ایران تركی بوده است. وی با دیدن عده ای شاعر جوان كه بنا به ضعفشان در ادبیات تركی به شعر سرایی در زبان فارسی پناه برده اند، ناراحت شده كتابی را در همین عنوان، یعنی برتری ادبی تركی بر فارسی با عنوان " محاكمة اللغتین" می نگارد كه این كتاب هم اكنون از گنجینه های ادبی تركی به حساب می آید. وی كه استاد بی چون و چرای ادبیات تركی، عربی و فارسی است و در تمامی آنها آثار گرانبهایی به جای گذارده است، در كتاب مذكور صدها نمونه برای اثبات ادعای خود عرضه می دارد. برای معلومات بیشتر به كتاب " محاكمة اللغتین" مراجعه بفرمایید. مقاله خود را با قسمتی از كتاب مذكور به پایان می رسانم:


" افعالی كه در فارسی معادل ندارد:


سیپقارماق: نوشیدنی را بصورت مكیدن نوشیدن

(این نوع نوشیدن از آدان نزاكت محسوب می شد.)


تامسیماق: نوشیدنی را یك دفعه سر نكشیدن، بلكه جرعه

جرعه و با لذت خاصی نوشیدن.


آغلاماق چشیتلری: انواع گریه كردن:


آغلامسینماق: بغض كردن و چشم ها را تر ساختن.


اینلمك: یواش و بی صدا گریه كردن


سیزلاماق: گریه و زاری كردن


سیتقاماق: با حالت التماس گریه كردن


هیچقیرماق: با صدای گرفته كه حاكی از زیاد گریه كردن است،

 گریه كردن
هؤنگورلمك: زار زار گریه كردن


زیریلداماق: گریه ای كه دیگران خوششان نیاید و یا گریه بچه

گانه و غیر منطقی
اینقالاماق: گریه بچه شیرخوار


  • [ ]

  • دریافت کد فیدخوان