اهمیت اسناد تاریخی آذربایجان
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلیت.م.موسوی
ترجمه: پرویز شاهمرسی
پژوهشگران برای اسناد تاریخی همچون فرمانها و حكمهای حاكمان، فتح نامه، سینورنامه (سینور در زبان تركی یعنی مرز و سینورنامه یعنی قرارداد مرزی. مترجم)، وقف نامه، قباله نامه، اجاره نامه، هبه نامه، وصیت نامه، عقدنامه و دیگر اسناد اهمیت ویژهای قائل هستند. این مسأله نیز با تشكیل علم تاریخ نویسی سدههای میانی در دربارها و وابستگی سیاسی و مادی وقایع نگاران به پادشاهان ارتباط دارد. وظیفهی چنین تاریخ نگارانی تعریف حكمران، تبیین ادعای حاكم مبنی بر حاكمیت مطلق، پنهان نمودن نقصانهای آنان، برائت آنان از جنایات و نشان دادن ستمهای آنان بصورت تدبیرهای مثبت بوده است. مسائل اقتصادی- اجتماعی، نقش مردم، موقعیت آنان در جمعیت، شرایط كارگران و روند حوادث تاریخی این تاریخ نگاران را برنمیانگیخت.
درست به همین دلیل پژوهشگران واقعی برای تحلیل تاریخ سدههای میانی، باید به منابع دیگری همچون خاطرات سیاحان، نمایندگان خارجی، فرمانها و اسناد آن دوره مراجعه كنند. این شیوه برای درك تاریخ آذربایجان بسیار مهم است. ضرورت جستجو و یافتن فرمانها و اسناد مربوط به تاریخ آذربایجان در سدههای میانی، خواندن متن آنها و توضیح این اسناد در ارتباط با حوادث آن زمان از اینجا به میان میآید.
لازم به گفتن است كه رسوم نگارش سدههای میانی، این كار را بسیار دشوار ساخته است. كاتبان آن زمان برای نمایش علم خود، میكوشیدند اسناد را به شیوهای غلیظ و دشوار بنگارند تا خواندن آنها آسان نباشد. از سوی دیگر برای بالا بردن موقعیت حكمرانان، فرمانهای آنها را با آیات، روایات و اشعاری مناسب مورد تأكید قرار میدادند. علاوه بر این از آنجا كه آنها خواننده را بیسواد فرض نمیكردند از به كار بردن حركه، اشاره و نقطه خودداری میكردند.[1] این دلایل، كار خواندن و گشایش متن را بسیار دشوار ساخت.
بسیاری از اسناد آن دوران مربوط به فرمانهاست. این اسناد در بردارندهی تصمیمات حكمرانان دربارهی مسائل مختلف در سدههای 13 تا 14 زیر عنوان «یارلیق» ( در زبان تركی یعنی فرمان. مترجم) سدهی 15 تا 18 «سوزوموز» ( در زبان تركی یعنی فرمان ما. مترجم) و یا «فرمان» نوشته شدهاند. به انواع مختلفی از این اسناد با عناوین منشور، مثال، نشان، تعلیقه و.. برمیخوریم.[2]
سندی كه بر اساس اشاره كتبی و یا شفاهی حكمران ترتیب مییافت، طبق قاعده «رقم» نامیده میشد. متن رقمها معمولاً توسط خادمی درباری با عنوان واقعه نویس یا مجلس نویس نوشته میشد و از طرف حكمران مهر میخورد.[3] واقعه نویس در مجلس بار عام در سمت چپ حكمران نشسته، نامهها را برای او خوانده و سفارشات را مینوشت. سپس بر اساس همین سفارشات، رقمها ترتیب مییافت.[4] این رقمها بر اساس قاعدهی نوشتاری و شكل ترتیب بر 5 نوع بودند:
1. آنها كه بر اساس گفتهی شفاهی و سفارشی كتبی حاكم ترتیب مییافتند.
2. آنها كه بر اساس عریضهها در كاغذی جداگانه نوشته میشدند.
3. آنها كه در حاشیهی عریضه نوشته شده و با مهر حكمران تصدیق شدهاند.
4. آنها كه بر اساس اشارهی كتبی اعتماد الدوله و یا صاحب منصب عالی رتبه نوشته شده و سپس مهر حاكم را خورده است.
5. آنها كه بر اساس معلومات دفترهای دائمی دیوان عالی نوشته شدهاند.[5]
در این اسناد اساساً موضوعاتی چون تیول، سیورغال (زمینی كه پادشاه جهت معیشت به ارباب استحقاق بخشد. عواید زمینی كه به جای حقوق یا مستمری به اشخاص بخشند. جمع آن در عربی سیورغالات است. مترجم) ، معافیت، مواجب، بخشش و یا عفو بحث میشود. در بالای رقمها جملهی «حكم جهانمطاع شد» و در پشت آن ترتیب صدور آن نوشته میشد.[6]
به قسمت دیگری از سفارشات كتبی، «حكم» گفته میشد. در كتاب «تذكرة الملوك» در ذكر وظایف منشی الممالك گفته شده حكم آن اسنادی است كه از طرف دیوان بیگی آماده میشوند.[7] از این توضیحات پیداست كه حكمها با كوشش دیوان بیگی و بدون اطلاع حاكم و بر اساس سفارش اعتماد الدوله آماده میشد و همین مسأله در پشت سند نوشته میشد. قوللر آغاسی (در زبان تركی یعنی رئیس غلامان. مترجم) و یا هر امیر دیگر میتوانست چنین اقدامی انجام دهد. چنین حكمهایی تنها پس از تصدیق اعتماد الدوله و ممهور شدن به مهر حكم اعتبار مییافتند.
در بالای چنین اسنادی كه به نام حاكم بزرگ صادر میشد جملهی «حكم جهانمطاع شد.» میآمد. از توضیحات موجود در فصل 7 تذكرة الملوك پیداست كه حكمها اساساً دربارهی امور مالی و انضباطی صادر میشد.[8] در «تاریخ عالم آرای عباسی» به حقیقت دیگری نیز برخورد میكنیم. نویسنده در شرح حوادث سال 1617 مینویسد: «شاه پیش از رفتن به قشلاق (زمستانگاه. مترجم) مازندران دستور داد كه میرزا ابوطالب اعتماد الدوله وزیر دیوان عالی به اتفاق منشیان زمستان به تبریز رفته و كار پرداخت مواجب سپاهیان را سامان دهند. بر اساس همان دستور، منشیان 4 ماه در تبریز به كار نوشتن حكمها مشغول بودیم.»[9] از اینجا روشن میشود كه اعتماد الدوله اختیار داشت از طرف حاكم دربارهی مسائل مالی حكم صادر نماید. مینورسكی نیز احتمال داده است كه حكمها اساساً دربارهی مسائل اداری بودهاند. [10]
یكی دیگر از شیوههای دستوری در سندها همان «مثال» ها هستند. طبق قاعده اسناد با نام مثال از طرف دیوان صدارت[11] صادر میشدند. این سندها پس از تصدیق با مهر صدراعظم، صدرعامه یا صدر ممالك اعتبار مییافتند. با هر مثال شخصی حاكم نیز فرمانی صادر كرده و بر اجرای آن مثال تأكید مینمود. اسنادی كه دربارهی مقبرههای بی بی هیبت و ابوسعید به دست ما رسیده، دلیلی بر این مدعاست.[12] این مثالها نشان میدهد كه ارتباط دادن مثالها تنها به امور دینی درست نیست.
در مثالها مواردی چون تعیین وظایف صاحب منصبان عالی رتبه از قاضیان و شیخ الاسلامها گرفته تا متولیان، مستوفیان وقف و وزیران، نظارت بر درآمد املاك وقفی و تصمیم پیرامون آنها و برخی مسائل و تدبیرهای اقتصادی، انضباطی و سیاسی منعكس میشد.
دستورات و توضیحاتی كه از طرف وزیران بزرگ، دیوان بیگیها، وزیران، وكیلان، خلیفهگان و دیگر صاحب منصبان در امور مالی، ملكی، انضباطی و دینی صادر میشد، «تعلیقه» نام داشت.[13] در كتاب «تذكرة الملوك» در شرح وظایف صاحب لقب اعتمادالدوله، اعتبار قانونی تعلیقههای او نیز ذكر شده است. از این توضیحات پیداست كه كار گردآوری پولهای مربوط به دربار و خزانهی دولت و همچنین مالیات دیوان بر اساس تعلیقهی وزیر بزرگ، به اشخاص دیگر فروخته میشد. وزیر بزرگ بدون اطلاع شاه، تعلیقههایی در خصوص پذیرش وظایف ملازمان و تعیین كاتبان برای دفترخانهها و خدمتكاران برای دربار صادر كرده و بر اساس آن حكمها ترتیب داده میشد.
رسیدگی به مبالغ و مسائل مالی ایالتی تنها بر اساس تعلیقهی وزیر بزرگ انجام شده و سپس ثبت میگردید. وزیر بزرگ میتوانست در خصوص كم كردن مقدار و یا مبلغ مالیاتها تعلیقههایی صادر نماید. در همان كتاب بیان شده است كه امیر شكارباشی دربارهی تهیهی وسایل قوشچیان (نگهدارندگان پرندگان شكاری. مترجم) و خلیفة الخلفاء در تعیین خلیفه برای مناطق مختلف تعلیقههایی صادر كرده و سپس فرمانهایی از طرف حاكم در تأیید این تعلیقه داده شده است.[14]
علاوه بر این برخی حكمها و دستورهای حاكمان نیز تعلیقه نام میگرفت. اشارات موجود در پشت احكامی از رستم خان والی گرجستان در مارس 1657 صادر شده،[15] در كتاب «قوبا خانلارینین فرمانلاری» (فرمانهای خوانین قبا. مترجم) و «نخجوان ال یازما سندلر» (اسناد خطی نخجوان. مترجم) به شماره 17، 18 و 20 آمده[16]، این مسأله را تصدیق مینماید.
از انواع اسناد سدههای میانی «شجره» و «پروانه» را نیز میتوان نام برد. «شجرههایی كه بر اساس نوشتهی خلیفة الخلفاء در مورد تعیین خلفای مناطق مختلف و مسائل مربوط به حقوق و وظایف آنها پس از ممهور شدن به مهر حاكم اعتبار مییافتند.[17] احتمال میرود كه فرمانهایی با نام «پروانه» مربوط به مسائل مالی بودهاند. اشارهی كوتاه مینورسكی نمیتواند تصور كاملی در این مورد ارائه نماید.[18] در «رساله فلكیه» نیز در این باره به صورت سطحی سخن آمده است.[19] ولی این مسأله در فصلهای 14 و 18 كتاب «تذكرة الملوك» روشن شده است. در فصل 14 مشاهده میشود كه «پروانه» یا فرمانهایی كه اساس به عنوان حوالهی پول و یا برات هستند، برای تأمین معاش كاركنان دیوان و واگذاری تیول و سیورغال صادر میشد.[20]
بطور كلی چنین احتمال دارد كه پروانه به حكمهایی گفته میشود كه بر افرادی جداگانه داده شده تا پولها و یا محصولاتی را وصول كنند كه برای حكومت وصول آنها دشوار بود.
1. ابوالحسن هلال بن محسن صابی. رسوم دارالخلافه. تهران. 1348. ص77
[2] . A.Д.ПаПазян Персидске документы матенадарана,I, Epeвaн,1965,p.248-265,3,4,5,6,7,8,9,10,11. B.C.Путуридзе.Грузино- Персидске документы. Тбилиси. 1955. p.4-47. 2, 5, 6, 7, 8, 9, 12,13,14,18. B.C.Путуридзе. Персидске исторические документы В книгохранилищах Грузии. 1. p.1. T.M. Mysavi. Orta asr Azerbaijan tarikhina daiir fars dilinda iazilmish sanadlar. Baku. 1965. se.74-75
3 . تاورنیه. سفرنامه. ترجمه ابوتراب نورانی. اصفهان. 1336. ص 576
4 . تذكرة الملوك. به كوشش محمد دبیرسیاقی. تهران. 1332. صص 15و16.
5 . تذكرة الملوك. همان. صص15و16
6. T.M. Mysavi. Orta asr Azerbaijan tarikhina daiir fars dilinda iazilmish sanadlar. Baku. 1965. se.129-130
8 . تذكرة الملوك. همان. ص12و13
9 . اسكندر بیگ تركمان. تاریخ عالم آرای عباسی. بخش دوم. تهران. 1335. صص 924و925.
10 . و.ف. مینورسكی. ساختار اداری حكومت صفوی. ترجمه مسعود رجب نیا. تهران. 1334. ص 27
11 . در صفحات 45 تا 48 كتابی با نام Baki tarikhina daiir orta asr sanadlari چاپ 1967 توضیحات كافی درباره دیوان صدارت داده شده است.
[12] . T.M.Mysavi. Baki tarikhina daiir orta asr sanadlari. Azernashr. 1967. no 101-102, 125-139,6,7,14,15,16,17,18,19
14 . تذكرة الملوك. همان. ص 13 تا 18
[15] . B.C.Путуридзе.Грузино- Персидске исторические документы. Тбилиси. 1955. p.246 , 403
[16] . К.Н.Смирнов ве Ҹ.Гаибов .Нахичеванские русописные документы XVII-XIX . teflis. 1936. p. 101-108,113-115
[17] . T.M. Mysavi. Orta asr Azerbaijan tarikhina daiir fars dilinda iazilmish sanadlar. Baku. 1965. se.122-124. no. 18
19 . ا.م. مازندرانی. رساله فلكیه درعلم سیاقت. بكوشش و. هینس.ویسبادن.1952.ص 66