charehjale

وبلاگ-کد لوگو و بنر
ترک بیلیمی

ترک بیلیمی

یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم

+0 چره جلی

فتوای مرحوم آیت الله حیسنعلی منتظری در مورد حقوق ملت تورک آذربایجان 


سقز پایتخت اجداد ترکان و تاریخچه ی کامل سکاها (ماساژت ها(قوم آنا تومروس))

اسدآباد و همدان محل زندگی ایشغوزها (ترکان باستان) :

یکی از اقوام باستانی ترک که در سده های ۷-۸ قبل از میلاد بتدریج به آذربایجان کوچ کرده و در بین خلقهای قوتتی،سابیر، توروک، آذ و … در ماننا و ماد مرکزی سکونت گزیدند، ایشغوز ها می باشند. طبق منابع چینی ، ایشغوز ها در حوالی ۱۰-۱۳ ق . م در کنار سرحدات چین در داخل اتحادیه قبیله ای”سیوننو” ”Siynnu” زندگی میکردند ودر ۹۰۰ ق . م در تصرف پایتخت “چین چژوو” ” Cin cejo” ترکهای هون را یاری کردند. آنها بعدها به قزاقستان امروزی کوچ کردند و در اوایل ۷۰۰ ق . م از آنجا بدلیل فشار “ایسه دونلار” به سمت غرب کوچ کردند. به نوشته “هرودت “، آنها از رودخانه “ایدیل”، ولگا ، گذشته و سرزمین کیمئر ها را تصرف کردند. کیمئر ها مجبور شدند که از طریق شمال دریای سیاه و بعد اورارتو به آنادولو رفته ودرآنجا ساکن شوند.

تقریبا ۳۰-۴۰ سال بعد یعنی اواخر ۷۰۰ ق . م عده کثیری از ایشغوزها به رهبری “ایش پاکا” با هدفی مشخص آنجا را ترک کرده و از طریق دربند وارد آذربایجان شدند. هدف آنها تشکیل دولت در آنجا بود. لذا با دولت اورارتو که قسمت اعظمی از سرزمینهای شمال ارس را در اختیار داشت، وارد جنگ شده و در نزدیکی گنجه “روسای دوم” شاه اورارتو را شکست دادند. بعد از ایجاد دولت ایشغوز در شمال آذربایجان، متوجه جنوب ارس شدند. البته قبرهای ایشغوزی پیدا شده در “ تپه حسنلی” نشانگر آن است که شاخه هایی از ایشغوز ها از ۱۰۰۰ ق . م در ماننا زندگی میکردند. اراضی شمال و غربی دریاچه اورمیه که قبلا تحت حاکمیت ارارتو بود، بدلیل شکست اوارتوها از سارگون دوم در ۷۱۴ ق . م از دست آنها خارج شده بود، لذا ایشغوز با در اختیار گرفتن این اراضی، مرزهای دولت خود را از کوههای قفقاز تا جنوب دریاچه اورمیه بسط دادند و پایتخت خود را به نام “ساققیز، سقز” در جنوب دریاچه اورمیه بنا کردند. به دلیل قرابت نژادی و زبانی بین ایشغوزها و اهالی ماننا، و همچنین بدلیل اینکه از صدها سال پیش گروههایی از ایشغوز ها در ماننا – ماد در بین دیگر خلقها زندگی میکردند، هیچ درگیری بین ایشغوز های تازه وارد و ماننائی ها رخ نداد و آمدن ایشغوز ها همچون تزریق خون تازه ای در رگهای مردم ماننا – ماد بود، چون باعث تقویت آنها در مقابل آشوریان شدند. ( منبع ۱ ص ۵۶۷ )

عده ای از ایشغوزها بعدأ به ماد مرکزی رفته و در حوالی اسدآباد و همدان ساکن شدند.

هویت قومی ـ نژادی ایشغوزها :

“ساکاها”،“ایشغوزها،ایش اغوزها”،“ایسکیت ها” یکی از بزرگترین وقدرتمندترین اقوام ترکهای باستانی بودند، که در سرزمین وسیعی، از کناره های دریاچه بایکال تا شمال دریای سیاه زندگی میکردند. محقق شهیر ترک، محمود کاشغری در ۱۰۰۰سال پیش از آنها یاد کرده و آنها را یکی از قبایل ۲۴ گانه ترکان اوغوز معرفی کرده است. ( منبع ۴ )

ایشغوزها برای اولین بار در اوایل قرن ۷ ق . م به طور جدی، وارد صحنه سیاسی شرق میانه شدند. ایشغوزها، بعد از مهاجرت قبایل ترک “هیت” که در حوالی هزاره دوم ق . م انجام گرفت، دومین گروه تأثیر گذار در روندهای اجتماعی – سیاسی خاور نزدیک بودند.

به قول “هرودت”، مهاجرت آنها به ماد مرکزی و ماننا، به صورت مدنی و با آرامش انجام گرفته، و در آنجا مورد استقبال سران ماد – ماننا قرار گرفتند، بطوری که آنها فرزندان خود را، برای تربیت، پیش آنها گذاشتند تا زبان خالص ( ترکی، تاکید از من ) و تیراندازی را خوب یاد بگیرند. ( وکیلی،جلد ۱، ص ۶۶ )

لازم به ذکر است که، اعیان و اشراف اعراب نیز در زمان امویان و عباسیان، فرزندان خود را، بخاطر یادگیری عربی خالص و رسم و سوم اصیل عربی، به دست قبایل بادیه نشین عربی می سپردند.

تا اوایل قرن بیستم، بدون استثناء در تمام متون تاریخی، از آنها به عنوان ترک یاد شده است و همه بر ترک بودن آنها عقیده داشتند. اما از اوایل قرن بیستم، برای اولین بار، عده ای به دلایل سیاسی، در اروپا و روسیه، ادعای هندواروپایی بودن آنها را مطرح کردند. عده زیادی از تاریخدانان با استناد به هزاران آثار یافته شده از قبرهای ایشغوز ها و نوشتجات قدیمی یونانی، چینی، هندی، رومی و غیره، آلتائی بودن آنها را ثابت کرده اند و یافته های بعدی از پازیریک نظریه آنها را هر چه بیشتر تائید کرده است. ( منبع ۵ ص ۲۶ )

“ایش غوز، ایچ غوز، ایچ اوغوز ها” اتحادیه طوایف بزرگ ترک بود که از طوایف ساکاها، ماساژت ها و … تشکیل شده بود. یونانی ها آنها را “ایسکیت یا ایسکوت” ، و آشوری ها و بابلی ها ” ایشغوز” و “هرودت” آنها را “ایسکیف” دارندگان کلاه نوک تیز می نامیدند. زبان ایشغوزها در منابع قدیمی، زبان ایشغوزی ذکر شده است، چون در آن زمان هنوز اصطلاح “ترکی” مطرح نشده بود و زبان اقوام مختلف ترک با اسم قبیله ای آنها مطرح می شد. از قبور ایشغوزها در “سقز” پایتخت شان در آذربایجان، نیز آثار کاملا شبیه آثار پیدا شده در “پازیریک” پیدا شده است. آثار ایشغوزی پیدا شده در “ساقیز، سقز” مربوط به سالهای ۶۶۸-۶۸۱ ق . م میباشد. ( منبع ۴ )

منابع آشوری تائید میکنند که ایشغوز ها در زمان حکومت سارگون (۷۰۵-۷۲۲ ق.م) در اطراف دریاچه اورمیه و در بین اهالی ماننا – ماد ساکن شدند. ( منبع1)

" قوتشمید" تاریخدان مشهور، از رهبر ساکاها در آسیای میانه که هنگام حمله اسکندر، در شرق رود جیهون با او جنگیدند،با نام"کارتاس"Kartas, یاد میکند که همان کلمه ترکی"قارداش - کارداش" (برادر)، میباشد که بدلیل نبودن حرف"ش" در زبان یونانی،" کارتاس" نوشته شده است. (منبع2، جلد۱، ص۲۵۹)

دیگر اسامی رهبران ایشغوزها نیزکاملا ترکی میباشد: بوقاتای، آلپاقای، مادییا ... (منبع 6 ،ص۳۴)

"مئناندر" تاریخدان بیزانسی در عصر ۶ میلادی مینویسد: در قدیم ترکها را "ساکا" مینامیدند. (منبع 7، ص۱۷)

"استرابون"(۶۳ق.م.ـ ۱۹ب.م.) ، تاریخنویس و جغرافیدان یونانی که در شمال دریای سیاه زندگی میکرد در باره ایشغوزها طلاعات زیادی داده است.، او از طوایف ایشغوز ساکاها و ماساقت ها را نام برده و راجع به مسکن آنها مینویسد٫ که آنها از شمال دریای سیاه تا شمال هند مسکون هستند. او مینویسد که گروهی از ایشغوزها کشاورزی و گروهی دامداری میکنند . وی همچنین به وجود معادن زیاد طلا در قفقاز که ایشغوزها از آنها طلا استخراج میکردند اشاره کرده است. (ص۹۰ـ۹۱ (bok XI 211))

و لازم به ذکر می باشد که آنا تومروس ملکه ایشغوزها در تبریز امروزی بود.

مرجع1: تاریخ قدیم ترکان ایران،جلد۱؛ پروفسور دکتر م.ت. زهتابی
مرجع2: آذربایجان در سیر تاریخ ایران، از آغاز تا اسلام، دکتر رحیم رئیس نیا
مرجع3: تاریخ ماد، ا.م.دیاکونوف،ترجمه ک. کشاورز
مرجع4: ایران از آغاز تا اسلام ، گیریشمن، ترجمه معین، ۱۳۵۵ تهران.
مرجع5: the scythians, tamara talbot rice,
مرجع6: " سلطنت اغوز"،آلتای ممدوف، چاپ باکو
مرجع7: " تاریخ آذربایجان، ، محمود اسماعیل، چاپ باکو
مرجع8: دیوان لغات الترک، محمود کاشغری،
مرجع9: جواهرلعل نهرو، تاریخ تمدن جهان
مرجع10: تطبیق لغات جغرافیایی، اعتمادالسلطنه



سیاست های خسمانۀ نژاد پرستان فارس برای از بین بردن تدریجی زبان ترکی در ایران:

قسمی از نوشته های محمود افشار(اواخر عمر خود در سال 1368) از بنیان گداران مکتب پان فارسیسم در ایران: «... من نمیگویم استعمال زبان ترکی را (در حد گفتگو میان مردم آذربایجان) قدغن کنند که زحمتی برای مردم کنونی ایجاد شود، ولی میخواهم آموزش فارسی را اجباری و مجانی و عمومی نمایند و وسایل این کار را فراهم آورند تا در ظرف سه سال یا زودتر همه مردم بدون استثنا هردو زبان را بدانند. پس از آن کم کم و خود به خود کلمات فارسی به قدری در لهجه ترکی داخل خواهد شد که حداقل صدی شصت آن فارسی خواهد بود و این نسبت روز به روز زیادتر می شود تا به صدی هفتاد برسد و دوزبان یکی خواهد شد... اگر این سیاست فرهنگی را دولت بپزیرد و ملت هم کمک نمایند، چه در آذربایجان و چه در سایر شهرستانها، برای من تردیدی نیست که بی هیچ زحمت و دردسری برای هیچ کس و مخالفتی از هیچ کجا به مقصود خود خواهیم رسید، بی آنکه آدربایجانی ها احساس کرده باشند، بعد از پنجاه سال به زبان فارسی ناحیه خودشان که باید آن را لهجه آذری تازه خواند صحبت خواهند کرد.»!!

مرجع1: کتاب زبان فارسی در آذربایجان – موقوفات محمود افشار، گردآوری ایرج افشار- ص290.

مرجع2: "ترکان و بررسی تاریخ، فرهنگ، هویت و زبان آنها در ایران" نوشته ی: دکتر حسن راشدی.



اعترافات یکی از مقامات بلند پایه ی پارسیان به بی فرهنگی و وحشی گری ایرانیان قبل از اسلام:

دکتر علی لاریجانی رِئیس مجلس شورای اسلامی در مراسم بزرگداشت میلاد پیامبر اسلام(ص) در سخنان پیرامون شرایط ایران قبل از اسلام گفته است: "ایرانیان قبل از اسلام مردمانی بی سواد، بی فرهنگ و وحشی بودند و خود نیز علاقه داشتند بی سواد بمانند." وی همچنین تمام پیشرفت های فرهنگی و علمی ایرانیان قبل از اسلام را دروغ خوانده و اندک فعالیت هایی نظیر تاسیس دانشگاه "جندی شاپور" را حاصل تلاش عده ای از مسیحیان دانسته است.

مرجع1: روزنامه "ایران" سه شنبه 6/ 3/ 82 شماره 2475

مرجع2: "ترکان و بررسی تاریخ، فرهنگ، هویت و زبان آنها در ایران" نوشته ی: دکتر حسن راشدی، ص 


موسیقی و هنر نزد ترکان و مقایسه ای با موسیقی و هنر اعراب و پارسیان:

در موسیقی و هنر نیز ترکان از قدیم الایام صاحب نام بوده اند. گرچه اوّلین اپرای دنیای اسلام و شرق، توسط عزیز حاجی بگلی موسیقیدان شهیر آذربایجانی در سال 1907 م با اثر "لیلی - مجنون" به جهان هنر ارائه گردید و به دنبال آن اپراهای دیگری از این موسیقیدان چون «کور اوغلو» ، «عاشیق غریب و شاه صنم» و... به اجرا درآمد، ولی از نظر غنای موسیقی همین بس که از هفت اثر موسیقی جهان که توسط موسیقیدانهای مهم جهان چون باخ و بتهوون آفریده شده و توسط مرکز فضایی ناسای آمریکا به کهکشانها فرستاده شده تا اگر موجودات زنده ای در کرات دیگر باشند و به موجودات زمینی دسترسی نداشته باشند با این امواج دل انگیز ارتباط برقرار کنند و از وجود موجودات زمینی در کره زمین مطلع شوند، یک اثر موسیقی هم از موسیقی مقامی آذربایجان توسط این مرکز به همراه آثار یاد شده به فضای لایتناهی ارسال شده است.

 شاید جالب باشد بدانید که در موسیقی فارسی تاکنون (1386) هیچگونه اثر اپرایی آفریده نشده است. از نظر موسیقی قدیم هم اولین نشانه موسیقیایی، در آثار بدست آمده از سومریان در شکل مجسمه مردی که آلت موسیقی چون ساز آذربایجانی (قوپوز) دارد و عین عاشیق های امروزی آذربایجان آنرا بر بالای سینه فشرده و در حال نواختن است بدست آمده است. بنا به تحقیق دانشمند موسیقی شناس و استاد آکادمی موسیقی جمهوری آذربایجان پروفسور توفیق عمرانی که مقاله خود را در سمینار بین المللی دو روزه موسیقی آذربایجان در دوم وسوم آبان ماه سال 1381 در تهران در فرهنگسرای بهمن ارائه داد، موسیقی مقامی سومری و موسیقی مقامی آذربایجانی 17 پلّه ای و هم ریشه هستند در حالی که موسیقی مقامی فارسی و عربی 24 پله ای و جدا از موسیقی 17 پله ای سومری می باشند و این، نشان از تاریخ 7000 ساله موسیقی ترکان و از آن جمله موسیقی ترکان آذربایجانی دارد!

از موسیقیدانان بنام و ترک زبان قرون گذشته اسلامی، می توان نام صفی الدین اورموی و عبدالقادر مراغه ای را آورد که نه تنها برای موسیقی ترکی بلکه برای اولین بار برای موسیقی فارسی و عربی نیز با الفبای ترکی اویغوری نت نویسی کرده اند. صفی الدین اورموی در کتاب "الادوار" و "خلاصه الافکار فی معرفه الادوار" نمونه ای از نت نویسی ترکی برای موسیقی فارسی را در قرن هفتم هجری ارائه داده است.

مرجع1: مجله دانشجویی "ائل سسی" (دانشگاه سهند) سال دوم اردیبهشت 1382.

مرجع2: "یادمان های ترکی باستان" دکتر محمد زاده صدیق – ص 41.

مرجع3: "ترکان و بررسی تاریخ، فرهنگ، هویت و زبان آنها در ایران" نوشته ی: دکتر حسن راشدی، ص 240_239

هر 200 نفر تو دنیا یکی نوه چنگیز خان مغول است:

آیا می‌دانستید از هر ۲۰۰ انسان کره خاکی یکی به شکل مستقیم فرزند یا نوه چنگیزخان است؟ آیا می دانستید از هر ۲۰ نفر یکی ژن مغول دارد؟ چنگیزخان که با نام «تموچین» متولد شد و بین سالهای ۱۱۶۲ تا ۱۲۲۷ میلادی زیست. او با کشورگشایی‌اش بزرگترین امپراتوری تاریخ بشر از آلمان امروزی تا چین (شامل ایران) را پایه گذاری کرد. فرزندان و نوادگان او سالهای متمادی بر این کشورها حکومت کردند. چنگیزخان معتقد بود:

"بزرگترین لذت مرد آن است که دشمنانش را شکست دهد، تمام آنچه دارند بگیرد، اسب‌هایشان را براند و زنان و دخترانشان را در میان بازوان داشته باشد."

طبق تحقیق ژنتیکی که سال ۲۰۰۳ انجام و در سال ۲۰۰۷ تایید شده و در ژورنال تخصصی ژنتیک و نشریه مرکز سلامت امریکا منتشر شد؛ مشخص گردید که حدود نیم درصد کل جمعیت جهان به شکل مستقیم حامل ژن شخص چنگیزخان هستند. به عبارت دیگر سی و پنج میلیون نفر از کل بشر امروزی نوادگان مستقیم چنگیزخان هستند، مشروح این تحقیقات در نشریه "دیسکاور" و وبسایت مشهور "وراثت ژنتیکی" منتشر شد. تحقیق دیگر منتشر شده در وبسایت "اگزامینر" نشان می‌دهد که هشت درصد جمعیت امروز آسیا مستقیماً از نژاد چنگیز و حدود 350 میلیون نفر از مردم جهان دارای ژن مغولی‌اند.

مرجع 1: شجره ژنتیک         

مرجع 2: مجله دیسکاور

مرجع 3: ژورنال آمریکایی ژنتیک بشر      

مرجع 4: مقاله ای از کتابخانه ملی علوم پزشکی ایالات متحده

ترجمه ترکی فرمان تاریخی حضرت علی (ع) خطاب به مسلمانان در سال 450 هجری قمری:

 نسخه منحصر به فرد فرمان تاریخی حضرت علی (ع) که خطاب به مسلمانان در مورد آزادی ادیان و خودداری از بد رفتاری با نصرانیان، که در سال 450 هجری قمری در تبریز به ترکی ترجمه شده است نشان از قدمت زبان ترکی در آذربایجان دارد. این اثر به صورت طوماری به طول 75/6 متر و عرض 35 سانتی متر بر روی پوست با خط کوفی بسیار زیبا و خوانا نگارش یافته و در ذیل هر سطر کوفی با خط نسخ مایل به ثلث عین متن عربی با رنگ طلایی تکرار شده و در ردیف سوم زیر هر متن عربی ترجمه ترکی آذربایجانی آن داده شده است. این عهدنامه را "هشام ابن عتبه ابن الوقاص" به فرموده حضرت علی (ع) در سال "چهلم هجرت" در دیر حزقیل مشهور به بدی الکفل نوشته است. سند فوق را "ضحاک بن عجلان" در قرن پنجم هجری (450 ه.ق) در تبریز رونویسی و به ترکی آذربایجانی ترجمه کرده است. این اثر بر فراز یکی از درهای کاخ چهل ستون اصفهان قرار داشته و هم اکنون در موزه چهل ستون این شهر نگهداری می شود.

استنساخ و ترجمه ترکی این اثر منحصر به فرد در سال 450 ه.ق در تبریز، نشان می دهد که زبان ترکی نه تنها از صدها سال جلوتر از رونویس شدن این اثر، زبان عمومی مردم آذربایجان بوده بلکه ترجمه شدن اثر نفیسی چون سند یاد شده به این زبان، نشان میدهد که ارزش و اهمیت زبان ترکی و گستردگی آن در قرن پنجم در آذربایجان در چه حد بوده است!

مرجع1: روزنامه "اطلاعات" دوشنبه 11/8/1377 (2 نوامبر/ 1998) شماره 21477 ص 4

مرجع2:  روزنامه "همشهری" دوشنبه 11/8/1377 و چهارشنبه 13/8/1377 شماره های 1684-1682

مرجع3: خبر فرهنگی هنری کانال 1 تلویزیون شب 10/8/1377 (یکشنبه)

مرجع4: "ترکان و بررسی تاریخ، فرهنگ، هویت و زبان آنها در ایران"نوشته ی: دکتر حسن راشدی، ص 228


همدان آذربایجان است ...

تاریخ بلعمی یکی از اسنادی است که ثابت میکند، همدان قسمتی از خاک پاک آذربایجان است.این مطلب رو فقط به خاطر تورکهای باغیرت همدان گذاشتم تا همه بدونند که همدان آذربایجان است.

قسمتی از سند ذکر شده:

همدان، هم از نظر زبانی و فرهنگی و هم از نظر جفرافیایی، جزء سرزمین بهم پیوسته آذربایجان تاریخی است. زبان اکثریت مردم استان همدان ترکی است، گرچه بعضی ها می خواهند این مسئله را کتمان کنند و حتی دست در آماری که خود دولت در اواخر سال ۸۹ گرفته برده اند، اما در تاریخ بلعمی که در سال حدود ۳۵۰ هجری قمری و به فارسی دری نوشته شده و خود ترجمه تاریخ طبری و اضافاتی بر آن است که حدود ۱۰۰ سال قبل از آن و حدود ۲۵۰ هجری قمری و به عربی نوشته شده در مورد محدوده آذربایجان چنین آمده است : ” از همدان در گیرند، به ابهَر و زنجان بیرون شوند تا به دربند خزَران ، و در این بین هر چه شهر باشد همه را آذربایجان گویند ” یعنی محدوده آذربایجان حدود ۱۱۰۰ سال پیش از همدان و زنجان و تبریز تا شمال شرق باکو و دربند در جمهوری خود مختار داغستان امروز ادامه داشته است .

مرجع 1: "کتاب تاریخ بلعمی"

مرجع 2: وبسایت خبری دورنا نیوز

اقدامات اقتصادی پیشه وری و فرقه دموکرات در یک سال حکومت در آذربایجان:

پیشه وری در زمینه اقتصادی: قانون جامع کار را تدوین کرد؛ با گشودن انبارها و سیلوهای دولتی کوشید قیمت ها را تثبیت کند؛ بجای اخذ مالیات غیر مستقیم از مواد غذایی و ضروریات زندگی، بر سود بازرگانی، بهره مالکانه، درآمد صاحبان مشاغل خاص و کالاهای تجملی مالیات بست. خیابان های اصلی تبریز آسفالت شد، کلینیک ها و کلاسهای پیکار با بی سوادی گشایش یافت؛ دانشگاه، ایستگاه رادیویی و چاپخانه دایر گردید. خیابان ها به نام ستارخان، باقرخان و سایر قهرمانان انقلاب مشروطیت نامگذاری شدند و چهره شهر تبریز با این اقدامها دگرگون شد. ملی کردن بانکها، احداث نوانخانه ها، خانه های سالخوردگان، بیمارستان ها، بنای تئاتر شهر، ایجاد بنگاه های نشر برای چاپ کتاب به زبان "ترکی" آذری، و گردآوری شعرها و فرهنگ عامیانه از جمله اقدامهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حکومت خودمختار بود.

ریچارد کاتم می گوید: « کاری که فرقه در یک سال در تبریز کرد بیش از کارهایی بود که رضا شاه در طول 20 سال انجام داد.»

مرجع1: مقاومت شکننده تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سالهایی از انقلاب-جان فوران-ترجمه احمد تدین-ص 408-411 .سال 1378 ه.ش

مرجع2: "ترکان و بررسی تاریخ، فرهنگ، هویت و زبان آنها در ایران" نوشته ی: دکتر حسن راشدی، ص 33

اولین و دومین شعر ترکی، قدیمی تر از اولین و دومین شعر فارسی:

اولین شعری که حسن اوغلو در اوایل قرن 13 میلادی (7 هجری) و به زبان ترکی آذربایجانی سروده است قدیمی تر از اولین شعر فارسی دری است که توسط سعدی شیرازی در شیراز و به قولی در مناطق سکونت اصلی پارسیان سروده شده است!

دومین اثر منظومی هم که به ترکی آذربایجانی ودر اواخر قرن 13 میلادی و اوایل قرن 14 میلادی (اواخر فرن 7 و اوایل قرن 8 ه.ق) توسط نصیر باکویی و در باکو سروده شده است قدیمی تر از اشعار حافظ شیرازی، دومین شاعر مشهئر منطقه فارس است. حال آنکه کتاب "دده قورقود" که به نث و به زبان ترکی آذربایجانی و در آذربایجان نوشته شده است به مراتب قدیمی تر و جلوتر از دو اثر یاد شده فارسی دری است.

معنی و مفهوم ساده این جملات این است: زمانی که هنوز زبان فارسی دری در مناطق فارس معلوم نبود و این زبان در شمال شرقی افغانستان و تاجیکستان کاربرد داشت و در آذربایجان به زبان ترکی اثری چون کتاب دده قورقود آفریده شده بود!

مرجع1: ترکان و بررسی تاریخ و زبان و هویت آنها درایران، دکتر حسن راشدی، ص 227.

مرجع2: "ترکان و بررسی تاریخ، فرهنگ، هویت و زبان آنها در ایران" نوشته ی: دکتر حسن راشدی، ص 228_227

سخن «رنه گروسه» در مورد روح و استعداد فرماندهی ترکان و مقایسه ی رومیان با ترکان:

« باید تکرار کنم که اگر بر روی این جنبه از تاریخ قدیم ترکان تکیه می شود، برای تذکر این نکته است که روح ترکان با چه سهولتی می تواند با ادیان بزرگ جهان که از معنویت بر خوردارند خود را سازگار سازد و این خصلت تا چه اندازه با تمدن همراه است... خصوصیت دوم اقوام ترک استعداد فرماندهی یا ، به عبارتی صحیح تر، سازماندهی است.یعنی سازمان دادن به اجتماع اقوامی که غالباً از نژادهای مختلف هستند. باید توجه داشت که این خصوصیت وجه مشترک ترکان با رومیان است ابرهارد اخیراً توجه ما را به مساعی خاندان ترک توپا (557-398) در فراهم آوردن وحدت و ثبات در چین شمالی و کوشش مشابهی که به وسیله ی ترکان شاتو (936-907) صورت گرفت جلب کرده است. در غرب آسیا (منظور فلات پامیر است) سلسله های ترک به اقدام مشابهی دست زدند. ترکان غزنوی (1186-962) نیز به ترکیب تاریخی افغانستان کنونی شکل بخشیدند.

مرجع : "ترکان و بررسی تاریخ، فرهنگ، هویت و زبان آنها در ایران" نوشته ی: دکتر حسن راشدی، ص202

ممنوعیت تحصیل و تدریس به زبان ترکی آذربایجانی و رسمی شدن اجباری زبان فارسی:

در سال 1309 به دستور رضاخان تدریس فارسی در مدارس کشور اجباری و تحصیل به زبانهای غیر فارسی ممنوع گردیده و تحصیل و تدریس به زبان ترکی آذربایجانی که اولین مدرسه مدرن ایران و نخستین روش تدریس با اصول صوتی در دنیای اسلام با این زبان و بوسیله دانشمند شهیر آذربایجان میرزا حسن رشدیه در تبریز در سال 1312 ه. ق / 1894 م. در زمان ناصرالدین شاه و با کتاب "وطن دیلی" آغاز به کار کرده بود جلوگیری شد.

مرجع1: نشریه "نوید آذربایجان" شنبه 24 اسفند 1381 شماره های 284-286 مقاله دکتر صمد سرداری نیا

مرجع2: "ترکان و بررسی تاریخ، فرهنگ، هویت و زبان آنها در ایران" نوشته ی: دکتر حسن راشدی، ص 21

اعترافات احمد کسروی پان فارسیسم و تحریف کننده تاریخ آذربایجان در مورد ایران قدیم (قبل از ورود پارس ها) :

«.... آری ما این را نیز می دانیم که پیش از ایران {ایرها= مادها، پارس ها} بومیان دیگری در آذربایجان می نشسته اند و ایران چون به آنجا در آمده و بر بومیان چیره شدند دو تیره به هم در آمیخته اند. ولی این در همه جا بوده است. وما در پی آن نیستیم که بگوییم مردم آذربایجان یا مردم ایران تنها از ریشه ایر بوده اند و هیچ آمیختگی با دیگران نمی داشته اند.»

مرجع1: "آذری یا زبان باستان آذربایجان" احمد کسروی، ص 7، نشر و پخش کتاب "جار" چاپ پنجم، مهرماه 2535 شاهنشاهی (1355 هجری شمسی)

مرجع2: "ترکان و بررسی تاریخ، فرهنگ، هویت و زبان آنها در ایران" نوشته ی: دکتر حسن راشدی، ص 89

آمار جالب و مستند از شهرهای ترک نشین ایران:

با 50-40 کیلومتر فاصله از اصفهان به طرف غرب و جنوب غربی آن، زبان مردم شهرکرد، سامان، چادگان، فریدن و روستاهای اطراف، بختیاری و ترکی است که متفاوت از فارسی دری اصفهان است.

و با فاصله کمی از شهر ری (تهران) و به طرف شمال، زبان روستاییان اطراف تهران و زبان مردم استان مازندران طبری است و قابل درک برای مردم ری و تهران نیست. به شرق هم که حرکت کنی چیزی از زبان سمنانی نمی فهمی؛ به طرف شمالغرب هم که بروی زبان مردم، گیلکی و تالشی است و قابل فهم برای تهرانی ها نیست و این زبان ها مخلوطی از بازماندگان زبان کاسپی های بومی و دیگر زبان های مهاجر بعدی است که به مراتب قدیمی تر از زبان فارسی دری است.

از طرف غرب هم زبان تات نشینهای بوئین زهرا و زبان های غیر ترکی شمال قزوین زبانی است از بازمانده های زبان پهلوی و متفاوت از فارسی دری و غیر قابل درک برای مردم شهر ری و تهران. غرب و جنوب تهران هم که اطراف قزوین، لوشان، منجیل و کرج و شهریار و قم و اراک و ساوه باشد ترک زبانند؛ زبان مردم کرد، لر و بلوچ هم زبانی است متفاوت از فارسی دری!

در سایر شهرهای بزرگ و مرکزی هم وضعیت تقریبا به همین منوال است؛ لکن مردمی که به زبان ترکی صحبت می کنند با صداها، بلکه با هزارها کیلومتر فاصله از هم و در دورافتاده ترین روستاها زبان هم را می فهمند و مشکلی در برقراری ارتباط با همدیگر ندارند. مثلا زبان ترکی شهر تبریز با فاصله چند صد کیاومتری، با زبان یکی از روستاهای دور افتاده دشت مغان تفاوت چندانی حتی در لهجه ندارد، و یا زبان ترکی یکی از روستاهای دور افتاده شهر گنجه در جمهوری آذربایجان با زبان ترکی دور افتاده ترین روستای شهر زنجان یا قزوین و به فاصله بیش از هزار کیلومتر آنچنان به هم نزدیک است که تفاوت آنها فقط در لهجه، یعنی در پسوند بعضی از فعل هاست که مشکلی در ریشه فعل ایجاد نمی کند و معنی کلمات و جملات تغییر نمی یابد.

همه این موارد نشان دهنده بومی بودن زبان ترکی در مناطقی است که این زبان در آن مناطق صحبت می شود. حتی ترکان قشقایی و پیچاقچی های سیرجان و مردم افشار کرمان که همچون جزیره ای در بین فارس زبانان مانده اند و از آذربایجان فاصله بسیار دارند در صحبت کردن با مردم تبریز و باکو و دیگر ترکان دچار هیچ گونه مشکلی نیستند!

همچنین تفاوت زبانی یک ترک تهرانی با ترک استانبولی ترکیه که یکی در قاره آسیا و دیگری در قاره اروپا قرار دارد هم با فاصله چند هزار کیلومتری آنچنان نیست که زبان همدیگر را نفهمند، منتها باید ساکنین هر دو شهر، زبان ادبی ترکی را بدانند و همزبان تهرانی ما نگوید: «همشهری، سیزین دیداریزدان بسیار خوشحال اولدوم!».

مرجع1: روزنامه همشهری 20/6/83 شماره 3496، مصاحبه با دکتر علی اشرف صادقی.

مرجع2: "ترکان و بررسی تاریخ، فرهنگ، هویت و زبان آنها در ایران" نوشته ی: دکتر حسن راشدی، ص 154_ 153_152

شعرا و نویسندگان ترک و آثار برجسته ایشان، نشانگر تمدن ترکان:

در کتاب "دیوان لغات الترک" نام و محل 22 قوم ترک که همه از یک تبار و ریشه اند تشریح شده است. در کنار این اثر جهانی، آثار زیادی به زبان ترکی نوشته شده است مثل: "قوتاد قوبیلیک" (علم اقتدار و سعادت) سال 1069 م. (448 ه.ق) که از طرف یوسف حاجب خاص به رشته نظم درآمده و نگارنده این اثر ارزنده، لقب حاجب خاص که یکی از بالاترین عناوین آن زمان بود دریافت داشته است. اثر ارزشمند "کتاب دده قورقود" مشتمل بر 12 بوی (داستان). (احتمالا قرن 5 هجری قمری، 11 میلادی)، "عتبه الحقایق" در قرن 12 میلادی (6 ه.ق) بوسیله ادیب احمد یوکنکی، "دیوان حکمت" بوسیله احمد یسوی مشهور به پیر ترکستان در قرن 12 میلادی (6 ه.ق)، "قصص الانبیا" در 689 ه.ق توسط ناصر رابغوزی که در مناقب پیغمبران نوشته شده، "اوغوز خان داستانی" که به نثر و نظم است و یکی از آثار مکتوب و همچنین داستانهای قدیمی ترکان در قرن 13 میلادی است، فرهنگ لغات "صحاح العجم هندوشاه نخجوانی" (7 ه.ق، 13 میلادی)، "نهج الفرادیس"، "معین المرید" (692 ه.ق، 1313 میلادی)، "محبت نامه خوارزمی" (731 ه.ق، 1352 میلادی)، "مقدمه الادب زمخشری" (6 ه.ق، 12 میلادی)، "رونق الاسلام" (844 ه.ق، 1445 میلادی)، "الادراک للسان الاتراک" (13-1312 میلادی)، " قوائد لسان الترک"، "کتاب بیلیک" و "دیوان علیشیر نوایی" (قرن 15 میلادی)، از آثار ارزشمند زبان ترکی است. نوایی که به حق او را باید سرآمد شعرای زمان خود نامید در کتاب "مجالس النفاس" خود از 300 شاعر ترک نام می برد. وی کتاب "محاکمه الغتین" را در آخر عمر در مقایسه فارسی و ترکی نوشت و در آن برای اثبات برتری زبان ترکی نسبت به زبان فارسی شواهد زیادی از غنای افعال و کلمات مشابه ترکی آورده است؛ و دهها اثر ارزشمند دیگر چون دیوان فضولی، ختایی و دیگران که در این مقال نمی گنجد.

مرجع1: سیری در تاریخ زبان و لهجه های ترکی، دکتر جواد هیئت، ص 89.

مرجع2: "ترکان و بررسی تاریخ، فرهنگ، هویت و زبان آنها در ایران" نوشته ی: دکتر حسن راشدی، ص 224_223


واژه تات - تاجیک و فارس و چگونگی پیدایش این کلمات:

ترکان به مردم غیر ترک به خصوص تاجیک و فارس تات می گفتند، گروهی از دانشمندان و زبان شناسان "تات" را واژه ترکی می دانند و معتقدند که این واژه نامی است که از سوی ترکان به زیردستان داده شده، زیرا "تات" در زبان ترکی معنی: خوار، پست بیگانه دارد (قاموس عثمانی: تات=ذلیل) پروفسور مارکوارت آلمانی واژه «تاجیک را ترکیبی از دو قسمت تات» (= زیردست)، جیک (=ادات تصغیر ترکی دانسته)، آنرا «زیردست کوچک» معنی کرده است.

مرجع : "ترکان و بررسی تاریخ، فرهنگ، هویت و زبان آنها در ایران" نوشته ی: دکتر حسن راشدی، ص257

نقش مهم و نفوذی ترکان در دربار خلفای عرب:

ترکان قبل از اینکه امپراتوری سلجوقی از چین تا اروپا را به دست بگیرند بخاطر لیاقت و کاردانی شان عملاً حکومت خلفای عرب را اداره می کردند. در حقیقت خلفا تنه نام خودر را بر حکومت داشتند، ولی اراده آن دست ترکان بود!

«... خلیفه که از سلطه و نفوذ ایرانیان بیم داشت، چون حمایت و دوستی اعراب را از دست داده بود سعی می کرد، نیروی ترکان را تکیه گاه خویش سازد... از اواخر دوره ی معتصم دربار خلافت یکسره به دست ترکان افتاده بود با اینهمه تا معتصم زنده بود... از او فرمانبرداری می کردند اما پس از او دیگر از هیچ خلیفه ای اطاعت نمی کردند. آنها در بغداد بر خلیفه چیره بودند... نفوذ ترکان مخصوصاً پس از قتل متوکل به قول مولف الفخری بر ملک استیلا یافته بودند. وخلیفه در دست آنها چون اسیری بود که اگر می خواستند می کشتند و اگر می خواستند می بخشودند. نوشته اند « که چون معتز بر سریرخلافت نشست کسانش منجّمان بیاوردند و گفتند بنگرید تا او چه مدت خواهد زیست و چه مدت بر سریر خلافت خواهد ماند. یکی از ظرفا در مجلس حاضر بود گفت من این از اینها بهتر می دانم. گفتند تو می گویی چند سال می زید و چند سال حکم میراند:گفت تا هر وقت که ترکان بخواهند. هر که در مجلس بود از این جواب بخندید».

مرجع1: دو قرن سکوت، عبدالحسین – زرین کوب، صص369،336،335 / الفخری ص221.

مرجع2: "ترکان و بررسی تاریخ، فرهنگ، هویت و زبان آنها در ایران" نوشته ی: دکتر حسن راشدی، ص 207_206

شعرای تربیت شده پارسیان نزد پادشاهان ترک و مقایسه، اهمیت هنر نزد پادشاهان پارس:

شعرایی چون مسعود سعد سلمان، انوری، سنایی، نظامی، خاقانی، خیام، مولوی، سعدی، حافظ و تقریبا همه شعرا و نویسندگان آثار دری، به جز رودکی و چند شاعر گمنام دیگر همه در حاکمیت پادشاهان ترک پا به عرصه وجود گذاشته و اثر آفریده اند. هموطنان فارس ما از زمان حاکمیت پادشاهان ساسانی و همزبان خود، چیزی جز چند سنگ نوشته و پوست نوشته که ارزش ادبی چندانی ندارند برای ارائه افتخارات ادبی و فرهنگی ندارند!

حتی آثار باقیمانده به زبان دری (فارسی) از زمان حکومت های محلی طاهریان، صفاریان و سامانیان که ناسیونالیستهای افراطی فقط آنها را حاکمان ایرانی و بقیه امپراطوران پرقدرت و هزار ساله ترکان ایران را حاکمان بیگانه قلمداد میکنند کمتر از دو هزار و صد بیت بوده است. سیروس شمیسا در کتاب "شاهد بازی در ادبیات فارسی" می نویسد:

«از دوران طاهریان و صفاریان حدود 58 بیت، و از دوره سامانیان حدود 2000 بیت شعر بیشتر نمانده است.»

مرجع1: شاهد بازی در ادبیات فارسی، سیروس شمیسا، ص 27 سال 1379

مرجع2: "ترکان و بررسی تاریخ، فرهنگ، هویت و زبان آنها در ایران" نوشته ی: دکتر حسن راشدی، ص 179_178

شروع سیاست حذف ترکان برای اولین بار در ایران :

سیاست حذف ترکان و زبان ترکی از پهنه سیاسی، اجتماعی ، جغرافیایی و ادبیاتی ایران ، از زمان به روی کار آمدن رضاخان که اولین حاکم غیر ترک بعد از حاکمیت 1000 ساله ترکان در ایران بود آغاز گردید.

مرجع : "ترکان و بررسی تاریخ، فرهنگ، هویت و زبان آنها در ایران" نوشته ی: دکتر حسن راشدی، ص 113

ترکان باستان قبل از آریاییها به مدت حدود 4500 سال در ایران حکم می راندند:

« سومریان، ایلامیان، لولوبیها، کوتی ها، اورارتوها و مانناها»(ترکان باستان) قبل از تشکیل حکومت هخامنشی، به مدت حدود 4500 سال در ایران حکم می راندند و با بابلیان و آشوریان سامی زبان همسایه بودند. زبان همه این ها التصاقی بود و این زبان ها هیچگونه قرابت و نزدیکی با زبان آریائیایی که بعدا به این سرزمین سرازیر شدند نداشتند، ولی از نظر ساختاری با زبانی که بعدا و از قرن ششم میلادی ترکی نامیده شد هم ریشه بودند.

مرجع1: "تاریخ تمدن" ویل دورانت، جلد 1 ، ص 191

مرجع2: "ترکان و بررسی تاریخ، فرهنگ، هویت و زبان آنها در ایران" نوشته ی: دکتر حسن راشدی، ص 70

اطلاعاتی در مورد متون کتاب دده قورقود و (جایگاه زنان نزد ترکان) :

متون کتاب دده قورقود پر از سجایای اخلاقی و انسانی است. ایستادگی در مقابل دشمن، مردانگی، گذشت و فداکاری، حرمت و احترام به والدین و بزرگان و سالخوردگان، محبت به کودکان، ارزش مساوی فرزند دختر و پسر برای والدین، عشق به همسر، پاکدامنی، تنفر از تزویر و ریاکاری، برابری حقوق مردان و زنان در انتخاب همسر و دیگر معیارهای انسانی در تک تک داستانها موج می زند.

با توجه به ارزش و اعتبار زن که در متون کتاب "دده قورقود" به آن برمی خوریم و مقایسه آن با مقام و منزلت زنها در اثر منظوم شاهنامه فردوسی که در اواخر قرن چهارم و اوایل پنجم هجری و به فارسی سروده شده است، به ارزش و اعتبار و معنوی زن در بین ترکان در قرون گذشته می توان پی برد.

در داستانهای دده قورقود، زن از مقام و منزلت بالایی برخوردار است؛ دختران در انتخاب همسران خود اختیاری برابر با مردان دارند. در میدان نبرد دوش به دوش دلاورمردان اوغوز می جنگند. در شروع مسابقه تیراندازی و غیره حق تقدم با زنان است و در وفاداری به شوهر و فداکاری برای او حتی جایی بالاتر از گذشت و فداکاری پدر و مادر نسبت به فرزند خود دارند.!

در داستان "قانتورالی" کتاب دده قورقود، پس از غلبه قانتورالی و همسر و همرزم وی "سلجان خاتون" بر لشکریان دشمنی که آنان را تعقیب می کنند، در مسابقه تیراندازی بین قانتورالی و سلجان خاتون که امتحان درجه عشق واقعی زوج جوان نسبت به هم، در این مسابقه به طرز زیبا به نمایش گذاشته میشود، قانتورالی برای شروع مسابقه و برای رها کردن تیر از کمان، به سلجان خاتون سوگلی خود می گوید: «قیزلارین یولی اوّلدیر اوّل سن آت!...» (اول تو تیر را از کمان رها کن دختران "خانمها" مقدم ترند...).

این جمله نه از زبان اروپائیان عصر جدید «The Ladies First» ، که هزار سال پیش و شاید هم خیلی پیش تر، از زبان ترکان اوغوز که اجداد امروزی ترکان آذربایجان و آناتولی (ترکیه امروزی) هستند جاری شده است.!

در حالی که در بین مترقی ترین جوامع آن عصر داشتن فرزند دختر عیب و عار به حساب می آمد و حتی در میان بعضی از قبایل، نوزادان دختر زنده به گور می شدند، ترکان برای داشتن فرزند دختر دست نیایش به سوی خدا بلند می کردند و از آفریدگار خود می خواستند برای آنها فرزند دختر عطا فرماید: «- بگلر، منیم داخی حاقیمه بیر دوعا ائیلیین! آللاه تعالی مانا دا بیر قیز وئره! – دئدی. قالین اوغوز بگلری ال قالدیردیلار، دوعا ائله دیلر، آللاه تعالی سانا دا بیر قیز وئره!- دئدیلر» (گفت، بیگها، در حق من دعا کرده و از خداوند متعال برای من هم تقاضای اعطای فرزند دختر کنید. بیگهای "قالین اوغوز" دست دعا به سوی پروردگار بلند کردند و از خدای متعال طلب اعطای فرزند دختر {برای او} کردند.)

ابن بطوطه در سفرنامه خود احترام ترکان نسبت به زنان می نویسد، ... چیزی که در این بلاد {در سرزمین ترکان} مایه تعجب فراوان بود، احترامی بود که آنها درباره زنان خود داشتند.

پروفسور فاروق سومر مورخ مشهور ترکیه نیز در مورد زنان ترک می نویسد:

«... زنان قوم اوغوز {ترکان اوغوز} از مردان فرار نکرده رو نمی گرفتند. این امر در ترکیه در بین عشایر و روستائیان تا زمان ما وجود داشته و حفظ شده است. طوری که محقق فرانسوی و.لانگ لوئیس که در قرن نوزدهم  به آناتولی جنوبی سفر کرده است. از این حیث ترکمن ها را به عنوان قومی بسیار با فرهنگ در خاور نزدیک توصیف می کند. در بین اوغوزها انحرافاتی از قبیل زنا و غلامبارگی وجود نداشته است. اساسا زنان ترک در جهان اسلام به عنوان زنان عفیف شناخته شده اند.»

مرجع1: کتاب دده قورقود، به کوشش م.ع فرزانه داستان "قانتورالی" ص 146

مرجع2: کتاب دده قورقود داستان "دلی دومرول"

مرجع3: دده قورقود کیتابی... حسین م. گونئیلی ص 185 داستان بامسی بئیرک.

مرجع4: اوغوزها (ترکمن ها) پروفسور فاروق سومر، ترجمه آنادردی عنصری ص 92 سال 1380

مرجع5: "ترکان و بررسی تاریخ، فرهنگ، هویت و زبان آنها در ایران" نوشته ی: دکتر حسن راشدی، ص 234_233_232

آثار مشابه کشف شده در دو آذربایجان نشانگر تمدن آذربایجان :

آثار بدست آمده از تصاویری که بدست ساکنین اولیه آذربایجان در منطقه "قوبستان" باکو در جمهوری آذربایجان و "قره داغ" (اهر) در آذربایجانشرقی بر روی صخره ها و سنگ ها نقر شده و شباهتهای بسیاری هم به هم دارند نشان می دهد که هزاران سال قبل از مهاجرت آریائیان به ایران، آذربایجان سکونتگاه و محل زندگی مناسبی برای بومیان آن بوده است.

مرجع1: قره داغ؛ خاستگاه تمدن اولیه انسان، محمد حافظ زاده، ص 50-7 انتشارات مهد آزادی.

مرجع2: "ترکان و بررسی تاریخ، فرهنگ، هویت و زبان آنها در ایران"نوشته ی: دکتر حسن راشدی، ص 100

توهین به ترکان در روزنامه اطلاعات قبل انقلاب توسط عباس اقبال آشتیانی :

 عباس اقبال آشتیانی در سلسله مقالاتی با عنوان « زبان ترکی در آذربایجان » در روزنامه اطلاعات نوشت: " چه کسی آثار غنی و جهانگیر فردوسی، سعدی، مولوی و حافظ را با وراجی مهجور و ناهنجار غارتگران ترک عوض می کند؟ »

مرجع1: روشنفکران آذری و هویت ملی، علی مرشدی زاده. ص 219.

مرجع2: "ترکان و بررسی تاریخ، فرهنگ، هویت و زبان آنها در ایران" نوشته ی: دکتر حسن راشدی، ص 34

مهاجرت آریائیان به ایران کنونی و یادگیری تمدن از ترکان :

با مهاجرت آریائیان به به ایران در اوایل هزاره اول قبل از میلاد و تشکیل حکومت هخامنشیان در 550 قبل از میلاد، به تدریج از قدرت سیاسی ساکنین بومی آذربایجان کاسته شد ولی زبان بومیان در اوائل حکومت هخامنشیان همچنان زبان رسمی و زبان دیوان و دولت هخامنشی بود و هخامنشیان دفاتر دولتی خود را به این زبان (ایلامی) می نوشتند. زیرا آریائیانی که با چهارپایان خود از استپ های جنوب سیبری به ایران سرازیر شده بودند صاحب هیچگونه تمدنی نبودند و در منطقه ای که زندگی می کردند هیچگونه نشانه ای از تمدن باقی نگذاشته بودند. آنان خطی برای نوشتن نداشتند ولی با مهاجرت به ایران و ساکن شدن در مناطق مختلف ایران، از جمله منطقه فارس، نوشتن را از بومیان متمدن بومی که هزاران سال قبل از مهاجرت آریاییها صاحب خط و نوشته بودند یاد گرفتند.

فردوسی نیز در شاهنامه خود به یادگیری خواندن و نوشتن پادشاهان پارس از بومیان ایران، که آنان را "دیوان" (دیوها) نامیده است اشاره کرده است:

نبشتن به خسرو بیاموختند *** دلش را به دانش برافروختند

نبشتن یکی نه که نزدیک سی *** چه رومی چه تازی و چه پارسی

مرجع1: ایران تورکلرینین اسکی تاریخی، ص 407-406/ شاهنامه جلد 1، مسکو 1960 ص 30.

مرجع2: "ترکان و بررسی تاریخ، فرهنگ، هویت و زبان آنها در ایران" نوشته ی: دکتر حسن راشدی، ص 101_100


کشف جسد 2000 ساله زنی در تبریز:

خبری که در سال 1383 در روزنامه نوید آذربایجان چاپ شده بود دارای اهمیت خاص می باشد. این روزنامه به نقل از خبرگزاری "آنسا" ایتالیا می نویسد: «کشف یک جسد متعلق به 2000 سال قبل، از تبریز در رسانه های ایتالیا و واتیکان بازتاب داشت اما اهمیت این خبر برای رسانه ها بیشتر از آن جهت بوده که جنگجوی قدیمی یک زن ایرانی {آذربایجانی} بوده است.

آنسا، خبرگزاری ایتالیا در خبری در این خصوص نوشت:

زنان ایرانی 2000 سال پیش با حضور در میدانهای نبرد، مردان را تکه تکه می کردند. این خبرگزاری در ادامه به ذکر جزئیات این کشف می پردازد و می نویسد که در ایران پیش از این نیز اسکلت زنان جنگجو در کناره های دریای خزر کشف شده بود.»

آنچه که از این خبر برمی آید می رساند که زنان جنگجویی که در خبر روزنامه های ایتالیایی از آنها به عنوان زنان ایرانی یاد شده است زنان ترک مناطق آذربایجان و اطراف دریای خزر می باشند چرا، جسد این زنان در مناطق مرکزی، جنوبی و استانهای فارس و کرمان و یزد کشف نشده است و نمی تواند مربوط به زنان فارس ایران باشد.

مرجع1: روزنامه نوید آذربایجان 21/آذر/1383 شماره 394.

مرجع2:"ترکان و بررسی تاریخ، فرهنگ، هویت و زبان آنها در ایران"نوشته ی: دکتر حسن راشدی، ص 237

متن سخن گفتن نادر شاه افشار به زبان مادریش ترکی:

در زمان افشاریه موقعیت زبان ترکی با توجه به کتیبه عظیمی که بوسیله نادر شاه و به زبان ترکی در خراسان در کلات نادری نوشته شده و هم اکنون نیز موجود است کاملا نمایان است. نادر شاه به ترکی سخن می گفت و از دیپلماتها و فرستادگان کشورهای خارجی چون پادشاه هند و جائلیق ارمنستان به زبان ترکی استقبال می کرد. «آنروز که خلیفه ارامنه به حضور نادر شاه بار یافت نادر فرمودش: خوش گلیبسن خلیفه، یاخچی سن، چاق سن، یولدا آزار چکیبسن، خوش آمدی خلیفه، چطوری، خوب هستی، سلامتی، در راه زحمت زمستان را تحمل کردی....»

مرجع1: تاریخچه نادرشاه،و-مینورسکی،ترجمه رشیدیاسمی،ص 9،انتشارات امیرکبیر (سال 2535 شاهنشاهی- 1355 شمسی) چاپ دوم.

مرجع2: طوفان در آذربایجان، اصغر حیدری، 1381، ص 73/ از پاریز تا پاریس، محمد ابراهیم باستان پاریزی، ص 250/81-80

مرجع3: "ترکان و بررسی تاریخ، فرهنگ، هویت و زبان آنها در ایران" نوشته ی: دکتر حسن راشدی، ص 265


 

دلایل زورگویی وعقده ای شدن پارسیان افراطی و نژاد پرست از دست ترکان:

امروزه پان فارسیست ها به جای تشکر از سلاطین گذشته ترک که توسعه دهندگان زبان فارسی بودند همواره با آنها و با همه ترکان دشمنی می ورزند! علت این دشمنی هم بیشتر از آنجا ناشی می شود که در طول هزار سال، ترکان در رأس حکومت های ایران بوده و پارسیان و تاجیکان بیشتر به عنوان منشیان و رعایا در خدمت آنان بوده اند؛ این عوامل باعث احساس حقارت در ناسیونالیست های افراطی شده، پس از حاکمیت خانواده پهلوی بر ایران که خود را منتسب به پارسیان می کرد در پی تلافی این حقارت هزار ساله برآمدند!

درباره این حس حقارت به متنی که در مجله "نگاه نو" در سال 1370 چاپ شده و این مجله به وسیله ناسیونالیست هایی چون کاوه بیات و همفکران وی منتشر می شد نظری می افکنیم:

«ملت ایران طی حدود هزار سال از زمان غزنویان تا پایان قاجاریه زیر سلطه ایلات ترک قرار داشته است و چنان بوده که در مدت طولانی این تسلط، از حداکثر حق و بختی که گاه برخوردار می شده، شمشیر زنی در مقام سربازی ساده در خدمت سرداران ترک بوده است، حال لازم به یادآوری نیست که چون همه املاک بزرگ همواره از سوی شاهان به صورت تیول و اقطاع در اختیار سرداران پیروزمند قرار می گرفت، یک ایرانی غیر ترک سهمی در این میان نمی توانست داشته باشد.»

مرجع1: مجله "نگاه نو" شماره 4، دی ماه 1370 ص 38.

مرجع2:"ترکان و بررسی تاریخ، فرهنگ، هویت و زبان آنها در ایران" نوشته ی: دکتر حسن راشدی، ص 257_256


ازدواج های شرم آور، پارسیان مثلا متدن :

ویل دورانت در مورد رواج ازدواج و همخوابگی با محارم در بین پارسیان می گوید:

" چون فرزندان به سن رشد می رسیدند، پدران اسباب کار زناشویی ایشان را فراهم می ساختند . دامنه انتخاب همسر وسیع بود، زیرا چنانکه روایت شده ازدواج میان خواهر و برادر، پدر و دختر و مادر و پسرمعمول بوده است."

 شعری فارسی در این باره سروده شده است:

حلالند حوران سیمین بدن *** چه مادر، چه خواهر، چه دختر، چه زن

مرجع1: "کثرت قومی و هویت ملی ایرانیان" دکتر ضیاء صدر، 1377 ، انتشارات اندیشه نو، ص 111.

مرجع2: تاریخ تمدن ویل دورانت جلد 1 ص 433.

مرجع3: "ترکان و بررسی تاریخ، فرهنگ، هویت و زبان آنها در ایران" نوشته ی: دکتر حسن راشدی، ص 21-20


  • [ ]

  • دریافت کد فیدخوان