charehjale

وبلاگ-کد لوگو و بنر
عید باستانی نوروز ترکان باستان (بایرام ترکان )

عید باستانی نوروز ترکان باستان (بایرام ترکان )

یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم

+0 چره جلی

عید باستانی نوروز ترکان باستان (بایرام ترکان )

جشن ها در جوامع انسانی ، نخست در رابطه با دین و موضوع معیشت پدید آمده اند. همانند باورهای دینی آنان بین مضمون و مراسم جشن های سومری و ترکان باستان نیز که در میتولوژی آنان حفظ گردیده است، شباهت های معنی داری به چشم می خورد. هم در متن سومری و هم در میتولوژی ترک ها، مهم ترین جشن ها ، جشن بهار می باشد.


پایان گرفتن سوز و سرمای زمستانی و در پی آن آغاز موسم بهار که به زندگی شور و هیجان و حرکت تازه ای می بخشد ، بدیهیست در جوامعی که تمامی حیاتشان به طبیعت وابسته  بود، شور و شوق ، امید و جنبش فراوانی می انگیخته است. در حقیقت مضون و فلسفه جشن بهار نیز « نوزایی » می باشد

سومریان که متمدن ترین قوم باستانی و دارای فرهنگ جهان وطنی بوده اند، آئین های شادباش سال نو را بجا آورده ، نام آن را « آ – کی – تیل » می نامیدند. کلمه « تیل » در اینجا به معنی « زندگی » و تجدید حیات بوده است.



مهمترین این گونه جشن ها نیز آئین ها در تمام طول روز ادامه می یافت و جالب ترین بخش آن نیز زمانی بود که؛ ازدواج مقدس ؛ صورت می گرفت. این مراسم عروسی سمبلیک و نمایشی چنین برگزار می شد: شاهی که در نقش « دوموزی » ( تامموز یا تموز ) یکی از شاهان گذشته و مجوب شهر « اوروک » ظاهر می شد، با راهبه ای بلند پایه که نقش « این – آننا » را بازی می کرد، باهم وارد صحنه می شدند.

برگزاری این آئین عروسی که در حقیقت تکرار سالانه ازدواج مقدس « دوموزی » با الهه نگهبان شهر اوروک « این – آننا » می باشد بیانگر دو آرزوی مردم سومر بود: نخست تامین شدن فراوانی و برکت در کشورشان ، دوم عمر دراز برای شاه سرزمینشان ..... »

 


روز اوغوز خان

 

ترکان از ریشه یافث ابن نوح می باشند. آنان بسوی شرق آمدند. بعلت این کوچ، اسم یافث به « ابولجه» و یا « ابولبجه » تغییر یافت. « اورتاق » و « کورتاق » را که نزدیک شهر « اینانچ » بود، برای ییلاق خود انتخاب کرد و برای قشلاق نیز « یورساق » ، « گاگیان » ، « قاراقوم » ، « تالاس » و « قاراسیرن » را پسندید. ابولجه صاحب فرزندی بنام « دیب باقوی » شد.... دیب باقوی صاحب چهار فرزند شد. قاراخان صاحب فرزندی شد که نامش را « اوغوز خان » گذاشتند.


همزمان با دنیا آمدن اوغوز خان گل ها شکفت، درختان سبز و خرم گشت و بر روی زمین زندگی نوینی آغاز شد. پس از چند سالی ، درست درهمین روز ، اوغوز خان بر دشمنانش چیره گشت واز تالاس تا بخارا را فتح کرد. به افتخار این روز آئین های جشن و سرور بزرگی برپا کرده ، نام « اوغوز گونی » ( روز اوغوز ) و یا « ینی گون » ( روز نو » بر آن گذاشتند.....»

 

 

جشن بهار در میان اویغوزها

 

افسانه های اویغوری ایلک یاز ( بهار )، بوکوکاقان ( بوقوکاقان ) ، یئنی دن دوغوش ( نوزایی ) در میتولوژی ترک جایگاه ویژه ای دارد.... در منابع چینی مربوط به قرون وسطی شرح مفصلی از این افسانه ها موجود می باشد:

در بدنه درخت بزرگ و خشکی که درمیان دو رود « تولا » و « سلینگان » قرار داشت، یک برجستگی همچون علائم حاملگی پدیدار می شود پیوسته نوری ازآسمان بر درخت فرود می آمد. پس از گذشت 9 ماه و 9 روز ، این برآمدگی درخت می ترکد و از میان آن پنج کودک ظاهر می شود این پنج کودک سمبل نوزایی ترک های اویغور و در حقیقت بیانگر نگاه اویغورها به نسل های جدید ، همانند نوزایی طبیعت می باشد....

پروفسور « آبه تاکه او » با بررسی اقوام اویغوری در اوایل قرون وسطی و پیدایش اسطوره ی « بوقوکاقان » ، روز نوزانی را تقریبا مصادف با 28 – 21 مارس می داند.... افسانه « بوقوکاقان » دارای دومفهوم می باشد: یکی ریشه ی اویغورها ، و دیگری سمبل نوزایی و جشن بهار....

ترک های اویغور ادیان گوناگون چون بودیزم، مانویت، مسیحیت (  نسطوری ) و اسلام را پذیرفته اند. اما در زمینه تمامی این ادیان، پژواک باور ملی آنان « گؤک تانری » یعنی باور به خدای آسمان را به روشنی می توان دید. مثلا بارداری درخت فوق الذکر ازا نواری بود که از گؤک تانری بر وی فرود می آمد...

 

واژة «بایرام» برابر نهاد واژة «عید» در زبان مردم آذربایجان است. این واژه از مصدر ترکی «بایراماق» یعنی جشن گرفتن گرفته شده است. این واژه به صورت بهرام و پدرام وارد زبان فارسی و به صورت «بیرام» وارد لهجة سوری زبان عربی و به صورت Bairam وارد زبان انگلیسی شده است. واژه های دیگر مرتبط با این واژه عبارتند از : بایراما (جشن، شادی)، بایراشما (جشن دسته جمعی)، بایراشماق(باهم جشن گرفتن)، بایرامچی (کسی که برای عید دیدنی بیاید)، بایرامچیلیق (هدیة نوروزی دختر نامزد)، بایرام سیری (روزهای مهم)، بایرامجالیق (هدایایی که در عید به کودکان بدهد)، بایرام قاری (برف نوروزی).

 

 

 

ای معادل واژة «عید نوروز» در زبان مردم آذربایجان، واژه هایی چون «دوموز بایرامی» و «اوغوز بایرامی» در قدیم الایام و «ایل بایرامی» یا «یاز بایرامی» وجود دارند. مسلماً تعیین زمانی برای پیدایش یک آئین کار بسیار دشواری است. اینکه از چه زمانی مردم آذربایجان روز اول بهار را جشن می گیرند، نیازمند نگاه کلی تری به تاریخ اقوام ساکن در اینجاست. ترکیب نژادی و


 قومی مردم آذربایجان با توجه به آداب و رسوم و تاریخ تشکل ارتباط ناگسستنی با خاندانهای حکومتگر آغ قویونلو و قارا قویونلو دارد. بسیاری از صاحبنظران مانند فاروق سومر و ابراهیم قفس اوغلو و احمد ذکی ولیدی طوغان براین نکته تأکید کرده و مدارکی انکارناپذیر در این باره ارائه می کنند.

 

 

 

 توجه به تقدّس عدد هفت در میان مردم آذربایجان، هفت عنصر از عناصر مقدس در این سفره چیده می شود. آنان انواع خوراکیها را که هر یک نماد وسنبلی از موضوعات مرتبط با زندگی است در آنجا قرار می دادند تا روح اجدادشان بادیدن آنها راضی و خشنود گردد. اجزاء این 




. اجزاء این سفره عبارتند از:  سو (آب. رمز بقا). سمنی (سمنو. نماد سبزی شدن و تجدید حیات). ساریمساق (سیر. رمز سلامت). سوجوق (شیرینی. نماد شیرینی). سونبول (سنبل. نماد برکت زندگی). سوماق (سماق. نماد طعم زندگی). سیرکه (سرکه. نماد رفع مزاج بد در انسان).

 

 




 


  • [ ]

  • دریافت کد فیدخوان