نام های پرطرفدار ترکی دخترانه
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلی
آیسان: شبیه به ماه،مانند ماه
آیسا: مثل ماه
آیسودا: ماه درآب
آی سئوه ر: دلباخته ماه
سئودا (سودا): عشق ومحبّت،سُودا ،عشق شدید،میل ورغبت،هوس وخواسته،آرزو
ساناز: بی همتا ،کم نظیر
ایدا: در داخل ماه
آیلار: ماه ها ، زیبا ، پاک
آیگین: دارنده و همراه ماه؛ زیباروی
آیلر: جمع ماه، ماه ها؛ زیبارو
آیلا: هالهی ماه، هاله
آیلان: همراه ماه، شبیه به ماه
آیلی: مهتاب، پر از ماه، دارای ماه
آیلی ناز: ناز و مهتابی
آیلی یار: یار مهتابی
سِیلا: ملحق شدن ،وصال
سِلنا: سولنا ، خدای ماه ، الهه ماه ، مجازا ماه
ابرو: خطوط موج دارکشیده شده برروی لوحه های آهنی و غیره،نقوش و خطوط طبیعی روی سطوح
آیلین: دایرۀاطراف ماه،هاله
الین: دختری برای فامیل و قوم
سودا: عشق
سولماز: آنکه تازگی وطراوتش راحفظ کند،همیشه شاداب،به دوراز پژمردگی
ماویش: دختر بچه بور یا سفید چهره ای که چشمانی به رنگ آبی روشن داشته باشد
مئلیسا: ُرَنج ،علف لیمو ،بالنگ
مارال: گوزن ماده ،زیبا
نازلی: پرنازوعشوه ،ب اادا و اطوار
کؤنول: قلب ،دل ،احساسات قلبی ،میل واشتیاق ،آرزو ،هوس
آچالیا: نام گلی است
آدیگول: آنکه نامش همچو گل است
آدینا: نام کوهی معروف که شهر زنوز از بلاد آذربایجان را در برگرفته است
آرسیتا: نام منطقه ای ازسرزمین ماننا درغرب همدان فعلی
آسانا: دختر زیبا
آلنار: انارسرخ
آیپارا: ماه نو،هلال ماه
آیتار: بشارت دهنده
آیتک: مانند ماه
آی سین: مثل ماه هستی،همانند ماهی،زیبا هستی
آیشن: مثل ماه صاف ودوست داشتنی
آی قاش: دارای ابروانی همچون هلال ماه
آیشین: اشعه ،شعاع نور،پرتو،شفق
اٶزگونَش: نظیرخورشید
باخیش: نگاه
باریش: صلح،آتش بس،آشتی
تئللی: دختری با گیسوی بلندوزیبا ،دارای زلفهای زیباومُزیِّن
تئلمان: ظریف مثل مو
تئلناز: دختری با گیسوی ناز وقشنگ
سوسن:دراصل «شوسانّا» است گیاهی از تیره زنبق دارای برگهای زیباو خوشبو
تایسیز: بی همتا
سئل شن: سیل شادی
سئلناز: دسیل ناز وعشوه ،دنیایی از قشنگی
سئوگیم: بیان واژه «سئوگی»اززبان اول شخص مفرد
سئوگی: احساس علاقه ودوستی
سئوناز: نازدوست ،عشق ناز
سئویل: دوست داشتنی ،لایق ، محبوب ، شایستۀ دوست داشته شدن
سئوینج: حس شعف وشادی ،فرح
ساچلی: گیسوی بلند
سارای: ماه زرد و روشن،نام یکی ازآبادیها درجزیرۀ شاهی دریاچۀ ارومیه
سارین: ترانه
سانای: محترم ،لایق احترام
سایا: یک رنگ وبی ریا
سومَر: قوم سومریان که بنابه نظریۀ بسیاری ازدانشمندان ازاقوام ترک بوده
سَلما: برگ درشت ،برگ پهن
سونای: آخرین شب طلوع ماه،عطا شده ،تقدیمی
قیز ناز: دختر نازنین وعشوه گر
قیز باش: داردای موهای دراز
گونئی: افتابگیر،جنوب
گوندش: همزاد ،همزاده زاده شده
گونده یاز: همیشه بهار
گونَش: خورشید
گون فَر: اشعه خورشید ،پرتو آفتاب
نسترن: نسرین
مین ناز: آنکه نازوغمزه اش فراوان است،کسی که بسیارنازو آدا دارد
نورسان: همچون نور،نظیر نور
یاشام: حیات،عمر،زندگی
یاشیق: خورشید،نور آفتاب
یاشیل: سبزرنگ،تروتازه،باطراوت
یاشین: رعدوبرق،صاعقه،آذرخش
یاراش: خوشایندی،زیبایی،جذّابی
یازگول: گلی که درفصل تابستان می شکفد،گل تابستانی
یاغمور: باران،بارندگی
یالقین: سراب
یانار: مشتعل ، فروزان ، سوزان ، قابل اشتعال ، آتش فشان
آلماز: از اعلام زنان، دافع ، رد کننده
گولتای: مانند گل
گولسان: همچون گل
گولـلر: گلها
گونل: زیبا چون آفتاب
نازلار: زیبایان. زیباییها
یاشنا: آذرخش.درخشان
سئچیل: برگزیده
سئویل: دوست داشتنی
سئویم: عشق. مهر. معشوق
سئوین: عشق. محبت
سالسوْلا: نوعی گیاه نمک دوست
ساناز: کمیاب
سانای: گرامی. پاک چون ماه. مهنام. بیقرار
سایا: یک رنگ. بی ریا
سایان: مؤدب
سایدا: محترم
سایگول: زیبا چون گ
سوْگل: محبوب. دلدار
سولار: آبها
سوْلار: پاییز
شایلین: بی همتا
شلاله: آبشار
آیسو: ماه و آب؛ زیبارو، با طراوت و درخشنده
آیسن(آیسن): به معنی مانند ماه هستی؛ زیبارو
آنیل: معروف، نامدار، به خاطر آورده شدن
آیا تای: مثل ماه ، دختری که مانند ماه زیباست. بانوی درخشان
آی سئوه ر: دلباخته ماه
شیما: از نام های ترکی
آیداشن: شادی در ماه
آی سِئو: دوست داشتنی مانند ماه
آی سون: هدیه ماه ، معادل مَهداد در فارسی
آی سونا: زیباروی متعلق به ماه
آیمان: انسانِ ماه، زیبا چون ماه
چیچک: شکوفه ، گل
ارمغان: تحفهای که از جایی دیگر برند، سوغات، ره آورد
نازیلا: با ناز و کرشمه، با ناز.
آیدینا: به معنی روشن و مبارک
آیلما: تاب ماه
درنا: پرنده ای بزرگ و وحشی با پاهای بلند و گردن دراز
سولینا: رسمی , مقدس , موقر , محترم ,با احترام
سویل: دوست داشته شده
ماهنی: ترانه
اچین: دنیا
ساغر: سالم
گوکوش (قوقئش): نوعی پرنده- قوی زیبا
آیدیم: آواز و آهنگ عاشقی
آیدینلی: روشن
آنلی: عاقل و فهمیده
آنیرلی: دختر فهمیده
آلایلی:دختر همچو ماه سرخ طلایی
تامیلا : دختر مهربون
سئلدا : شکوفه
ائلمیرا: (ال=ائل + میرا=مردن) : فدائی ، تقدیم به ایل، تقدیم به دنیا
پینار: چشمه
ساناز(سان+آز): بی همتا ،کم نظیر
پارلا: درخشنده
آتلاز: اطلس ، حریر ، پارچه ای نرم و لطیف
ائلناز: محبوب ایل ، عشق مردم ، محبوب مردم
ائلین: هم قبیله
ائلسا: همانند ایل
ائلسانا: همانند ایل
ائل سئون: دوستدار قبیله
ائلچین: لایق قبیله. باغ. آلتی برای درو کردن. مأمور دولتی. نماینده. خاندان
ائلجان: جان و دل قبیله
ائلتان: سپیدة صبح قبیله
تومروس(تومریس): حیات بخش. جنگنده. روحیه دهنده. دلاور. قهرمان. برکت آور. نوک آهن. نام قدیمی شهر تبریز. نام ملکة قدیم آذربایجان
بالقیز: شیرین چون عسل. محبوب. روشنی یا درخششی که در شب صاف در افق دیده شود
الیانا: نیکی و هدیه؛ مأنوس؛ دوست داشتن ایل، دوست مشوق ایل
نازیلا: با ناز و کرشمه، با ناز
ائلیار: کمک کننده به ایل
سئلای: ماهای بهار
سولما: پژمرده نشو
سایمان: خان بزرگ
شایلین: بی همتا
آنیل: معروف، نامدار، به خاطر آورده شدن
شَن آی: ماه شادی بخش ،ماه خوشایند
شَنال: خوشحال ومسرور ،راضی وخوشنود ،شاد،دلخوش
شَن ناز: دختر نازوشاد
آی پارا: تیکه ماه
سنم: محبوب ، زیب
آیسا: مثل ماه
آیسودا: ماه درآب
آی سئوه ر: دلباخته ماه
سئودا (سودا): عشق ومحبّت،سُودا ،عشق شدید،میل ورغبت،هوس وخواسته،آرزو
ساناز: بی همتا ،کم نظیر
ایدا: در داخل ماه
آیلار: ماه ها ، زیبا ، پاک
آیگین: دارنده و همراه ماه؛ زیباروی
آیلر: جمع ماه، ماه ها؛ زیبارو
آیلا: هالهی ماه، هاله
آیلان: همراه ماه، شبیه به ماه
آیلی: مهتاب، پر از ماه، دارای ماه
آیلی ناز: ناز و مهتابی
آیلی یار: یار مهتابی
سِیلا: ملحق شدن ،وصال
سِلنا: سولنا ، خدای ماه ، الهه ماه ، مجازا ماه
ابرو: خطوط موج دارکشیده شده برروی لوحه های آهنی و غیره،نقوش و خطوط طبیعی روی سطوح
آیلین: دایرۀاطراف ماه،هاله
الین: دختری برای فامیل و قوم
سودا: عشق
سولماز: آنکه تازگی وطراوتش راحفظ کند،همیشه شاداب،به دوراز پژمردگی
ماویش: دختر بچه بور یا سفید چهره ای که چشمانی به رنگ آبی روشن داشته باشد
مئلیسا: ُرَنج ،علف لیمو ،بالنگ
مارال: گوزن ماده ،زیبا
نازلی: پرنازوعشوه ،ب اادا و اطوار
کؤنول: قلب ،دل ،احساسات قلبی ،میل واشتیاق ،آرزو ،هوس
آچالیا: نام گلی است
آدیگول: آنکه نامش همچو گل است
آدینا: نام کوهی معروف که شهر زنوز از بلاد آذربایجان را در برگرفته است
آرسیتا: نام منطقه ای ازسرزمین ماننا درغرب همدان فعلی
آسانا: دختر زیبا
آلنار: انارسرخ
آیپارا: ماه نو،هلال ماه
آیتار: بشارت دهنده
آیتک: مانند ماه
آی سین: مثل ماه هستی،همانند ماهی،زیبا هستی
آیشن: مثل ماه صاف ودوست داشتنی
آی قاش: دارای ابروانی همچون هلال ماه
آیشین: اشعه ،شعاع نور،پرتو،شفق
اٶزگونَش: نظیرخورشید
باخیش: نگاه
باریش: صلح،آتش بس،آشتی
تئللی: دختری با گیسوی بلندوزیبا ،دارای زلفهای زیباومُزیِّن
تئلمان: ظریف مثل مو
تئلناز: دختری با گیسوی ناز وقشنگ
سوسن:دراصل «شوسانّا» است گیاهی از تیره زنبق دارای برگهای زیباو خوشبو
تایسیز: بی همتا
سئل شن: سیل شادی
سئلناز: دسیل ناز وعشوه ،دنیایی از قشنگی
سئوگیم: بیان واژه «سئوگی»اززبان اول شخص مفرد
سئوگی: احساس علاقه ودوستی
سئوناز: نازدوست ،عشق ناز
سئویل: دوست داشتنی ،لایق ، محبوب ، شایستۀ دوست داشته شدن
سئوینج: حس شعف وشادی ،فرح
ساچلی: گیسوی بلند
سارای: ماه زرد و روشن،نام یکی ازآبادیها درجزیرۀ شاهی دریاچۀ ارومیه
سارین: ترانه
سانای: محترم ،لایق احترام
سایا: یک رنگ وبی ریا
سومَر: قوم سومریان که بنابه نظریۀ بسیاری ازدانشمندان ازاقوام ترک بوده
سَلما: برگ درشت ،برگ پهن
سونای: آخرین شب طلوع ماه،عطا شده ،تقدیمی
قیز ناز: دختر نازنین وعشوه گر
قیز باش: داردای موهای دراز
گونئی: افتابگیر،جنوب
گوندش: همزاد ،همزاده زاده شده
گونده یاز: همیشه بهار
گونَش: خورشید
گون فَر: اشعه خورشید ،پرتو آفتاب
نسترن: نسرین
مین ناز: آنکه نازوغمزه اش فراوان است،کسی که بسیارنازو آدا دارد
نورسان: همچون نور،نظیر نور
یاشام: حیات،عمر،زندگی
یاشیق: خورشید،نور آفتاب
یاشیل: سبزرنگ،تروتازه،باطراوت
یاشین: رعدوبرق،صاعقه،آذرخش
یاراش: خوشایندی،زیبایی،جذّابی
یازگول: گلی که درفصل تابستان می شکفد،گل تابستانی
یاغمور: باران،بارندگی
یالقین: سراب
یانار: مشتعل ، فروزان ، سوزان ، قابل اشتعال ، آتش فشان
آلماز: از اعلام زنان، دافع ، رد کننده
گولتای: مانند گل
گولسان: همچون گل
گولـلر: گلها
گونل: زیبا چون آفتاب
نازلار: زیبایان. زیباییها
یاشنا: آذرخش.درخشان
سئچیل: برگزیده
سئویل: دوست داشتنی
سئویم: عشق. مهر. معشوق
سئوین: عشق. محبت
سالسوْلا: نوعی گیاه نمک دوست
ساناز: کمیاب
سانای: گرامی. پاک چون ماه. مهنام. بیقرار
سایا: یک رنگ. بی ریا
سایان: مؤدب
سایدا: محترم
سایگول: زیبا چون گ
سوْگل: محبوب. دلدار
سولار: آبها
سوْلار: پاییز
شایلین: بی همتا
شلاله: آبشار
آیسو: ماه و آب؛ زیبارو، با طراوت و درخشنده
آیسن(آیسن): به معنی مانند ماه هستی؛ زیبارو
آنیل: معروف، نامدار، به خاطر آورده شدن
آیا تای: مثل ماه ، دختری که مانند ماه زیباست. بانوی درخشان
آی سئوه ر: دلباخته ماه
شیما: از نام های ترکی
آیداشن: شادی در ماه
آی سِئو: دوست داشتنی مانند ماه
آی سون: هدیه ماه ، معادل مَهداد در فارسی
آی سونا: زیباروی متعلق به ماه
آیمان: انسانِ ماه، زیبا چون ماه
چیچک: شکوفه ، گل
ارمغان: تحفهای که از جایی دیگر برند، سوغات، ره آورد
نازیلا: با ناز و کرشمه، با ناز.
آیدینا: به معنی روشن و مبارک
آیلما: تاب ماه
درنا: پرنده ای بزرگ و وحشی با پاهای بلند و گردن دراز
سولینا: رسمی , مقدس , موقر , محترم ,با احترام
سویل: دوست داشته شده
ماهنی: ترانه
اچین: دنیا
ساغر: سالم
گوکوش (قوقئش): نوعی پرنده- قوی زیبا
آیدیم: آواز و آهنگ عاشقی
آیدینلی: روشن
آنلی: عاقل و فهمیده
آنیرلی: دختر فهمیده
آلایلی:دختر همچو ماه سرخ طلایی
تامیلا : دختر مهربون
سئلدا : شکوفه
ائلمیرا: (ال=ائل + میرا=مردن) : فدائی ، تقدیم به ایل، تقدیم به دنیا
پینار: چشمه
ساناز(سان+آز): بی همتا ،کم نظیر
پارلا: درخشنده
آتلاز: اطلس ، حریر ، پارچه ای نرم و لطیف
ائلناز: محبوب ایل ، عشق مردم ، محبوب مردم
ائلین: هم قبیله
ائلسا: همانند ایل
ائلسانا: همانند ایل
ائل سئون: دوستدار قبیله
ائلچین: لایق قبیله. باغ. آلتی برای درو کردن. مأمور دولتی. نماینده. خاندان
ائلجان: جان و دل قبیله
ائلتان: سپیدة صبح قبیله
تومروس(تومریس): حیات بخش. جنگنده. روحیه دهنده. دلاور. قهرمان. برکت آور. نوک آهن. نام قدیمی شهر تبریز. نام ملکة قدیم آذربایجان
بالقیز: شیرین چون عسل. محبوب. روشنی یا درخششی که در شب صاف در افق دیده شود
الیانا: نیکی و هدیه؛ مأنوس؛ دوست داشتن ایل، دوست مشوق ایل
نازیلا: با ناز و کرشمه، با ناز
ائلیار: کمک کننده به ایل
سئلای: ماهای بهار
سولما: پژمرده نشو
سایمان: خان بزرگ
شایلین: بی همتا
آنیل: معروف، نامدار، به خاطر آورده شدن
شَن آی: ماه شادی بخش ،ماه خوشایند
شَنال: خوشحال ومسرور ،راضی وخوشنود ،شاد،دلخوش
شَن ناز: دختر نازوشاد
آی پارا: تیکه ماه
سنم: محبوب ، زیب