دلیل انعقاد معاهده ترکمانچای(مصاحبه زیباکلام)
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلیمصاحبه کننده: حالا برگردیم بر سر عملکرد فتحعلیشاه در انعقاد معاهده گلستان و ترکمانچای . به نظر شما مذاکره کننده های ایرانی در این دو معاهده بد عمل کردند یا اینکه چاره دیگری هم داشتند.
پاسخ: شما توجه کنید که ما جنگ را باخته بودیم روس ها تبریز را گرفته بودند و به نظرم روس ها مردانگی به خرج دادند و حاضر شدند به پشت رود ارس بروند بنابراین ایران چاره ای جز پذیرش مفادعهدنامه نداشت. هیچ وقت فرد شکست خورده مذاکره نمی کند بلکه دربست تسلیم می شود. به همین دلیل براین باورم که فتحعلیشاه چاره ای جز این نداشت. هر قدرتی که شکست می خورد باید تمام درخواست های دولت فاتح را بپذیرد. بنابراین ایران نیز می بایست کوتاه می آمد. اگر ایران به این معاهده ها تن نمی داد تبریز ،زنجان و تهران هم به خاک روس ها الحاق می شد. ارتش روس آنقدر قوی بود که هیچ چیز نمی توانست جلوی آنها را سد کند بنابراین درست نیست که گفته شود که فتحعلیشاه خیانت کرده است، چون می خواست کشور را حفظ کند نمی توانست کار دیگری کند. به نظر من مورخینی که این شائبه ها را مطرح می کنند باید به این سوال پاسخ بدهند که چرا ایران موجب شد که دور دوم جنگ ایران و روس شروع شود. ایران در معاهده ترکمانچای خسارت پرداخت کرد چون جنگ را شروع کرد. همچنانکه ایران از عراق طلب کرد تا خسارت پرداخت کند چون جنگ را آغاز کرده بود. اگر ایران به دولت روس اولتیماتوم نمی داد و روحانیون دولت را تحریک نمی کردند که به دلیل این امر که روس ها در مناطق تحت امر خود مسلمانان را اذیت می کنند وباید به یاری آنها شتافت، قطعا دور دوم جنگ ایران و روس شروع نمی شد. متاسفانه در حالیکه هر ناظری که وضعیت دو سوی میدان را می شناخت در می یافت که برنده هر نبرد احتمالی روسیه است، تعدادی از مردم هیجانزده وبرخی از روحانیونی که شناختی از قدرت روسیه نداشتند بر طبل جنگ نواختند وشاه ودربار را مجبور به پیروی کردند. بعضی از تلاش دارند علت شکست ایران در دور دوم نبرد ایران ورسیه را به گردن کم کاری دربار قاجار بیاندازند، اما به نظر من حتی اگر این فرض را بپذیریم و در صورت بسیج تمام قوا نیز در نتیجه جنگ تغییری حاصل نمی شد. بحث در اصل این نبرد است و نشناختن دنیای آن روز توسط حامیان آن روز نبرد دوم ایران و روسیه.
فلسفه چرشنبه آخر سال
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلیاز زمانهای دور باور انسانها بر این بود که چهار عنصر آب و آتش و باد و خاک هستند که باعث بیداری طبیعت میشوند
ترکهای آذربایجان چهار هفته قبل از عید، و به مناسبت همین چهار عنصر روزهای چهارشنبه را برای اجرای مراسم انتخاب کرده اند. این مراحل عبارتند از:
1) سوچرشنبه سی
2)اُود چرشنبه سی
3) یئل چرشنبه سی
4) توپراق چرشنبه سی
اولین چهارشنبه را «سو چرشنبه سی» یا « ازل چرشنبه » یا « چیلله قاچدی » یا « اول چرشنبه » یا «یالانچی چرشنبه» مینامند
دومین هفته را نیاکان ما تحت عنوان «اود چرشنبه سی» نام نهاده اند که مظهر حرارت و نور و روشنایی است
سومین هفته آخر ماه فصل زمستان را پدران و مادران ما تحت عنوان «یئل چارشنبه سی» نامگذاری کرده اند، چون در این هفته باد با آمدن خود به زمین و طبیعت زندگی و نوید بیداری میدهد
آخرین چارشنبه(چرشنبه) سال نیز تحت عنوان «تورپاق چرشنبه سی» نامگذاری شده است که طبیعت با جذب گرما و حرارت بیدار میشود. این روز در نزد مردم با نام «ایلین سون چرشنبه سی» مشهور است
زندگی نامه محمد بی ریا
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلیمن ئولسم باخ بو اوراقه
تحسرله منی یاد ائت
توپور چرخ جفاکاره
معذّب روحومی شادائت
بیریا
در حکومت پیشهوری وزیر فرهنگ حکومت آذربایجان بود اگر بخواهیم زندگی محمد
بیریا را در چند جمله خلاصه کنیم، باید بگوییم که سراسر آن توأم با
تلخکامی؛ دربهدری و بیپناهی بوده است و با تبعید، زندان و شکنجه به
سرآمده است. آوارگی و مهاجرت اجباری گوئی همزاد او بوده و از بدو تولدش
آغاز شده و تا لحظه واپسین زندگیاش ادامه یافته است.
او بعد از تحمل سی
وسه سال زندان، تبعید و آوارگی در سرزمین شوراها، وقتی در سپیدهدم انقلاب
۵۷ به تبریز بازگشت، گویی مردم تبریز برای اولین بار با محمد بیریا
روبهرو شدند که در کوچه پس کوچههای شهر پرسه میزد؛ به طوری که حتی
پیرمردان نیز نتوانستند تشخیص دهند که این پیرمرد تنها و تکیده، محمد
بیریاست. همان که در سالهای جوانی و کامیابی، با شعرهایش مرگ فئودالها را
اعلام میکرد و با سخنرانیهای آتشیناش بر دل صاحبان کارخانهها خون جاری
میساخت.
محمد بیریا فرزند حاجی غلام باقرزاده نوحی به سال ۱۹۱۴ م. در
تبریز متولد شد. پدرش نجار بود. او در سن ۸ سالگی به همراه خانوادهاش از
طریق باکو به خراسان مهاجرت کرد و در آنجا مشغول تحصیل شد، اما به خاطر
بیماری و ناسازگاری مزاج مادرش با آب و هوای آن دیار، مجبور به مهاجرت به
باکو شدند.
بیریای نوجوان ضمن ادامه تحصیل به مدت هفت سال در باکو
کمکم به ادبیات و شعر علاقه پیدا میکرده و اولین تجربههای شعریاش را
در مجله «دیوار» چاپ باکو به چاپ رسانده است. در ۱۹۲۴م. او نخستین شعرش را
علیه کتابفروشی سروده که فرهنگ لغاتی را به او گران فروخته بود
در ۱۹۳۳م. مرگ ناگهانی مادرش، تغییر اساسی در زندگی شاعر نوجوان پیش آورده است.
بیریا
به همراه پدر ، برادر و دو خواهر خردسالش (محبوبه و حسنیه) مجبور به
بازگشت به ایران میشود. و به مدت دو سال یعنی از ۱۹۳۴م. الی ۱۹۳۶م در
اداره بلدیه شهر تبریز مشغول به کار میشود. اسم اصلیاش محمد باقرزاده و
بیریا تخلص شعریاش بود که بعداً بدان نام مشهور شد.[ii] و اگر مخالفان
فرقه برای تخویف فرقه و تخریب چهره محمد بیریا به عنوان وزیر فرهنگ فرقه،
به کرات نوشتهاند که بیریا قبل از وزارت، «نوازنده باغ چرخ فلک تبریز»
بوده است شاید با اندکی تحریف، اشاره به همین دوره دو ساله از زندگی بیریا
باشد
بیریا با تحمل بیش از دو دهه زندان و تبعید، پس از انقلاب، در سال ١٣٥٩ به تبریز بازگشت،
اما
به جرم جاسوسی او را دستگیر و زندانی کردن بعد از ازادی از زندان در اثر
شکنجه های فراوان و جراحات وارده سخت ناخوش احوال بود و بیشتر از چند ماه
زنده نمانده و درگذشت
۲۱فوریه روز جهانی زبان مادری
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلی
21 Fevral Dünyalıq Ana Dili Günü 21 February International Mother Dey ۲۱فوریه روز جهانی زبان مادری
"کؤپک دیلی" بیلمه نین فایدالاری
|
دونیا آنا دیلی گونو بوتون دیل داشلاریمیزا قوتلو و موتلو اولسون
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلیاومود الله او گونه کی آنا ترکی دیلیمیز ایران اولکه سینده قورولاجاق
"ایه ایستیریسن بیر ملتی بینن آپاراسان اونون دیلین بینن آپار"
(آدلف هیتلر)
بایرام آیینین ایکی سی دونیالیق آنا دیلی گونو قوتلو اولسون
طالعیمه سن باخ
دوشونجهلریم یاساق
کئچمیشیمدن سؤز آچماغیم یاساق
آتا بابامی آدین چئکمهییم یاساق
آنامدان آد آپارماغیم یاساق
بابا دییاریم ایسه
پیتراق پیتراق بیلیرسن
دوغولاندا بئله
اؤزوم بیلمییه بیلمییه
دانیشماغیم دا یاساق ایشیم یاساق
-----------------------------------------------------------------
سو"دئییبدیر منه اولده،آنام آب کی،یوخ
"یوخو"اویرتدی اوشاقلیقدامنه،خواب کی،یوخ
ایلک دفعه کی،"چورک"وئردی منه نان دئمه دی
ازلیندن منه "دوزدانه"، نمکدان دئمه دی
آنام ،اختر دئمه یبدیرمنه،"اولدوز "دئییب او
سو دوناندا،دئمه ییب یخدی بالا،"بوز"دئییب او
"قار" دئییب ،برف دئمه ییب،دست دئمه ییب"ال"دئییب او
منه هئچواخت بیا سویله مه ییب،"گل"دئییب او
یاخشی خاطیرلاییرام،یاز گونو اخشام چاغی لار
باغچانین گون باتانیندا کی،ایلیق گون یاییلار
گل:-دئیه ردی،-داراییم باشیوی ای نازلی بالام!
گلمه سن گر،باجیوین آستاجا زولفون دارارام
او دئمه زدی کی ،-بیا شانه زنم بر سر تو
گر نیایی بزنم شانه سر خواهر تو
بلی،داش یاغسادا گویدن،سن او سان من ده بویام
وار سنین باشقا آنان،واردی منیم باشقا آنام
اوزومه مخصوص اولان باشقا ائلیم واردی منیم
ائلیمه مخصوص اولان باشقا دیلیم واردی منیم
ایسته سن قارداش اولاق،بیر یاشایاق،بیرلیک ائدک
وئریبن قول-قولا،بوندان سورا بیر یولدا گئدک
اولا،اوزگه کولک لرله گرک آخمایاسان
ثانیا،وارلیغیما،خالقیما خور باخمایاسان
یوخسا گر زور دئیه سن ملتیمی خوار ائده سن
گون گلر،صفحه چونر،مجبور اولارسان گئده سن
شعر:پروفسوردوکتور محمد تقی زهتابی(کیریشچی)1324
آنا گولدور٬ بیر گون سولار Ana güldür, bir gün solar
آنا دیلى شیرین اولار Ana dili şirin olar
بیزیم تورکو شیرین دیلدیر Bizim Türkü şirin dildir
خوش صدالى٬ زنگین دیلدیر Xoş sədalı, zəngin dildir
دیل گونشدیر٬ ایشیق ساچار Dil günəşdir, ışıq saçar
آزادلیغا قاپى آچار Azadlığa qapı açar
یادین دیلى بویوندوروق Yadın dili boyunduruq
بیر گئچیددیر بوروق بوروق Bir geçiddir buruq buruq
بویوندوروق خالقى بوغار Boyunduruq xalqı boğar
گئچیدلرده قولدور سویار Geçidlərdə quldur soyar
قوى یادلاشسین سئناتورلار Qoy yadlaşsın senatorlar
خالقى سویان تاجیر٬ توججار Xalqı soyan tacir tüccar
یالتاق شاعیر یولون آزسین Yaltaq şair yolun azsın
تکجه فارسى غزل یازسین! Təkcə Farsı qəzəl yazsın
حبیب ساحیر تئهران 1344-1357
آنا دیلینه گؤره قیسا تبریکلر:
"وطندن قوولــــدو آنا دیلیمیز
آنا دیلی دئـدیـک، گلمه یاد دیله
عربی دانیشدیق اؤلولرله بیز
فارسی قیریلداتدیق دیـریلـرایله
اؤز آنا دیلیمیز لاللیغیمیــــزدان
اؤلویه کوفر اولدو ، دیرییه نقصان "
---------------------------------
ساهات زنگ چالدی، مدرسه چوخ اوزاغدا،
کیفیمی گؤتوردوم، اما دیلیم قالدی ائویمیزده!...
------------------------------------------------------
هر دیل بیلن نئچه اینساندی. اؤز آنا دیلین بیلمه ین نئجه اینساندی؟
--------------------------------------------------------
ایر بیر اولوس اسارتده اولسا،آنجاق اؤز آنا دیلین قورویوب ساخلاسا،
ائله بیل بیر دوستاغلانمیش کیمسه دیر کی، دوستاغین آچاری الینده دیر.
------------------------------------------------------------
بیر اوشاغین آنا دیلین الیندن آلماق و اونو باشقا بیر دیلده دانیشماغا مجبور ائتمک جنایتدیر.
سید جعفر پیشه وری
---------------------------------------------------------
اسفندین 2 سی دونیا آنا دیلی گونو بوتون آنا دیلین سئونلره و اونو گؤز به به یی کیمی قورویوب ساخلایانلار قوتلو اولسون.