علامه محمـدتقـی جعفری
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلیتولد مرداد ۱۳۰۲
۱۳۴۳ ه. ق
تبریز
مرگ ۲۵ آبان ۱۳۷۷
۱۴۱۹ ه. ق
آرامگاه شهر مشهد , حرم امام رضا
مدفن دارالزهد مبارکه
نام دیگر محمـدتقـی جعفری نیا
ملیت ایرانی
والدین کریم
پیشه فیلسوفان اسلامی و مولویشناسان
زندگینامه علامه امینی (صاحب الغدیر)
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلیزمین و آسمان تبریز نورباران بود. بوى گل محمدى در فضاى شهر پیچیده بود. بوى بهار مىآمد. تبریز در شبى رؤیایى به سر مىبرد. صداى حمد و تهلیل و تکبیر از همه جا بلند بود. على علیه السلام آن شاهکار آفرینش از خداى کعبه مولودى خواسته بود، خجسته، تا یاد حماسه بزرگ غدیر را زنده کند. باغبان آفرینش، نداى على علیه السلام را چگونه بىپاسخ مىگذاشت؟ على علیه السلام نور خدا، امید امت، فیض حق بود. دعایش مستجاب مىگردید. خطه شیران، تبریز به امید طلوع بامدادى بود که ناگه بانگ تکبیر مؤذن، شب را شکست و از نور خبر داد. هزار و سیصد و بیست سال از هجرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله، از مکه به مدینه مىگذشت که "آقا میرزا احمد" صاحب پسر شد. سر به خاک سائید و طلوع آفتاب زندگى در خانهاش را سپاس نهاد. در کنار بستر کودک جاى گرفت، بغل کرد، بوسید و بوئیدش. اشک شوق از دیدگانش بسان مرواریدى بر گونه کودک غلطید. سیماى طفل با جذبه و نورى که در آن بود، پدر را از خود برده بود. چشم از رخ فرزند برنمىداشت. پدر نام فرزندش را "عبدالحسین" نامید تا در سیر امامت و شهادت و حماسه و ایثار گام نهد و بدین صورت عشق وافر خود به پیشواى سوم شیعیان را از خود متبلور ساخت .
جبار باغچه بان
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلیجد او رضا از اهالی تبریز بود . پدرش عسکر در شهر ایروان با شغل معماری و قنادی روزگار می گذراند .
تحصیلات باغچه بان با اصول قدیمی و در مساجد بود و در 15 سالگی مجبور به ترک تحصیل گردید و به حرفه پدر روی آورد .
در دوران جوانی فقط به طور قاچاق در منازل به دختران درس می داد و از خبرنگاران روزنامه های قفقاز و از فکاهه نویسان و شاعران روزنامه فکاهه ملانصرالدین بود . در سال 1922 میلادی به مدیریت مجله فکاهی لک لک در ایروان رسید .
در آخرین سال جنگ در نتیجه در گیر و دارها به ترکیه رفت و پس از چندی تحویلدار شهرداری شهر ایگدیر شد و چندی بعد فرماندار آن شهر گردید . پس از شکست دولت عثمانی چون اسلحه و قدرت جنگی نداشت تسلیم داشناق ها گردید و به ایروان بازگشت .
در جریان قحطی و بیماری و جنگ های محلی ، پس از فوت پدر و مادرش ، در سال 1298 به طرف وطن خود راه افتاد و بالاخره پس از گریز از چنگال چند بیماری مهلک که در آن زمان شایع شده بود و پس از قطع انگشتان پایش برای رهایی از مرگ حتمی به مرند رسید . در مدرسه دولتی احمدیه در مرند با ماهی 90 ریال در سمت آموزگاری مشغول به کار شد .
به واسطه روش ابتکاری او در تدریس ، در سال 1299 به موجب حکم ریاست فرهنگ تبریز ، به آن شهر رفته و مشغول به کار شد .
تبریز دروازه فرهنگ و تمدن ایران زمین
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلیبی تردید هر زمان که از تبریز نام برده شود خصلت مردمان و طبیعت آن محور گفتگو خواهد بود. مردم تبریز به تدین ،دلاوری ، آزادی خواهی و بیش از همه به صراحت بیان در عین برخورداری از روحی مهربان شهره اند . این شهر در جای تاریخ ایران نقش تعیین کننده داشته و در بسیاری از مقاطع جان پناهی برای مبارزان علیه ستم بوده است و تاریخی سراسر مبارزه و سرافرازی دارد. این شهر چونان ققنوس بارها و بارها از خاکستر خود بپا خاسته و زمین لرزه های سهمناک که هر یک قادر بودند تمدنی را برای همیشه مدفون سازند هرگز نتوانسته اند اراده دوباره ساختن را در مردم آن دیار مقهور کنند . این شهر پس از هربار ویرانی ، بزرگتر و زیباتر ساخته شد و این پدیده ، نمادی از روحیه شکیبا و خستگی ناپذیر مردم این خطه از سرزمین ما است .
کلمه تبریز به معنای قوم ها و قبیله ها و عشیره هاست و این معنا با گذشته تاریخی تبریز نیز تناسب دارد چراکه در تبریز باستان ، اقوام گوناگون ترک و تات و طالش و کرد و آسوری و ارمنی زندگی می کردند و این شهر از دوران باستان محل تلاقی فرهنگ های مختلف بوده است . کتیبه هایی که به زبانهای ترکی باستان و الفبای ارخوتی و ایغوری و نیز سنگ نبشته هایی که به زبان پارسی باستان و با الفبای میخی در اطراف تبریز یافت شده اند حکایت از فرهنگ غنی مردمان ساکن این شهر دارند
زیارت گاه های تبریز
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلیدر محله سرخاب در ثقه الاسلام قرار دارد . از این بنا باقی مانده است صحن نسبتاَ وسیع آن است. عمارت مقبره مرکب از یک کفش کن ، یک دهلیز و یک اتاق کوچک مسجد گونه ای است.
تعمیرات اساسی در 1279 ه.ق در زمان ناصرالدین شاه انجام یافته است. از سنگ های حجاری شده آن طاق مرمرین در ورودی بقعه را که در زمان صفویه کنده شده می توان نام برد. تاریخ بنای اولین بقعه به سال 714 ه.ق می رسد . سید حمزه به شانزده واسطه نسلش به حضرت موسی ابن جعفر می رسد.
بقعه صاحب الامر
در زمان شاه طهماسب صفوی ساخته شد در 1045 قمری سپاهیان سلطان مراد چهارم آن را تخریب کردند که دوباره ساخته شد. در زلزله 1193 دوباره ویران شد و در 1208 تجدید بنا یافته است. دارای یک گنبد و دو مناره است. در مدخل دهلیز و اندرون بقعه در طاق مرمری از زمان شاه طهماسب صفوی برجاست. در وسط بقعه صندوق چوبی مشبکی قرار دارد ولی زیر آن قبری وجود ندارد. بنابراین یک مسجد حساب می شود نه یک بقعه.
معرفی مقابر بزرگان در آذربایجان شرقی
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلیمقبرهآقالار
بقعه یآقالار یک بنای چهار ضلعیآجری است که در محله پسندآباد مراغه واقع است. این مقبره مدفن " سید میرفتاح الموسوی المراغی" از علمای معروف مراغه متوفی به سال 1175 ق.است.
بنای اولیه بقعه در همان سال به دستور ظل السلطان احداث شد و بر اساس کتیبه سنگ مرمر سر در ورودی ، در سال 1247 ق.توسط " حاج عباسعلی بنابی " مرمت شد.
مقبرة الشعرای تبریز
مقبرة الشعرا در محله سرخاب در جانب شرقی بقعه سید حمزه ، مقبره قائم مقام و ملا باشی واقع شده و یکی از معروفترین اماکن تاریخی تبریز به شمار میآید.
این مقبره مدفن ده ها تن از عرفا ، شعرا ، دانشمندان و ادیبان نامدار این سرزمین است. معروف ترین این بزرگان عبارتند از : مولانا محمد،معروف به بابا مزید ، بابا حسن ، خواجه عبدالرحیمآبادی ، مولانا نظام الدین یحیی غوری ، شیخ حسن بلغاری ، مولانا محمد مغربی ، سلطان پیرباب، شیخ معین الدین صفار ، مولانا عبدالقادر نخجوانی ، مولانا بهاءالدین خاکی ، مولانا ضیاءالدین بزرگ ، خاقانی شیروانی، اسدی طوسی ، ابوالعلاء فلکی ، ظهیرالدین فاریابی ، قطران تبریزی ، فلکی شروانی ، عصار تبریزی ، انوری ابیوردی ، شیخ محمد خیابانی ، ثقة الاسلام تبریزی ، و بالاخره سید محمد حسین شهریار و ده ها شاعروعارف دیگر ...
عشق بایاتی لاری
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلیانتظار اهله دیور دنیا گلستان اولا جا خ
اسه جاخ باد صبا عازم بستان اولا جاخ
شورلن شدت لن قاینیه جاخ حق بولاغی
باغ وبسشتان گل اچوپ دامنه الوان اولا جاخ
گتریب مژ ده صبا یوسف دوران گله جاخ
سور وساطیله گایب وارد تهران اولا جاخ
سالاجاخ زلزله بو شهره بوتون ترپده جاخ
یخلیب کاخ ستم خاکینه یکسان اولاجاخ
گنه حلاج زمانه دوشه جاخ عشق اوتونه
هی انا الحق چاغرییب منجی انسان اولاجاخ
گنه شمشیر عدالت دوشه جاخ حق النه
اتش قهر خدا اوندا نمایان اولا جاخ
وعده ی حق ده ظیف لر الاجاخ یر اوزونه
اقویا قالسا دا بیر گوشه ده پنهان اولاجاخ
یخیلب بت کده بت لر هامه بیردن سیناجاخ
ابراهیمین بالاسه صاحب فرمان اولاجاخ
ارزوم واردو گورم ظلم اونین یانما سینین
ظالم اخرده گورم ظلمنه قربان اولاجاخ
جهنمده بیتن گول
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلیبو شعر "سورو" آدلی بیر قیزا دئییلیب کی قزوینین"الموت" کندین دن اوز سئوگیلیسین گورمه ک ایچون اردبیل شهرینه گئدیب و بیر دلی کیمین اردبیلین کوچه لرین اوز سئوگیسیندن اوتور گزیر. (ایندی ده قالیر)
جهنمده بیتن گول
فلکین قانلی الیندن بیر آتیلمیش یئره اندی،
بیر فلاکت آنانین جان شیره سیندن سودون امدی،
بوللو نیسگیل شله سی چیگنینه آلدی،
تای توشوندان دالی قالدی،
ساری گول مثلی سارالدی،
گونو تک باغری قارالدی.
آزربایجان کلمه ایست کاملا ترکی – آزربایجان ترکی آذربایجان فارسی
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلیو اما آزربایجان:
قبلا نیز مقالات مختلفی درباره ریشه این اسم نوشته شده که اشاره به فارسی بودن ریشه آذربایجان و به معنی حامل مشعل آتش بودن آن دارد.
ولی چون بیشتر این مقالات در زمان پهلوی نوشته شده و با توجه به دشمنی آشکار این خاندان با زبان ترک زیاد قابل استناد نیست. و اما جدیدا مقاله ای در اینباره که اشاره به این دارد که اسم (آزربایجان) کاملا ترکی است نوشته شده که اینجا خلاصه این مقاله رو براتون آوردم.
آزربایجان از سه کلمه ترکی تشکیل شده که در زیر به تفکیک آن ها می پردازیم.
آزر/بای/جان Azar/bay/can
الف:آزر : در ترکی باستان پسوند (ار) به آخر اسم می چسبیده و شخصی را منتصب به آن میکرد هما پسوندی که در ترکی مدرن معادل پسوند (لی) یا (لو) می باشد.
آز هم نام قومی که در شمال غربی ایران و شرق ترکیه سکونت داشتند و بر آنجا حکمرانی میکردند می باشد. که کلمه از+ار می شود (آزار) یا همان
(آزر) امروزی.
ب:بای : کلمه “بای ” در زبان تورکی به معنی غنی، صاحب، سرور، محتشم، ثروتمند، مقتدر، توانا و …. است.
ج:جان : پسوند ساز تورکی “-غان- ” “-قان- “، “-گان- “، “-که ن- ” نشان دهنده جا، مکان و محلهای جغرافیائی است.
مثلا در مورد چالاقان (نام جزیره ای در دریاچه اورمیه) به معنی محل زندگی طائفه چالا میباشد.
چند نمونه دیگر استفاده از این پسوند:
ورزقان ، گوگان ، گرگان ، طالقان ، زنگان (زنجان امروزی) ، سیرجان ، کمیجان و…
که این پسوند بعد از ورود اعراب که در عربی گ وجود ندارد به (ج ) تبدیل شده.
پس اسم (آزربایجان ) به معنی (محل زندگی قوم توانای آزر) می باشد.
شیخ صفی الدین اسحاق زندگی نامه سی
یازار : " تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." پیامبر اکرم
+0 چره جلی